محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845914925
حج در آیینه شعر(2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حج در آیینه شعر(2) بر درگاه رحمت حسن محتشمبندگانیم و به درگاه خدا آمدهایم چون فقیران به تمنای نوا آمدهایم ما که بر گِرد یکی خانه طوافی داریم به گدایی به سر خوان خدا آمدهایم ما نه مشتاق به سنگیم و نه وابسته به گِل به وصال تو، به سرنی، که به پا آمدهایم آرزومندی و درویشی و بیسامانی جمع در ما و به امید غنا آمدهایم کوله بار گنه از کوه صفا سنگینتر خالی از خیر و پر از زرق و ریا آمدهایم از سر خاک غریب حسن علیهالسلام و قبر بنی صلیاللهعلیهوآلهوسلم خون جگر، شکوه کنان، سوی خدا آمدهایم تا بگوییم گلستان خزان است بقیع از أحد وز سر قبر شهدا آمدهایم محتشم دست تو و دامن زهرای بتول گرنه با حبّ علی، پس به کجا آمدهایم *****سفر عشقصدیقه مردانیخاکها رنگ صنوبر یافتهنخلها با رمز گیسو بافتهآسمان هم راز محبوبان شدهانجم افروز دل خوبان شدهنور تابیده به روی دشت شبجمله مشتاقان ز شوقش کرده تباول ماه خدا شب شاهد استشیوه حق بر دل هر زاهد استجاده همچون بستری پر پیچ و تاب میبرد ما را به سوی عشق نابنخلها بر گوش هم سرکردهانددرس خوب عشق از بر کردهاندعشق در این پهنه پر سوز و سازغرق سازد رهروان را در نیازاین نیاز از بینیازی خوشتر استبندگی از پادشاهی بهتر استتک درختان در کنار جادههامیدهد بر جان عارف این نداکین صنوبرها رهآورد دل استدل رها زین سرزمین بس مشکل استاین ره آکنده ز خاکی پربهاستهر کنارش توتیای چشم ماستدر مسیر راه تو با اشتیاقمیتوانی بشنوی آه فراقفارغی از هر سخن بیگفتگوبزم اللّه است و حوران روبروجاده اینک با تو صحبت میکندگفتگو را پر ابهت میکندبنده خوب خدا ره را نگرغیر راه حق مرو راه دگرهر گذرگاهی کنار جادههاباز میگویند راز قرنهاکین مکان یاد آور تاریخهاستلحظهها در این مکان پرمحتواستمرگ عبداللّه را یادآوراستدرس هجرت را تمامی از براستدر کنار هر گَوَن گویی هنوزآتش هجر است و آه و درد سوزچشم دل دارد حکایتهای نابمیبرد از مستمع آرام و تاببنده ناچیز تو اینک به راهمیکند بر سوی درگاهت نگاهگوئیا با ما ملایک هم زمانفاش میگویند راز کهکشانجده تا شهر نبی راهی است دورگشته از فیض محمّد غرق نوردرکنار مسجد پاک رسولبشنوی آوای پر مهر بتولقصهها از غصهها دارد هنوزدردها و نالههای پر ز سوزاشکها بر دیدهات جاری شدهدر بقیع کارت کنون زاری شدهدر کنار مؤمنین گیری پناهمیکنی با جان و دل هر جا نگاهاین بقیع هر گوشهاش دارد پیامگفتگوهایی ز راز یک قیامپشت دیوار بقیع موج غم استقلب و جان مؤمنین در ماتم استاین مکان گردانده دل را غم نصیبیادمانی از امامان غریبگنبد خضرا شکوهی دیگر استگوئیا با آسمان هم سنگر استدر فضای مسجد پاک نبیهر زمان بر جنت المأوی رسیمنبر و محراب در سوی دگربسته راهش بهر نسوان سر به سرعشق در این صحنه پر جنب و جوشمیزند بر قلب و جان تو خروشدر مدینه مدفن پاک بتولحق کند هر نوع عبادت را قبولگوشههای شهر میعاد دل استدر هوای نفس بودن باطل استهفت مسجد با فضایی پر شکوهپر توان سازد درون را همچو کوهدر قبا چون بشنوی ذکر خدامیشوی از هستی مادی جداروح تو همچون کبوتر پر کشدشعلههای عشق را در برکشدمسجد ذوقبلتین از هر دریمیدهد بر جان ندای برتریکای مسلمان سیر تو