واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
صفحه تاریخ در گراند هتل قزوین ورق خورد در دوران قاجار و پهلوی ایران یکی از کشورهایی بود که همواره سنگینی سایه بیگانگان را در تمام نقاط خاک خود احساس میکرد. نیمه دوم قرن 12 هـ . ش، یکی از دورههای سیاهی است که نفوذ دولت انگلستان در ساختار حکومت ایران و کسب امتیازات تا جایی پیش رفت که به امتیازات ظالمانه نام گرفت. در این میان، کشورهای استعماری دیگری همچون روسیه تزاری، در مرتبه بعد قرار میگیرند.
انگلیسی ها در اجرای استراتژی خود در ایران از دو عنصر سیاسی و نظامی مانند سیدضیا و رضاخان، استفاده کردند و زمینه های لازم را با ایجاد توافقی میان این دو عامل و دیگر همدستان خود فراهم کردند. نیروهای قزاق به فرماندهی رضاخان میرپنج سوم اسفند 1299 از قزوین به تهران حرکت کرده و آن شهر را تصرف کردند و پس از استقرار کامل، سید ضیا به عنوان نخست وزیر، مامور تشکیل کابینه شد و رضاخان نیز سمت وزیر جنگ را به عهده گرفت. ستاد فرماندهی کل قوای انگلستان در ایران در گراند هتل قزوین قرار داشت و صفحه حساس دیگری از تاریخ پرفراز و نشیب ایران با دخالت خارجی در این هتل لوکس قزوین ورق می خورد. آیرون ساید، ژنرال انگلیسی طرح نهایی کودتایی را که قرار بود در تهران به وقوع بپیوندد با معاون خود کلنل اسمایس مورد آخرین بررسی قرار می داد. آیرون ساید در دفتر یادداشت هایش نوشته است: «... نظر شخصی من این است که باید دست قزاق های ایرانی را برای حمله به تهران و قبل از آن که نیروهای ما ایران را ترک کنند باز گذاشت. در واقع یک دیکتاتوری نظامی در ایران بهترین راه غلبه بر مشکلات کنونی ماست.» پس از مشورت های فراوان و بررسی خصوصیات افسران لشکر قزاق قرعه به نام میرپنج رضاخان از اهالی سواد کوه اصابت و او برای رهبری عملیات کودتا انتخاب شد. آیرون ساید در خاطرات خود همه جا از میرپنج رضاخان به نام رضا یاد می کند و این نشانه صمیمیت روابط میان آنهاست. آیرون ساید در خاطرات خود چنین می نویسد: «.... من اطلاع پیدا کردم که رضاخان نقشه کودتا را با موفقیت در تهران اجرا کرده است.... تصور می کنم همه مردم ایران بر این عقیده باشند که نقشه این کودتا را من کشیده و اجرای آن را از پشت پرده نظارت کرده ام، اگر راست مطلب را بخواهم بنویسم، حقیقت همین است.» انگلیسی ها در این فرصت چهره دلخواه را به منظور اجرای اهداف خود پیدا کردند و احمدشاه را وادار به انتخاب رضاخان برای تصدی پست نخست وزیری کردند. در نتیجه رضاخان در سوم آبان 1302 به این مقام منصوب شد و احمد شاه نیز با سفر به اروپا در عمل کشور را به رئیس الوزرا سپرد. رضاخان در تمام دوران تصدی وزارت جنگ، نخست وزیری و پادشاهی، سیاست واحدی را نسبت به مذهب دنبال نکرد بلکه پیش از رسیدن به سلطنت و پس از آن، کاملا دو سیاست متفاوت و متضاد را اتخاذ و به آن عمل کرد. در حقیقت دوران قبل از سلطنت وی، دوران فریب اذهان عمومی و هموار کردن زمینه برای دستیابی به قدرت مطلق بود. رضاخان برای پیمودن پله های ترقی باید طبق نقشه های آیرون ساید عمل می کرد. رضاخان خود را مسلمان متعصب معرفی می کرد چون می دانست در ایران ریشه عمیق مذهبی وجود دارد و پیمودن مسیر خلاف آن موفقیت ندارد. بر این اساس برای جلب مردم و روحانیان تظاهر به دینداری را شیوه کار خود قرار داد. آیرون ساید در خاطرات خود نوشته است: «... بعد از آن که رضاخان پادشاه ایران شد انگلستان تصمیم گرفت رضاخان را به سرنیزه ای برای اهداف فراماسونری تبدیل کند. ابتدا به رضاخان دستور داده شد هشت اقدام ضدمذهبی در ایران پیاده کند: 1) نظام وظیفه اجباری برای روحانیون 2) حذف تاریخ قمری 3) اختلاط دختر و پسر در مدارس 4) جایگزینی محضرهای رسمی به جای محضرهای شرعی 5) بستن مساجد و جلوگیری از برپایی مراسم عزاداری 6) لباس متحدالشکل 7) استفاده از کلاه پهلوی بجای کلاه لگنی 8) کشف حجاب. جالب است که رضاخان تمام درخواست های مرا با خوشرویی و میل آشکار قبول می کرد.» منابع: زندگی پر ماجرای رضاشاه از اسکندر دلدم * تاریخ معاصر ایران * قامت قیام از پور امینی علی خوشدونی / جام جم
پنج شنبه 10 بهمن 1392 8:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]