تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):روزه دارى (در حكم) دهانى است كه جز به خير سخن نگويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815467046




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقش روابط سالم خانوادگی در افزایش مطلوبیت محله


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:

نقش روابط سالم خانوادگی در افزایش مطلوبیت محله شهرری- ایرنا- خانواده به عنوان اولین و ابتدایی ترین جامعه انسانی نقشی اثرگذار در شکل گیری رفتارها و کنش های اعضای خود دارد، بدون شک تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم خانواده و در صدر آن خانواده سالم بر دیگر مناسبات کلان فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی عمیق و شگرفی دارد.


به گزارش ایرنا، با توجه به اثرات مثبت خانواده سالم و خانواده محوری بر مناسبات خرد اجتماعی می تواند زمینه ساز ایجاد، اصلاح و اعمال روش ها و راهکارهای مناسبی در راستای ارتقای سطح رفتارهای شهروندی و بالطبع آن شهروند محوری است.
از سوی دیگر محله به عنوان درگاه ورود هویتی یک فرد به شهر و جامعه خود نقشی تعیین کننده در احیای هویت شهری و محلی افراد دارد.
تا آنجا که می توان مدعی شد که پس از خانواده، عنصر محله می تواند به عنوان دومین جامعه انسانی باشد که یک فرد را ملزم به قبول و رعایت استاندارها و مولفه های آن می کند.
لذا اهمیت ارتباط مفید و موثر میان خانواده و محله نقشی تعیین کننده در رویکردهای تعادل محورانه و رفتارهای سالم شهروندی دارد. چه بسیار افرادی که به دلیل بهره مندی از خانواده ای سالم و پیشینه اجدادی خوشنام توانسته اند در سطح محلی و حتی شهری منشا اثرات و حرکت های بنیادین باشند. پس بدون تردید باید نقش خانواده سالم و تاثیرات آن را بر رفتارهای محلی و تعاملات اجتماعی در سطح همسایگی جدی تلقی نمود و سعی در تقویت این مولفه مهم تربیتی و اجتماعی داشت.
این مقاله بر آن است تا با ذکر شاخص ها و مولفه های مهم خانواده سالم و نوع رویکردهای این نوع خانواده به بررسی رابطه آن در افزایش مطلوبیت محله و تعامل و همکاری افراد موجود در یک محله بپردازد.
*** مولفه ها و شاخص های خانواده سالم در افزایش مطلوبیت محله
خانواده گروهی از افرادی است که با ارتباطات خویشاوندی مستقیما پیوند یافته اند و اعضای بزرگسال آن مسوولیت مراقبت از کودکان را بر عهده دارند. پیوندهای خویشاوندی ارتباطات میان افراد است که یا از طریق ازدواج برقرار گردیده اند، یا از طریق تبار که خویشاوندان خونی ( مادران، پدران، فرزندان دیگر، پدر بزرگها و غیره ) را با یکدیگر مرتبط می سازد. (گیدنز،1376)
با عنایت به این تعریف گیدنز از خانواده می توان کارکردهای خانواده سالم در راستای ارتقای سطح مادی و معنوی یک محله را به اشکال ذیل تعریف کرد:
1- تربیت و آموزش شهروندی اعضای خردسال و کودکان توسط اعضای بزرگسال
تا اواسط قرن نوزدهم تصور عمومی از خانواده، خانواده گسترده (پدرسالار) بود. این نوع خانواده با وجود تمام تفاوتهایی که بر حسب نواحی مختلف جهان و طی مراحل تاریخی پیدا کرد، در دو ویژگی ثابت ماند. اول آنکه شامل سه نسل و بیشتر بود که با هم در زیر یک سقف و بر محور یک فعالیت تولیدی جهت مصرف (واحد تولیدی - مصرفی) زندگی می کردند. دوم، تمرکز قدرت در دست پدر خانواده و انتقال آن به پسر ارشد بود. (اعزازی، 1387)
اما با ظهور پدیده صنعتی شدن و افزایش سرعت تکنولوژی و صنایع و ایجاد فاصله و جدایی میان محل کار و محل زندگی، ابعاد خانواده و کارکردهای آن دچار تحولات اساسی شد. با ظهور خانواده هسته ای (خانواده کوچک) دیگر خانواده صرفا دارای نقشی تربیتی و آموزشی بوده و محل خانه و خانواده بستری در راستای ارتقای سطح کمی و کیفی رفتارهای مبتنی بر عقلانیت و عرفیات جامعه می گردد تا زمینه حضور موفق و با ثبات کودکان و نسل آینده را در جامعه فراهم سازد.
