محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826071686
ناگفتههای همسر عابدزاده
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ناگفتههای همسر عابدزاده
12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد.
12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههای زندگیاش آغاز شود. هواداران عابدزاده این روز را به خاطر دارند و آن را فراموش نکردهاند. به همین مناسبت بد ندیدیم که با نفیسه لطفیان همسر عابدزاده گفتگویی انجام دهیم. او که در آن روزها در جریان ریز اتفاقات قرار داشت و از کنار عقاب آسیا تکان نمیخورد، در این گفتگو ناگفتههایی را به زبان میآورد که خواندن آنها جالب است؛ هرچند که هنوز هم ترجیح میدهد در مورد بعضی مسائل صحبت نکند.* میدانید امروز چه روزی است؟ - بله 12 اسفند، روزی که عابدزاده در بیمارستان بستری شد.* شما هر سال 12 اسفند چه کار میکنید؟ - خدا را شکر میکنم. ولی من همیشه عید غدیر را یک نذری دارم که انجام می دهم. چون آن روزی که این اتفاق افتاد درست روز عید غدیر بود. احمدرضا را حضرت علی و خدا شفا دادند و سلامتی او معجزهای بود که رخ داد.* عید غدیر چه کار میکنید؟ - هر سال عید غدیر یک نذری دارم که انجام میدهم. به کودکان بیسرپرست که در جنوب تهران و مناطق محروم هستند کمک میکنم. هدیههایی میخرم و به آنها میدهم.* خود احمدرضا چه کار میکند؟ - نمیدانم. از خودش بپرسید.* از آن روز چه چیزی در ذهن شما باقی مانده؟ - خیلی چیزها. هنوز هیچ کدام از اتفاقات آن روز یادم نرفته و خیلی مسائل هست که در ذهنم باقی مانده است.* چطور شد که احمدرضا در بیمارستان بستری شد؟ - ساعت حدود یک شب بود که سردرد شدیدی گرفت و درد شدیدی احساس کرد. داد و فریاد میکشید. بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم و به کما رفت.* آن شب احمدرضا مهمانی بود؟ - بله. آن شب عروسی یکی از آشنایان بود که آخر شب سر احمدرضا درد گرفت و گفت بلند شو برویم که سرم درد گرفته.* یادت میآید که شایعه ساختند عابدزاده مواد مصرف کرده؟ - خدا از آنهایی که این شایعه را درست کردند نگذرد. در آن روزهای سختی که داشتیم این شایعه را هم راه انداختند. ما خودمان کلی مشکلات داشتیم. ولی آنقدر درگیر بودیم که دیگر این موضوع را پیگیری نکردیم و از کسی شکایت نکردیم.* افرادی که عابدزاده را میشناسند میدانند که احمدرضا همچنان روزی سه ساعت تمرین بدنسازی میکند و حتی با سیگاریها سلام و علیک هم نمیکند. - شما که با او ارتباط نزدیک دارید میدانید که عابدزاده با سیگاریها دست نمیدهد، روبوسی نمیکند و حتی به آنها تذکر میدهد و انتقاد میکند. نیاز به توضیح دادن نیست. این شایعه کثیفی بود. مشکل احمدرضا عارضه مغزی بود و در بیمارستان بستری شد. نمیخواهم در این مورد صحبت کنم. مردم هم احمدرضا را میشناسند و میدانند چه کسی راست میگوید.* آن شب به کدام بیمارستان رفتید؟ - اول رفتیم به بیمارستان ایرانمهر ولی احمدرضا را پذیرش نکردند و گفتند ما نمیتوانیم. گفتند خطرناک است و اگر اتفاقی بیفتد برای بیمارستان ما خیلی بد میشود.* بعدش چه کار کردید؟ - اضطراب زیادی داشتم. ساعت یک شب زنگ زدم به علی انصاریان و مهدی هاشمی نسب و گفتم این مشکل به وجود آمده. زنگ زدند دکتر نوروزی که با تیم پرسپولیس همکاری داشت. ایشان سریع وارد عمل شد و در بیمارستان کسری یک تخت فراهم کرد و رفتیم آنجا.* ظاهرا پزشکان هم حاضر نمیشدند او را عمل کنند؟ - یک دکتری به نام نادری و یک دکتر که اسمش یادم نیست، بودند که گفتند ما او را عمل نمیکنیم و خطرناک است.* دکتر عباسیون چطور؟ - او گفته بود که احمدرضا را به بیمارستان آراد ببریم چون عملهایش را آنجا انجام میدهد. ولی مسئولان بیمارستان کسری گفتند که نمیشود احمدرضا را از جایش تکان داد.* چه شد که دکتر عباسیون به بیمارستان کسری آمد؟ - یادم نیست ولی فردی بود به نام آقای افشار که در جریان این موضوع بود. او در آن لحظات سرنوشت ساز خیلی کمک کرد و زحمت کشید. شنیدم که آقای خاتمی رئیس جمهور وقت با عباسیون تماس گرفت و گفت که حتما به بیمارستان کسری بروید و او را عمل کنید. نمیدانم واقعا اینطوری بوده یا نه ولی به من چنین چیزی گفتند.* عمل جراحی را ایشان انجام داد؟ - دکتر عباسیون نظارت کرده بود و نادری و یک دکتر دیگر عمل کرده بودند. عباسیون گفته بود که چه کار کنند. با دستور او عمل انجام شد.* آن روزها را به خاطر دارید که مردم چقدر احمدرضا را دعا میکردند؟ - مگر میشود آدم فراموش کند؟ واقعا روزهای پراضطراب و پرخبری بود. خیلی از مسئولان ورزش و فوتبال و رسانهها که دنبال عکس و خبر بودند میآمدند. ما باید مواظب همه چیز بودیم؛ سلامتی عابدزاده و حاشیهها. یک سری خبرنگاران خوبی هم بودند که کمک می کردند و یک سری از دوستان هم بودند که کمک می کردند. چیزی که برای من مهم بود سلامتی شوهرم بود. به یک سری حاشیهها توجه نمیکردم.* چه چیزی شما را آرام میکرد؟ - دعای مردم. میدیدم که جمعیت باورنکردنی جلوی بیمارستان کسری در خیابان جمع میشدند. بعضیها زیر بار نمیرفتند که پیش عابدزاده نروند. یک تلویزیون بزرگ نصب کردند و این موضوع هواداران را آرام تر میکرد. هرچند که صنحهها تکان دهنده بود و احمدرضا گاهی بلند می شد و به تخت مشت می زد و نیمه بی هوش بود. این صحنهها هواداران را اذیت می کرد ولی وقتی می دیدند که زنده است آرام میشدند. تا چند روز جلوی بیمارستان شلوغ بود. بعضیها شب ها می ماندند و نمی خواستند خبر را از قول این و آن بشنوند که وضعیت چطور است. خیلی ها می گفتند تا عابدزاده خوب نشود نمی رویم. آدم هایی بودند که هر وقت می رفتم آنجا، آن ها را می دیدم. این ها به من آرامش و قوت قلب می داد.* بیماری عابدزاده را چطوری به دختر و پسرتان گفتید؟ - آن موقع نگار و امیر خردسال بودند. پنجم و سوم دبستان بودند ولی این طوری هم نبود که متوجه نشوند. می فهمیدند که پدرشان بی حال شده و چه مشکلی برایش پیش آمده. مخصوصا وقتی احمدرضا به خانه آمد و از نظر تکلم شرایط عادی نداشت، برای بچه ها سخت بود. آنها عذاب می کشیدند و من به آن ها روحیه می دادم.* از روزهای حضور در بیمارستان بیشتر بگو؟ - لوله هایی به دست و دهانش وصل بود و دائم می گفت این چیست که به من وصل کردید؟ من سالم هستم. می خواست بلند شود. احمدرضا ورزشکار حرفه ای بود و قوی بود و قدرت زیادی داشت. او چهار پنج بار تخت بیمارستان را شکست. لوله ها را از دست و صورتش می کند. می گفت من سالم هستم، چرا این ها را به من وصل کردید؟ دکتر ها هم می گفتند این لولهها باید باشد. این یکی از مشکلاتی بود که وجود داشت. احمدرضا می خواست برود بیرون از اتاق که دور بزند و با مردم دست بدهد ولی دکترها می گفتند نباید برود. یادم است یک روز پنجعلی در اتاقش بود و احمدرضا بلند شد که برود لب پنجره. پنجعلی می خواست مانع او شود ولی احمدرضا سر پنجعلی داد زد. پنجعلی بزرگتر او بود و احمدرضا همیشه به او احترام می گذاشت. من عذرخواهی کردم و گفتم شما می دانید که او بیمار است و شرایط عادی ندارد. پنجعلی هم می گفت من می دانم او شرایط خوبی ندارد. پنجعلی و دوستش حمید ربیعی افرادی بودند که هر روز به بیمارستان میآمدند و کنار احمدرضا بودند. البته افراد دیگری هم بودند و نمیخواهم اسم بیاورم چون ممکن است کسی از قلم بیفتد. ولی این دو نفر را یادم هست که هر روز میآمدند.* آن روزها مسئولان زیادی می آمدند و قول های مختلف می دادند. آن قول ها یادتان هست؟ - نمی خواهم در این مورد صحبت کنم. خیلی قول ها جلوی دوربین و خبرنگارن بود و خیلی قولها به شخص من داده میشد. ولی هیچ کدام عملی نشد. حتی هزینه بیمارستان را هم ندادند. در حالی که مسئولان زیادی از سازمان تربیت بدنی و افراد مختلف و باشگاه های مختلف می آمدند در دوربین و تلویزیون و رسانهها حرف میزدند اما عمل نکردند.* یعنی هزینه بیمارستان را هم شما پرداختید؟ - نه. رئیس بیمارستان گفت هزینه را نمی گیرم. خدا رحمتش کند. احمدرضا دو سه هفته آنجا بستری بود و دردسرهای زیادی برای آنها ایجاد شده بود. رئیس بیمارستان که متاسفانه اسمش را به خاطر ندارم و به رحمت خدا رفته، دستور داد که حتی یک ریال هم از ما نگیرند.* آن روزها مردم شما را محاصره می کردند و از شما سوال می کردند. - بله. هواداران استقلال و پرسپولیس که نگران بودند و به حرف دیگران اعتماد نمی کردند و فکر می کردند یک واقعیتی را پنهان می کنند، سراغ من میآمدند. من را محاصره می کردند و من توضیح می دادم. یکی از هواداران که طرفدار استقلال هم بود روی دستش با چاقو نوشت احمدرضا دوستت دارم. تمام دستش خونی شده بود که او را هم آورده بودند بیمارستان و بستری کردند. از این صحنه ها یکی دو تا نبود. یک دفتری در بیمارستان گذاشته بودند که هر کسی که میآید یک جمله ای برای عابدزاده بنویسد. مسئولان بیمارستان این کار را کرد. از مسئولان تا مربیان و هواداران هر کدام یکی دو خط نوشته بودند. من همه آن ها را دارم. من بعد از ترخیص احمدرضا رفتم این دفتر را گرفتم که چند هزار پیام در آن نوشته شده. آن را بخوانید خیلی چیزها دستگیرتان می شود. یک دوربینی هم بود که بعد از عمل که احمدرضا نیمه بیهوش بود عکس و فیلم گرفته بودم که یک خبرنگار گفت دوربین را به ما بده و ما آن را به شما برمی گردانیم که متاسفانه اعتماد کردم ولی آن خبرنگار دیگر عکسها و فیلمها را برنگرداند. از آن ها می خواهم که آن را پس بدهند. نزدیک عید بود که عابدزاده مرخص شد و به خانه آمد. وقتی آمد، خیلی از اهالی فوتبال مثل صفایی فراهانی و مصطفوی و حتی ولاپان آمدند عیادت او. اکثر سفرای کشورهای خارجی آمدند. خیلی از هنرمندان و آدم های مطرح هم دوست داشتند احمدرضا را از نزدیک ببینند و او را عیادت کنند و به ما روحیه بدهند. خیلی ها می آمدند و من آن روزها را به خاطر دارم.* بعد از آن، عابدزاده به دستور پزشکان ایرانی به سوئد رفت تا تحت نظر باشد. - یک لخته خون در سرش بود که حدود یکی دو میلیمتر است. دکتر عباسیون گفت که برای برداشتن این لخته خون دو راه وجود دارد. یا اینکه در سوئد لیزر درمانی شود یا اینکه دوباره سرش را باز کنیم و عمل کنیم. دکتر عباسیون گفت لیزر درمانی بیشتر در کشور سوئد و توسط پزشکان این کشور انجام شده. آنها تجربه بیشتری دارند و دستگاههایش را هم دارند. ما هم دو بار رفتیم سوئد و این کار را انجام دادند ولی این لخته ها از بین نرفت.* هزینه سوئد را چه کسی پرداخت کرد؟ - آن زمان آقای افشارزاده در کمیته ملی المپیک بود که هر دو بار را زحمت کشید و هزینه درمان را داد.* وقتی که پزشکان او را عمل کردند یا حتی قبل از عمل، خیلیها دوست داشتند بدانند بالاخره چه سرنوشتی در انتظار عابدزاده است. - خیلی ها شانس زنده ماندن او را زیاد نمی دیدند. می گفتند احتمال زنده ماندن او کم است. وقتی عمل شد دکتر ها به من گفتند که خودت را آماده کن که عابدزاده روی ویلچر می نشیند و متوجه چیزی هم نخواهد شد و خودت را آماده این روزها کن. ولی دیدید که او مرخص شد و به زندگی عادی برگشت. درست است که خیلی مشکل داشت ولی به لطف خدا و دعای مردم الان زندگی عادی را می کند و الان هم تمرین می کند. محال است که این تمرینات را قطع کند. حتی خاطرم هست که در تعطیلات نوروز خیلی اصرار می کرد که می خواهم بروم بیرون. ما او را سوار ماشین کردیم و بردیم دور بزند؛ در حالی که نباید این کار را می کردیم. با اینکه شرایط عادی نداشت ولی خودرو به سمت سالن بدنسازی که هر روز تمرین میکرد رفت که آنجا را به خاطر داشت. چهار سال طول کشید تا به زندگی عادی برگشت. روزهای سختی بود. تکلم او و اینکه متوجه حرف های دیگران شود سخت بود. حالا او تمرینات سختی هم انجام می دهد که شاید ملی پوشان هم نتوانند این کارها را انجام دهند.* عابدزاده در لس آنجلس بلوز مربیگری کرد. وقتی به این تیم رفت، آنها 5 رده بالا رفتند. حتی کلینزمن سرمربی تیم ملی فوتبال آمریکا هم پسرش را به او داده تا تمرینش بدهد. چرا در ایران این اتفاق نمی افتد؟ - نمی دانم. شما خودتان فوتبال ایران را می بینید. به قول شما کلینزمن پسرش را می دهد به عابدزاده ولی در ایران این شرایط فراهم نیست.* قبول داری به او ظلم شد؟ - اگر آن مسائل را بخواهیم بنویسیم باید کتاب بنویسیم ولی من نمی خواهم در این مورد صحبت کنم. در مورد ورزشکاران زیاد این اتفاقات می افتد ولی احمدرضا اراده قوی داشت. خدا هم دوستش داشت. کمکش کرد.* امیر در فوتبال مثل احمدرضا خواهد شد؟ - بستگی به خودش دارد. اگر پشتکار پدرش را داشته باشد می تواند. احمدرضا سختکوش بود و سخت تمرین می کرد. با سختکوشی به این موفقیتها رسید. هر کسی تلاش کند به موفقیت می رسد.* دختر شما ورزش می کند؟ - مدرک کیک بوکسینگ دارد. در شنا مدارک حرفه ای دارد، حتی رکوردی هم داشت. الان هم مربیگری شنا می کند. البته الان درس می خواند و الان دیگر شاگرد خصوصی نمیگیرد. او یک مقطعی به ایتالیا رفت و رشته علوم ورزش را می خواند ولی آن را رها کرد و آمد به تهران و الان حسابداری می خواند. پسرم هم دانشگاه میرود. خودم هم تربیت بدنی می خوانم.* از شما بابت این مصاحبه تشکر میکنیم. - من هم ممنونم. رسانهها همیشه واقعیتها را گفتهاند. به هر حال نمیخواستم مصاحبه کنم ولی خیلیها دوست دارند بخشی از واقعیتهای آن روزها را بدانند. ممنون که به یاد احمدرضا بودید و او را فراموش نکردید، هرچند خیلی ها فراموش کردند که چه اتفاقی افتاد.
1392/12/13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
صفحات پیشنهادی
ناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی وی
ناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی وی 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههای زندگیاش آغاز شود هواداران عابدزاده این روزناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی عقاب آسیا/ خاتمی دستور داد احمدرضا را جراحی کنند
ناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی عقاب آسیا خاتمی دستور داد احمدرضا را جراحی کنند ورزش > لیگ برتر - 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد حسین قدوسی 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهرااظهارات تكان دهنده همسر عابدزاده درباره بیماری سخت وی
اظهارات تكان دهنده همسر عابدزاده درباره بیماری سخت وی 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد به گزارش سرويس ورزشي جام نيوز 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههاهمسر عابدزاده: خدا از سر شایعه سازان نگذرد
همسر عابدزاده خدا از سر شایعه سازان نگذرد 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد آخرین نیوز 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههای زندگیاش آغاز شود هواداران عابدزاده ایناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی وی+عکس
ناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی وی عکس 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههای زندگیاش آغاز شود هواداران عابدزاده این روز راناگفتههای همسر عابدزاده از آن اتفاق تلخ
ناگفتههای همسر عابدزاده از آن اتفاق تلخ 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد خبرآنلاین 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههای زندگیاش آغاز شود هواداران عابدزاده اینناگفتههای همسران خلبانان شهید ارتش شنیده میشود/ «بعد از تو» شعار نمیدهد
فرهنگ و هنر رادیو و تلویزیون ناگفتههای همسران خلبانان شهید ارتش شنیده میشود بعد از تو شعار نمیدهد کارگردان مستند بعد از تو به تلاش برای تولید اثری متفاوت اشاره کرد و از زنانی گفت که بعد از شهادت همسرانشان در جنگ تازه جنگ آنها با دنیا آغاز شده است فاطمه سادات محمودپور کناگفتههای وکیل همسر سابق بابک زنجانی
ناگفتههای وکیل همسر سابق بابک زنجانی لحظهای سکوت انگار که تصمیم گرفته باشد صریحتر حرف بزند سیگار را روی لبش گذاشت روشن کرد دود سیگار را بیرون داد و با نگاهی از سر اطمینان گفت ضبط را خاموش کن تا بگویم حقیقت چیست مرد پنجاه و چند سالهای با موهایی به رنگ خاکستر سیگار با کتدایی و همسرش به محک رفتند/ از روپایی زدن تا نوشتن آرزوها روی توپ
ورزشی فوتبال - فوتسال دایی و همسرش به محک رفتند از روپایی زدن تا نوشتن آرزوها روی توپ موسسه محک روز سهشنبه میزبان علی دایی و همسرش بود تا کودکان حاضر در این موسسه با دیدن آقای گل فوتبال جهان دقایق هیجان انگیزی را تجربه کنند به گزارش خبرگزاری مهر علی دایی روز سهشنبهدایی و همسرش در محک
دایی و همسرش در محک موسسه محک روز سهشنبه میزبان علی دایی و همسرش بود تا کودکان حاضر در این موسسه با دیدن سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس و آقای گل فوتبال جهان دقایق هیجان انگیزی را تجربه کنند به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر علی دایی روز گذشته سه شنبه ششم اسفند به موسسه محک رتوهین عجیب همسر فوتبالیست مشهور
توهین عجیب همسر فوتبالیست مشهوراین خانم اصلا دوست ندارد کسی از شوهرش انتقاد کند و بازی ضعیف او را زیر سوال ببرد همین می شود که اگر کسی انتقاد کند با کلمات بدی به او توهین می کند شکست های پی در پی منچستریونایتد به لیگ قهرمانان هم کشیده شد و این تیم مقابل المپیاکوس دو بر صفر شکستدایی و همسرش در جمع کودکان سرطانی
دایی و همسرش در جمع کودکان سرطانی ورزش > لیگ برتر - ایسنا نوشت سایت موسسه محک در گزارشی با اعلام خبر حضور دایی و همسرش در این موسسه نوشت برای کودکان محک و به خصوص بچههای فوتبال دوست دیدار با یکی از نامآورترین فوتبالیستهای ایران که بازی&zwتولد همسر مسی+ عکس
تولد همسر مسی عکسستاره فوتبال جهان با انتشار عکسی در اینستاگرامش روز تولد همسر خود را تبریک گفت دیروز تولد همسر مسی بود مسی در اینستاگرامش با تبریک تولد همسرش نوشت تولدت مبارک عزیزم عاشقتم البته مسی پیش از این نیز در روز تولد مادرش کاری مشابه به این را انجام داده بود و با انعلی دایی و همسرش در کنار کودکان محک+ تصاویر
علی دایی و همسرش در کنار کودکان محک تصاویرسرمربی پرسپولیس روز سهشنبه به موسسه محک رفت و دقایقی را در میان کودکان حاضر در این موسسه گذارند برای کودکان محک و به خصوص بچههای فوتبال دوست دیدار با یکی از نام آورترین فوتبالیستهای ایران که بازیهای به یادمدایی و همسرش به محک رفتند
دایی و همسرش به محک رفتند موسسه محک روز سهشنبه میزبان علی دایی و همسرش بود تا کودکان حاضر در این موسسه با دیدن سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس و آقای گل فوتبال جهان دقایق هیجان انگیزی را تجربه کنند به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر علی دایی روز گذشته سه شنبه ششم اسفند به موسسهدلیل فوت همسر بازیکن سپاهان
دلیل فوت همسر بازیکن سپاهانبرای ما جای تعجب وعلامت سوال دارد که شایعه پراکنان بیکار چطور خود را جای پزشک قانونی قرار می دهند و اخبار ضد و نقیض را مطرح می کنند در میان حزن و اندوه مراسم خاکسپاری مرحومه بانو سلطانی همسر علی احمدی مدافع سپاهان در شهرستان تیران اصفهان برگزار شدفیروز کریمی هم تیم گرفت، عابدزاده نگرفت!
شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳ ۰۶ وارد کننده پدیده نژادپرستی به فوتبال ایران در آستانه سرمربیگری ذوب آهن قرار دارد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در حالی برخی از رسانهها از حضور قریب الوقوع فیروز کریمی به عنوان سرمربی ذوب آهن خبر میدهند که کارنامه این مربی موید نکاتی جالب-
ورزش
پربازدیدترینها