تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بركت در مال كسى است كه زكات بپردازد، به مؤمنان مدد و يارى رساند و به خويشاوندان كمك نما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827086532




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

6 دلیل برای به حاشیه رانده شدن امور تربیتی در آموزش و پرورش سیاست تربیتی، تربیت سیاسی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: 6 دلیل برای به حاشیه رانده شدن امور تربیتی در آموزش و پرورش
سیاست تربیتی، تربیت سیاسی
اگر آموزش و پرورش بخواهد به طور زیربنایی به مسئله تربیت بپردازد، رسانه‌ها باید به طُرق مختلف مباحث تربیتی را در جامعه مطرح نمایند تا افکار عمومی برای پذیرش آن ها آماده شود.

خبرگزاری فارس: سیاست تربیتی، تربیت سیاسی


پیش از انقلاب اسلامی، دغدغه مدارس فقط آموزش بود. در دوره ابتدایی دانش‌آموزان خواندن، نوشتن و حساب کردن را می‌آموختند. در سطوح بالاتر مقداری از علوم مختلف مثل ادبیات، تاریخ، جغرافی، ریاضیات، فیزیک، شیمی و… را به همراه برخی از فنون و مهارت ها فرا می‌گرفتند. اما در برنامه‌های آموزشی مدارس، خبری از اخلاق و تربیت نبود. تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب، مسئله فرهنگ انقلاب با محتوای اخلاق و تربیت مطرح شد، البته نه بدان گونه که تعلیم و تربیت از یکدیگر جدا شوند، یا مقابل هم و یا حتی در کنار هم قرار گیرند، بلکه هدف این بود که تعلیم، محتوای اخلاقی و تریبتی یابد؛ آموزش با روح پرورش غنی شود و فرهنگ انقلاب به نسل آینده منتقل گردد.هدف ازبین رفتن فاصله میان اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی و مقاصد و اهداف نظام آموزشی گذشته بود. بدین منظور در هشتم اسفند سال 59 به همت دو شهیدان رجایی و باهنر، امور تربیتی به عنوان یک نهاد انقلابی در درون آموزش و پرورش متولد شد تا مروج گفتمان انقلاب اسلامی در تمام شئون زندگی انسان، اعم از سطح خُرد و کلان، فردی و اجتماعی باشد و با شکوفا کردن فرهنگ انقلاب، دانش‌آموزان را با هویت جدید تربیت کند. مربیان تربیتی که عمدتاً جوانان متدین و انقلابی و دارای تحصیلات دیپلم و یا دانشجو بودند، به منظور انتقال فرهنگ انقلاب به دانش‌آموزان وارد مدارس شدند. در سال‌های اولیه باوجود اینکه کاستی‌های ساختاری، کمبود تجربه و مهارت در عرصه تربیتی و نواقص امکانات و تجهیزاتی فراوانی وجود داشت، اما با پشتکار و جدیت مربیان تربیتی جوان، عنصر تربیت خیلی خوب به آموزش پیوند خورد و تا حد قابل قبولی فضای معنوی و فکریِ انقلاب بر محیط مدارس حاکم گشت و محیط‌های آموزشی مهیای بسط و نشر فضایل اخلاقی، دینی و انقلابی شد. اما هرچه زمان به جلوتر رفت، نه تنها فعالیت‌های اخلاقی و تربیتی مدارس عمق نیافت، بلکه آرام آرام به حاشیه رانده شد. متأسفانه شرایط به‌گونه‌ای پیش رفت که در مقطعی، امور تربیتی را منحل کردند! اگرچه امور تربیتی مجدداً احیا شد، ولی پس از احیا هم به دلیل مشکلات ریشه‌ای مثل نداشتن چشم‌انداز، نقص ساختار، تغییرات متوالی مدیریت و نداشتن نیروی انسانی مناسب، کارکرد تربیتی مدارس در جامعه در حد انتظار به نظر نیامد و حتی می‌توان گفت کارکرد تربیتی مدارس بعد از احیا ضعیف‌تر هم شد. امروزه در محافل فرهنگی این سؤال مطرح است؛ امور تربیتی که به عنوان یک نهاد انقلابی در درون آموزش و پرورش متولد شد و از جانب مسئولان، علما، مردم و فرهنگیان مورد حمایت قرار گرفته بود، چرا به تدریج به حاشیه رفت؟ به نظر می‌رسد اگر بخواهیم صادقانه درباره عملکرد امور تربیتی در 35 سال گذشته قضاوت کنیم، باید اذعان کرد که بعد از انقلاب، حجم فعالیت‌های دینی، اخلاقی و تربیتی مدارس افزایش چشم‌گیری یافت و از حیث کیفیت نیز غیرقابل مقایسه با قبل از انقلاب است. اما به چند دلیل، نهاد امور تربیتی به حاشیه رانده شد، که به برخی از آن ها به اختصار اشاره می‌شود. 1- تفکیک تعلیم و تربیت؛ اگرچه بنیان‌گذاران امور تربیتی هیچ تأکیدی بر جداسازی تعلیم و تربیت از یکدیگر نداشتند، کما اینکه شهید باهنر در اولین سمینار مربیان تربیتی استان تهران در چهارم اسفند 59 به صراحت بیان کرد: “وارد کردن تربیت در عنصر تعلیم به این معنا نیست که تعلیم از تربیت جدا گردد، و یا در کنار آن قرار گیرد، بلکه باید تعلیم از محتوای تزکیه پُر شود، و با روح پرورش غنی و پُرمحتوا شود”. اما با شهادت دو بنیان گذار اصلی امور تربیتی، این نهاد خیلی زود تحت تأثیر یک ذهنیت غلط تاریخی مبنی بر تفکیک تربیت دینی از تعلیم قرار گرفت و کلیه فعالیت‌های مربوط به تربیت دینی در مدارس بر عهده مربیان تربیتی جوان و کم‌تجربه گذارده شد. سهواً یا عمداً معلمان و دبیران باسابقه که حرف زدن، لباس پوشیدن و رفتارشان بُعد تربیتی داشت، نه تنها از صحنه تربیت کنار گذاشته شدند، بلکه در مقابل مربیان قرار گرفتند. متأسفانه تقابل آموزش و تربیت باعث شد که اختلاف‌افکنی در میان دانش‌آموزان افزایش یابد و امور تربیتی و مربیان در مدارس به حاشیه رانده شوند. هنوز هم این نگاه ناقص به مقوله تربیت و فرهنگ، در برخی مدیران آموزش و پرورش وجود دارد.تا وقتی که چنین نگاهی به مسئله تربیت دینی وجود داشته باشد، امور تربیتی جایگاهی در تعلیم و تربیت نخواهد داشت. 2- نیروی انسانی؛ همان گونه که بیان شد، تقریباً همه مربیانی که جذب امور تربیتی شدند، دیپلمه و دانشجو بودند. قریب به اتفاق آن ها در عین علاقه‌مند بودن به فعالیت‌های تربیتی، از تعهد، اخلاص و پشتکار بالایی نیز برخوردار بودند. اما غالب آن ها با مباحث پیچیده تربیتی مأنوس نبودند. بدین جهت در برخی موارد با توصیه‌های آمرانه و تهدیدآمیز و رفتارهای مغرورانه خود باعث می‌شدند که نه تنها لطافت و اثرگذاری گفتمان دینی و انقلابی در فضای مدارس از بین برود، بلکه مدرسه را به محیطی برای یادگیری نفاق تبدیل می‌کرد. در واقع بعضی از رفتارهای غلط مربیان، موجب نفاق دانش‌آموزان می‌شد. آن ها می‌آموختند که گاهی در نقش یک حزب‌اللهی حرف بزنند و گاهی هم نقش یک ضدانقلاب را بازی کنند! چیزی که متأسفانه امروزه در جامعه زیاد دیده می‌شود. 3- سطحی‌نگری؛ تغافل آموزش و پرورش از آموزش و بازسازیِ مربیان تربیتیِ اولیه، و عدم جذب مربیان جدیدِ آگاه به مباحث تربیتی، انتقال مربیان توان‌مند به دیگر بخش‌های آموزش و پرورش و یا جذب شدن آن ها به ادارات و نهادهای دیگر موجب شد که امور تربیتی با افت کیفیِ نیروی انسانی روبرو شود؛ و فعالیت‌های تربیتی مدارس از مسائل بنیادی تربیتی منحرف، و متمایل به مباحث سطحی و کم‌عمق گردد؛ مثلاً شعارنویسی بر روی دیوارهای مدارس یکی از رسالت‌های تربیتی مربیان برای جلوگیری از انتقال بخش‌های غلط فرهنگی به نسل آینده شد. عمده فعالیت تربیتی مدارس محدود به ایام خاص و برگزاری چند مسابقه بدون هدف و کم‌اثر شد. کما اینکه امروزه، بعد از گذشت 35 سال از فعالیت تربیتی در مدارس، شاید محدود مدارسی باشند که پرونده تربیتی برای دانش‌آموزان خود داشته باشند. کارکرد تربیتی بسیاری از مدارس بعد از گذشت 35 سال قابل ارزیابی و سنجش نیست. تأسف‌بار اینکه اگر از بخش اعظم مدیران و مربیان پرورشی پرسیده شود که فعالیت تربیتی مدرسه شما چگونه است؟ غالباً به آمار فعالیت‌های نمایشی و سطحی اکتفا می‌کنند! اما موقعی که از شاخص‌های تربیتی درونی بچه‌ها مثل تقوا، صداقت، ایثار، امانت‌داری و… سؤال می‌شود، جواب می‌دهند که این صفات، کیفی می‌باشند و قابل اندازه‌گیری نیستند. چرا که بسیاری از آن ها برای کارهای تربیتی ساخته نشده‌اند و دوره‌های آموزشی و تخصصی لازم را نیز طی نکرده‌اند، تا فعالیت‌های کیفیِ تربیتی را به عوامل کمی جهت مقایسه علمی تبدیل نمایند. 4- فقدان استراتژی؛ همان طور که بیان شد، اگرچه هدف اولیه امور تربیتی انتقال فرهنگ انقلاب به نسل جدید بود، لکن به خاطر عدم پیش‌بینی ساز و کارهای لازم، فعالیت‌های تربیتی، فاقد استراتژی (راهبرد) بودند. اغلب مربیان به تشخیص خود در مدارس فعالیت پرورشی تعریف می‌کردند. بدین جهت غالب فعالیت‌های تربیتی، کوتاه‌مدت و قائم به افراد بودند. از این رو امور تربیتی به عنوان یک مجموعه فاقد استراتژی، نتوانست نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای محیط درونی و بیرونی را به خوبی بشناسد. دراین فرآیند سعی نشد مدیران، مربیان، معلمان، اولیا و دانش‌آموزان را به یک چشم‌انداز مشترک برساند و همه را با عنایت به همین چشم‌انداز واحد و مشترک، برای تحقق اهداف به تلاش وادار نماید. فقدان استراتژی تربیتی به فرایند تربیت در مدارس آسیب زیادی زد و تربیت را از خط مقدم فعالیت‌های مدارس کنار راند و فعالیت‌های آمورشی حافظه‌محور و مبتنی بر افزایش محفوظات ذهنی را جایگزین آن کرد. این نقیصه نه تنها فعالیت‌های تربیتی مدارس را به سمت برنامه‌های کلیشه‌ای، سنتی، دستوری و توصیه‌های آمرانه و بعضاً تهدیدآمیز سوق داد، بلکه در والدین دانش‌آموزان نیز این ذهنیت را ایجاد کرد که فعالیت‌های پرورشی مانع پیشرفت تحصیلی است! چنین ذهنیتی موجب شد که بعضی از مدیران و معلمان مدارس، تحت فشار اولیا قرار گیرند و افزایش معلومات و اطلاعات دانش‌آموزان را در اولویت قرار داده و فعالیت‌های تربیتی را محدود به برگزاری چند مسابقه و برخی کارهای نمایشی برای ارائه گزارش کنند. متأسفانه امروزه، وضعیت امور تربیتی مدارس به‌گونه‌ای شده است که اگر مدیری به فعالیت‌های پرورشی توجه داشته باشد، مورد اعتراض والدین قرار می‌گیرد که ما می‌خواهیم فرزندمان خوب درس بخواند تا در کنکور قبول شود، نه اینکه به فعالیت تربیتی سرگرم شود و از درس خواندن باز بماند! شاید اغراق نباشد اگر ادعا کنیم که اکنون، نمره نه فقط مهم‌ترین هدف فعالیت آموزشی و پرورشی مدارس شده است، بلکه اگر به کارکرد مدارس و انتظارات والدین دقت کنیم، می‌بینیم که نمره، جانشین تعلیم و تربیت شده است؛ به طوری که خوبی و بدی بچه‌ها با آن ارزیابی می‌شود! 5- سیاست‌زدگی؛ همه جریانات سیاسی به دلیل گستردگی و تنوع فعالیت‌های تربیتی، به تحولات درونی آن چشم طمع داشته‌اند. هر یک سعی کرده‌اند که برای استحکام خود در جامعه، تحولات درونی این نهاد تربیتی را به نفع گروه و جریان خود هدایت کنند. متأسفانه از زمان نفوذ جریانات سیاسی در تصمیمات و انتصابات، این نهاد هم از لحاظ مدیریت بی‌ثبات شد و هم فعالیت‌های تربیتی آن مسیر منطقی را طی نکرد. تاریخ نشان می‌دهد که همه جریانات سیاسی به محض رسیدن به قدرت، تلاش کرده‌اند تا افراد وابسته به جریان خود را در سطوح مختلف مدیریت امور تربیتی به کار گیرند. از طرفی چون در غالب اوقات، مربیان تربیتی این افراد را به صورت اعتقادی قبول نداشته‌اند و صرفاً به خاطر رعایت سلسله مراتب اداری به حرف آن ها گوش می‌داده‌اند، خود را متعهد به تحقق اهداف نمی‌دانستند. بدین جهت هیچ‌گاه فعالیت‌های تربیتی مدارس در جامعه به شکل کیفی جا نیفتاد تا منشا تحول شود و در ساختن جامعه و مهندسی تحولات اجتماعی آن تأثیرگذار باشد. 6- بی‌تفاوتی رسانه‌ها؛ مشکلات تربیتی و اخلاقیِ به جا مانده از دوران طاغوت باعث شد تا کارکرد فرهنگی و تربیتی نهاد امور تربیتی و زحمات مربیان آن، در صحنه جامعه خیلی مشهود نباشد. از طرف دیگر رسانه‌ها و به خصوص رسانه ملی، نه تنها به تحولات امور تربیتی کمک نکردند، بلکه بعضاً با نوشتن مطالبی، و تولید برنامه‌هایی، موجب کندی فعالیت‌های تربیتی و به حاشیه رانده شدن امور تربیتی شدند. اگر آموزش و پرورش بخواهد به طور زیربنایی به مسئله تربیت بپردازد، رسانه‌ها باید به طُرق مختلف مباحث تربیتی را در جامعه مطرح نمایند تا افکار عمومی برای پذیرش آن ها آماده شود. اما متأسفانه رسانه‌ها در سال‌های اخیر آن قدر درگیر تنش‌های سیاسی و حزبی شده‌اند که کمک به آموزش و پرورش و امور تربیتی، جایی در منظومه ذهنی آنان ندارد! محمدحسین صانعی منبع: رصد
لینک را کپی کنید رصد


92/12/06 - 06:34





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن