واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: ادب آيتالله تهراني به حكم رهبرانقلاب
علماي دين، امناي پيامبران و امامان شيعه (عليهم السلام) و در زمان غيبت حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) علامات و چراغهاي راستين هدايت بشريتند به سوي پروردگار.
به گزارش جهان به نقل از مهر، متن زير يادداشتي است كه يكي از علاقمندان مرحوم آيت الله مجتبي تهراني (رضوان الله تعالي عليه) در ايام اولين سالگرد رحلتشان در اختيار خبرگزاري مهر قرار داده است:
علماي دين در زمان غيبت حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، امناء پيامبران و امامان شيعه (عليهم السلام) و علامات و چراغهاي راستين هدايت بشريتند به سوي پروردگار و درتيره گي ظلمت و سياهي جهل، درخشش ايشان، روشنگر راه ره جويان است و هرچه تيرگي بيشتر، درخشش اين بزرگان كه متاثر از نور نبوي است، بيشتر خواهد بود «وعَلاماتٍ و بالنّجمِ هم يهتَدون».
پس از درگذشت مرحوم آيت الله حق شناس (رضوان الله تعالي عليه)، منبر وعظ و روضه مرحوم آيت الله مجتبي تهراني (رحمت الله عليه) آرامگاهي بود براي بي قراري دل و پاسخ به سوالاتي بي جواب.
گاهي فقط براي آنكه از نزديك نظر به صورت عالمي كنم خدمت ايشان مي رسيدم و به بهانه استخاره يا سوال شرعي يا اخلاقي در مسجد جامع بازار يا جلسات هفتگي ايشان در خيابان ايران از حضور معنوي ايشان استفاده مي كردم.
من كه وكيل وصي خدا نيستم!
چند سال پيش، غوطه ور در آمال و آرزوها و خواسته هاي اول جواني، شب قدري بود كه در مسجد جامع بازار پاي منبر وعظ ايشان نشسته بودم؛ انصافا مراسم شب قدر ايشان بي نظير بود. ايشان حديثي را از معصومي نقل كردند كه آن طور كه مي فرمودند، براي خودشان به شدت تازگي داشت و آن هم اين بود كه: «الدعاء يرد القضا و"القدر"» دعا قضا و قدر را تغيير مي دهد. و توضيح دادند البته اگر با شرايط دعا و استجابت آن انجام شود و حديثي را براي شرايط استجابت دعا نقل كردند. بعد از مجلس من سرخوش از فراگرفتن اين حديث، از مجلس بيرون رفتم و حاجتي كه داشتم را طبق دستور ايشان كه از حديث نقل كردند از خداوند درخواست كردم، مدتي گذشت اما حاجتم برآورده نشد!
يك روز ظهر به مسجد جامع بازار رفتم و به بهانه استخاره براي كاري خدمت ايشان رسيدم، ايشان سوالهاي شرعي و استخاره را در مسجد انجام مي دادند و سوالهاي اخلاقي را در جلسه هاي وعظشان در خيابان ايران؛ از فرصت استفاده كردم و گفتم: حاج آقا شما شب قدر آن حديث را در مورد دعا گفتيد و من عمل كردم اما به خواسته ام نرسيدم؛ چرا؟
ايشان نگاهي به من كردند و با خنده گفتند:خب به من چه! مگه من وكيل وصي خدا هستم؟! اصلا صبح هم خانه همين بحث بود. من كه وكيل وصي خدا نيستم.
كمتر اهل شوخي و خنده و بيشر جدي به نظر مي رسيدند اما در درجه اول تواضع ايشان و در درجه بعد صراحت و شوخ طبعي شان خيلي جالب مي آمد.
البته ناگفته نماند چند ماه بعد دعايم مستجاب شد و حاجتم را گرفتم!
براي ازدواج استخاره نمي گرفتند؛ بعد از نماز مسجد هم تا درب مسجد پاسخ سوالات را مي دادند و داخل حياط مسجد كه مي شدند نگاهي به آسمان مي انداختند و مشغول به ذكر مي شدند و ديگر با كسي صحبت نمي كردند و به كسي هم نگاه نمي كردند و سرشان پايين بود. يك نفر از خادمين مسجد پشت سر ايشان در كوچه هاي بازار حركت مي كرد، به خيابان اصلي بازار كه مي رسيدند يك تاكسي براي ايشان مي گرفت و ايشان سوار مي شدند و مي رفتند.
ادب و احترام استاد نسبت به حكم رهبر انقلاب
يك بار يكي از دوستان رسانه اي ام خبري منتشر كرده بود و اين خبر نياز به فتواي مراجع داشت، از بعضي مراجع هم استفتاء كرده بود و پاسخ گرفته بود؛ البته نظر مراجع مختلف و بعضا متفاوت بود. از دفتر استفتائات رهبر معظم انقلاب نيز پاسخي شفاهي گرفته بود، از من هم خواست تا نظر آيت الله تهراني پيرامون مساله را كتبا براي انتشار دريافت كنم.
خدمت ايشان رسيدم و مساله را عرض كردم و گفتم كه دفتر آقا نيز حكم بر حرام بودن آن مساله داده اند؛ ايشان چند لحظه اي به فكر فرو رفتند و گفتند: حكم مكتوب ايشان را بياوريد برايم. گفتم: دفتر استفتائات چنين گفته اند؛ پاسخ دادند:نه حكم مكتوب خودشان را برايم بياوريد و رفتند. احساس كردم ايشان بر اين مساله نظر ديگري دارند و چون نمي خواهند در اين مساله كه تا حدي جنبه اجتماعي داشت، از اينكه نظر رهبر انقلاب اين بوده مطمئن شوند و ضمنا نمي خواهند بخاطر ادب و احترام به ايشان خلاف حكم مقام معظم رهبري چيزي بگويند و حكم مكتوب ايشان را مي طلبند. و البته با مقام علمي كه داشتند اين نشان از تواضع ايشان داشت.
نظر آيت الله درباره فعاليت موسيقي مذهبي
چند سالي موسيقي كار كرده بودم، در فكر اين بودم كه از اين علاقه و تجربه ام در توليد آثاري مذهبي در رثاي اهل بيت (عليهم السلام) استفاده كنم. كمي مردد بودم چون موسيقي و استفاده مذهبي از آن بحث پيچيده اي است كه علما اختلاف نظر زيادي در آن دارند. خلاصه تصميم گرفتم كه با ايشان مشورت كنم و نظر ايشان را ملاك كارم قرار دهم. خدمت ايشان رسيدم و سوالم را پرسيدم، ايشان تاملي كردند و مطلبي گفتند به اين مضمون: ببين قصدت خير است، مي دانم؛ اما اگر بخواهي وارد اين مقوله بشي ممكن است با برخي افرادي تماس داشته باشي كه مناسب شخصيت مذهبي ات نباشند و گمراهت كنند و به صلاح آخرتت نباشد، نروي سراغش بهتر است. و آن شد كه كلا اين فكر را از سرم كنار گذاشتم.
رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَئوفٌ رَحِيمٌ (سوره حشر آيه ۱۰)
كساني كه از پس ايشان آمده اند ، مي گويند : اي پروردگار ما ، ما و برادران ما را كه پيش از ما ايمان آورده اند بيامرز و كينه كساني را كه ايمان آورده اند ، در دل ما جاي مده اي پروردگار ما ، تو مشفق و مهربان هستي.
نظر شما:
------------
پنجشنبه 5 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]