واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران:
پرترهای از زندگی یک هنرمند وانهاده
منتقدان، این فیلم را ملاحظهای فروتنانه و به طرز باورنکردنیای دلسوزانه نسبت به زندگی هنرمندی زجردیده توصیف کردهاند.
به گزارش خبرنگار حوزه سینما باشگاه خبرنگاران؛ مثل بسیاری از دیگر فیلمهای برونو دومون، «کامیل کلودل ۱۹۱۵» نیز اثری برجسته و متمایز به شمار میرود، اما نکته مهمی که تمامی منتقدان یکدل و یکصدا بر سر آن اتفاقنظر دارند، کیفیت بازی درخشان و به دور از اغراق ژولیت بینوش در این فیلم است. بینوش حتی در نمایشیترین لحظات فیلم که کلودل مشغول صحنهسازی و ظاهرسازی است، به قدری حسابشده و عمیق احساسات پیچیده و متناقض قهرمان زجرکشیده داستان را به نمایش میگذارد که تماشاگر خودش را در مواجهه با تصویری حقیقی از کلودل بر پرده سینما مییابد. این بازیگر پرآوازه فرانسوی، در گفتوگویی که سال گذشته در جریان برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم برلین انجام داده، از حالوهوای بازی در نقش چالشبرانگیز کامیل کلودل و همکاری با برونو دومون حرف زده است.
*به طور قطع «کامیل کلودل ۱۹۱۵» را میتوان فیلمی ضد درام به حساب آورد. آیا این فیلم اساسا اثری درباره فقدان عشق، خلاقیت، آفرینندگی و همراهی است؟
شاید بهتر باشد بگویم «چشمپوشی». کلودل به بیرون از جامعهای که در آن زندگی میکند رانده میشود، از خانوادهاش طرد میشود و از خودش و خلاقیتهای ممکنش فاصله میگیرد. از او خواسته میشود که آفریننده و خلاق باشد، اما او سر باز میزند و هرگز تا پایان عمرش موقعیتی را که در آن قرار گرفته نمیپذیرد. کلودل در موقعیتی قرار داده میشود که دیگر نمیتواند خودش باشد... و وقتی شما تا این اندازه به گوشهای از خودتان رانده میشوید، چارهای ندارید جز آنکه روزنهای در درونتان بیابید تا بتوانید به زندگی ادامه دهید. حدس میزنم زندگی معنوی کلودل نیز احتمالا در چنین برههای آغاز شده. برادرش مینویسد دو هفته پیش از آنکه کامیل برای همیشه زندگی را ترک گوید، به دیدن او رفته و شادترین حالت ممکن را در چهره خواهرش مشاهده کرده، گویی پیش از مرگ به گونهای از سعادت ابدی دست یافته بود. بنابراین به این نتیجه میرسید که وای! زندگی تمام داروندارش را ربوده و او به هیچ مطلق، به فرومایهترین، سردترین و نارواترین شکل از هستی خود رسیده بود، با این حال باز هم توانست راهی برای بقا و ادامه زندگی پیدا کند و این در نوع خودش مسحورکننده و شاهکار است.
*آیا چالشهای بازی در نقش شخصیتی تا این اندازه پرشور و در عین حال بسیار مظلوم، شما را مجذوب خود ساخت؟
حقیقت این است که در آغاز من حتی نپرسیدم قرار است چه نقشی در این فیلم داشته باشم، فقط میدانستم دلم میخواهد با دومون همکاری کنم، چون به نظر من او بااستعدادترین کارگردان حالحاضر فرانسه است. بنابراین وقتی فهمیدم او ایده ساخت فیلمی درباره «کامیل کلودل» را در سر دارد، حسابی هیجانزده شدم، چون از قبل هم به نوعی با کاراکتر کلودل ارتباط برقرار کرده بودم. من در نوجوانی به خاطر یکی از اعضای خانوادهام تجربه رفتوآمد در بیمارستانهای روانی را کسب کرده بودم و دستوپنجه نرم کردن با جنون همیشه سوال بزرگی در ذهن من ایجاد کرده بود. با این حال، بازی در چنین نقشی داستان دیگری بود و من ترسیده بودم. به همین خاطر هم اعلام کردم: «من به یک مربی و راهنما نیاز دارم، زیرا ناچارم وارد محدوده ترسناکی بشوم و اگر قرار است تا آنجا پیش بروم، باید توانایی بازگشت از آن را نیز داشته باشم.» دومون ابتدا برداشت خوبی از این حرف من نداشت و گفت: «تو به کارگردانی من اعتماد نداری، من میدانم چه طور کارگردانی کنم» و من در پاسخش گفتم: «مسئله تو نیستی. تو هم باید بتوانی به عنوان بازیگر روی من حساب کنی و اگر قصد نداری فیلمنامهای در اختیار من بگذاری، من ناچارم به تو اطمینان کنم... اما همه چیز پنجاه- پنجاه است و هیچ چیز در این مسیر یک طرفه نیست.»
*پس دومون از دادن فیلمنامه به شما پیش از آغاز فیلمبرداری خودداری کرد؟
او گفت: «تو قرار نیست فیلمنامه را بخوانی.» اما همان موقع هم من سعی کردم کمی اطلاعات درباره قصه از او بیرون بکشم. آنچه من از اشاره او به واژه «بداههگویی» دریافتم، همان «حقیقت» بود. بنابراین گزینه نداشتن گریم و چهرهپردازی تحت هیچ شرایطی، یکی از شرایط بیپردگی بین من و دوربین بود.
*تجربه کار کردن با نابازیگران در این فیلم چگونه بود؟
من در گذشته نیز با نابازیگران کار کرده بودم، اما این فیلم تجربهای خاص و متفاوت بود. آنها افرادی بودند که نقص عضو داشتند و بیمار بودند و ما نمیدانستیم میتوان برداشت دوم هم گرفت یا نه و به عنوان بازیگر آدم همیشه آرزو دارد برداشت دومی در کار باشد تا بتوان به کشف متفاوتی دست یافت. با این حال فکر میکنم در وجود هر بشری، میل به بازی وجود دارد، چرا که راهی برای آموختن زندگی است. مثل بچهها که هر بازی را بارها و بارها انجام میدهند و زندگیاش میکنند، نقش بازی کردن نیز راهی برای به تصویر کشیدن درونیات آدمی ست.
استقبال منتقدان
پاتریک گمبل در «سینه ویو» علاوه بر ستایش این فیلم، آن را ملاحظهای فروتنانه و به طرز باورنکردنیای دلسوزانه نسبت به زندگی هنرمندی زجردیده توصیف کرده و اذعان داشته برونو دومون در مقام کارگردان این اثر توانسته آنچنان که شایسته است تصویری تأثیرگذار را بر پرده سینما خلق کند. گای لاج در «ورایتی» این فیلم را «روایتی تکاندهنده از برهه کوتاهی از زندگی مجسمهساز پرآوازه فرانسوی» توصیف کرده و بازی ژولیت بینوش در نقش کامیل کلودل را ستودنی و مسحورکننده خوانده است. جاناتان رامنی نیز در «اسکرین اینترنشنال» این فیلم را به عنوان اثری عمیق و هنری در میان سایر دستاوردهای برونو دومون رتبهبندی کرده است. اریک کان از این فیلم به عنوان «برشی» یاد میکند که یادآور و نمایشگر دقت فیلمساز بزرگی نظیر «رابرت برسون» فقید است. جوردن مینتزر نیز که بسیار عمیق و جزء به جزء به تجزیه و تحلیل این فیلم پرداخته، به عنوان نقطه پایانی بر تمام تحلیلهای خود این اثر را پرترهای خشمبرانگیز و به طرز بیرحمانهای باورپذیر از هنرمندی شناختهشده توصیف کرده است.
انتهای پیام/ اس
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]