واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بحران اوکراین و درسی که غرب از «هیتلر» آموخت
نازیها پس از تصرف اوکراین نهتنها محصولات کشاورزی این منطقه را مورد استفاده قرار دادند، بلکه با پایگاه قرار دادن آن به سوی استالینگراد و مسکو شتافتند و اگر مقاومت مثالزدنی مدافعان استالینگراد نبود شاید سرنوشت جنگ دوم جهانی را تغییر میدادند.
به گزارش فارس، وقتی آلمان هیتلری در سال 1941 به اتحاد جماهیر شوروی یورش برد، به خوبی میدانست که کدام سرزمین را باید تصرف کند تا از طریق آن بتواند به رویای تصرف مسکو و استالینگراد برسد. مرز اوکراین تنها 300 مایل با پایتخت روسیه فاصله دارد و این حد فاصل را سرزمینی مسطح تشکیل میدهد که نیروی مهاجم به راحتی توان عبور از آن را دارد. نازیها پس از تصرف اوکراین نهتنها محصولات کشاورزی این منطقه را مورد استفاده قرار دادند، بلکه با پایگاه قرار دادن آن به سوی استالینگراد و مسکو شتافتند و اگر مقاومت مثالزدنی مدافعان استالینگراد نبود شاید سرنوشت جنگ دوم جهانی را تغییر میدادند. یک واحد از نیروهای ارتش آلمان آنقدر به مسکو نزدیک شد که کاخ کرملین را از دور میدید.
پیش از این در سال 1917 و پس از پیروزی بلشویکها بر حکومت تزاری، زمانی که روسها تصمیم به صلح با آلمان در جنگ جهانی اول را داشتند، خواسته آلمانها واگذاری اوکراین به آلمان بود. اگرچه آلمان سرانجام در جنگ اول جهانی شکست خورد و به آرزوی تسلط بر اوکراین نرسید اما این هم شاهد دیگری بود بر آسیبپذیری روسیه از طریق اوکراین، چه اگر آلمانها در اوکراین مستقر میشدند قابلیت تهدید مستمر روسیه را پیدا میکردند. روسیه نهتنها از نظر امنیتی نسبت به اوکراین حساس است بلکه از نظر اقتصادی نیز به بنادر این کشور نیازمند است. از دست دادن دسترسی به این بنادر همچنین میتواند نفوذ روسیه در دریای سیاه را نیز کاهش دهد. اتحاد با اوکراین برای روسها هم اولویت اقتصادی و هم اولویت امنیتی است. اگر روسها با اتحاد اقتصادی اوکراین با اتحادیه اروپا مخالفند شاید از آن رو باشد که این اتحاد میتواند سرآغازی برای نفوذ ناتو به اوکراین باشد یعنی به 300 مایلی مسکو!
مسکو نفوذ غرب به حیاط خلوت خود را یک تهدید امنیتی میبیند کمااینکه انقلاب نارنجی شکست خورده سال 2008 را تهدید امنیتی میدید. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه صراحتا وزارت خارجه آمریکا، سیا و امآی6 را مسئول این انقلاب میدانست. آن زمان روسها از همه اهرمهای خود استفاده کردند تا بر حکومت متحد اروپا در اوکراین فشار وارد کنند از جمله اهرم اقتصادی. غرب اکنون بر همان جایی دست گذاشته که آلمانها در دو جنگ جهانی اول و دوم دست گذاشتند. شاید این درسی است که آنها از هیتلر آموختهاند. غرب مدتهاست که به دنبال خفه کردن روسیه در مرزهای غربی این کشور است اولین تلاش غربیها در انقلاب نارنجی با شکست مواجه شد و اکنون نوبت به دومین تلاش رسیده است. تلاش دوم نیز تقریبا از مسیر همان تلاش اول عبور میکند: «ناآرامی سیاسی». «ویکتور یانکویچ»، رئیسجمهور اوکراین در برابر خواستههای معترضین کم کوتاه نیامده است اما همانطور که خودش نیز بیان کرده است، معترضین بلندپروازتر از آن هستند که به عقبنشینیهای سیاسی قانع شوند. یانکویچ درست متوجه شده است. آنچه معترضین میخواهند چیزی بیشتر از اتحاد اقتصادی با اتحادیه اروپاست. آنها روسیهزدایی اوکراین را میخواهند، آن هم در پازلی که تحدید و تهدید روسیه پوتین را هدف خود قرار داده است. پوتین به دنبال حکومت بر اوکراین نیست اما قطعا به امنیت ملی روسیه میاندیشد و لذا نه اوکراین و نه هیچیک از اقمار شوروی سابق نباید کاری بکنند که این امنیت ملی را به خطر میاندازد. بنابراین استقلال اوکراین اگرچه برای روسها محترم است اما نه تا به آن حد که روسیه را به خطر اندازد. بعید است پوتین روزی به دخالت نظامی در اوکراین بیندیشد اما همانطور که اندیشکده استراتفور در یکی از گزارشهای خود نوشته است، تجربه نبرد نظامی روسیه با گرجستان در سال 2008 نشان میدهد که اوکراینیها نه میتوانند خیلی به این موضوع مطمئن باشند و نه چندان میتوانند به غرب پشت گرم باشند. انتهای پیام/
92/11/12 - 11:39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]