تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):براى كسب بلند مرتبگى از وطن خود دور شو و سفر كن كه در مسافرت پنج فايده است: برطرف ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803244420




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نبرد رنگ در آفريقاي جنوبي


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نبرد رنگ در آفريقاي جنوبي


اشاره: اين روزها به مناسبت درگذشت نلسون ماندلا، حرف آفريقاي جنوبي زياد بر سر زبانهاست، از اين رو نابجا ندانستم كه مقاله‌اي را كه حدود پنجاه سال پيش (سال 1339) دربارة اين كشور نوشته بودم، در اين جا بياورم، تا تجديد يادي باشد از‌ آن دوران كه «آپارتايد» ناميده مي‌شد. اين مقاله صد و سي سال پيش از رفع تبعيض در اين كشور برقلم آمد، و در كتاب «ايران را از ياد نبريم» انتشار يافت. (م.ع.ن.الف)
***
آنچه در اين چند ماهه در آفريقاي جنوبي روي داده، نه هنوز مي‌توان عصيانش ناميد و نه انقلاب؛ نهيب رعب‌آوري است براي آنكه وجدانهاي خواب‌آلوده را بيدار كند. مسئله نژاد در آفريقاي جنوبي جزئي از مسئله بزرگ بشريّت است، يعني پيكار ميان ستمگر و ستمكش كه اندك اندك به اوج خود مي‌رسد و به همين سبب دوران ما يكي از بارورترين و خطيرترين دورانهاي روزگار خواهد بود.
نزديك دوازده‌سال است كه سياست‌نژادي دولت آفريقاي جنوبي در سازمان ملل متحد مطرح است و در طي اين دوازده سال نشست و برخاست‌هاي بسياري صورت گرفته؛ ساعتهاي بي‌شمار بر سر بحث و جدل سپري شده؛ بحث‌هاي كم حاصل: «آيا اين يك امر داخلي است، آيا يك امر خارجي است؟ آيا در صلاحيت سازمان ملل است؟ آيا نيست؟ آيا صلح جهان را به خطر مي‌افكند؟» در اين مدت نطق‌هاي فصيح و بليغي رد و بدل شده، صدها صفحه گزارش و صورت مجلس نوشته آمده، ليكن هنوز كه هنوز است، سازمان ملل در چنگ استدلال‌هاي حقوقي سرگردان است و از مرحلة «اندرز» و «ملامت» پاي فراتر ننهاده.
فرمانروايان عالم هنوز لجوجانه مي‌كوشند كه مسائل بزرگ انساني را در چارچوب مقررات حقوقي حل و فصل كنند، و اين برخلاف طبع زمانه است، و اين برخلاف واقعيت‌هاي نيرومند و عرياني است كه ديگر هيچ استدلال و آيه و قانوني در برابر آنها تاب مقاومت ندارد. آنچه ما «حقوق» ناميده‌ايم، در بسياري موارد خود بند گراني است بر دست و پاي بشريت و چه بسا فتنه‌ها و آشوبها كه از «حقوق» موجود سرچشمه مي‌گيرد، نه از نبودن «حقوق».
دولت آفريقاي جنوبي نيز به اتكاي «حقوق»، سياه‌پوستان را به مسلسل مي‌بندد! او و دوستانش ادعا مي‌كنند كه تبعيض‌نژادي در آن كشور «امري داخلي» است، يعني امري است كه به ميل و ارادة دولت آفريقاي جنوبي بستگي دارد، و سازمان ملل متحد را در‌ آن حق مداخله‌اي نيست. مفهوم اين ادعا اين است كه سه ميليون تن سفيدپوست حق دارند كه با نه ميليون سياه‌پوست به هر نحوي كه دلخواهشان بود، رفتار كنند؛ زيرا قدرت حكومت و پول و اسلحه در دست آنهاست. اينان هر قانوني به نفع خود دانستند، وضع مي‌كنند و هرگونه خواستند، به اجرا در مي‌آورند؛ چه، حقوق بين‌الملل مي‌‌گويد «نبايد در امور داخلي دولت ديگري دخالت كرد.» و دولت نيز به نظر همان حقوق بين‌الملل «دستگاهي است كه خاك كشور را در تسلط خود داشته باشد.»1
بدبختانه اتحاديه آفريقاي جنوبي تنها نيست. در برخي كشورهاي ديگر نيز، بي‌آنكه بهانة رنگ‌پوست در ميان باشد، همان مي‌گذرد كه در آفريقاي جنوبي مي‌گذرد؛ منتها خشونت و صراحت دولت آفريقاي جنوبي كار او را به رسوائي بيشتري كشانيده. دعوا بر سر چيست؟ اجمال قضيه اين است كه يك ميليون و نيم تن مردم انگليسي نژاد، نود و نه درصد از معادن پرسود افريقاي جنوبي را در اختيار دارند (چهل و چهاردرصد از طلا و بيش از نيمي از الماس و اورانيوم دنيا از اين معادن به دست مي‌آيد). اقليت هلندي نژاد نيز كه شمارة آنها بيش از يك ميليون و نيم تن نيست، قدرت حكومت و پليس و ارتش را در دست گرفته‌اند. مي‌ماند نه ميليون تن بومي سياه‌پوست و هندي‌نژاد كه در وضعي شبيه به وضع بردگان به سر مي‌برند. در اين حرفي نيست كه سياست تبعيض‌نژادي در افريقاي جنوبي بيش از هر چيز انگيزة اقتصادي دارد. همه صاحبنظران و از آن جمله مأموران سازمان ملل متحد كه وظيفه تحقيق در اين مسئله را به عهده گرفتند، اين نكته را تصديق كرده‌اند؛ به عقيدة اينان، سفيدپوستان بيم آن دارند كه اگر از اعمال فشار و ستم دست بكشند، وضع ممتاز اقتصادي خود را در خطر افكنند و از ناز و نعمت كنوني بي‌بهره مانند! علت‌هاي ديگري نيز بر شمرده شده است، چون تبختر نژادي، عوامل ديني و رواني كه هيچ يك مبناي توجيه‌پذيري ندارد. از همه عجيب‌تر نام «تمدن» و ادعاي «دفاع از تمدن» است كه در اين ميانه بر زبان آورده مي‌شود!
تبعيض‌نژادي در آفريقاي جنوبي مبتني بر قانوني است كه به نام اپارتيد (Aparthied) شهرت يافته. اين قانون كه بهتر است آن را آئيني شمرد، در سال 1928 به ابتكار و كوشش دكتر مالان رهبر حزب ناسيوناليست وضع گرديد. آپارتيد به معناي جدائي است و مقصود از آن، ايجاد جدائي جسماني در ميان ساكنان اروپائي و غير اروپائي كشور است.
بر اثر اين قانون، خاك آفريقاي جنوبي به دو منطقه سياه‌نشين و سفيد‌نشين تقسيم شد؛ يعني در واقع سياه‌پوستان و بوميان و مهاجران هندي محكوم به اقامت در نواحي و محله‌هاي خاصي گرديدند كه از طرف دولت تعيين مي‌شد. خروج از اين محل‌ها مستلزم داشتن شناسنامه يا گذرنامة مخصوص است. هر فرد غير اروپائي ناگزير است كه همواره اين شناسنامه را كه به منزلة سند بردگي اوست، با خود همراه داشته باشد.
از نظر اروپائي‌نژادان، اين ورقه داراي اهميت اساسي است؛ زيرا به كمك آن مي‌توانند زندگي سياه‌پوستان و رفت و آمد آنان را تحت نظارت دائم داشته باشند. گذشته از اين، پليس به اتكاي همين ورقه بهانه مي‌يابد كه هر آن سياهان را آزار و تحقير كند، تا مبادا رنگ پوست و وضع فروتر اجتماعي خود را از ياد ببرند. افراد پليس گاه و بيگاه به خانه سياهان هجوم مي‌برند تا «ورقه» آنان را بازرسي كنند. مخبر يكي از روزنامه‌هاي فرانسوي از آفريقاي جنوبي گزارش داده است كه بر سر هم روزي هزار تن سياه‌پوست در ماجراي «ورقه» به بهانه‌هاي گوناگون توقيف مي‌شوند و به پرداخت جريمه يا مجازات حبس محكوم مي‌گردند. هم اكنون بيش از سيصد هزار زنداني سياسي در آفريقاي جنوبي وجود دارد.
كميسيون سازمان ملل كه در پيش از آن نام برده شد، در گزارش خود وضع تبعيض را چنين توصيف مي‌كند: «ساكنان غير اروپائي نمي‌توانند با سفيدپوستان ازدواج كنند. يك هندي نژادي كه در ناتال سكونت دارد، بي‌آنكه اجازه نامه‌اي از پيش تحصل كرده باشد، نمي‌تواند از ولايت خود بيرون رود و به ولايت ديگري از همان كشور پاي گذارد. هيچ غير اروپائي نمي‌تواند در رستوراني غذا طلب كند، يا شبي را در هتلي بگذراند(به استثناي چند رستوران و هتل كه به افراد غير اروپائي تخصيص يافته‌اند). هيچ سياه‌پوستي نمي‌تواند در شهري غير از شهر محل سكونت خود كاري به دست آورد. هيچ غير اروپائي نمي‌تواند به عضويت پارلمان انتخاب گردد و حق رأي دادنش محدود و مشروط به شرايطي است...»