حال در این راستا تربیت صحیح و منطقی از سوی خانواده و والدینی سالم می تواند نقش تعیین کننده ای در افزایش مطلوبیت و ارتقای سطح محله داشته باشد. خصوصا که با گسترش چشمگیر پدیده آپارتمان نشینی لزوم تعامل مناسب و احترام متقابل میان اعضای یک آپارتمان و ساکنان محله بیش از گذشته به چشم می آید و همین مسئله رسالت خانواده سالم و نقش آن را در افزایش فرهنگ و سلامت روانی محله نشان می دهد.
بدون شک در خانواده سالمی که احترام متقابل، خصوصا تکریم و نکوداشت بزرگان خانواده و نیز دلجویی از اعضای کوچک خانواده به عنوان یکی از سرلوحه های مهم تربیتی در نظر گرفته می شود،در صورت سرایت این نگاه فرهنگی و تربیتی به سطح محله و ایجاد چشم اندازی کلان در ذهن افراد آن در خصوص احیای محبت محوری، می توان انتظار رشد بارقه های اخلاقی و امید به زندگی را در آن محله داشت.
اما باید عنایت داشت که در مقوله تربیت مناسب فرزندان در بستر خانواده سالم، صرفا نمی توان به مولفه هایی همچون احترام و گذشت و عاطفه توجه داشت.
روی دیگر سکه تربیت موفق، آماده سازی فرزندان و نسل آینده جهت دفاع از حقوق شهروندی خود و نیز رعایت چارچوب های اخلاقی و حقوقی دیگر افراد محله و جامعه است. در ادبیات گذشته ایرانی و فرهنگ فولکور ما بر لزوم عدم تربیت ظالم و مظلوم تاکید شده و نکته جالب اینجاست که گذشتگان ما هر دو فاکتور را به عنوان یک سم و افیون مضر برای جامعه تلقی می گنند.
زیرا همانگونه که وجود ظالم می تواند زمینه ساز ظهور شکاف های عمیق طبقاتی و ساختاری در جامعه شود، وجود مظلوم نیز می تواند بستر مساعدی را جهت طغیان افراد نالایق و سوء استفاده کننده را در جامعه و حضور آنان را در مصدر امور جامعه مهیا سازد.
در این راستا بهره گیری خانواده سالم از پارامترها و متغیرهای مهم در حفظ و صیانت از حقوق شهروندی و آموزش آن به کودکان و افراد نابالغ می تواند نقش مهمی در باور عمومی افراد یک محله در جهت حمایت و رعایت حقوق شهروندی داشته باشد. یعنی به زبان ساده می توان گفت که خانواده سالم با تربیت خود، نه اجازه ظالم پروری می دهد و نه فرصت مظلوم گرایی را.
تقسیم کار و نقش پذیری در خانواده سالم:
با ظهور پدیده خانواده هسته ای مسئله تقسیم وظایف نیز در سطح خانواده پر رنگ تر از گذشته خودنمایی کرد. اگرچه در این خصوص نظرات مختلفی وجود دارد و با توجه به رویکردهای تقسیم کار جنسی رویکردهای متفاوتی در زمینه تربیت فرزندان در خانواده به وجود آمده است. اما در این بخش سعی می شود تا با بیان گوشه ای از این رویکردها در نهایت به یک اجماع نظری واحد در خصوص تقسیم کار و نقش پذیری در خانواده سالم رسید.
به طور کلی و از یک منظر می توان نظریات موجود در زمینه تقسیم کار و نقش پذیری در خانواده را به دو بخش تقسیم کرد. نخست نظریاتی که قائل به نوعی تقسیم وظایف میان زنان و مردان در سطح خانواده شده و برای هر یک کارکردی متفاوت را قائل می باشند.
در این زمینه پارسونز می گوید که برای آنکه خانواده بتواند کارکردی موثر داشته باشد، باید نوعی تقسیم کار جنسی در آن برقرار باشد تا مردان و زنان از این طریق بتوانند نقش های بسیار متفاوتی را بر عهده گیرند. مردان که واحد خانواده را به نظام گسترده تر اجتماعی پیوند می زنند، باید در جهتگیری خانواده نقش موثری داشته باشند، نیروی محرک خانواده باشند و بلندپروازی و خویشتن داری از خود نشان دهند. اما زنان که وظیفه شان اداره امور داخلی خانواده است و باید هم از کودکان و هم از مردان بزرگسال خانواده مراقبت کنند، باید ˈسنگ صبورˈ باشند. یعنی مهربان، پروراننده، دوستدار و سرشار از عاطفه باشند. اگر کارکردها و جهتگیریهای زنان و مردان در خانواده بسیار شبیه هم گردند، رقابت میان آنها زندگی خانوادگی را مختل خواهد کرد و نقش تعیین کننده خانواده در نگهداشت استواری جامعه ضعیف خواهد شد.( ریتزر، 1374)
اما در مقابل این رویکرد نظری، رهیافت فکری دیگری نیز ظهور یافته که براین نکته تاکید دارد که اگرچه زنان و مردان هر یک وظایف مشخصی دارند، اما این امر دلیلی برای وجود فعالیت های منفک و متفاوت از یکدیگر نبوده و زن و شوهر باید به گونه ای در فعالیت ها و وظایف مربوط به خانواده یکدیگر را پشتیبانی کرده و برنامه های یکدیگر را مورد هم پوشانی قرار دهند.
براساس این رویکرد فکری، هنگامیکه زن و شوهر کلیه فعالیت های خانواده را مشترکا انجام دهند، ارتباط کلامی آنها از محدوده دخل و خرج بالاتر رفته، متوجه علائق، نیازها و درخواستهای یکدیگر می شوند و با بحث و مشورت بسیاری از مشکلات خانوادگی را حل کرده و چاره ای برای آنها پیدا می کنند. به این ترتیب فعالیت های مشترک سبب نگرش مثبت به خانواده می شود و روابط رقابتی زن و شوهر را به روابط تفاهم آمیز خانوادگی تبدیل می کند. (اعزازی، 1378)
اما نویسنده این مقاله بر این باور است که فارغ از نقاط ضعف و قوت هر یک از رهیافت های فکری فوق الذکر، در یک خانواده سالم وجود هر یک از این رویکردهای نظری به یک نقطه واحد منجر می گردد و آن ایجاد روحیه نقش پذیری جهت اعضای خانواده و تقسیم کار میان آنان می باشد تا اعضای خانواده خصوصا کودکان و جوانان خانواده صلاحیت های لازم را جهت حضور موفق تر در عرصه اجتماعی و شهری داشته باشند و در این راستا اولین حضور جدی اعضای یک خانواده در عرصه اجتماعی، حضور اثرگذار ایشان در عرصه محلی و وجود نوعی حس مسئولیت متقابل نسبت به اتفاقات و برنامه های موجود در محله می باشد.
نگاهی اجمالی به فعالیت های مردم محورانه ای که در سطح محلات شهری رخ می دهد، همچون مشارکت اعضای محل در برگزاری آیین های ملی و مذهبی و یا احساس مسوولیت آنان در قبال مشکلات و معضلات محلی، گویای این واقعیت است که در محلاتی که تقسیم پذیری نقش و کار با رویکردی برنامه محورانه صورت می پذیرد، از ضریب موفقیت بالاتری برخوردار خواهد بود.
بدون تردید بخش عمده این حس مسوولیت پذیری اعضای محله در بستر خانواده ای سالم و موفق مهندسی شده است و حتی اثرات مثبت روابط خانوادگی سالم می تواند دیگر افراد و اعضای یک محله را که از چنین مولفه ای بی بهره می باشند، به تحرک وادارد.
3-قابلیت ایجاد ارتباطات موثر در سطح محله:
از نظر ˈرابرت کی مرتونˈ جامعه شناس ساختارگرا، میزان تعامل و ارتباط شخص با سایر اعضای یک مجموعه نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند. تعامل اشغال کننده پایگاه اجتماعی با هر یک از اعضای مجموعه نقشی، دارای درجات متغیری از تناوب است که به او اجازه می دهد که وی بتواند بدون آنکه در معرض فشار انتظارات مغایر سایر اعضا قرار گیرد، رفتار کند. در این حالت اشغال کننده پایگاه می تواند برای فعالیت های خود در برابر آگاهی سایر اعضای مجموعه،نقشی پوششی ایجاد کند.
به تعبیر دیگر هر اندازه که ساختارهای اجتماعی بتوانند چنین امکانی را برای اشغال کننده پایگاه پدید آورند، به همان اندازه کمتر احتمال دارد که وی در معرض فشارهای ناشی از در خواست های معارض سایر اعضای مجموعه نقشی قرار گیرد. (رستگار خالد، 1385)
خانواده به عنوان اولین اجتماعی که برای هر فرد وجود دارد، می تواند ساختارهایی را معین کند تا بر اساس آن ساختارها از یک سو نقش های محول شده مثبت و اثربخشی را برای اعضای خانواده در نظرگیرد، که اعضای خانواده نیز باید نسبت به این نقش ها آگاهی یافته و خود را در قبال آنها مسوول بدانند. از سوی دیگر این ساختارها باید در کنار تفهیم نقش های افراد خانواده، نسبت به کاهش فشارها و تعارضات موجود در آن نقش، اقدام جدی به عمل آورند.
متاسفانه یکی از اساسی ترین معضلات موجود در میان خانواده های ناسالم عدم وجود همین ساختارهای معین شده است و به همین دلیل در چنین خانواده هایی افراد یا از پذیرش نقش های خود سرباز زده و یا در قبال انجام آن دچار نوعی سرخوردگی و عدم اعتماد به نفس می باشند.
اما ساختار روابط در خانواده سالم به گونه ای است که نه تنها اعضای خود را به لحاظ انجام نقش ها و کاهش فشارهای ناشی از آن بیمه می سازد، که حتی زمینه ایجاد ارتباطات موثرتر برای حضور اعضای خانواده در دیگر جوامع از جمله محله را افزایش می دهد. به طور یقین هنگامی که فرد قدرت و قابلیت ایجاد ارتباط مناسب را به دور از هر گونه فشار و استرس روانی در خود احساس کند، می تواند ارتباطات بهتر و کاربردی تری با اعضای محله و پیرامون خود داشته و به گونه ای در کاهش فشارها و عصبیت های ناشی از مشکلات شهری در محله خود تاثیرگذار باشد.
اما در پایان این بخش باید گفت که متاسفانه این روزها به دلیل عدم توجه کافی به موضوع ساده ای همچون ارتباط موثر با دیگران در سطح خانواده، سبب شده تا اعضای یک محله و حتی یک آپارتمان در قبال مسوولیت های شهروندی و محلی خود دچار نوعی بی تفاوتی ارزشی شده و این بی مسوولیتی را به گونه ای نشانه وجود شخصیتی خاص و استثنایی در خود بدانند و تاسف بار تر آنکه این عدم ارتباط مفید و مثبت با دیگران و بالطبع آن بی تفاوتی ارزشی ناشی از آن کم کم پای در میان اعضای خانواده نیز می گشاید.
4- حیای روحیه وجدان جمعی و تاثیر آن بر نظارت رسمی:
از جمله مهمترین آموزش هایی که یک خانواده سالم جهت تربیت فرزندان خویش به کار می بندد، ایجاد و تقویت روحیه جمع محوری و تلاش در خصوص احیای وجدان جمعی است.
که براساس آن اعضای خانواده خود را در قبال فعالیت های یکدیگر مسوول دانسته و سعی در حل مشکلات و تشریک مساعی در امور مربوط به هم را دارند. مفهوم ˈوجدان جمعیˈ را نخستین بار ˈامیل دورکیمˈ جامعه شناس کلاسیک در جامعه شناسی بیان کرد.
دورکیم به این نتیجه رسیده بود که جوامع ابتدایی تر در اصل با واقعیت های اجتماعی غیرمادی و به ویژه با یک اخلاق مشترک نیرومند و یا آنچه که خودش وجدان جمعی می نامید، پیوند می خورند. اما به خاطر پیچیدگی های جامعه نوین، قدرت وجدان جمعی در این گونه جوامع کاهش یافته است. (ریتزر، 1374)
وجود تقسیم کار تخصصی در جوامع پیشرفته عنصر وجدان جمعی را به شدت کاهش داده است. اما مسئله اصلی اینجاست که اگر بستر خانواده سالم بتواند روح وجدان جمعی را در باور فکری اعضا و کودکان خود نهادینه ساخته و آن را به عنوان یک اصل مهم انسانی تلقی کنند، می توان آن را به سطح رفتارهای محله ای نیز سوق داد. همچنین لزوم استمرار وجدان جمعی در سطح محله ای بازخوردش را در افزایش سطح امنیت و وجود نظارتی غیررسمی در سطح محله ای نشان می دهد.
ˈلویس ویرثˈ جامعه شناس شهری در مقاله ای با عنوان ˈشهری شدن به مثابه یک شیوه زندگیˈ بر این باور است که یک جامعه بزرگ تبعاتی به دنبال دارد که از جمله آن محدود شدن روابط اجتماعی و به تبع آن لزوم حضور و تقویت نظارت رسمی است که این امر به دلیل وجود گروه های بزرگ و جدایی فضایی حادث می شود.
اما در جوامع کوچک به دلیل وجود روابط نزدیک و صمیمیت میان اعضا، لزومی بر حضور جدی نظارت رسمی نبوده و جوامع کوچک با ساز و کار نظارت غیر رسمی نیز می توانند بر مشکلات خویش فایق شوند.( فریده ممتاز،1389)
با تقویت وجدان جمعی از سوی خانواده سالم و تداوم آن به سطح محلات شهری می توان بسیاری از هزینه هایی که از سوی دستگاه های نظارتی جهت نظارت رسمی بر محلات شهر اعمال می گردد، جلوگیری نمود.
*** نتیجه:
با ظهور و گسترش پدیده شهر نشینی و به تبع آن تبدیل خانواده های گسترده به خانواده های هسته ای، لزوم توجه این شکل از خانواده بر تربیت مناسب و سالم بیش از گذشته احساس می شود و گسترش و استمرار خانواده ای سالم می تواند زمینه ظهور موفق فرزندان را در تعامل موفق با اعضای محله و ایجاد نوعی احساس هویت محله ای در آنان مهیا سازد.
با این هدف ایجاد ساز و کارهایی جهت تقویت و حمایت از ارگان خانواده در زمینه حرکت در مسیری سالم از سوی مسوولین شهری بیش از پیش احساس می شود.
منابع و ماخذ:
1-گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، 1376.
2-اعزازی، شهلا،جامعه شناسی خانواده، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1378.
3-ریتزر، جورج، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی، 1374.
4-رستگار خالد، امیر، خانواده- کار- جنسیت، انتشارات روابط عمومی شورای فرهنگی اجتماعی زنان، 1385.
گزارش از: سید علی اصغر عاملی
1724
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير


[email protected]




23/11/1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن