تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان زيرك، دوستش حق است و دشمنش باطل.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834512966




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

محمدرضا فروتن: ممنون رنج ‌هاي زندگي‌ام هستم


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: محمدرضا فروتن: ممنون رنج ‌هاي زندگي‌ام هستم



محمدرضا فروتن نامي شناخته شده در سينماي ايران است؛ بازيگري که نزديک به دو دهه در سينماي ايران فعاليت داشته است و نقش‌هاي خاطره‌انگيز بسياري در کارنامه‌اش ديده مي‌شود؛ از قرمز و شب يلدا گرفته تا زير پوست شهر و محاکمه در خيابان. فروتن که بسيار کم مصاحبه مي‌کند، در اين گفت‌وگو راجع به حضورش در سينماي ايران و دغدغه‌ها و دل مشغولي‌هاي کنوني‌اش حرف زد. او در جشنواره امسال در چهار فيلم از چهار کارگردان بزرگ و خوب سينماي ايران بازي کرده است؛ متروپل مسعود کيميايي، قصه‌هاي رخشان بني‌اعتماد، سايه‌روشن فرزاد موتمن و طبقه حساس کمال تبريزي. محمدرضا فروتن با بازي در متروپل براي ششمين بار با مسعود کيميايي همکاري کرده و جزو بازيگراني است که بيشترين همکاري را با اين کارگردان کهنه‌کار داشته است. ستاره جوان و بي‌قرار سينماي اواخر دهه 70 ايران، اکنون در آستانه ميانسالي، با آرامشي مثال‌زدني در پي کشف راه‌هايي تازه است تا نقش‌هاي خوب ديگري را به کارنامه موفقش اضافه کند.زماني که وارد سينماي ايران شديد، از بازيگري صحبت مي‌شد که هم قابليت‌هاي يک ستاره را دارد و هم قابليت‌هاي ضروري يک بازيگر تمام‌عيار را، از سوي ديگر با کارگردانان صاحبنامي همچون مسعود کيميايي، فريدون جيراني و کيومرث پوراحمد حرفه بازيگري را آغاز کرديد حالا نزديک به دو دهه از آن زمان مي‌گذرد ارزيابي‌تان از اين دو دهه حرفه بازيگري چگونه است، با وجود ايده‌آل‌هاي حرفه‌يي و نسبت به شروعي که داشتيد جايگاهتان را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟فکر مي‌کنم در شروع کارم شهرت را دوست داشتم که بگذريم و به فکر اعتبار حرفه‌يي‌ام بودم و مي‌خواستم جايگاهم را تثبيت کنم. در ادامه با خانم بني‌اعتماد و آقاي درويش همکاري کردم و همين طور گذشت و گذشت و زمان زيادي را براي به دست آوردن و حفظ جايگاه و اعتبار حرفه‌يي‌ام صرف کردم و لابه‌لاي اين کارها در فيلم‌هايي بازي کردم که فيلم‌هاي خوبي نبودند اما به دلايلي کار کردم. تا به دو، سه سال اخير که هدف‌هاي جديدي در مسيرم قرار گرفته است و در اين دوره جديد ديگر اولويتم ظاهر کارم نيست که فقط با آدم‌هاي صاحبنام کار کنم، دوست دارم در کارهايي باشم که موثر هستند، حرف دارند و آدم‌ها را به خودشان نزديک مي‌کنند. اين نگاه هم شامل زندگي شخصي و زندگي حرفه‌يي‌ام مي‌شود. دوست دارم بيشتر بتوانم مسووليت حقيقي خودم را پيدا کنم تا بدانم در اين دنيا چه بايد انجام دهم. فکر مي‌کنم زمان زيادي گذشت تا به اين نقطه برسم و دلايلش را مي‌دانم.در گذشته کمتر روي خودم متمرکز بودم و ظرف همين دو سال اخير است که تمرکزم روي خودم و کارم شده. در اين دو سال و نيم قصه زندگي تازه‌يي براي من شروع شده است، شکل تازه‌يي از بودن ولي به تمام سال‌هايي که پيش از اين دو سال گذرانده‌ام احترام مي‌گذارم و خودم را سرزنش نمي‌کنم، فکر مي‌کنم سفر روحي بوده که بايد آنها را مي‌گذراندم و اميدوارم صد درصد وجودم را زندگي کنم. اين نوع از زندگي هم ساده ومشخص است: کمک کردن و حمايت از آدم‌هاي اطرافم. در حوزه سينما هم دوست دارم عرصه‌هاي جديدي را تجربه کنم مثلا بدم نمي‌آيد در فيلم‌هاي طنز اجتماعي خوب بازي کنم تا به حال فرصتش پيش نيامده و اميدوارم چنين امکاني ايجاد شود مي‌خواهم ميانسالي زندگي‌ام دستاورد و نتيجه خوبي داشته باشد.در جشنواره فيلم فجر امسال در چهار فيلم از چهار کارگردان صاحبنام سينماي ايران حضور داريد چنين حضوري به همين روش اخير زندگي شخصي و حرفه‌يي‌ات بازمي‌گردد؟وقتي نيت مثبت داشته باشي و به نيکي و ارزش فکر مي‌کني، انتخاب‌هايت نيز تحت تاثير آن نيت‌ها قرار مي‌گيرد، کارگردان‌هايي که سال گذشته با آنها کار کردم هميشه حرف براي گفتن داشته‌اند و تاثيرگذار هستند. سينماي خانم بني‌اعتماد، سينمايي اجتماعي است و با دردهاي اجتماع سر و کار دارد و هميشه دوست دارم با چنين کارگردان‌هايي کار کنم. همين است ديگر عمر زود مي‌گذرد و فرصت کوتاهي داريم و چشم بر هم زدم و 45 ساله شدم.اين سني است که هميشه سينماي ايران به آن نياز داشته است؟درست است، وقتي سنم پايين‌تر بود، در فيلم‌ها پيرم مي‌کردند که مرد بالاي 40 سال باشم، مزه‌اش به اينکه وقتي مرا در خيابان مي‌بينند مي‌گويند «اِ جوون‌تر از فيلم‌هايت هستي) (مي‌خندد)ارزيابي‌تان در مورد جشنواره فجر چگونه است، جشنواره‌يي که سال‌هاي متعدد در آن حضور داشته‌ايد و در دو دوره از اين جشنواره برنده سيمرغ بلورين شده‌ايد؟جشنواره فيلم فجر سرشار از هيجان و آب و تاب است و نمي‌شود از زير آن در رفت، در عين اينکه زندگي و کار خودت را داشته باشي. از آذرماه همه ما در حال و هواي جشنواره هستيم و دوست دارم در اين روزها هيجان متعادلي داشته باشم و آنچه براي من اهميت دارد عشق و شوق به سينماست که در اين روزها بيشتر مي‌شود و يک جشنواره فجر يک جور عيد سينمايي است براي سينماي ايران ولي کار سختي است که در اين روزها هيجان‌زده نشويم ومتعادل بمانيم.آيا هنوز جايزه گرفتن براي شما مهم و تاثيرگذار است؟آره، دوست دارم جايزه بگيرم البته مهم‌ترين فيلم‌هاي من در جشنواره نبودند مثل «شب يلدا» (کيومرث پوراحمد)، مثل «زير پوست شهر» (رخشان بني‌اعتماد)، اما اين جايزه‌ها بخشي از زندگي است، مقطعي از يک دوران. جايزه يک شب است و باز زندگي ادامه دارد و بايد درگير اهداف مهم‌تري باشي و آنچه مهم است مسير زندگي است و همه زندگي هم آن يک شب جايزه گرفتن نيست و نمي‌تواني به آن يک شب اکتفا کني. مهم اين است که چطور مسير زندگي‌ات را به درستي طي کني و آن کارهايي که دوست داري را انجام بدهي.از ميان چهار فيلم حاضر در جشنواره امسال از کدام بيشتر رضايت داريد و کدام‌شان تجربه لذت‌بخشي بود؟کار کردن با هر سه کارگرداني که فيلم‌هايشان در بخش مسابقه است آقاي کيميايي، آقاي تبريزي و خانم بني‌اعتماد تجربه واقعا لذت‌بخشي بود. حضور در هر کدام از اين فيلم‌ها لطف خودش را داشت اما همکاري با آقاي کيميايي پس از چند سال خيلي به من مزه داد. ديالوگ‌ها و فضاي فيلم‌هاي آقاي کيميايي را دوست دارم، وقتي ساخت فيلم در دفتر آقاي کيميايي شروع مي‌شود انگار اولين فيلم سينمايي‌ام است و انگار اولين تجربه بازيگري‌ام است و انگار فصل جديدي از فعاليت حرفه‌يي‌ام است.در شش همکاري اي که با آقاي کيميايي داشتيد چه سير حرفه‌يي را طي کرده‌ايد؟در فيلم‌هاي آقاي کيميايي همه چيز روان پيش مي‌رود، چه کار بازيگر و چه کار ديگر عوامل حاضر در توليد راحت و آرام پيش مي‌رود و همين شرايط است که حضور در فيلم‌هاي آقاي کيميايي را تبديل به اتفاقي شيرين مي کند. موقع خواندن و از بر کردن ديالوگ‌هاي فيلم‌هاي آقاي کيميايي حس خوبي دارم، بزرگي‌هاي شخصيت‌هايش را دوست دارم و کيف مي‌کنم و احساس دوست‌داشتني بودن دارم. آقاي کيميايي هنرمندترين سينماگري است که در سينماي ايران تجربه همکاري با او را داشته‌ام. همکاري با او هميشه جذاب است و هميشه دوست داري در آن فضاي توليد فيلم‌هاي او باشي و نفس بکشي. خلاصه اينکه بودن با آقاي کيميايي غنيمت است.تجربه‌تان در همکاري با آقاي موتمن در فيلم «سايه روشن» چگونه بود؟فيلمنامه «سايه روشن» را نخواندم و سرکار رفتم، چون درگير مسائل تحصيلي‌ام بودم و يادم مي‌آيد نگاهي به فيلمنامه انداختم و همان بخش فيلمنامه به دلم نشست و به هر ترتيب کار را قبول کردم. از طرف ديگر فيلم «شب‌هاي روشن» فيلم معتبر و مطرحي در سينماي ايران شد و همان موقع که فيلم را ديدم، دوست داشتم و طي اين سال‌ها هميشه از «شب‌هاي روشن» تعريف شده بود و با اينکه هميشه سعي مي‌کنم جوگير نشوم اما جوگير هم شدم و همين جو در انتخابم و حضورم در «سايه روشن» تاثير گذاشت. در برخي مواقع نيز شهودي تصميم مي‌گيرم و الان کمتر شده است، چون شهود تا يک جايي کار مي‌کند و همه جا شهود کار نمي‌کند و خداوند عقل را به آدم داده است تا از آن استفاده کند و همين جور بيکار نماند. به هرحال سر کار رفتم، فيلم را نديده‌ام اما تعريف‌هاي متفاوتي شنيده‌ام با همه اين اوصاف در طول کار فيلمنامه را نفهميدم و از اين رنج مي‌بردم که مرز ميان خيال، واقعيت، رويا و بيداري کجاي فيلمنامه مشخص مي‌شود.فضاي فيلمبرداري، خانه سرد و دلگيري بود که تابلوهاي نقاشي عجيبي بر ديوار آن نصب شده و فقط حياطي بود که مي‌شد در آن نفسي تازه کرد و به دليل شرايط و ويژگي‌هاي فيلمنامه حال خوشي بر فضاي فيلم حاکم نبود. از سوي ديگر قرار بود فيلمبرداري فيلم ظرف 25 روز به اتمام برسد اما فيلمبرداري در عمل 70 روز به طول انجاميد به همين دليل نتوانستم در فيلم‌هاي ديگري حضور پيدا کنم و اضطراب وضعيت تحصيلم را نيز داشتم، قرار بود که در فيلم‌هاي «جامه‌دران» و «تمشک» (سامان سالور) حضور داشته باشم که به دليل طولاني شدن «سايه روشن» نشد؛ فيلمي بود که موقعي که سر کار بودم لذت نبردم اما اميدوارم فيلم موفق و مطرحي شود که اين همه ايده و سرمايه هدر نرود. نمي‌دانم، نمي‌دانم... ولي هنوز مي‌بينم که با پيچيده‌گويي مي‌خواهيم کودک پروفسور نماي وجودمان ابراز وجود کند و با اين روش پيچيده خودمان را اثبات کنيم تا اينکه بخواهيم فيلمي بسازيم که درد و مساله‌مان باشد.اخيرا شنيده‌ام که در تدارک آلبوم موسيقي هستيد از شروع اين کار و اينکه قصد ورود به حوزه موسيقي را داريد بگوييد؟هميشه از دوران کودکي آ‌رزو و رويايم اين بود که خواننده شوم به جاي بازيگر. روياها از حقيقت وجودي ما مي‌آيند و همه ما دوست داريم به جايي که مي‌خواهيم برسيم و رشد کنيم و شکوفا شويم. بخش ديگري هم هست که آرزوهاي ما است و از سر کمبودهاي ما است. مي‌دانم که بازيگر شدن از آرزوهاي من بوده ولي هنوز نمي‌دانم خواننده شدن روياي من بوده يا آرزوي من بوده، آيا کمبود من است يا ارتباطي با حقيقت وجودي من دارد که حرف وکار دارد در اين دنيا ولي هرچه جلوتر مي‌آيم فکر مي‌کنم روياي من بوده است، دوست دارم با موسيقي آدم‌ها را به درون خودشان نزديک کنم. منتها شعرهايي که قرار است انتخاب شود و حرف‌هايي که مي‌خواهم بزنم مي‌خواهم شعرها و حرف‌هايي باشد که زندگي و تجربه خودم باشد و اين‌طور شايد تاثيرگذارتر باشد البته در اين بين کلام تاثير فوق‌العاده‌يي دارد،‌ جمله‌هايي که روي ديوارها و پل‌هاي شهر مي‌بينيم که وقتي آن جمله‌ها را مي‌خوانيم تازه مي‌شويم. چند وقت پيش از ميدان انقلاب رد مي‌شدم و جمله‌يي خواندم: «توي چاله شکست آدم‌هايي مي افتند که يا تندرو هستند يا کندرو» خب جمله‌ قشنگي است و کيف کردم. کلام مثل بذر است که مي تواند در وجود ما رشد کند و ببالد و به هر حال آگاهي است.براي انتخاب شعرهايم در آلبوم موسيقي نيز چنين تصميمي دارم.صداي شما را در فيلم‌هايي مثل فيلم «قرمز» و «شب يلدا» شنيده‌ايم و در «شب يلدا» شما يکي از ملودي‌هاي موسيقي ايراني را که سال‌ها پيش اجرا شده بود، خوانده‌ايد که جز موسيقي دستگاهي ايراني است و صدايتان روي ملودي خوب نشسته، آلبوم موسيقي که قصد انتشارش را داريد در چه سبکي تهيه مي‌شود؟آلبوم پاپ است: چهار آهنگش را بابک زرين و چهار آهنگش را سيروان خسروي تنظيم مي‌کند. اين اتفاق فوق‌العاده‌يي براي من است که ترجيح مي‌دهم موقع انتشار آلبوم در موردش صحبت کنم.موسيقي مورد علاقه‌تان چه موسيقي است؟هميشه از موسيقي وترانه لذت مي‌بردم اما هيچ وقت اعتماد به نفس براي خواندن نداشتم.وقتي تصميم گرفتيد آلبومي تدارک ببينيد، روند انتخاب ترانه‌ها وتعامل و کار با اهالي موسيقي چگونه بود؟دنبال همان فضاهايي حرکت کردم که هميشه به دلم مي‌نشست. در مورد خواننده شدنم خيلي‌خيلي ممنون دکتر افشين يداللهي هستم، با اينکه هميشه دوست داشتم خواننده شوم جسته و گريخته کلاس‌هاي آواز هم مي‌رفتم تا اينکه افشين يداللهي را حدود پنج سال پيش ديدم و در مورد موسيقي صحبت کرديم و او خيلي خوب حمايت کرد و دوست و رفيقم شد ودر همين آشنايي و رفاقت جرقه کارموسيقي زده شد. افشين، بابک زرين را معرفي کرد و ترانه‌ها از همان پنج سال پيش شکل گرفت و بيشتر افشين هدايتم کرد و من هم علايقم را با افشين در ميان مي‌گذاشتم.شروع کار شما در نيمه دوم دهه 70 بود با تک‌قسمتي در سريال «سرنخ» (کيومرث پوراحمد) و بعد اولين فيلم سينمايي‌تان همان‌طور که اشاره شد «مرسدس» (مسعود کيميايي) بود تصويري که از فروتن تا «زير پوست شهر» (رخشان بني‌اعتماد) ديده مي‌شود اغلب تصوير جواني بود که عاصي و پرتنش است بخشي ازاين تصوير اقتضائات دوران جواني بود و بخشي مبتلا به جوانان جامعه در همان سال‌ها، اما هرچه جلوتر آمديم نه‌تنها سن شما بالاتر رفت و شما جا افتاده‌تر شديد اما آن خطوط زاويه‌دار و تيز تصوير شما هم گرد و منحني شد، اين تحول چقدر از اختيار و انتخاب شما ناشي مي‌شود و چقدر از کار وتعامل در جريان اصلي سينمايي ايران؟هميشه بازي‌هايم سواي نسبت و ارتباطي که با نقش دارد، حاصل تجربيات و زندگي خودم بوده و همين‌طور که خودم تغيير کردم بازي و تصوير سينمايي من هم تغيير کرد.فکر مي‌کنم همين‌طور که خودم در زندگي چيزهايي را فهميده‌ام بازي‌ام نيز چيزهايي را فهميده است و با من بزرگ شده است. نمي‌خواهم بگويم بهتر شده اما پخته‌تر شده چون تلاشم اين بوده که متواضعانه به راهي مي‌روم وفادار باشم، دوست دارم آدم اصيلي باشم و در نهايت خودم باشم و بيرون و درونم يک چيز را بگويد آدم در مسير زندگي نرم‌تر مي‌شود و از اين خطوط زاويه‌دار و گوشه‌دار فاصله مي‌گيرد و مي‌فهمد نمي‌تواند همه چيز را سريع کنار بگذارد، بايد در لحظه بايستد، بچشد، بفهمد و زندگي کند و به مسيرش ادامه دهد و فکر مي‌کنم در بازيگري‌ام نيز همين روند را دنبال کرده‌ام و اين وضعيت خودآگاه و ناخودآگاه وارد بازيگري‌ام هم شده است.در بازيگري هم سعي مي‌کنم همه چيز را کامل ببينم که از وجودم مي‌گذرد و بازي‌اش ‌کنم.بازيگر بودن به دليل ذات بيانگرش ميل شديدي به ديده شدن و مورد توجه قرار گرفتن دارد اما روندي که شما از آن صحبت مي‌کنيد و اين تاکيد بر دروني بودن چه در زندگي و چه در حرفه بازيگري که به احوال درويشي نزديک است فکر نمي‌کنيد با حرفه‌ بازيگري سينما در تعارض باشد و البته اين وضعيت به هيچ عنوان به معناي ناديده گرفتن فرديت شخصي و حرفه‌يي و سلوک خاص شما نيست؟مي‌فهمم چه مي‌گوييد، نوعي خودشيفتگي لازم است که نيروي محرکه‌يي براي کار است ولي بعدها که زمان مي‌گذرد، مي‌بينيد که با حرفه و علاقه‌ات مي‌تواني به درون خودت نزديک‌تر باشي و فکر مي‌کنم هرچه بيشتر خودت را بشناسي و به خودت نزديک‌تر باشي خود واقعي‌ات ناب‌تر مي‌شود که بر کار آدم هم تاثير مي‌گذارد. ديده شدن راه‌هاي گوناگوني دارد و آدم‌ها براي ديده شدن کارهاي عجيبي مي‌کنند و آنقدر به زرق و برق‌ها مي‌پردازند تا ديده شوند.من دوست دارم آدم‌هايي مرا ببينند که درون را مي‌بينند، نمي‌خواهم جذابيت‌هاي سينما را انکار کنم اما بيشتر به دنبال اتفاقات دروني هستم.هرچقدر آگاه‌تر باشي کانال‌هاي ارتباطي‌ات را وسيع‌تر مي‌کني. مي خواهم دراين دوره از زندگي‌ام چه در سينما و چه در موسيقي، واقعي واصيل کار کنم وبه درون خودم وفادار باشم.چقدر مي‌شود بين دروني بودن و جاه‌طلبي حرفه‌يي که ضروري است تعادل برقرار کرد؟آن جاه‌طلبي در مورد من بيشتر معني رشد و پيشرفت گرفته است، شايد به يکسري از چيزهايي که در نوجواني مي‌خواستم رسيدم ولي الان براي من جاه‌طلبي معني رشد،‌ پختگي و عمق دادن به زندگي‌ام را دارد و به کارم (بازيگري) همچون ابزار ارتباطي نگاه مي کنم که مي‌تواند به درون خودم وآدم‌هاي اطرافم عمق ببخشد.به اين فکر مي‌کنم که وجود و وقت آدم‌ها خيلي باارزش است و به اطرافيانم احساس مسووليت بيشتري دارم.تحصيلات شما در رشته روانشناسي است و در برخي بهترين کارهايتان نقش شخصيت‌هاي پيچيده و نه‌چندان ساده را ايفا کرده‌ايد اما در مصاحبه‌هايتان و الان که صحبت مي‌کنيم هيچ‌‌وقت تمايلي به صحبت کردن از بخش‌هاي مبهم و تاريک روح و روان نداريد، بخش‌هايي که همواره براي روانشناسان مهم تاريخ روانشناسي مثل فرويد و يونگ مناقشه‌برانگيز بوده، شما هميشه از بخش‌هاي روشن و اميدبخش مي‌گوييد و ما اغلب تصويري پيچيده و مبهم از فروتن بازيگر در فيلم‌ها را به ياد مي‌آوريم ارزيابي شما از اين تضاد چيست؟به همه اين بزرگان احترام مي‌گذارم چون همه ما را به خودمان نزديک‌تر کرده‌اند ولي همه مکاتب را دوست دارم و هر رويکردي کارکرد خودش را دارد. فرويد و يونگ آدم‌هاي عجيبي بودند ولي مازلو و راجرز بحث‌هايشان براي من خيلي لذت‌بخش‌تر است. در ميان کارهايم که به تحصيلات و علايقم مربوط است «خرده‌جنايت‌هاي زن و شوهري» (نوشته اريک امانوئل اشميت) را مي‌توانم نام ببرم.دوست دارم خودم خوب زندگي کنم و هم آدم‌ها واطرافيانم خوب زندگي کنند. به نظرم رسانه‌ها مثل سينما و تلويزيون مي‌توانند آدم‌ها را هيپنوتيزم و باورهاي آدم‌ها را متاثر کنند بنابراين خيلي مهم است که آدم‌ها چيزي را دريافت کنند که سازنده و مفيد باشد و به دردشان بخورد.در راستاي همين روحيه فيلم‌هايي را انتخاب کرديد مثل «وقتي همه خواب بودند» و «چهل سالگي» که جزو کارهاي برجسته شما محسوب نمي‌شوند؟اين نگاه شما است و خيلي محترم ولي در فيلم «وقتي همه خواب بودند» وضعيت انساني را روايت مي‌کند که مي‌تواند براي آدم‌هايي مصداق داشته باشد و تجربه‌يي خاص است که نتيجه‌يي مثبت دارد. «وقتي همه خواب بودند» در داستاني جذاب تجربه‌يي انساني را در ميان مي‌گذارد ولي بحثم سر اين فيلم‌ها نيست، نمي‌خواهم بخش تاريک زندگي انسان‌ها را ناديده بگيريم اما به نظرم مي‌توانيم در رسانه‌ها با بخش تاريک زندگي مواجهه ساده‌انگارانه‌يي نداشته باشيم، فيلم‌هاي زيادي در جهان توليد مي‌شوند با هزينه‌هاي آنچناني که حرفي ندارند و تنها حال بد و اضطراب‌هاي ما را افزايش مي‌دهند. هرچند اين حالات منفي هم فضايي براي چالش و رشد ما فراهم مي‌کنند اما همه اين آگاهي را ندارند که متوجه چنين چالش‌هايي شوند.رابطه‌تان با ادبيات چطور است؟با اينکه به ادبيات علاقه داشتم، از آن خيلي دور بودم و اخيرا مي‌خواهم بر ادبيات متمرکز شوم و دوست دارم در کلاس‌ها و جلسات مثنوي‌خواني شرکت داشته باشم و بعد هم برسم به سعدي که آن همه نيروي حيات و زندگي در آثار او وجوددارد.ولي به تاثير کلام همان‌طور که گفتم باور دارم.از قديم دوست داشتم بيشتر و دقيق‌تر سعدي و مولانا را بشناسم ولي اين روزها درگير مطالعه کتاب‌هاي رشته تحصيلي‌ام هستم.چه آينده‌يي را براي حرفه و جايگا‌ه‌تان در نظر داريد؟دوست دارم در پايان حرف‌هايمان از زندگي بگويم بيشتر تا سينما. ممنون رنج‌ها و دردهاي زندگي‌ام هستم. ممنون آن اتفاقاتي هستم که خيلي ناگوار بود ولي چقدر خوب شد که اتفاق افتاد، ممنون آتشي هستم که در زندگي‌ام بود و از دلش رد شدم، مرا سوزاند و پخته کرد، همه آنها را خيلي دوست دارم.دوست دارم خودم را نبينم و اگر مسيري هست و قرار است همه با هم اين مسير را ادامه بدهيم، اميدوارم همه براي وجودشان احترام و ارزش قايل باشند و بدانند که براي رشد به دنيا آمده‌اند نه اينکه صاف بيايند و صاف بروند و بايد بدانيم براي چه به دنيا آمده‌ايم. اميدوارم گول خستگي ذهن‌مان را نخوريم بلکه پر از عشق و اميد باشيم و بترکونيم...(مي‌خندد)منبع: روزنامه اعتماد



پنج شنبه, 24 بهمن 1392 ساعت 10:42





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن