تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هر که رکوع نمازش را کامل انجام دهد هیچ ترس و وحشتی در قبر با سراغش نمی آید. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805478397




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

كودك را نگذارند سوگند ياد كند چه به راست، چه به دروغ


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: كودك را نگذارند سوگند ياد كند چه به راست، چه به دروغ
و- كودك را - از دروغ گفتن بازدارند و نگذارند كه سوگند ياد كند چه به راست و چه به دروغ، چه سوگند از همه قبيح بود.
  يك:در منابع و متون كهن ما لطايف و گوهرهاي فراواني براي استخراج و صيقل دادن وجود دارد كه در روزمرگي و غفلت‌هاي حاكم بر زندگي ما عموماً از تيررس نگاه و دسترس ما خارج مي‌ماند. اينكه ما گاهي همه حواسمان به بيرون است و اصل و بن‌مايه معارف و صنايع و هنرها را در ترجمه‌ها جست‌وجو مي‌كنيم و يادمان مي‌رود آنچه با ولع از ديگران مي‌خواهيم و با تضرع، منت نمكدان‌شان را مي‌كشيم سر سفره خودمان موجود بوده و ناديده انگاشته‌ايم. چند وقت پيش كه كتاب «اخلاق ناصري» خواجه‌نصيرالدين طوسي از حكما و فلاسفه بزرگ ايران را مرور مي‌كردم، در فصل «سياست و تدبير اولاد» به نكات جالب توجهي درباره تربيت كودك برخوردم كه بيشتر حوزه كاري يك روانشناس امروزي است. انصاف آن است اغلب نكاتي كه درباره تربيت كودك در همين فصل از زبان اين حكيم و فيلسوف بزرگ ايران مطرح مي‌شود با توجه به فاصله زماني 800 – 700 ساله‌اي كه وجود دارد نكات تازه و برجسته‌اي است كه روانشناسي امروز به عنوان يك دستاورد به نام خود زده و حتي هنوز هم از جانب بسياري به درستي فهم و هضم نشده است. دو: ببينيد خواجه، چقدر موشكافانه و ظريف، تربيت كودك را ديده است: «و اولي آن بود كه در طبيعت كودك نظر كنند و از احوال او به طريق فراست و كياست اعتبار گيرند تا اهليت و استعداد چه صناعت و علم در او مفطور است و او را به اكتساب آن نوع مشغول گردانند، چه همه‌كس مستعد همه صناعتي نبود و الا همه مردمان به صناعت اشرف مشغول شدندي. و در تحت اين تفاوت و تبايت كه در طبايع مستودع است سري غامض و تدبيري لطيف است كه نظام عالم و قوام بني‌آدم بدان منوط مي‌تواند بود- و ذلك تقديرالعزيزالعليم- و هر كه صناعتي را مستعد بود و او را بدان متوجه گردانند هرچه زودتر ثمره آن بيابد و به هنري متجلي شود، و الا تضييع روزگار و تعطيل عمر كرده باشد.» و در ادامه مي‌گويد: «و اگر طبع كودك در اقتناي صناعتي صحيح نيابند و ادوات و آلات او مساعد نبود او را بر آن تكليف نكنند، چه در فنون صناعت فسحتي است، به ديگري انتقال كنند، اما به شرط آنكه چون خوضي و شروعي بيشتر تقديم يابد ملازمت و ثبات را استعمال كنند و انقلاب و اضطراب ننمايند و از هنري ناآموخته به ديگري انتقال نكنند، و در اثناي مزاولت هر فني رياضتي كه تحريك حرارت غريزي كند و حفظ صحت و نفي كسل و بلادت و حدت ذكا و بعث نشاط را مستلزم بود بعادت گيرند.» اين سطرها را وقتي مي‌خواندم به يادم افتاد هنوز هم كه هنوز است ما در بسياري از همين نكاتي كه خواجه‌نصير متذكر مي‌شود چالش و گره‌هاي اساسي داريم. در اينكه خواجه مي‌گويد «در طبيعت كودك نظر كنند و از احوال او به طريق فراست و كياست اعتبار گيرند تا اهليت و استعداد چه صناعت و علم در او مفطور است، و او را به اكتساب آن نوع مشغول گردانند، چه همه كس مستعد همه صناعتي نبود، و الا همه مردمان به صناعت اشرف مشغول شدندي» جهت‌گيري كلام كاملاً روشن است، يعني كه وظيفه والدين آن نيست كه آرزوها و رؤياهايشان را در صورت و سيرت كودك مجسم كنند - گرچه اعتراف مي‌كنم كار سختي است - و او را به كاري- گرايشي، رشته‌اي، فني - وادارند كه خود دوست دارند يا در رسيدن به آن ناكام مانده‌اند. بهتر آن است كه از همان اول به طبيعت و گرايش كودك نگاه كنند كه او به كدام جهت گرايش دارد. خواجه مي‌گويد جهان صنايع وسيع است. حالا اگر صنعت را محدوده گسترده علوم، هنرها و ورزش‌ها در نظر بگيريم معلوم است كه جا براي همه وجود دارد و اصلاً به يك معنا همه اين علوم، هنرها و ورزش‌ها زاييده تنوع گرايش‌ها و طبيعت‌ها و استعدادها در وجود آدمي هستند. اين قسمت از كلام خواجه‌نصير انگار دقيقاً نسخه‌پيچي طابق‌النعل بالنعل براي وضعيت امروز ماست كه گاهي بچه‌ها موش آزمايشگاهي والدين در تفاخر به تعداد و كميت كلاس‌هاي آموزشي مي‌شوند. انگار كه خواجه به چشم اين كشاكش‌هاي امروز را ديده كه به والدين مي‌گويد انقلاب و اضطراب نكنند و كودك را از هنري نياموخته به ديگري نكشانند، واقعاً حق هم همين است كه صرفاً كميت كلاس‌هايي كه كودك در طول سال مي‌گذراند موجب مباهات و فخر والدين بر همديگر نشود، يعني متر و ميزان ما اين نباشد هرچه كودك به تعداد كلاس بيشتري دسترسي داشته باشد نشان دهنده توجه و دلسوزي بيشتر والدين است. سه: در گذشته وقتي مي‌شنيدم مثلاً در همين غرب، روانشناسان و مشاوراني وجود دارند كه از كودكان تست مي‌گيرند و از همان ابتدا به واسطه همين آزمون‌ها و پرس‌وجوهايي كه از كودك مي‌كنند بهترين مسير رشد- علم، هنر و ورزش - را به والدين پيشنهاد مي‌كنند شگفت‌زده مي‌شديم كه آنها چه كار بديعي مي‌كنند كه ما هنوز حتي در دانشگاه‌هاي خود هم به آن افق نرسيده‌ايم و بخش قابل توجهي از دانشجويان ما به ويژه در دوره‌اي كه ظرفيت پذيرش دانشگاه‌ها خيلي محدود بود به تنها چيزي كه در انتخاب رشته تحصيلي توجه نشان نمي‌دادند علاقه آنها بود و اصلاً بسياري از ما نمي‌دانستيم كه چه مي‌خواهيم و دنبال چه مي‌گرديم چون اصلاً به ما گفته نشده بود چيزي به نام تشخص و فرديت در انتخاب گرايش وجود دارد، يعني مي‌تواني رشته‌اي را دوست داشته باشي بدون آن كه آن دوست داشتن، ماحصل تحميل نظرات افكار و فرهنگ عمومي يا تصورات معلمان و والدين باشد، بنابراين وزن قابل توجهي از خمودي‌ها، ملال‌ها و افسردگي‌هايي كه در دانشگاه‌ها وجود داشت و امروز هم دارد از اين روست كه دانشجويي رشته و گرايشي را مي‌خواند كه علاقه چنداني به آن ندارد چون او به جبر جهت‌گيري والدين يا افكار عمومي و فرهنگ رايج در آن رشته و گرايش حضور يافته است، نه آن كشش دروني كه در خود حس مي‌كند. حال در نظر بگيريد كه خواجه نصير، چگونه مثل آب خوردن روي يكي از دقيق‌ترين و مهم‌ترين توصيه‌هاي تربيتي – آموزشي انگشت مي‌گذارد كه هنوز هم براي آموزش و پرورش ما رؤيا و آرزو است: «و اولي آن بود كه در طبيعت كودك نظر كنند و از احوال او به طريق فراست و كياست اعتبار گيرند تا اهليت و استعداد چه صناعت و علم در او مفطور است، و او را به اكتساب آن نوع مشغول گردانند، چه همه كس مستعد همه صناعتي نبود.» چهار: ببينيد چه دقايق و لطايفي در ضرورت و شگردهاي تشويق و تنبيه كودك در كلام خواجه نصير موجود است: «پس سنن و وظايف دين در او آموزند و او را بر مواظبت آن ترغيب كنند و بر امتناع از آن تأديب، و اخيار را به نزديك او مدح گويند و اشرار را مذمت، و اگر از او جميلي صادر شود او را محمدت گويند و اگر اندك قبيحي صادر شود به مذمت تخويف كنند... و او را به هر خلقي نيك كه از او صادر شود مدح گويند و اكرام كنند، و برخلاف آن توبيخ و سرزنش، و صريح فرا ننمايند كه بر قبيح اقدام ننموده است، بلكه او را به تغافل منسوب كنند تا بر تجاسر اقدام ننمايد، و اگر بر خود بپوشد برو پوشيده دارند، و اگر معاودت كند در سر او را توبيخ كنند، و در قبح آن فعل مبالغت نمايند و از معاودت تحذير فرمايند؛ و از عادت گرفتن توبيخ و مكاشفت احتراز بايد كرد كه موجب وقاحت شود و بر معاودت تحريض دهد كه الانسان حريص علي ما منع.» خواجه در اين سخن خود پس از آن كه به نقش الگوسازي – الگوهاي مجسم براي كودك – اشاره مي‌كند كه اخيار – نيكان – را به نزديك او مدح گويند و اشرار را مذمت، نكته كليدي را پيش مي‌كشد و آن اينكه وزن و اعتبار تشويق هميشه بايد از وزن تنبيه بيشتر باشد، حتي نوع مواجهه ما نيز با اين دو متفاوت خواهد بود. «اگر از او جميلي صادر شود او را محمدت گويند»، اگر كودك درست و بجا و زيبا رفتار كرد كار او را بايد تأييد كرد و به او سپاس گفت، يعني دقيقاً در برابر چشمان او مجسم كرد كه آن رفتار زيبا از او سر زده است اما وقتي او كار زشتي مرتكب شد بايد برعكس رفتار كرد همچنان كه خواجه مي‌گويد «بلكه او را به تغافل منسوب كنند تا بر تجاسر اقدام ننمايد و اگر بر خود بپوشد برو پوشيده دارند» يعني اگر كودك از شرم نمي‌خواهد آن رفتار را به خود منسوب كند و مي‌خواهد رابطه خود و عملي كه مرتكب شده پوشيده بماند يعني بين خود و رفتارش ديواري بكشد كه آن ديوار مانع از ملاقات او با زشتي رفتارش باشد شما هم ديواري بين او و عملش بكشيد، به رويش نياوريد و تشت رسوايي‌اش را از بام نيندازيد و شرمنده‌اش نكنيد چون اگر به رويش بياوريد به تعبير خواجه نصير، عملاً او را به تجاسر – جسارت ورزي– واداشته‌ايد كه آرام آرام، قبح و زشتي آن عمل در نظر او فرو مي‌ريزد و نه تنها ديگر ابايي ندارد زشتي آن فعل را به خود منسوب كند بلكه بارها و بارها مرتكبش مي‌شود. پنج: «و- كودك را - از دروغ گفتن بازدارند و نگذارند كه سوگند ياد كند چه به راست و چه به دروغ، چه سوگند از همه قبيح بود. و زر و سيم را در چشم او نكوهيده دارند كه آفت زر و سيم از آفات سموم و افاعي بيشتر است و به هر وقت اجازت بازي كردن دهند، و لكن بايد كه بازي او جميل بود، و بر تعبي و المي زيادت مشتمل نباشد تا از تعب ادب آسوده شود و به خاطر او كند نگردد.» ناگفته نماندتوصيه‌هايي كه خواجه‌نصير در اين بخش مي‌كند به غير از توصيه به «اجازت بازي در هر وقت»- لطفاً به اين قيد زماني «هر وقت» كه در واقع يك جور بي‌قيدي زماني است و دقيقاً با روحيات بچه‌ها عجين است، توجه كنيد - بيشتر از آن كه متوجه كودكان باشد رو به دنياي آدم بزرگ‌ها دارد و آنجا بايد جدي گرفته شود كه عموماً جدي گرفته نمي‌شود. وقتي آدم بزرگ‌ها شش دانگ حواسشان را به زر و سيم و سهام و ارز بدهند و مثل آب خوردن دروغ بگويند چه انتظاري مي‌توان از كودكان داشت كه زر و سيم دنيا را در چشمشان نكوهيده و حقير دارند و آفت زر و سيم را از سم افاعي - افعي‌ها – مهلك‌تر بدانند. شش: اين مطلب را با آغاز فصل «در سياست و تدبير اولاد» به پايان مي‌برم: و چون فرزند در وجود آيد ابتدا به تسميه او بايد كرد به نامي نيكو، چه اگر نامي ناموافق برو نهد مدت عمر ازان ناخوشدل باشد. پس دايه‌اي بايد اختيار كرد كه احمق نباشد، چه عادات بد و بيشتر علت‌ها به شير تعدي كند از دايه به فرزند. و چون رضاع– مدت شير دادن - او تمام شود به تأديب و رياضت اخلاق او مشغول بايد شد پيشتر از آنكه اخلاق تباه فراگيرد، چه كودك مستعد بود و به اخلاق ذميمه ميل بيشتر كند به سبب نقصاني و حاجاتي كه در طبيعت او بود، و در تهذيب اخلاق او اقتدا به طبيعت بايد كرد، يعني هر قوت كه حدوث او در بنيت كودك بيشتر بود تكميل آن قوت مقدم بايد داشت. كودك را تفهيم كنند كه غرض از طعام خوردن صحت بود نه لذت، و غذاها ماده حيات و صحت است و به منزله ادويه كه بدان مداوات جوع و عطش كنند، و چنانكه دارو براي لذت نخورند و به آرزو نخورند طعام نيز همچنين، و قدر طعام به نزديك او حقير گردانند، و صاحب شره و كم پرست و بسيارخوار را با او تقبيح صورت كنند، و در الوان اطعمه ترغيب نيفگنند بلكه به اقتصار بر يك طعام مايل گردانند و اشتهاي او را ضبط كنند تا بر طعام دون اقتصار كند و طعام لذيذتر حرص ننمايد و وقت وقت آن تهي خوردن عادت كند.

نویسنده : حسن فرامرزي 
منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: 10 اسفند 1392 - 18:11





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن