واضح آرشیو وب فارسی:الف: دکتر نجفی میرود؟
سجاد محمدی*، 21 دی 92
تاریخ انتشار : شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۳۶
رفتن دکتر نجفی نازنین، از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، نه تنها بعید نیست بلکه بسیار محتمل و قابل انتظار است. چرا؟ عرض خواهد شد.۱ـ دکتر محمدعلی نجفی در وزارت آموزش و پرورش خوش درخشید. من با یک واسطه، از یکی از مخالفین سیاسی دکتر نجفی شنیدم که جناب ایشان قویترین وزیر آموزش و پرورش بعد از انقلاب بوده است. نجفی اما در شورای شهر تهران بسیار آرام، بی سر و صدا و کمکار به نظر رسید و بیتفاوت مینمایاند تا جایی که از کاندیداتوری مجدد در شورای شهر سر باز زد و اگر دکتر روحانی انتخابات ریاست جمهوری را نمیبرد و او را برای وزارت آموزش و پرورش کاندیدا نمیکرد، ای بسا دکتر نجفی خیلی پیشتر از این، خود را بازنشسته کامل میکرد. اما گویا تقدیر برای بازنشستگی کامل دکتر نجفی مسیر طولانیتری را رقم زده بود. دکتر روحانی او را تا مرز وزیری در آموزش و پرورش پیش برد، نمایندگان مجلس شورای اسلامی اما، مانع ورود مجدد ایشان به اتاق وزیر آموزش و پرورش شدند، تقدیر پای او را به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشاند. سازمانی که برای او ناشناخته بود. همین عدم شناخت باعث شد، دکتر نجفی برای انتخاب همکارانش ابتدا به امثال دکتر عادلی و مهندس مهرعلیزاده بیاندیشد. قبل از معارفهاش در سازمان، معروض داشته شد که امثال دکتر عادلی و مهندس مهرعلیزاده پست معاونت سازمان را نخواهند پذیرفت؛ و نپذیرفتند. و پس از چندی دکتر نجفی کاسه چه کنم به دست گرفت و کُند و نامطمئن، دست به انتخابهای سؤالبرانگیز زد و تقریباً اکثر فعالان صنعت گردشگری را شگفتزده کرد و داد رسانهها را هم درآورد. دکتر نجفی در بعضی از انتخابهایش به کسانی اعتماد کرد که از نوشتاری کردن متن گفتاری سخنرانیهای ایشان و سپس چاپ آنها در قالب سرمقالۀ روزنامۀ ایران هم عاجز بودند! و یا به دلیل فقدان درک درست از حوزۀ رسانه و نداشتن تجربۀ لازم برای تعامل با خبرنگاران، موجبات نارضایتی فعالان رسانهای حوزۀ گردشگری را فراهم آوردند و در سفر کرمان، برای دکتر نجفی هزینه درست کردند.۲ـ دکتر نجفی به اتکای هوش سرشارش در بدو امر دریافت: «اتفاقاتی که در سازمان میراث فرهنگی رخ داده این سازمان را با شرایط خوبی روبرو نکرده است و از سازمان میراث فرهنگی بدن نحیفی باقی مانده که متأسفانه به زمین افتاده و با بیانصافی لگدکوب شده است» و این دریافت دقیق و درست خود را در مقالهای با عنوان: «آن نیست که باید باشد» بیان کرد و بدینوسیله اولین نشانۀ پشیمانی خود را بروز داد.۳ـ دکتر نجفی، از لزوم حاشیهزدایی از سازمان متبوعش غافل شد و تحت تأثیر همان عدم شناخت و ـ شاید هم ـ پشیمانی، در اولین حضور تلویزیونی خود، با طرح موضوع «قلیانکشی»، برای خود و سازمان حاشیهآفرینی کرد و در «امید»ی که فعالان عرصۀ گردشگری به «تدبیر» او بسته بودند، تردید ایجاد کرد.۴ـ دکتر نجفی، هفتۀ گردشگری دولت دکتر روحانی را با معاون گردشگری دولت احمدینژاد برگزار کرد و وقتی به تغییر معاون گردشگری تن داد، که اعتراض فعالان صنعت گردشگری سر از روزنامهها و سایتها درآورده بود.۵ـ صنعت گردشگری و دکتر نجفی میتوانستند برگ برندۀ دکتر روحانی و دولت او باشند، میتوانستند باری از دوش کشور و مردم بردارند، میتوانستند ـ خیلی زود ـ رونق را به اقتصاد بیرونق کشور برگردانند؛ ولی نتوانستند و شاید هم نخواستند. و نتیجه اینکه، به جای کارستان کردن، دورۀ مدیریت اسفندیار جریان احمدینژادی را قابل دفاع دانستند و با جملۀ: «ما باید تلاش کنیم کمی بهتر از چهار سال دورۀ آقای مشایی باشیم»، آب پاکی روی دست همه ریختند، غزل خداحافظی سر دادند و ـ شاید ـ دکتر روحانی را به فراست انداختند که «تدبیر»ی نو بیاندیشند و به رئیس سازمان دیگری «امید» ببندند! * مدیر مسئول مجله جهانگردان. متن فوق سرمقاله شماره جدید این نشریه است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]