نور خداستایدههای مکتبت پر محتواستدر احد آن شاهدان زندگیخفته اما در خور تابندگیاختران شهر شبهای وجودبهر اسلامند اینان تار و پودبا وداع از شهر پیغمبر چه زودراه را بر کهکشان باید گشودره گذار راه خوبانیم ماخود رها سازیم دور از هر ریاجملگی بر راه حق دل بستهایمدر نیاز از بینیازی رستهایماینک از میقات محرم گشتهایماز همه هستی خود بگذشتهایمورد ما لبیک و یا اللّه شداین مسافت بهر ما کوتاه شدای نیاز عاشقان ای مهد دلای وجود ما زتو از آب و گلخالصم کن ای خدا ای بینیازتا فقط با تو نمایم سوز و سازعاشقم بر کعبهات ای مهد نورقلبها را تو کنی غرق سرورشور عشقت جمله را دیوانه کردمست و شیدا با یکی پیمانه کردبیخبر از خویش گشتم ای خدادر رهت جان را نمایم من فدااشتیاق من به حد وافر استبا کلام این نکته گفتن قاصر استکعبه را اینجا تو با جانت ببینچشم دل را باز کن ایمن نشینزمزم اینک در درون تو روانچهرهات از عشق همچون ارغوانهاجر اینجا از تو دعوت میکندبودنت را پر ابهت میکندتو کنون همراه این مادر شدیدرس عشق و زندگی از بر شدیپا به صحرای معارف چون نهیاز غم و رنج جهان وا میرهیمشعر اینک با تو هم پیمان شدهراز و رمز پویش و ایمان شدهشاعری در وادی مشعر کنونذکر گویی، ذکر حق ذوالفنونبا تمنّا در منی پیکار کنروح پاک خویش را بیدار کنباز راهت سوی کعبه باز شدروح تو با خالقت هم راز شددر محل رکن بیعت میکنیاز هوای نفس رجعت میکنیتو کنون با حق نداری فاصلهکسب کن از فیض توش و راحلهدر طواف خانه دل را پاک کنقلب خود را مأمن افلاک کنهفت دور اندر طواف خانهایگوئیا از بودنت بیگانهایقطرهای در موج جمعیت یقینعشق را چون عارفانی در کمیناز منیّت خویشتن را کن رهابس کن ای غافل ز خود، هرا دعادر صفا و مروه سعی عشق سازرازها پرداز بهر بینیازبعد از آن تقصیر را انجام دهرمز و راز عشق را فرجام دهباز در طوف طواف خانه باشدر کنار نور چون پروانه باشسوختن در این مکان تابیدن استبیگمان اندیشه حق دیدن استسوختن هر جا بُود عین فنالیک در کعبه بُوَد راز بقادر مقام اینک نماز عشق سازرازها پرداز بهر چاره سازروح تو اینک خدایی گشته استفارغ از بیمحتوایی گشته استپس کنون دریاب خود این راه رابا خشوع برگیر این درگاه رابارالها درد من هجران توستذرّه ذرّه هستیم خواهان توستای امید ناامیدان ای خداده وجود ناتوانان را شفایا کریم العفو احسانم نماروح و جانم را ز غفران ده صفایا عظیم و یا غفور یا رحیمدور سازم بارالها از حجیمربّنا اغفر بر زبان ما رواناز تو میخواهیم نیرو و توان*****زبان حال زائران قبر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـحداد عادليا رسول الله مهمان توايم ميهمان تو ز ايران توايمسيّد عالَم تو صاحب خانه اى ما گرسنه بر سر خوان توايمدر هوايت بال و پر افشانده ايم ما كبوترهاى ايوان توايماز تف گرماى هجران سوختيم تشنه آبى ز باران توايمدورِ نزديكيم نى نزديكِ دور ما به كوى عشق جيران توايمخسته از خار مغيلان طريق خرّم از عطر گلستان توايمآمده منزل به منزل كو به كو پاى در كوه و بيابان توايمما شقايق هاى صحراى غميم سوگواران شهيدان توايمجان و تن قربان جانان كرده ايم كشتگانِ عيد قربانِ توايمخنده مان با اشك و آه آميخته شمع سوزان شبستان توايمقبله ما سوى غرب و شرق نيست ما نه آنِ اين و آن، آنِ توايمگفته اى سلمان ز اهل بيت ماست ما ز اهل بيتِ سلمان توايمبا تو پيمان ارادت بسته ايم همچنان بر عهد و پيمان توايم*****حجّ سزاوارابوالقاسم غلامی مایانیآنکه شوید زِگُنَه دست به یکبار کجاست؟ مُحرِم و مَحرَمِ حق باش ببین یار کجاست بت نمرودی خود را بشکن همچو خلیل علیهالسلام تا توان دید گلستان به دل نار کجاست قرب دلدار طلب آینه یار دل است جستجو کن بنگر شخصِ گرفتار کجاست بهر این خلق خدا، دامن خود دام مکن بیم از آن دار، ببین آه شرر بار کجاست گر تو با زَرق و ریا رِزق خود افزون کردی منتظر باش ببین آفت انبار کجاست میکند جود و سخا رفع بلا در دو جهان حال بنگر به عیان، صاحب ایثار کجاست نردبان است به دنیا دِرَم و سیم و طلا گر توان درک کنی پول زیانبار کجاست در ایثار گشا بر رخ مسکین و فقیر وقت انفاق مگو درهم و دینار کجاست هریکی برگ خزان جلوه عمر من و توست تا به عبرت نگری عیب تو در کار کجاست چون که فارغ شدی از ما و من و کبر و غرور چشم جانت نگرد داروی بیمار کجاست عاقلا، در ره انجام سفر همّت کن مشتری باش که اقوال بهادار کجاست از پی حجِّ معانی قدمی مُحرِم شو تا ببینی که ره روشن و هموار مجاست چون به یثرب برسی در ره خورشید حجاز سوی قبله بنگر احمدِ مُختار صلیاللهعلیهوآله کجاست خانه فاطمه(س) گنجینه اوصاف علی علیهالسلام است بنگر بارقه حیدر کرّار علیهالسلام کجاست دل هر اهل دل از نور وَلا میبیندبانوی هر دو جهان، سرور اطهار کجاست درک کن فاطمه بنت اسد(س) را به بقیع بین اغیار نگر جلوه انصار کجاست مددی جوی ز غمخانه خونین بقیع تا نمایند تو را، شافعِ ابرار کجاست جایْ جایْ از اثر حُجَّت حق میبینی پی آن باش و ببین شاه علمدار(عج) کجاست خیز و ریز اشک انابه که جوابی شنوی منتظر باش که آن بلبل اَسحار کجاست تو دل صد دله را یک دله کن، همچو خلیل علیهالسلام تا ببینی به از این، طبله عطّار کجاست گوش بسپار که دستور ز داور شنوی همچو استاد بنا بین تو که معمار کجاست داستانهای جهان گذرا را بگذار پس به قرآن بنگر احسن اخبار کجاست در پی معرفتش دل به احادیث سپار که، توان دید به دنیا گل بیخار کجاست دل که آماده شود نور خدا میبیند دل آماده ببیند که نمودار کجاست آنکه از جام ولایش هم شب مینوشد پاک بازی که خورَد باده به تکرار کجاست حج بود معنی پرواز به جولانگه عشق تا رسیدن به مقامی که نگهدار کجاست هیچ کس با قدم خود نشده عازم حج شوقی افکنده به این قلب گهربار کجاست دل زِ زور و زَر و تزویر و وَساوِس بردار تا بفهمی به یقین حجِّ سزاوار کجاست دور شو از طمع و منَّت ارباب دِرَمبا خدا باش و ببین رحمت غفّار کجاست هر طریقی نسزد شرط مسلمانی را مرد رَه باش و شنو قصه اخیار کجاست عاشقان طلبِ طلعتِ دلدار بسی است آن که در شکر طوافش کند اظهار کجاست سَفَرَ حج که مشرف شده بودم یک شب زائری گفت: به من «خالق آثار کجاست؟» گفتمش: در ره این نکته بیندیش و ببین که کند از دل شب روز پدیدار کجاست؟ آنکه ایجاد نمود از دل بذری اشجار صانع این همه خورشید نگونسار کجاست؟ تُو به من گوی در این گردش زیبای فلک ناظم صحنه این گنبد دوّار کجاست؟ شأن خود بین و بگو، حاجی مهمان خدا رازق ما و شما، رازق کفّار کجاست غار ثور است ببین لطف خداوندی را آنکه گم کرده ره قوم ستمکار کجاست در حَرا جلوهای از نور محمّد صلیاللهعلیهوآله بینی وآنکه بُگزید وِرا در دل آن غار کجاست توبه کن دل به خداوند دو عالم بسپار بنگر راحم انسان گنه کار کجاست حاجی احرام دگر بند و بجو راه یقین چون که فهمیده شدی ذلّت زُنّار کجاست همه سرگشته ز عصیان خود و حاجتمند آنکه او بر گنه خود کند اقرار کجاست؟ بگذر از این همه معشوقه و بت در ره یار با درایت بنگر مرشد زوّار کجاست حق نگر باش به مشعر که به دیوان عمل با شعورت نگری لذّت رفتار کجاست جلوه حق بنگر در حرم کعبه دوست تا در این باغ ببینی که سَمنزار کجاست حج شروع است و هدف نیست به دقّت بنگر مرضیِّ حق به کجا! حق ثَمَردار کجاست در تَلاطُم مَنِه این کشتی دل تا نگری آنکه این غول زمین کرده چو گهوار کجاست سیر اندیشه کن از مرحله عقل به عشق عاشقانه بنگر قلّه پندار کجاست تا ز شوقش وضو از خون تن خود سازی پس چو منصور نگر شوق سَرِ دار کجاست آنکه از یُمنِ وصالش چو شهیدان دگر بهر هر عارف و صوفی شده سَردار کجاست؟ آنکه اندر همه احوال به او مینگرد دل سپار خَم آن طُرِّه طَرّار کجاست؟ اَر شوی مَحرَم حق هیچ نپرسی هرگز که کلاه نَمَد و خِرقه و دستار کجاست هرکه نوشد قدح از جام ولا میبیند عاشقی را که ز عشقش شده تبدارکجاست عرفات است زهنگام سفر تا بر دوست بنده حق نگرد اجرت کردار کجاست هرکسی در هوسی غرق و به خود میبالد آنکه گشته به جز او از همه بیزار کجاست؟ در پی خوف و رجایی شود از خود بیخود کوزه خود شکند در پی جوبار کجاست آنکه آزاد شد از هر دو جهان میبیند صانع عقل و روان، خالق جبّار کجاست هربلایی به تو از دوست رسد بس نیکوست عاشقانه بنگر عِلّت اخطار کجاست لعن ابلیس کن و توبه کن از وسوسهها تا ز جودش نگری عفو گنهکار کجاست مردِ رَه باش و چو ابرار ره نیکان جو تا بدانی به جهان حیله اغیار کجاست شهد شِکَّر همه شکرانه عارف باشد در ره معرفتش کوشی اگر، عار کجاست؟ رَمی کن دیو درون، نفس دنی قربان کن پس در آیینه نگر حاجی هُشیار کجاست عارف حق چو شدی منکر خود باش که تا شرحِ صَدرَت نگرد وعده دیدار کجاست همه شاهان به گداییِّ دَرَش محتاجند پشت این در نتوان دید زیانکار کجاست از حجاب تن خاکی نفسی بیرون شو تا ببینی طیران دل طیّار کجاست خضر خود باش و بیندیش به امداد خدا آنکه آورد تو را در ره هنجار کجاست چون به میقات روی با دل آماده برو تا ز عرفان نگری لذّت سرشار کجاست نیّت قُربِ اِلَی اللّه نما در دل خود تا ببینی به یقین ارزش و معیار کجاست از ره صدق بیا وَز در ایمان، بنگر آنکه شوید ز دلت دوده و زَنگار کجاست به طواف حَرَمِ امنِ الهی چو روی دل بده تا نگری قافله سالار کجاست تا مقدَّر نشود عازم حج کی گردی؟ قدر خود دان و ببین قسمت و مقدار کجاست حج جهاد تو و میقات همان نخله نور جبههای باش نگر میثم تمّار کجاست هفت خوان جمرات است به پیکار عدو بهر هر دیو درونت نگر افسار کجاست سعی هاجر ز پی آب حیات من و توست هجرتی کن بنگر هادی اسفار کجاست زآب زمزم که بود چشمهای از لطف خدا جرعهای نوش و ببین حامی احرار کجاست رنگ غفلت ز رخ خویش از آن آب بشوی تا به جنّت نگری لذّت اَنهار کجاست حجرُ الاَْسْوَد و بیعت همه چون جام ولاست آنکه نوشد قدح لعل شکربار کجاست؟ کلِّ هستی به طواف و همه در سیر و سلوک سعی کن تا نگری نقطه پرگار کجاست نور خورشید شعاعی است از آن مِهر منیر تا ز نورش نگری منشأ انوار کجاست دل هر ذرّه که بینی چو جهانی دگر است آنکه اعجاز خدا را کند انکار کجاست؟ چون به مولودی کعبه برسی پرسش کن راهِ پنهانیِ خمخانه خمّار کجاست؟ آخرین آیه قرآن ز مقامات علی علیهالسلام است با ولایش بنگر مرضی صبّار کجاست بر سر دست محمّد صلیاللهعلیهوآله گل خورشید شِکُفت تا ببینند همه، والی اقطار کجاست بعد او در پی اولاد علی علیهالسلام میبینی آفتاب و مَهِ تابان به شب تار کجاست تیغ بر فرق منیّت بنه و پند مرا بشنو تا شنوی زُبْدَةُ الاشعار کجاست من به تو بخشی از اوصاف خدا را گفتم حق نگر باش ببین یار جهاندار کجاست در غلامیِ خدا کوش چو من تا نگری آنکه در دل بود و نیست در ابصار کجاست *****هيچ طاعتى مثل حج نيسترضا اصفهانى متخلّص به سعيدحُجاج سوى كعبه ز هر جا كه رو كنند بايد رضاى حق همه جا جستجو كننداول تنى كه غرق گنه بوده سالها با آب توبه، از دل و جان شستشو كنندبيرون ز تن كنند لباس ريا و كبر احرام از تواضع و خُلق نكو كنندلبيك گو شوند خدا را براستى نى بر دروغ، هروله و هاى و هو كنندبينند در طواف خدا را، نه خانه را تا روى دل به صورت و معنا به او كنندسعىِ صفا و مروه كنند از صفاى دل چون جهد در دويدن خود سو به سو كنندبهر نماز بر درِ سلطان بى نياز از آب چشم خود به تضرّع وضو كننددر رمى جمره، سنگ به شيطان دون زنند تا خود رها ز وسوسه آن عدو كنندره يافتند چونكه به مهمانسراى دوست از خاك درگهش طلب آبرو كنندشايسته نيست اهل ريا را در اين مقام از آب پاك زمزمشان در گلو كنندحق خوانده است، دشمن خود اين گروه را آنان كه منكرند بگو روبرو كنندبگذار شرح مكه نارفته را سعيد آنان كه رفته اند بگو گفتگو كنندمنابع:1.ماهنامه گلبرگ2.فصلنامه میقات حج3. www.hadj.irتصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 476]
صفحات پیشنهادی
حج در آیینه شعر(2)
حج در آیینه شعر(2) بر درگاه رحمت حسن محتشمبندگانیم و به درگاه خدا آمدهایم چون فقیران به تمنای نوا آمدهایم ما که بر گِرد یکی خانه طوافی داریم به گدایی به سر خوان خدا ...
حج در آیینه شعر(2) بر درگاه رحمت حسن محتشمبندگانیم و به درگاه خدا آمدهایم چون فقیران به تمنای نوا آمدهایم ما که بر گِرد یکی خانه طوافی داریم به گدایی به سر خوان خدا ...
حج در آیینه شعر(1)
حج در آیینه شعر(1) میعادگاه دوست اصغر عرب (خود) ای عاشق مشتاق که خواهان ... وار چون رسی بر لب زمزم به سرور میشوی از سر خود خواهی دور در برِ حِجر(2) چو هاجر صفتان با ...
حج در آیینه شعر(1) میعادگاه دوست اصغر عرب (خود) ای عاشق مشتاق که خواهان ... وار چون رسی بر لب زمزم به سرور میشوی از سر خود خواهی دور در برِ حِجر(2) چو هاجر صفتان با ...
منازل سلوك عرفانى در آیینه حج (2)
منازل سلوك عرفانى در آیینه حج (2)-منازل سلوك عرفانى در آیینه حج (2)13ـ زیارت ... حج در آیینه شعر(2) بر درگاه رحمت حسن محتشمبندگانیم و به درگاه خدا آمدهایم چون .
منازل سلوك عرفانى در آیینه حج (2)-منازل سلوك عرفانى در آیینه حج (2)13ـ زیارت ... حج در آیینه شعر(2) بر درگاه رحمت حسن محتشمبندگانیم و به درگاه خدا آمدهایم چون .
ویژه نامه هفته حج
ویژه نامه هفته حج-دانلود ويژه نامه ویژه نامه هفته حج سخن مدیرعامل دانلود کتاب ... امام راحل حج در آیینه شعر(1) حج از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی حج در آیینه شعر(2) فلسفه ...
ویژه نامه هفته حج-دانلود ويژه نامه ویژه نامه هفته حج سخن مدیرعامل دانلود کتاب ... امام راحل حج در آیینه شعر(1) حج از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی حج در آیینه شعر(2) فلسفه ...
احرام شعر
حج در آیینه شعر(1) حج در آیینه شعر(1)-حج در آیینه شعر(1) میعادگاه دوست ... یک صفحه برای حج ... در نگاه ... شعرو شاعري در نگاه فقه (2 6-خواندن شعر در حال احرام درحال ...
حج در آیینه شعر(1) حج در آیینه شعر(1)-حج در آیینه شعر(1) میعادگاه دوست ... یک صفحه برای حج ... در نگاه ... شعرو شاعري در نگاه فقه (2 6-خواندن شعر در حال احرام درحال ...
فلسفه حج نساء
فلسفه حج نساء آیا ممکن است فلسفه حج نساء را شرح دهید؟ پاسخ:در پاسخ به این سؤال لازم است که اشاره شود در اعمال حج و عمره دوگونه فلسفه مطرح ... حج در آیینه شعر(2) ...
فلسفه حج نساء آیا ممکن است فلسفه حج نساء را شرح دهید؟ پاسخ:در پاسخ به این سؤال لازم است که اشاره شود در اعمال حج و عمره دوگونه فلسفه مطرح ... حج در آیینه شعر(2) ...
حج درآیینه ادبیات فارسی
حج درآیینه ادبیات فارسی-حج د آیینه ر ادب فارسی (1)مقاله نخست رودکی ، ناصر خسرو،خیام ،خواجه عبد الله انصاریدر شعر و ادب فارسى، حج و كعبه و دیگر اماكن ... و متعلّقات آنها توجه كرده و در تشبیهات خود از آنها استفاده كرده اند.2ـ حكیم ناصر خسرو قبادیانى: ...
حج درآیینه ادبیات فارسی-حج د آیینه ر ادب فارسی (1)مقاله نخست رودکی ، ناصر خسرو،خیام ،خواجه عبد الله انصاریدر شعر و ادب فارسى، حج و كعبه و دیگر اماكن ... و متعلّقات آنها توجه كرده و در تشبیهات خود از آنها استفاده كرده اند.2ـ حكیم ناصر خسرو قبادیانى: ...
قصد حضرت عالی کنیم
قصد حضرت عالی کنیم-حج در آیینه ادب فارسی (2)مقاله دوم سنایی و حج حكیم ابوالمجد ... در اشعار وى، هم مدح هست هم حكایت و هم به صورت تشبیه و استعاره از كعبه و حج و ...
قصد حضرت عالی کنیم-حج در آیینه ادب فارسی (2)مقاله دوم سنایی و حج حكیم ابوالمجد ... در اشعار وى، هم مدح هست هم حكایت و هم به صورت تشبیه و استعاره از كعبه و حج و ...
روزه و رمضان در آینه شعر فارسی (3)
روزه و رمضان در آینه شعر فارسی (3)-روزه و رمضان در آینه شعر فارسی (3) دیوان شاعر رند ... حافظ در دیوان خود 5 بار واژه «روزه» 3 بار «رمضان» ،2 بار «صیام» و یک بار ... دور قدح اشارت کرد ثواب روزه و حج قبول آن کس برد که خاک میکده عشق را زیارت کرد.
روزه و رمضان در آینه شعر فارسی (3)-روزه و رمضان در آینه شعر فارسی (3) دیوان شاعر رند ... حافظ در دیوان خود 5 بار واژه «روزه» 3 بار «رمضان» ،2 بار «صیام» و یک بار ... دور قدح اشارت کرد ثواب روزه و حج قبول آن کس برد که خاک میکده عشق را زیارت کرد.
رمضان در آینه شعر فارسی
رمضان در آینه شعر فارسی مبارک باد آمد ماه روزه رهت خوش باد، ای همراه روزه شدم بر بام تا مه را ببینم که بودم من به جان دلخواه روزه نظر کردم کلاه از سر بیفتاد سرم را مست ...
رمضان در آینه شعر فارسی مبارک باد آمد ماه روزه رهت خوش باد، ای همراه روزه شدم بر بام تا مه را ببینم که بودم من به جان دلخواه روزه نظر کردم کلاه از سر بیفتاد سرم را مست ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها