واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: رويارويي و پنهانكاري
اما چينيها به نحوي كه تا چند سال پيش قابل تصور نبود، از ديدارهاي رسمي و غيررسمي با همتايان آمريكاييشان براي كشف اين مسأله استفاده كردهاند كه آيا واشنگتن برنامة معتبري براي كاهش بدهيهايش دارد يا نه ـ و به مقامات آمريكايي گوشزد كنند كه داراي گزينههايي هستند كه تدريجاً، پولشان را، فيالمثل به چاههاي نفت آفريقا يا املاك و مستغلات در خاورميانه تغيير مسير دهند.
در اولين سفر اوباما به چين در اواخر سال 2009، ديناميك وام گيرنده ـ بانكدار به سختي پنهان كردني بود و چينيها ضمن استقبال بسيار گرم از او، ابزارهاي ديداري را مهندسي كردند.
اوباما ترتيب ملاقات با چينيهاي جوان را در «تالار شهر» شانگهاي داده بود ـ اقدامي كه بيه بيان صحيح بادر «مقامات چيني را عصبي ميكرد» و هر مطلب جزيي را به «جنگ تن به تن» مبدل ميگردانيد. آنها ميترسيدند كه اوباما سخنان خود راجع به سابقة حقوق بشر چين را به اندازة كافي سانسور نكند.
بنابراين درخواست آمريكا را براي پخش اين ديدار از تلويزيون مركزي چين، كه آن را در دسترس سراسر كشور قرار ميداد، رد كردند. (بالاخره سخنراني اوباما از وبسايت خبرگزاري اصلي چين و تلويزيون شانگهاي زنده پخش شد؛ كاخ سفيد ادعا ميكند كه 55 ميليون نفر چيني آن را تماشا كردند.) سپس چينيها طرح پرسش در كنفرانس مطبوعاتي پرزيدنت هو را ممنوع و مصاحبه اوباما با يك روزنامة كمتر شناخته شدة چيني را كه كاخ سفيد برگزيده بود، چون غالباً ساختار قدرت در كشور را به چالش ميگرفت، سانسور كردند.
محتواي سفر اوباما خوب بود. منظرة سفر وحشتناك بود: اين داستان سر زبانها افتاده بود كه يك ابرقدرت در امور كوچك و بزرگ در برابر ارادة چين سر تسليم فرود آورده است.
اين عرصه براي يك رئيس جمهور تازهكار خطرناك بود.
در سال 2010 آتش زير خاكستر تنش بين قدرتي در حال ظهور و قدرتي مستقر شعلهور شد. همه جا، از واشنگتن تا درياي جنوب چين رويارويي در ميگرفت.
اوباما در اولين سال رياستش روي دو زخم هميشگي پكن نمك پاشيده بود. يكي سنت استقبال از دالايي لاماي تبت در كاخ سفيد بود. چينيها اين رسم را به منزلة تأييد آرزوهاي جدايي تبت تلقي ميكردند، هر چند كه تمامي رؤساي جمهور آمريكا محتاطانه ابراز ميداشتند كه تبت بخشي از چين است اما بايد آزادي مذهبي و قدري خودمختاري داشته باشد. اما در آمريكا فشار چپها بر اوباما براي ديدار با دالايي لاما، به منزلة همبستگي نمادين بعد از يك دوره سركوبيهاي بيرحمانه چين در تبت، افزايش ميگرفت. ديگري تصميم بسيار معطلمانده فروش تسليحات به تايوان، بخشي از تعهد رنگ باختة آمريكا به اين جزيره بود.
هرگاه موضوع تبت و تايوان مطرح باشد، براي چينيها فرق نميكند كه اوباما چقدر ظرافت در اين امور به خرج دهد. حتي چينيهاي جوانتري كه از سركوبي آزادي اينترنت به دست دولتشان رنجيده خاطرند، از فكر مداخلة ايالات متحده در مسايلي كه از هنگام تحصيلات ابتدايي به آنها گفتهاند به حاكميت چين و «منافع اصلي» آن لطمه ميزند، به خشم ميآيند.
در واقع تايوان و تبت احساسات عميقتري را در چين جريحهدار ميكنند. چين رنجهاي تاريخي يكصد سالة پيش از 1949 را به عنوان «قرن ذلت» ياد ميكند.
ژاپن، روسيه، بريتانيا، و به ميزاني كمتر ايالات متحده همگي ميكوشيدند قسمتهايي از چين را جدا و يا برخي از سودآورترين بندرگاههاي آن را با عقد «پيمانهاي نابرابر» كنترل كند.
دوشنبه 2 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]