واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گاردين:انگليس تا خرخره در باتلاق جوخههاي مرگ فرورفته/ عملياتهاي محرمانه آمريكا جنايتكارانه است
روزنامه گاردين در مطلبي به قلم «سيماس ميلن» به شدت از حملات پهپادهاي آمريكا و عملياتهاي سري غرب در كشورهاي دنيا انتقاد كرده و نوشت: نبايد اجازه داد قربانيان اين حملات تنها بمانند.
به گزارش خبرگزاري فارس، روزنامه گاردين روز چهارشنبه در يادداشتي به قلم «سيماس ميلن» به انتقاد از همراهي انگليس در جنگهاي آمريكا پرداخته و نوشته است لندن به شدت خود در فعاليتهاي بيپايان جوخههاي مرگ واشنگتن درگير كرده است.
در اين يادداشت آمده است: شايد شما فكر كرده باشيد كه جنگ عليه تروريسم كه آمريكا 12 سال پيش به راه انداخت و نتايج مصيببار را به بار آورد، بالاخره در حال تمام شدن است. اين رئيسجمهور اوباما بود كه اوايل امسال با گفتن اينكه «اين جنگ، مثل هر جنگ ديگري، بايد تمام شود»، چنين حسي را القا كرد.
در واقع، اين برنده جايزه صلح نوبل، قضيه را يك طور ديگر مطرح كرد. او قول داد ديگر از «جنگهاي بيپايان عليه تروريسم» خبري نباشد. منظور او اين بود كه ديگر نبردهاي زميني و اشغال سرزمينها ادامه نيابد، هرچند كه آمريكا همين الان هم در تلاش است تا نيروهاي خود را بعد از پايان سال آينده هم در افغانستان نگه دارد.
اما جنگ عليه ترور در حال تغيير شكل، رشد و گسترش است. حملات هواپيماهاي بدون سرنشين كه در دولت اوباما گسترش يافته و از پاكستان به شمال آفريقا هم رسيده، در اين مرحله نقش اصلي را ايفا ميكنند. و همانطور كه مستند «جنگهاي كثيف» (مستندي قدرتمند ساخته «جرمي اسكايل» روزنامهنگار آمريكايي با موضوع نبردهاي پنهان) به وضوح نشان داد، حملات ميداني نيروي ويژه مخفي آمريكا، نيروهاي نيابتي و مزدورها در چندين كشور، بخشهاي ديگر اين مرحله از نبرد هستند.
فيلم اسكاهيل كه به شكل فيلمهاي ژانر جنايي ساخته شده، در ابتدا با كشتار خانواده يك فرمانده پليس توسط يك واحد نيروهاي ويژه آمريكا در افغانستان آغاز ميشود و از آنجا به يمن ميرود و حمله موشكياي را به تصوير ميكشد كه مرگ 46 غيرنظامي از جمله 21 كودك منجر شد. بعد از آن هم ترور «انور الاولكي» رهبر مذهبي آمريكايي-يمني و فرزند 16 سالهاش توسط هواپيماهاي بدون سرنشين و همچنين آدمرباييها و كشتارهايي را كه توسط مزدورهاي سيا و نيروي ويژه آمريكا در سومالي انجام شده را نشان ميدهد.
آنچه كه عيان شده، اولا ابعاد گسترده كشتار نيروي ويژه آمريكاست (كه تنها در يك مورد در افغانستان در يك شب 20 حمله انجام شده) و ثانيا اينكه اين واحدها تحت پوشش «امحاي هدفمند» تروريستها و شورشيها به نفع ملت آمريكا، واقعا به جوخههاي مرگ تبديل شدهاند.
زماني كه «عبدالله حيدر شايع» روزنامهنگار يمني به اين اقدامات اعتراض كرد و واقعيتهاي اين حملات به اصطلاح هدفمند را نشان داد، به سرعت به همكاري با القاعده متهم و سپس بازداشت شد. حتي آزادي وي هم در ابتدا با مخالفت شخص اوباما مواجه شد.
قطعا ايالات متحده و دوستانش سالهاست به ترورهاي مخفيانه و حمايت از جوخههاي مرگ مشغولند. اما ترور و قتلهاي مخفيانه كه زماني از سوي آمريكا به عنوان عادت تاسفبار اسرائيليها مورد انتقاد قرار ميگرفت، اكنون به نقطه محوري راهبرد آمريكا آن هم در ابعادي جهاني تبديل شده است. اكنون تعداد كشورهايي كه واحدهاي عملياتهاي ويژه آمريكا در آنها مشغول فعاليت هستند، از 40 به 120 رسيده است.
و بريتانيا در تك تك گامهاي اين مسير، آمريكا را همراهي كرده است. مقامات انگليسي سعي دارند حملات هواپيماهاي بدون سرنشين خود در افغانستان را نسخه اخلاقيتر حملات سيا و نيروي ويژه آمريكا جلوه دهند. اما در عمل، همكاريها دوجانبه تقريبا در بالاترين سطح ممكن قرار دارد. همين هفته، «نور خان» كه پدرش يكي از 40 قرباني يك حمله پهپادي آمريكا بود، اين هفته در دادگاه تجديدنظر لندن حضور يافت و توضيح دولت انگليس در مورد ميزان نقش «اداره ارتباطات دولتي بريتانيا» (نسخه انگليسي آژانس امنيت ملي آمريكا) در چنين جناياتي را خواستار شد.
دولت خود را پشت «منافع ملي» و روابط ويژه مخفي ميكند. اما شكي نيست كه اطلاعات «اداره ارتباطات دولتي بريتانيا» براي انجام حملات پهپادها مورد استفاده قرار ميگيرند. همانطور كه واحدهاي سري بريتانيا هم در سومالي، مالي، ليبي، عراق و افغانستان دست در دست آمريكا مشغول فعاليت هستند.
در حالي كه از يك سو «ترزا مي» (وزير كشور انگليس) مسلمانان انگليسي مظنون به همكاري با گروه «الشباب» در سومالي را لغو تابعيت ميكند و از سوي ديگر نيروي ويژه آمريكا آنها را ميربايند و به قتل ميرسانند، مداركي آشكار شده كه نشان ميدهد خود نيروهاي ويژه بريتانيا سال گذشته يكي از نيروهاي انگليسي به نام «توفيل احمد» را در آنجا به قتل رساندهاند.
البته قطعا انگليس به تنهايي به اندازه كافي در جنگهاي كثيف زبده و با تجربه است. ماه گذشته، برنامه «پانوراما» شبكه بيبيسي مصاحبههايي را از اعضاي يك واحد سابقا مخفي ارتش را كه در ايرلند شمالي فعاليت ميكردند (و تعدادي از آنها در نبردهاي مستعمراتي نقش داشتند) پخش كرد. اين افراد در دهه 1970 در بلفاست به حملات كور و تيراندازي به شهروندان غيرنظامي دست ميزدهاند. يكي از اين افراد ميگفت كه «ما آنجا مثل يك گروه ترور عمل ميكرديم». آنها هم نظير نيروهاي ويژه آمريكا در افغانستان براي اقدامات خود توجيه تراشيده و نميپذيرفتند كه كساني كه به قتل رساندهاند، «تروريست» نبودهاند.
اين فرض كه آنها بايد اشرار را چه مسلح باشند و چه غيرمسلح، از بين ببرند، كاملا بر خلاف قوانين جنگي است. همين موضوع در مورد جنگ با تروريسم در ابعاد بزرگتر هم صدق ميكند. گفته ميشود حملات پهپادي، بسيار تر و تميز و هدفمند هستند. اما در عمل، رفع خطر آسيب ديدن نيروهاي مهاجم، نه فقط به كاهش تعداد اين حملات منجر نشده، بلكه حملات نيز عموما بر اساس اطلاعاتي است كه معمولا به ميزان نااميدكنندهاي اشتباه هستند.
در بسياري از موارد، يك فرد مشخص هدف قرار نميگيرد، بلكه گروهي از افراد ذكور بالغ هدف قرار ميگيرند. اين گروهها بر اساس اطلاعات منبع داده «ماتريس آرايش» و «ليست مرگ» برآمده از آن كه اوباما هر سهشنبه آن را امضا ميكند، انتخاب ميشوند. به همين دليل هم هست كه تنها در پاكستان 951 غيرنظامي در حملات پهپادي كشته شده و فقط 2درصد از كشتهشدهها اهداف «با ارزش» بودهاند.
حملات پهپادي و حملات نيروهاي ويژه آمريكا را در بهترين حالت ميتوان اعدامهاي بدون محاكمه دانست. به بيان روشنتر، اين حملات، كشتارهايي جنايتكارانه و شرارتبار هستند. منفعتي كه اين حملات براي دولت ايالات متحده دارد، اين است كه ميتواند بدون حضور سربازان در ميدان نبرد و تلفات آنها، به قدرتنمايي جهاني و مصونيت ناشي از آن، ادامه دهد. اما، اين حملات بازتابدهنده ضعف آمريكا در افغانستان و عراق است: جنگهاي كثيف موجب ملالتهاي فراوان بشري در برابر دستاوردهاي اندك راهبردي هستند.
علاوه بر اين، چنين حملاتي، سابقهاي بد ايجاد ميكنند. اگر آمريكا و دوستانش به خود اجازه ميدهد چنين حملاتي را انجام دهند، بعيد نيست كه ديگران هم با به دست آوردن پهپادها، حملاتي مشابه را ترتيب دهند. از همه مهمتر، آنچه كه اكنون تحت عنوان نبرد عليه تروريسم توجيه ميشود، به گسترش ترور در سرتاسر جهان عرب و اسلام منجر شده و خود به بهانهاي تبديل شده براي انجام احتمالي حملاتي كه عاملان حملات پهپادي قرار بوده از ما در برابر آنها مراقبت كنند.
جنگهاي كثيف به رهبري آمريكا دقيقا دستورالعملي هستند براي ادامه نبرد بيپاياني كه اوباما وعده توافق آن را داده بود. آنها دارند اوضاع را به سمت يك نظم جهاني به شدت خطرناكتر پيش ميبرند. سياستمداران و رسانههايي كه تلاش ميكنند با توسل به امنيت ملي از افشاي ماهيت اين جنگها جلوگيري كنند، خود تهديدي براي امنيت ما هستند. ذات مخفيانه و ردپاي اندكي كه از آنها به جا ميماند، امكان مخالفت و حسابرسي عمومي به آنها را نيز به ميزان زيادي كاهش داده است. اما نبايد اجازه داد كه قربانيان اين حملات در تلاش براي پايان دادن به اين جنگ تنها بمانند.
انتهاي پيام/ص
جمعه 6 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]