واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: نگاهي به فيلم سينمايي «سر به مهر»؛ دغدغه نيايش
خلاصه فيلم:صبا دختري است كه خواهر بيماري دارد و خودش و خانواده اش اوضاع مالي چنداني هم ندارند.اودختري پايبند به اصول مذهبي است، نماز ميخواند اما خجالت كشيدن او باعث ميشود نتواند اين موضوع را به اطرافيانش بگويد.
مذهب قدمتي دراز در سينما دارد.شايد به دراز عمر خود سينما. سر به مهر به عنوان اولين فيلم هادي مقدم دوست،فيلمي در باره نماز است.مقدم دوست را قبلاٌ به عنوان فيلمنامه نويس كنار حميد نعمت الله ديده بوديم. مقدم دوست در اولين تجربه كارگرداني خود دست روي موضوع حساس و مهمي گذاشته است. قدم گذاشتن در وادي دين و مذهب در سينماي ما راه رفتن روي لبه تيغ است.چون ممكن است انگ ريا و تظاهر به شما بچسبد وجاي رساندن پيام اصلي فيلم،باعث دلزدگي تماشاگر شويد. اما در خارج ساختن فيلم ديني به مراتب آسان تر از ايران است. چون در خارج وقتي فيلمسازي يك فيلم ديني و درباره مذهب ميسازد،صرفاً فقط دارد عقايدش را بيان ميكند.دقيقا همان چيزي كه از دين ياد گرفته است و ميداند را بيان ميكند. اما در اينجا اينگونه نيست.كوچكترين اشاره به مسائل مذهبي مانند نماز و روزه،يعني گشودن دروازه انواع تعريف و تمجيد بي اساس و تهمت و بهتان بي پايه. اما سر به مهر فيلمي ساده و سرراست درباره نماز است كه بدون اغراق و حاشيه توانسته به خوبي تماشاگر را با خود همراه سازد.خجالت از بيان احساسات و عقايد ديني موضوعي است كه ممكن است هر يك از ما با آن مواجه شده باشيم و حتي خود ما نيز زماني با آن درگير شده باشيم.فيلم درباره دختري به نام صبا(ليلا حاتمي) است كه داراي مشكلات زيادي از جمله بيماري خواهرش،بي پولي،بيكاري و...است.او شروع به نماز خواندن ميكند اما نماز خواندن او برايش تبديل به يك راز ميشود كه خجالت كشيدنش باعث نماز خواندن او در جمع ميشود.به خصوص وقتي برادر همخانه اي او كه فردي نه چندان مذهبي است از اوخواستگاري ميكند.صبا علاوه بر خجالتي بودن بايد با ترديدهايش هم مبارزه كند.ترديدهايي كه همه جا دامنگير او هستند.موقع فرستادن پول براي خواهر بيمارش،موقعي كه از او خواستگاري ميشود،موقع مصاحبه براي كار و.....دائم در حال مبارزه با ترديد است.در يكي از مهمترين جملههاي فيلم كه از صبا ميشنويم اشاره به همين موضوع دارد.جايي كه به خودش و در واقع راز و نياز با خدا ميگويد:«خدايا وقتي چيزي هم مشخصه هم نامشخصه يعني نامشخصه....برادرليلا منو ميخواد.اما اين براي من نامشخصه».
از اينترنت و وبلاگ كه اين روزها يك مساله اجتماعي و فراگير شده است نيز كاركرد روايي و استفاده به جايي در فيلم ميشود.درواقع وبلاگ و نوشتههاي اجتماعي هرروزه صباست كه باعث ميشود دوستاني در محيط مجازي پيدا كند.اما صبا چون در محيط مجازي حرفهاي دلش را ميزند ديگر برايش سخت است كه در محيط واقعي و با اطرافيانش راحت باشد.درواقع در محيط واقعي نميتواند همانطوري رفتار كند كه در محيط مجازي و با دوستان اينترنتي اش رفتار ميكند.فيلم درباره نماز است.اما اصلا از نماز براي فهماندن مضمون خود استفاده نميكند و همه چيز را برعهده تماشاگر ميگذارد.در فيلم،نماز فقط وسيله است براي بيان عقايد و منويات يك انسان.كارگردان اصلا از نماز براي قضاوت استفاده نميكند.بين آدمها فرق نميگذارد.چه خانواده صبا كه يك خانواده معتقد و سختگير هستند و چه خانواده ليلا وبرادرش كه خيلي پايبند به مذهب نيستند همه با يك چشم نگريسته ميشوند.اما صبا كي به آرامش ميرسد؟زماني كه بالاخره دكمه ارسال پيام موبايلش را فشار ميدهد و راز دروني اش را به خواستگارش ميگويد از بند ترديدهايش رها ميشود و احساس راحتي ميكند.فيلم هرچند از طرف نهادها وسازمانهاي ارزشي مورد استقبال قرار گرفته است و حمايت ميشود اما اصلا وابسته به آنها نيست و خودش به خوبي راه خودش را ميرود.بدون استفاده ابزاري از نماز و درشت نمايي در دين و حرفهاي اضافه،به خوبي حرف خودش را ميزند و قضاوت را به تماشاگر ميسپارد.
ارسال نظر
پنجشنبه 5 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 109]