محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842169375
گپي با مهوش صبركن، بازيگر سريال «يادآوري»
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: گپي با مهوش صبركن، بازيگر سريال «يادآوري»
مهوش صبركن تاكنون در سريال‌هايي چون جراحت ، يوسف پيامبر(ع)، روشن‌تر از خاموشي، پنجمين خورشيد، پشت كوه‌هاي بلند، خاطرات مرد ناتمام، رسم شيدايي و پس از باران بازي كرده است و هرگاه تصويري از يك زن مدبر و مقتدر را به نمايش گذاشته بيشتر مورد توجه مخاطبان واقع شده است.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، در ميان نقش‌هايي كه او برعهده داشته كمتر مي‌توان زني متمول يا مستاصل را به ياد آورد، اما او اين روزها در سريال يادآوري نقش زني متمول را بازي مي‌كند كه براي دختران برادر همسرش مادري كرده، اما در مقابل خواسته‌هاي آنها و درك ديدگاه‌هايشان مستاصل مانده است.
تصوير متفاوتي كه اين شب‌ها از مهوش صبركن در سريال يادآوري مي‌بينيم، نتيجه يك تصميم‌گيري و اجراي سريع بوده كه درس‌هاي بسياري براي او به همراه داشته است؛ چرا كه مهوش صبركن معتقد است انسان تا زمان مرگ مي‌تواند ياد بگيرد و تجربه كند.
نقشي كه در سريال يادآوري برعهده گرفته‌ايد از نقش‌هاي ديگرتان دور است، چطور شد براي بازي در اين نقش انتخاب شديد؟
انتخاب من براي بازي در اين نقش و حضورم در اين سريال بسيار سريع انجام شد؛ آن‌قدر سريع كه فرداي روزي كه دعوت به كار شدم، جلوي دوربين قرار گرفتم!
درباره نقش با آقاي قاسم‌زاده چند ساعتي صحبت كرديم و به توافق رسيديم. من نتوانستم قبل از اجرا فيلمنامه را بخوانم، اما آن‌قدر داستان سريال برايم جذاب بود كه اصلا نمي‌شد به آن نه گفت. يادآوري فيلمنامه مفصلي دارد و نمي‌توانستم يك‌شبه تمام آن را بخوانم، بنابراين آقاي قاسم‌زاده آن را به‌طور خلاصه براي من تعريف كرد و من فقط توانستم سكانس‌هاي مربوط به فرداي آن روز را بخوانم.
و علت اينكه با همه اين سختي‌ها و با سرعت، بازي در اين نقش را قبول كردم، همين تفاوت نقش با نقش‌هاي قبلي بود. با اين نقش من مي‌توانستم شخصيتي ارائه كنم كه با ديگر شخصيت‌هايي كه تا امروز بازي كرده بودم فرق داشت. به اعتقاد من اين بايد نهايت آرزوي يك بازيگر باشد كه منتقدان، روزنامه‌نگاران يا مخاطبان به او بگويند توانسته يك نقش متفاوت ايفا كند. به نظرم به هر بازيگري بگويند اينجا هم شبيه فلان نقش خودت بودي، او رنجيده خاطر مي‌شود، حتي اگر اين گفته حقيقت داشته باشد.
آقاي قاسم‌زاده از قبل شما را مي‌شناخت كه چنين نقشي را برايتان در نظر گرفت؟
نه. اين اولين‌باري بود كه همديگر را مي‌ديديم. من نمي‌دانم در دل آقاي قاسم‌زاده چه گذشت، اما وقتي در حضور ايشان بودم و در تمام مدتي كه درباره سريال و نقشم حرف مي‌زديم، شادي و رضايت را در چشمان ايشان مي‌ديدم؛ احساس مي‌كردم به اين نتيجه رسيده كه من هماني هستم كه مي‌خواهد.
چطور شد كه اين‌قدر سريع بايد بازيگر اين نقش انتخاب مي‌شد؟ قبل از شما قرار بوده كسي آن را بازي كند يا نه؟
خيلي وقت قبل، از من براي بازي در اين نقش دعوت شده بود، اما آن زمان گرفتار بودم و نتوانستم با اين گروه همكاري كنم. نمي‌دانم بعد از من با بازيگر ديگري درباره اين نقش صحبت شد يا نه، اما اين‌بار كه آقاي مجيد فاضلي، دستيار آقاي قاسم‌زاده با من تماس گرفت، پذيرفتم. در همان اولين برخورد احساس كردم ايشان در انتخاب من ترديد ندارند، بنابراين فقط كافي بود من بازي در اين نقش را بپذيرم و آن را ايفا كنم. از آنجايي كه من هميشه دوست داشتم همكاري با كارگردان‌هايي را كه براي اولين بار مرا دعوت به همكاري مي‌كنند، بپذيرم، بازي در اين نقش را پذيرفتم و خوشبختانه تجربه همكاري با آقاي قاسم‌زاده خيلي خوب بود. بسيار خوشحالم كه با ايشان كار كردم چون جزو بهترين كارگردان‌هايي هستند كه من تاكنون با آنها كار كرده‌ام. زمان‌هايي بود كه نزديك به يك شبانه‌روز سر كار بوديم، اما با همه اينها نمي‌شد نشاني از خستگي در چهره كارگردان پيدا كرد! خنده‌ها، انرژي و توانايي ذاتي آقاي قاسم‌زاده در ذهنم حك شده است؛ حتي يك مرتبه نشده بود در سخت‌ترين شرايط، در سرماي زمستان بهشت زهرا و در شب‌كاري‌هاي كوچه‌هاي بالاي شهر تهران احساس خستگي را در چهره ايشان ببينيم.
فرصت كوتاهي براي تحليل نقش در اختيار داشتيد. در اين فرصت چه كرديد كه اين شخصيت را پيدا كنيد؟ قبلا روي اين قشر از زن‌ها تمركز كرده بوديد؟
براي شروع من فقط از گفته‌هاي كارگردان استفاده كردم و روز اولي كه سر كار حاضر شدم مثل بچه‌هايي كه درس زيست‌شناسي از بر مي‌كنند ديالوگ‌ها را مي‌‌خواندم. شب قبل سردرد شديد داشتم و در ضمن بايد تعداد زيادي لباس براي اين نقش انتخاب مي‌كردم و ساعت 8 صبح هم جلوي دوربين قرار مي‌گرفتم، بنابراين حتي نتوانسته بودم ديالوگ‌ها را حفظ كنم. آن‌قدر اين كار به سرعت انجام شد كه الان وقتي به آن فكر مي‌كنم دوباره سردرد مي‌گيرم. روز اول من فقط به توضيحات كارگردان راجع به اين شخصيت اكتفا كردم.
آن روز چقدر بازي داشتيد؟
دو سكانس سخت بازي كردم و چون بازي من از صبح اول وقت شروع شد، حتي اين فرصت را نداشتم كه فضا را بشناسم، آن را درك كنم، با همكاران پشت صحنه آشنا بشوم يا لااقل يكي دو سكانس را ببينم تا دستم بيايد چه خبر است. در جريان كار نبودم اما بايد سكانسي را بازي مي‌كردم كه مربوط به اواسط داستان بود؛ جايي كه يكي از دخترها در دريا غرق شده بود و من بايد با آن يكي سر و كله مي‌زدم. همه اينها در حالي بود كه من حتي بازيگر رو برويم را نمي‌شناختم و حتي يك بار هم او را نديده بودم. سكانس اولم در اين سريال بسيار دشوار بود، براحتي ديالوگ‌ها را حفظ نمي‌شدم و حتي خودم از نتيجه كارم راضي نبودم، چون به هر طرف كه نگاه مي‌كردم همه را غريبه مي‌ديدم؛ اما آرام آرام با فضا و اعضاي گروه آشنا شدم و با راهنمايي‌هاي كارگردان خودم را پيدا كردم. هر چند تا آن زمان سكانس‌هاي زيادي تصويربرداري شده بود.
از اين كارتان پشيمان نيستيد؟
اصلا. به نظرم يك تجربه خوب بود كه هر بازيگري بايد آن را به دست بياورد. هر كدام از ما بايد بتواند در موقعيتي كه متن آماده نيست، دورخواني، صحبت و تحليل نقش انجام نشده از عهده كار بربيايد.
من و محمود پاك‌نيت از استاد مشايخي آموخته‌ايم كه وقتي مي‌گويند براي اين كار سه روز بازي داريد اين يعني سه روز بعلاوه 40 سال تجربه. در موارد اينچنين هم تجربه است كه به دادمان مي‌رسد.
تجربه به من مي‌گويد اين سريال حضرت يوسف(ع)، پس از باران يا جراحت نيست! بايد به شيوه خودش اجرا شود. وظيفه يك بازيگر، يك بازيگر نه يك هنرپيشه، اين است كه بتواند در لحظه همه چيز را مديريت كند تا همه از توانمندي او لذت ببرند.
يعني اين اتفاق شما را مجاب نكرد كه ديگر كارهاي عجله‌اي قبول نكنيد؟
چرا؛ البته هنوز هم ممكن است براي فيلم‌هاي سينمايي و تلويزيوني كه فقط چند روز درگير تصويربرداري هستيم تن به چنين شرايطي بدهم اما براي سريال نه! سريال يادآوري داستان مفصل و پر افت و خيزي دارد و كار طولاني در اين شرايط براي من خيلي دشوار بود.
براي من هميشه مهم بوده كه مدتي قبل از حاضر شدن جلوي دوربين، فيلمنامه را بخوانم و با نقشم كلنجار بروم چون از زير و رو كردن نقش خيلي لذت مي‌برم، اما در اين سريال اصلا فرصت چنين كاري را نداشتم و خدا را شكر كه خوش‌اخلاقي كارگردان باعث شد انرژي و نيروي لازم براي اين كار داشته باشم.
با سرعتي كه شما در جريان كار قرار گرفتيد،توانستيد به اين نقش چيزي اضافه كنيد يا برايش برنامه‌اي بريزيد؟
هر چيزي كه شما از اين شخصيت مي‌بينيد كار خود من بود. حتي انتخاب لباس و جواهرات اين زن هم به عهده خودم بود كه البته بعد از تائيد كارگردان و طراح لباس از آنها استفاده مي‌كردم. آقاي قاسم‌زاده مي‌خواستند رفاه اين زن در سريال ديده شود چون معتقدند هميشه خانواده‌هاي متوسط در سريال‌هاي ايراني به نمايش درآمده و بد نيست براي مخاطبي كه خارج از كشور شبكه آي‌فيلم را مي‌بيند بخش مرفه جامعه را هم نشان بدهيم.
ايشان درباره شرايط آدم‌ها توضيحاتي به من ارائه كرد و اينكه دخترها پدر و مادرشان را از دست داده‌اند و اين زن و همسرش آنها را بزرگ كرده‌اند.
با وجود توضيحات آقاي كارگردان، شخصيت اين زن را خودم پيدا كردم و هر آنچه در اين نقش مي‌بينيد، چيزي است كه خودم خواسته‌ام. راهنمايي‌هاي كارگردان در حد شخصيت و قصه بود. از آنجايي كه من مي‌خواستم بدانم قبل از سكانسي كه قرار است بازي كنم چه اتفاقي افتاده يا بعد از آن چه خواهد شد، اگر فرصتي پيش مي‌آمد آقاي قاسم‌زاده درباره روند داستان اطلاعاتي در اختيارم مي‌گذاشت. داستان سريال هم بسيار پيچيده است و توصيفش به اندازه كافي وقتگير بود، بنابراين كمتر اين فرصت ايجاد مي‌شد كه ايشان اين نقش را براي من تحليل كند. بخشي از زمان هم صرف تمرين مي‌شد، بنابراين هر آنچه درباره اين شخصيت در سريال مي‌بينيد نتيجه برداشت‌ها و تلاش‌هاي خودم است.
ظاهرا طراحي ظاهر اين زن هم به خود شما مربوط بوده و از لباس‌ها و جواهرات خودتان استفاده كرده‌ايد!
بله، زمان كوتاه بود و بايد سريع آماده مي‌شديم، بنابراين من سعي كردم چيزهايي را انتخاب كنم كه هم به سن و سال اين خانم بخورد هم به جايگاه اجتماعي او و هم متمول بودنش را به نمايش بگذارد و هم گوياي سليقه‌اش باشد چون خانه‌اي كه براي اين زن انتخاب و طراحي شده خانه‌اي زيباست.
به نظر مي‌رسد از نتيجه كارتان راضي هستيد!
با توجه به شرايطي كه داشتيم، بله راضي هستم و به نظرم توانسته‌ام از پس كار بر بيايم. از آنجايي كه روزنامه جام‌جم را بسياري از هنرمندان كشورمان مي‌خوانند، مي‌خواهم از اين فرصت استفاده كنم و بگويم كه من از آقاي قاسم‌زاده و از رفتار و كردارشان چيزهاي زيادي آموخته‌ام و حضور در اين سريال با همه دشواري‌هايش براي من يك تجربه خوب بود.
چهارشنبه 4 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]
-
گوناگون
پربازدیدترینها