واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۲
شمس لنگرودی میگوید: اگر شعرهای من از جوانی و نوجوانی تاکنون عوض شده، این ستایشِ حال در آنهاست که به وجود آمده و باعث تغییر شده است. این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره گزیده شعری که به تازگی با عنوان «حکایت دریاست زندگی» از شعرهای او در نشر نیماژ منتشر شده است، گفت: هرکسی که گزینهای از شعرهای من را منتشر میکند، این شعرها را از منظری انتخاب میکند که مسلما مورد قبول من هم هست. اما من گزیده شعری را دوست دارم که مقدمهای ابتکاری داشته باشد و زاویهای را که گزینشگر از منظر آن شعرها را انتخاب کرده، توصیف کند. او در ادامه افزود: مقدمهای که خانم مریم اسحاقی بر این گزیده نوشتهاند، برخی نکتهها را درباره شعر من مشخص کرده است. او به این نکته اشاره کرده است که من گفتهام مخروطی سروته هستم. درست است که من مخروطی سروته هستم که در نوجوانی از پیری سخن میگفتم، اما خیلی طول کشید که بفهمم دنیا خوراک ما نیست و ما خوراک دنیا هستیم. دنیا را برای ما نساختهاند؛ ما را برای دنیا ساختهاند. نگاه طلبکارانه داشتن به هستی، نگاه دن کیشوتی است. وقتی ما میخواستیم به دنیا بیاییم، کسی با ما قراردادی نبسته بود و به قول هایدگر، ما پرتاب شدیم بر دریای هستی و تنها راه ما این است که هرچه بهتر شناگری یاد بگیریم.
کتاب شمس لنگرودی
شمس گفت: این نگاه من به هستی، مفاهیم را برایم تغییر داد و برای این بحثِ من خوشبینی به آینده نیست، بلکه این حال است که برای من مهم است و اگر شعرهای من از جوانی و نوجوانی تاکنون عوض شده، این ستایشِ حال در آنهاست که به وجود آمده و باعث تغییر شده است. شعر من نادیده گرفتن رنج نیست؛ ستایش زندگی و شادی است. این به این معنا نیست که من دغدغهها را نمیشناسم و با فقر و جنگ و اینها آشنا نیستم. بلکه ارزشگذاری موضوعات و ارزشگذاری حال است که در شعرم اهمیت دارد. این شاعر سپس درباره وضعیت فروش شعر و مخاطب شعر اظهار کرد: من از بقیه خبر ندارم، اما وضعیت فروش شعر من که خیلی خوب است. دلیل آن هم فکر میکنم همدلی مخاطبان با شعر من است. یکسری مسائل ازلی و ابدی مانند رنج، فقر، عشق و مرگ وجود دارند که همیشگی هستند و فقط شکل آنها عوض میشود. هر هنری که بتواند این دغدغههای ابدی، ازلی و انسانی را با مخاطب خود در زبان سهل و ممتنعی در میان بگذارد، همدلی او را جلب میکند. شمس لنگرودی همچنین درباره فعالیت این روزهای خود گفت: من مدتهاست مشغول نوشتن شعری بلند هستم که یک نوع نگاه به کل زندگی از زاویه زندگی خود من است. بعد از درگذشت مادرم چیزهایی در ذهنم متزلزل شد و معنیاش را از دست داد و بیشتر بیبقا بودن زندگی را حس کردم و انگار به قول مارکس، همهچیز در یک لحظه موعود دود میشود و به هوا میرود. انگار همه این 60 سال یک شوخی بیشتر نبود که مثل برق و باد گذشت. شاعر «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» درباره اینکه چگونه از سرودن شعرهای کوتاه به سرودن یک شعر بلند روی آورده است، اظهار کرد: من هرگز برای شکل شعر تصمیم قبلی ندارم. وقتی شروع کردم به شعر کوتاه، برای خود من هم روشن نبود که چرا شعر کوتاه گفتم. اما نمیدانم اینهایی که دلایل مختلفی برای شعر کوتاه گفتن من آوردند، از کجا فهمیده بودند؟ ولی احتمالا حرفهای من در شعرهای کوتاه در دو خط بیان میشد و حرفهایم در این شعر بلند در صدها خط بیان شود. وقتی در شعری نوشتم «تمامی روزها، یک روزند، تکه تکه میان شبی بیپایان» فکر کردم ادامهای برای این شعر لازم نیست. اما الآن احساس میکنم چیزی که در اندیشه من است، ماجرای سمفونیکی است که فقط در یک سمفونی میتواند بیان شود. در مجموع تصمیم قبلی ندارم که شعرم بلند یا کوتاه شود. او درباره زبان شعر بلند خود هم گفت: زبان این شعر متفاوت است یا تصور میکنم متفاوت باشد. شرح رنجها در ستایش زندگی است، شاید بدون اینکه ستایشی هم کرده باشم. من شروع میکنم به شعر گفتن و شعر مثل رودخانه آدم را میبرد. با تصمیم قبلی نمیشود این کارها را کرد. این شعرها بر اساس ذهنیت گذشته شکل میگیرد. شمس لنگرودی همچنین در پاسخ به این سؤال که شعر برای او از کجا میآید، گفت: شعر برای من از نقص زندگی میآید. شعر برای کمال است. اگر همهچیز جای خودش بود، شعر خلق نمیشد. هیچکس تقریبا در زندگی آن چیزی که میخواهد نیست و شعر از نقص شروع میشود و به سمت کمال میرود. اما خودمانی میگویم، دارم به این نتیجه میرسم در زندگی آرمانی هم چیز زیادی پیدا نمیشود. شاعر مجموعه «ملاح خیابانها» در ادامه درباره کتابهای در انتظار انتشارش گفت: مجموعه شعری در ارشاد دارم به نام «صبح آفتابیتان به خیر گرگ برفی». این کتاب شش سال است از سوی نشر آهنگ دیگر به ارشاد فرستاده شده که هنوز مجوز نگرفته است. مجموعه دیگری هم دارم به نام «غرقشدگان خاطرهای دیگر از دریا ندارند» که دست نشر نگاه است و نمیدانم آن را هنوز به ارشاد داده یا نه. رمانی را هم با نام «شکستخوردگان را چه کسی دوست دارد؟» از سوی نشر آهنگ دیگر برای دریافت مجوز فرستادهام که حدود هفت یا هشت سال است در ارشاد منتظر مجوز نشر است. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]