گزارش به اين نتيجه مي‌رسد: «سران دولتي آفريقاي جنوبي در آنچه مربوط به حقوق انساني، آزادي و امكانات زندگي است، روشي در پيش گرفته‌اند كه به نحو فاحشي بر خلاف اصول برابري افراد بشر است. چهار پنجم از مردم آن سامان در چنان ذلّت و خفّتي به سر مي‌برند كه وضع آنان به حيثيّت انساني لطمه مي‌زند و رشد و شكفتگي وجود آدمي را ناممكن يا بسيار مشكل مي‌سازد.»
يكي از انگليسيان، به نام فيليپ مانسون كه سالها در آفريقاي جنوبي اقامت گرفته است، كتابي دربارة سياست نژادي سفيدپوستان تأليف كرده2 وي در كتاب خود مي‌نويسد: «براي خارجيي كه بدين كشور پاي مي‌گذارد، مايه حيرت است كه مي‌بيند هندي نژادان درس خوانده كه بعضي از آنان فارغ‌التحصيل دانشگاه هستند و درآمد شايسته‌اي نيز از كسب خود دارند، از ورود به سينماهاي اروپائي نژادان ممنوع مي‌باشند؛ اينان تنها حق ورود به سينماهائي دارند كه فيلمهاي آنها براي غير اروپائيان«مناسب» تشخيص داده شده!» همين مؤلف پس از توصيف وضع غير اروپائيان چنين مي‌نويسد: «من در آن كشور شاهد اعمال وحشت آوري بودم كه دلهاي مردم حسّاس را از هر نژادي باشند به درد مي‌آورد. پس از بيست و پنج سال اقامت دركپ، هنگامي كه آنجا را ترك مي‌گفتم، از اينكه مرد سفيد پوستي بودم، احساس شرمساري مي‌كردم!»
همه كساني كه با وضع آفريقاي جنوبي آشنايي داشتند، پيش‌بيني حوادث شومي را درآن كشور، مي‌كردند، ليكن سفيد پوستان آفريقاي جنوبي خود اطمينان داشتند كه وضع موجود تا پانزده سال ديگر مي‌تواند ادامه يابد. وقايع اين چند ماهه بار ديگر نشان داد كه سرعت سير زمانه از حدس و حساب و تقويم آدميان در مي‌‌گذرد. آشوب اخير به عنوان اعتراض به قانون گذرنامه آغاز گرديد؛ ولي اكنون سياهان تنها به لغو گذرنامه قانع نيستند، و در همه شئون تساوي حقوق مي‌طلبند. نهضت سياهان بر اثر جدائي جناح جوان حزب‌«كنگره ملي آفريقائي» از آن حزب اوج گرفت. نوزده ماه پيش، جوانان حزب مذكور كه از شكيبايي و نرمي رهبران پير خود تنگ حوصله شده بودند، از آنان جدائي گرفتند و حزب تازه‌اي به نام «كنگره هواداري آفريقا» پي افكندند. اين حزب نفس تازه‌اي در نهضت مردم سياه‌پوست دميد. برنامه كار جوانان كه در بيانيه‌اي به نام «منشور آزادي» انتشار يافته، به اجمال چنين مي‌گويد: «اتحاديه‌ آفريقاي جنوبي به همه كساني تعلق دارد كه در آن زندگي مي‌كنند، رنگ پوست آنان هر چه هست، گو باش.
هيچ دولتي نخواهد توانست در اين كشور اعمال حاكميت كند، مگر آنكه از پشتيباني قاطبة مردم برخوردار باشد؛ همه ساكنان اين سرزمين حق بهره‌مندي از زمين، آزادي و صلح دارند.» و به اين شعار پايان مي‌يابد: «آفريقا براي آفريقائيان».
حزب جوان «كنگره هواداري آفريقا» تقاضاي برابري حقوق براي همه نژادها دارد و در بيانيه خود وعده كرده است كه تا روز پيروزي به نبرد ادامه دهد. اعتصاب‌ها و جنبش‌هائي كه درچند شهر آفريقاي جنوبي برپا شد، نشانة آغاز نبرد بود. خبرنگار روزنامه «فرانس ابسرواتور» پاريس، هيرنابلوم برگ، يكي از اين جنبش‌ها را كه در «كپ» اتفاق افتاده است، چنين توصيف مي‌كند:‌ (ابسرواتور، مورخ 17 آوريل 1960)
«اعتصاب روز دوشنبه آغاز شد و تا چهارشنبه ادامه داشت. هرچند پليس سپيده‌دم، همه سران سياه‌پوست را توقيف كرده بود و پاسبانان بر در هر خانة «بومي و سياه»‌ كوفته و از آنان خواسته بودند كه بر سر كار خود باز گردند، با اين‌حال آفريقائيان به عنوان اعتراض رو به مركز شهر به راه افتادند. جلو كميسارياي پليس جمع شدند و آزادي سران خود را طلب مي‌كردند. همانگاه من در ميدان كلدون كه كميساريا در آن واقع است، حاضر بودم.
هنگامي كه نخستين گروه جمعيت بدانجا روي آورد، رئيس پليس به‌ ناگاه بلندگوئي را جلو دهان گرفت و از زنان و كودكان اروپائي نژاد خواست كه از آن مكان دور شوند.
آنگاه من به سوي خانه‌اي دوان شدم كه روبروي كميساريا قرار دارد. بر بام آن بالا رفتم و پاسبانان را ديدم كه دهانة‌ مسلسل‌ها را رو به جمعيتي كه هر لحظه انبوه‌تر مي‌شد، گرفتند، آماده به كار.
ميدان بي‌درنگ در محاصرة فوجي از نظاميان قرار گرفت كه در كاميون‌هاي زره پوش بدانجا رسيده بودند. كمي دورتر، چند زره‌پوش ديگر بناي پارلمان را حراست مي‌كردند. يك هليكوپتر نيروي هوائي آفريقاي جنوبي پيوسته بر فراز سر ما مي‌چرخيد تا نيروهاي كمك را به مكان‌هاي حساس راهنمايي كند.
سي‌هزار آفريقائي با دست‌هاي تهي در سكوت به جلو گام بر مي‌داشتند و جاده بزرگي را كه به شهر مي‌پيوندد، انباشته بودند. اينان هيچ سلاحي با خود نداشتند نه حتي سنگي يا چوبي. سرودهاي انقلابي مي‌خواندند كه گاه به گاه با اين ترجيع بد غم‌انگيز قطع مي‌شد: «سخت است زندگي ما!».
پيشاپيش آنان مردي گام بر مي‌داشت كه يك‌شبه محبوب‌القلوب همه سياهان شده بود. نام او فيليپ كگوزابا است. جواني بيست و هشت ساله كه محصل علم اقتصاد بوده و تحصيل خود را رها كرده است تا نهضت سياهان را در شهر «كپ» رهبري كند. شلوار آبي رنگي برپا و نيم تنة ارمك قهوه‌اي رنگي بر تن داشت. بسيار جوان مي‌نمود. در چهره زيباي هوشيارش لطف خاصي مي‌درخشيد كه در زير آن اراده آهنيني نهفته بود.
مقامات پليس از او خواستند كه جمعي را كه در مقابل كميساريا انبوه شده بود، به رعايت نظم دعوت كند. آنگاه كگوزابا به ده‌هزار مردي كه از حومه آمده بودند و او رياست آنان را بر عهده داشت، روي كرد و گفت: «منتظر من بمانيد و از هر عمل خشونت‌آميزي بپرهيزيد» در ميان دوازده مردي كه خود برگزيد، به همراه پاسبانان، به سوي سي‌هزار تن سياه‌پوست كه با شكيبايي انتظار مي‌كشيدند، به راه افتاد.
در آن هنگام كه جوان راه خود را در ميان جمعيت گشود و روبروي آنان ايستاد، شور و اضطراب به اوج خود رسيد. روي به مردم كرد و از آنان خواست كه به خانه‌هاي خود بازگردند. گفت كه رئيس پليس به او قول شرف داده است كه وزير دادگستري او را به نزد خود بپذيرد و دربارة آزادي زندانيان با او گفتگو كند. جمعيت بي‌درنگ پراكنده شد.
همان‌روز، نزديك ساعت پنج كگوزابا به كميساريا فرا خوانده شد، يقين داشت كه در آنجا با وزير ملاقات خواهد كرد و پنج تن از معاونانش را با خود برد. همه آنان بي‌درنگ توقيف شدند. با وزير در اين‌باره صحبت شده بود و جواب او همين يك كلمه بود: «توقيفشان كنيد!»گزارش مخبر فرانس ابسرواتور را بدان سبب نقل كردم كه در آن زيبايي و معناي خاصي يافتم.
جتماع سياهان «كپ» بدان‌گونه كه او توصيف كرده،‌ پرمعناست؛ اجتماع مردمي كه به حقانيت و مظلومي خود اعتقاد دارند و مي‌دانند كه سرانجام پيروز مي‌شوند. با دست تهي پيش
مي‌روند.
حالت انضباط و آرامش و حرف شنوي آنان دليل بر آن‌ است كه تصميم دارند از نيمه راه برنگردند.
پي‌نوشتها:
1ـ موضوع تبعيض نژادي در آفريقاي جنوبي در 22 ژانويه 1948 از طرف نمايندة هندوستان در سازمان ملل متحد مطرح گرديد و از‌ آن روز تا كنون سازمان ملل تنها به همين اكتفا كرده است كه از روش دولت آفريقاي جنوبي چند بار اظهار تأسف كند و تغيير سياست نژادي او را خواستار شود!
2 - Philip Manson: An Essai on Racial Tension



دوشنبه 2 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن