تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834249628
توصيه‌هاي استاد فاطمي‌نيا براي منبري‌ها؛ در گذشته مجتهدان روي منبر ميرفتند اما امروز.../برخي هيئت‌ها حركات خارج از عرف دارند
واضح آرشیو وب فارسی:فردا نیوز: توصيه‌هاي استاد فاطمي‌نيا براي منبري‌ها؛ در گذشته مجتهدان روي منبر ميرفتند اما امروز.../برخي هيئت‌ها حركات خارج از عرف دارند
فاطمي‌نيا از اساتيد اخلاق مي‌گويد: ببينيد تعارف نداريم، كفگير ما دارد يواش يواش به ته ديگ مي‌رسد، در گذشته مجتهدان روي منبر ميرفتند، اما امروز ... . متأسفانه اخيراً در بعضي از هيئت‌ها حركات خارج از عرف عزاداري انجام مي‌گيرد.
سرويس فرهنگي «فردا»؛ در يكي از شب‌هاي پاييز مهمان استاد اخلاقي بوديم كه همگان او را به عنوان يك خطيب توانا مي‌شناسند، وي در تبريز ديده به جهان گشوده، از همان كودكي تحت تربيت ديني و علمي پدر خود قرار گرفت كه پدرش از زمره عارفان الهي بوده است، وي نزديك به 30 سال نزد مصطفوي تبريزي از عارفان و يكي از شاگردان ميرزاي قاضي تلمذ كرد و همزمان به دروس حوزوي اشتغال داشت، پس از رحلت استادش در حضور بزرگاني همچون حضرات آيات محمدتقي آملي، بهاءالديني، بهجت، علامه طباطبايي و محمدحسن الهي طباطبايي (برادر كوچكتر علامه طباطبايي)، كه بيشترشان شاگردان آيت‌الله سيدعلي قاضي بودند، كسب فيض كرد.
تخصص اين استاد اخلاق در علم رجال و عرفان نظري و عملي كم‌نظير است، شرح و تفسير زيارت جامعه كبيره، كتاب سه جلدي «نكته‌ها از گفته‌ها» و فرهنگ انتظار از جمله تأليفات وي است. گاهي در سخنراني‌هاي استاد سيدعبدالله فاطمي‌نيا مي‌بينيم كه گريزي كوتاه و لطيف مي‌زند، اما زود از مطلب رد مي‌شود.
جمله‌اي از زيارت اربعين كه فصل الخطاب جلسات عزاداري حسيني است
*استاد به عنوان نخستين سؤال بفرماييد در جلسات عزاداري حسيني در تكايا، هيئات، مساجد و حسينيه‌ها سخنران و مداح بايد چه اصولي را رعايت كنند؟
-ما شيعيان هنگامي كه مي‌خواهيم عزاداري كنيم، اول بايد يك جمله از زيارت اربعين سيدالشهدا(ع) را به خاطر بياوريم، ممكن است بگويند چرا زيارت اربعين! اربعين كه بعد از عاشوراست، مي‌گوييم كه در زيارت اربعين هدف سيدالشهدا(ع) از اين نهضت را به دست مي‌آوريم، در آن قسمت از زيارت اربعين كه زائر خطاب به خداوند مي‌گويد: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ»؛ امام حسين(ع) جان خود را در راه تو داد؛ تا بندگانت را از (گرداب) جهالت و ناداني و سرگرداني (در وادي) گمراهي برهاند، توجه كنيد كه نهضت سيدالشهدا(ع) يك نهضت علمي بوده است.
بنابراين بر همين اساس به جوانان عرض مي‌كنم كه هر كجا دانش و علم ديديد، بدانيد نماينده امام حسين(ع) است و هر كجا جهل را در هر عرصه‌اي ديديد، بدانيد نماينده يزيد است، پس از اين فراز زيارت اربعين پيداست كه امام حسين(ع) براي اينكه مردم را از ناداني برهاند، خون خود را در راه خدا داد تا بندگان خدا را از ناداني برهاند.
چرا مجالس حسيني با شكوه برگزار مي‌شود
بنابراين در ايام محرم در تكايا و هيئات كه مي‌‌توانيم به راحتي در اين 10 روز مردم را جمع كنيم و جمعيت‌هايي را به وجود بياوريم، در حالي كه در شرايط عادي جمع كردن مردم در يك راهپيمايي با هماهنگي انجام مي‌شود، براي عزاداري امام حسين(ع) چنين هماهنگي لازم نيست، اين تنها مختص شيعه است و اين به اين دليل است كه سلطان عشق بر آن‌ها حكمراني مي‌كند، اكنون در روز عاشورا در تمام جهان دسته‌جات عزاداري كه نمونه‌اي از تعظيم شعائر الهي است، راه مي‌افتد و اين فقط عنايت سلطان عشق است، زيرا در روايت آمده است: «إِنَ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»، بي‌ترديد در شهادت حسين، حرارتي در دل‌هاي مؤمنين است كه هرگز سرد نمي‌شود.
حالا كه چنين فرصتي در ايام پيش آمد، بايد منبري در اين دهه چه كار كند؟ چه بگويم من! خدمت شما عرض شود كه خداوند إن‌شاء‌الله به آن‌ها توفيق دهد، همين منبري‌ها بايد قصد قربت كنند كه در سخنراني‌هاي خودشان مطلبي را به مردم بگويند كه در هدف اباعبدالله(ع) باشد تا معرفت و آگاهي مردم زياد شود، مداح هم بايد اين كار را انجام دهد، زيرا كسب معرفت براي عزادار لازم است.
فلسفه گريه كردن بر ثارالله از زبان شاعر عرب
حالا يك عده آدم روشنفكر هستند كه مي‌گويند كه براي چي گريه كنيم، فلسفه گريه براي امام حسين(ع) چي هست؟ خب جواب اين سؤال آسان است، خدا رحمت كند «ابن اعثم كوفي» شاعر عرب را كه خيلي مشهور است، در چند بيت به خوبي فلسفه گريه براي امام حسين(ع) را بيان مي‌كند و مي‌گويد:
«يابن النبي المصطفي
يابن الولي المرتضي
يابن البتون الزاكيه
تبكيك عيني لا
لاجل مثوبه
لكنها عيني لاجلك باكيه»
اي فرزند مصطفي/اي فرزند علي/اي فرزند نسل پاك
چشم من بر تو براي ثواب گريه نمي‌كند/ بلكه چشمم به خاطر تو گريه مي‌كند
امام حسين(ع) آن قدر عظمت دارد كه ظلم بر او يعني ظلم بر بزرگي و انسانيت و اين گريه دارد.
پس عزاداري بايد باشد، خدا روح امام(ره) را شاد كند، امام(ره) واقعاً كلماتش عرشي بود كه فرمودند: «محرم و صفر را زنده نگه داريد كه ما هر چه داريم از محرم و صفر است»، بنابراين در ماه محرم هنگامي كه در مجلس عزاي امام حسين(ع) جمع مي‌شوند و مطالب ديني و مذهبي را مي‌گويند، منتها آن را ضايع نكنند، مثلاً در گذشته هيئت‌هايي در تهران مداح محور بود، يك روزي كه از خيابان گذر مي‌كردم، روي پلاكاردي ديدم كه اسم 10 مداح را نوشته- الحمد‌الله همه آن‌ها هم به مكه مشرف شدند و لقب حاجي را داشتند- در گوشه‌اي از آن به خط ريز اسم سخنران را نوشته بودند!
در گذشته مجتهدان روي منبر ميرفتند اما امروز.../ توصيه آيت‌الله بهجت براي محتواي سخنراني
آقا! ببينيد تعارف نداريم، كفگير ما دارد يواش يواش به ته ديگ مي‌رسد، در گذشته مجتهدان روي منبر مي‌‌‌‌روند، اما امروز ...
آيت‌الله بهجت رحمت الله عليه درباره محتواي سخنراني در جلسات عزاداري اشاره داشتند كه منبري‌ها از نهج‌البلاغه بگويند، بنده ديدم كه ايشان درست مي‌گويند، ولي اگر بخواهيم نهج‌البلاغه را براي مردم شرح بدهيم، شايد همه مردم متوجه نكات و ظرايف آن نشوند و بايد بر اساس عقول مردم با آن‌ها سخن گفت، سخنرانان مي‌توانند يك جمله از نهج‌البلاغه، مقداري از قرآن كريم يا فرازهايي از دعاي عرفه را محور صحبت‌هاي خود قرار دهند، در كنار اين موارد روضه‌اي هم باشد، يعني صحبت خشك تنها نباشد.
سخن بايد زيبا باشد نه خشك، تعارف كه ندارد!
توجه داشته باشيم كه اگر كلام به زيبايي بالا بيايد و گفته شود، چه مقدار مي‌تواند جذاب باشد، پس اگر سخنران بخواهد حقايق عالم را سخت و عاري از هر گونه استعاره‌هاي ظاهري و معنوي مطرح كند، اين نمي‌شود، نگاه كنيد قرآن مجيد تعابير را به بهترين شكل و قالب بيان كرده است، اگر قرآن به اين زيبايي نبود، آيا مي‌توانست قلوب را تسخير كند، با اينكه عرب‌ها اهل شعر و شاعري بودند و در اين رابطه از تخصص بالايي هم برخوردار بودند و از شعر گفتن هم لذت مي‌بردند، وقتي قرآن به ميان آن‌ها آمد، شعر در سايه قرار گرفت و اين نشان از ايجاز معنايي قرآن دارد، بنابراين بايد به تبعيت از قرآن و نهج‌البلاغه با مردم سخن بگوييم و توجه داشته باشيم كه سخنانمان زيبايي داشته باشد و خشك نباشد، تعارف كه ندارد!
توصيه‌هاي استاد فاطمي‌نيا براي منبري‌ها/ غفلتي كه درباره خوراك معنوي هيئات مي‌شود
در يك جمع‌بندي براي اهل منبر عرض كنم كه دعاي عرفه- يك عمر مطلب از دعاي عرفه بگويند باز تمام نمي‌شود- قرآن، نهج‌البلاغه و صحيفه سجاديه را ملاك قرار دهند.
اين تجربه كسي است كه 50 سال منبر رفته است، در ايام محرم شرح دعاي عرفه 10 روز از راديو معارف پخش شد، بعد از اين مدت راديو با من تماس گرفت كه مردم خواستار پخش دوباره اين برنامه شده‌اند، ما هم دوباره مطالعه كرديم و شرح دعاي عرفه دو ماه تمام روي آنتن رفت، اين را گفتم براي اينكه بگويم مردم ما چقدر تشنه معارف هستند، همان گونه كه ثامن الحجج امام رضا(ع) مي‌فرمايد: «فَإِنَّ النَّاسَ لَو عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبِعُونَا»، اگر مردم زيبايي‌هاي سخنان ما را مي‌شناختند، بي‌شك از ما پيروي مي‌كردند، حال در برخي از مجالس آش، شله‌زرد، شربت و پلو مي‌دهند كار درستي هم هست خدا هم قبول كند، اما مي‌خواهم بگويم علاوه بر اينها بايد به فكر معرفت و آگاهي مردم هم بود.
در بعضي از هيئات حركات خارج از عرف عزاداري انجام مي‌دهند
در مجلسي بود كه جوانان زيادي كه تعدادشان به چند هزار نفر مي‌رسيد، حضور داشتم من آنجا سخنران نبودم، ولي به صاحب مجلس گفتم كه بايد براي آن‌ها خوراك معنوي تهيه كنيد، چرا كه اينها محتوا مي‌خواهند.
البته اين را بگويم امان از دست برخي مداحان كه مراعات نمي‌كنند! مداح نبايد با فعل و حركتش خدايي نكرده شأن اهل بيت(ع) را پايين بياورد، بنده با اين مخالف هستم، اينكه مداح مي‌خواهند مردم گريه كنند، واقعاً خوب است، ولي اخيراً چند تا فيلم به من نشان دادند كه در بعضي از هيئت‌ها حركات خارج از عرف عزاداري انجام مي‌دهند.
* آيا اين نوع حركات در مراسم عزاي ائمه معصومين(ع) اشكال شرعي ندارد؟
ـ اشكال شرعي يك بحثي است، چرا بعضي موارد ممكن است به عنوان اوليه حرام نباشد، ببينيد اگر يك روحاني يك ساندويچ بلند در خيابان بخورد و راه برود، مي‌گويند خلاف مروت است نه اينكه حرام باشد.
مراسم عزاداري امام حسين(ع) بايد با عظمت اقامه شود
در اسلام به برخي رفتار و كردارها مي‌گويند خلاف مروت است، مي‌گويند مگس نجس نيست، ولي اگر در استكان چايي بيفتد، حال آدم را برهم مي‌زند و كسي ديگر در آن استكان چايي نمي‌خورد، حالا اولاً احكام هميشه بر موضوعات بار مي‌شود، اگر به فقيهي بگوييم اين مايعي را كه هر كس بخورد، مست مي‌شود، خب آن فقيه هم مي‌گويد نجس است!
چرا؟! چون احكام بر موضوعات بار مي‌شود، اگر الان از منظر موضوع شناسي رقص حساب شود، آقا! مورد تأمل است، اينكه واقعاً بالا و پايين مي‌پرند از نظر شرعي رقص حساب مي‌شود يا نه! خب! ممكن است بگويند يك شور است، آنچه در عرب هم مشاهده مي‌شود، حكم فقهي را بايد مرجع بگويد و ما در مقام استدلال نيستيم، با اين وجود باز هم تأكيد مي‌كنم مراسم عزاداري امام حسين(ع) بايد به صورت رسمي و با عظمت اقامه شود.
مداحان حداقل يكبار «نفس المهموم» حاج شيخ عباس قمي را بخوانند
* در گذشته مداحان شاعر داشتند؟
-بله! بعضي از آن‌ها شاعر بودند و برخي هم از شعرا مدد مي‌گرفتند، اكنون نيز حداقل بايد اين امر محقق شود، البته در ادامه بحث بگويم كه برخي مداحان نبايد چيزهايي را بگويند كه در كربلا اتفاق نيفتاده است، اين درست نيست، اين عزيزان حداقل يك بار «نفس المهموم» حاج شيخ عباس قمي كه به فارسي ترجمه شده است را مرور كنند و ببينيد چه اتفاقي در حادثه عاشورا روي داده است.
امروز مقتل‌خواني متأسفانه كم است/ واجب نيست مصيبت را مكشوف كنند
*استاد فاطمي‌نيا به نظر شما مقتل‌خواني در مجلس عزاي امام حسين(ع) فراموش نشده است؟
-بله! اكنون مقتل‌خواني نداريم، البته همان طور كه گفتم نبايد كل حادثه عاشورا بي‌پرده گفته شود تا مگر حالي در مجلس ايجاد شود، بنده قبلاً هم اين موضوع را مطرح كرده بودم و در اين زمينه دشمن هم پيدا كردم، چرا بعضي از مداحان مصيبت‌ها را خيلي بي‌پرده مي‌خوانند، البته اگر در روز عاشورا يك دو جمله مقتضاي شرايط و جمعيت گفته شود تا مردم گريه كنند، ايرادي ندارد، زيرا روز عاشورا استثناء است.
جواب اين است كه ببينيد اين چيزهايي كه براي مردم گفته شده مانند شهادت طفل شيرخواره درست است، اگر اينها گفته نمي‌شد ما هيچ كدام دل به دريا مي‌زديم! اكنون با اين آگاهي آمديم كه اين طفل رضيع در دستان پدرش شهيد شد، حالا واجب نيست اين مصيبت را مكشوف كنيد.
بله! مقتل خواني كه شما گفتيد، متأسفانه كم است، بايد يك نفر را موظف كنند، بنشيند، چند تا حديث بخواند و توضيح دهد، به زبان هم مسلط باشد، زيرا مقتل خواندن كار آساني نيست، ميان مقاتل، مقتل «نفس مهموم» شيخ عباس قمي با جزئيات بيان شده است، را نمي‌توانم همه را به زبان بياورم، اكنون در برخي نوحه‌خواني‌ها مرسوم شده است كه شأن ائمه را پايين مي‌آورند و توهين مي‌كنند، در اينكه ائمه اطهار مورد ظلم قرار گرفته‌اند، شكي نيست، شما در زيارتنامه‌هاي ائمه دقت كنيد از حضرات با تعابير زيبا ياد مي‌شود، بله! مي‌توان ظلم را در قالب ديگري مطرح كرد، توجه فرموديد!
شيوه آيت‌الله غروي اصفهاني براي ذكر مصيبت طفل شيرخواره
مرحوم آيت‌الله غروي اصفهاني-ايشان راضي نبودند كه كمپاني گفته شود- وقتي مي‌خواهند ذكر مصيبت طفل شيرخواره را بيان كند، به گونه‌اي مطرح مي‌كند كه سنگ گريه مي‌كند، ولي واقعه را شرح نداده است، بلكه از زبان مادرش روضه را مي‌خواند، به هر حال منظور بنده اين نيست كه ظلم‌ها را انكار كنيم، بلكه بايد اين ظلم‌ها و ستم‌ها در تعابير ديگر بيان شود.
بله! مكتب سيدالشهدا(ع) مكتب معرفت، آگاهي و پيشرفت روحي است، من بايد در اين مكتب بفهمم كه چه مواردي را بايد ياد بگيرم، بنده به عنوان يك نفر گوينده كه 50 سال تجربه منبر رفتن را دارم، عرض مي‌كنم، محور سخنراني در مجالس عزاداري بايد قرآن، نهج‌البلاغه، دعاي عرفه و زيارت اربعين باشد، شما از اين بهتر كجا مي‌توانيد پيدا كنيد!
بايد دانشكده دارالتبليغ تأسيس شود/هر كس از راه مي‌رسد به منبر نرود
* استاد به نظر شما حوزه علميه نبايد در تربيت سخنور و خطيب بيش از بيش فعال‌تر شود؟
ـ من به شما بگويم 20 سال پيش خدمت مقام معظم رهبري رسيده بودم، چند نفر از اهل علم هم حضور داشتند، يقين دارم آقا با اين عزم راسخي كه در اين موضوع دارند، شايد موانعي برايشان به وجود آمده است، معظم‌له با ناراحتي فرمودند: آقا بايد يك دانشگاه تبليغ تأسيس شود كه هر كس از راه برسد به منبر نرود،- من كه كسي نيستم- ايشان آقايي فرمودند و در آن جمعيت به من فرمودند: در آن رابطه با شما ارتباط خواهم گرفت، من هم گفتم منتظر امر شما هستم، حالا خيلي از آن زمان گذشته است، من مي‌دانم آقا از اين فكر بيرون نيامده است، بلكه مانعي بوده كه نشده است، خلاصه مطلب اينكه ايشان خيلي با ناراحتي فرمودند: هر كس از راه مي‌رسه منبري مي‌شود، بله! واقعيتي است و بايد دانشكده دارالتبليغ تأسيس شود.
نظر پدر استاد فاطمي‌نيا درباره دانش اهل منبر
يادم هست كه پدرم مي‌گفت: منبري بايد در حد اجتهاد باشد، وي حرف بي‌ربطي هم نزده است، بي‌تعارف اين مطلب را مي‌گويم، عمر ما كه دارد تمام مي‌شود! ببينيد قرآن به زبان عربي نازل شده «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا» و اهل بيت(ع) هم زبانشان عربي بوده است، منتها بعضي از اين منبري‌ها زبان عربي‌شان هنوز كامل نشده است.
مثلاً يك منبري در يك مجلسي درباره يك لغت معني متضادي كرد، در لغت عرب كلمه‌اي به نام «فرط» داريم كه به معني كاروان پيش رفته و جلو رفتن است، همان گونه كه پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: «فإنّي فرط على الحوض وأنتم واردون عليّ الحوض» من در رسيدن به حوض كوثر بر شما پيشى مى‌گيرم و شما در آنجا بر من وارد مى‌شويد يا در زيارت اهل قبور مي‌خوانيم: «السّلامُ عَلي أهْلِ الدَّيارِ مِنَ الْمُؤمِنينَ وَالْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ أنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَاِنّا بِكُمْ اِنْ شاءَاللهُ لاحِقونَ»؛ سلام بر مردان و زنان مؤمن و مسلمان ساكن اين ديار شما از پيش رفتگان ماييد و ما نيز به خواست خداوند به شما ملحق خواهيم شد.
سخنران نبايد براي اينكه مردم را به گريه وا دارند، دست و پا بزنند/ گريه دست خداست
حال اين سخنران اين كلمه را افراط و ضد اعتدال معني كرده بود! واقعاً بعضي‌ها در لغت لَنگ هستند يا يك روز آقايي در منبر كه جمعيت زيادي نشسته بودند، آيه قرآن را غلط خواند و غلط معنا كرد و بعد پايين آمد، به او گفتم: چرا اين طوري گفتي! گفت: درست مي‌گوييد اشتباه معني كردم، خدا پدرش را بيامرزد كه گفت راست مي‌گويي!
باز تأكيد مي‌كنم مداح يا سخنران نبايد براي اينكه مردم را به گريه وا دارند، دست و پا بزنند و از هر كجا مايه بگذارند، در حالي كه گريه دست خداست! خلاصه عرايضم اين است كه سخنرانان مطالب را كوتاه بگويند، اطاله نكنند تا مردم از جلسات سخنراني زده شوند.
نام رقيه بنت الحسين در يكي از كتاب انساب قرن ششم آمده است
*در رابطه با وجود دختر سه ساله امام حسين(ع) و صحبت‌هايي كه از جانب شما مطرح شده براي ما كمي توضيح مي‌دهيد؟
-سخناني را از جانب بنده در مورد طفل سه ساله اباعبدالله(ع) نقل كردند، كه من منكر اين طفل سه ساله بوده‌ام، خدا نمي‌گذرد، بنده روي منبر گفتم ما روي اين دختر سه ساله امام حسين(ع) نام نمي‌گذاريم، اگر بگوييم نامش رقيه است، كسي كه دو تا كتاب مقتل خوانده باشد، مي‌آيد مچ ما را مي‌گيرد كه ما رقيه بنت الحسين نداريم، بنده گفتم كه اسم اين نازدانه را نمي‌دانيم، چي هست، شايد رقيه بوده است كه مردم آن منطقه هم رقيه مي‌گويند.
اتفاقاً يك مژده‌اي به شما بدهم، بعد از مدت‌ها در يك كتاب انساب قرن ششم هجري ديدم كه اتفاقاً امام حسين(ع) رقيه هم داشته است، پس در اينكه امام حسين(ع) يك دختر بچه سه ساله دارد، شكي در آن نيست، البته من راه‌هاي ديگر براي اثبات اين نازدانه دارم، ولي بر روي منبر گفتني نيست، اينكه در زمان قديم در آنجا كرامتي ديده شده است كه يكي از بزرگان نقل كرده بود، قصد داشتم به سوريه سفر كنيم- خدا به حق حضرت زهرا(س) شرشان را به خودشان برگرداند، نابودشان كند و آرامش در سوريه برقرار شود- تا اين مرد شامي را پيدا كنم، چه بسا مرحوم شده باشد، ولي گفتند كه اولادش هستند.
غرض از اين صحبت‌ها اينكه كه يك دختر سه ساله امام حسين(ع) در دمشق آنجا هست، حال سر اسم دعوا نكنيد، حالا رقيه بوده يا نبوده، مهم نيست، اينكه آن ملعون آن رفتار را با اين طفل سه ساله داشته كه در اثر كثرت گريه و بي‌قراري در خرابه شام جان به جان آفرين تسليم كرد، همه اينها درست است و در كتاب «كامل» بهايي هم آمده است.
هدف قيام سيدالشهدا(ع) به روايت عالم سني/ دو هجرتي كه تاريخ كل بشريت را عوض كرد
*استاد به عنوان آخرين سؤال بفرماييد هدف امام حسين(ع) از قيامش و شهيد شدن در راه خدا چه بود؟
- يك شيخ سني در اين باره كتابي نوشته كه واقعاً عجيب است، نكته‌اي عرض مي‌كنم كه ما در علم ادب نكته‌اي به نام خلاصه نويسي داريم، خلاصه نويسي فني است، اينكه يك سخنراني در چند جمله سخنانش را جا بدهد بسيار هنر مي‌خواهد، اين شيخ مصري سني كه در فلسفه نهضت اباعبدالله(ع) كتابي تقريباً 600 صفحه‌اي نوشته است.
حالا يك نفر كه 600 صفحه كتاب بنويسد و بگويد كه اين را خلاصه نويسي كن تا آنجا كه مي‌تواني خلاصه كن، چقدر مي‌تواند خلاصه كند؟ اگر 600 صفحه 50 صفحه بشود، خيلي عالي است، ولي اگر خيلي هنرمند باشد، مي‌تواند در 20 صفحه خلاصه كند، من خودم سال‌ها قبل مي‌خواستم كتابي را خلاصه‌نويسي كنم، ديدم واقعاً خيلي سخت است؛ پوست آدم كنده مي‌شود، حالا باورتان نمي‌شود بگويم اين شيخ 600 صفحه را در سه سطر و نيم خلاصه‌نويسي كرده كه خيلي تماشايي است.
يعني جان كلام در نهضت فلسفه امام حسين(ع) را اين عالم سني اين چنين بيان مي‌كند: در دنيا دو هجرت بود كه سرنوشت بشر را عوض كرد، «الهجرت اولي لمحمد(ص)»، هجرت اول پيغمبر اكرم(ص) بود، ما در نحو يك كان ناقصه داريم يك كان تامه، كان تامه به معني وقوع است و اين فرد، كان تامه را استفاده مي‌كند، يعني مي‌گويد هدف هجرت پيامبر اكرم(ص) چه بوده است؟ هدف ساختمان اسلامي و بالا رفتن كاخ اسلام بوده است.
اما يك هجرت ديگر هم بود و آن هجرت دوم، هجرت امام حسين(ع) بود كه «كانت لمحافظه الاسلام»، آن هجرت براي بنا بود و اين براي مقاومت، امام حسين(ع) آمد كه از ساخته جدش را محافظت كند، خود حضرت فرمود آمده‌ام تا دين جدم را تجديد كنم، پس اگر نهضت امام حسين(ع) نبود، يك لااله‌‌الاالله باقي نمي‌ماند.
منبع: خبرگزاري فارس
سه شنبه 3 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فردا نیوز]
[مشاهده در: www.fardanews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها