تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، تاج سوره‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830446153




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بر سر زنان صیغه‌ای چه می‌آید


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
بر سر زنان صیغه‌ای چه می‌آید
بر سر زنان صیغه ‌ای چه می ‌آید؟ این سئوال اولین انگیزه ما برای نگارش این گزارش است. زن ‌های صیغه ‌ای را در اطرافمان دیده ‌ایم و می ‌دانیم معمولا از گفتن این که صیغه ‌می ‌شوند ابا دارند. به گزارش نامه نیوز به نقل از زنان پرس ، بر سر زنان صیغه ای چه می آید؟ این سئوال اولین انگیزه ما برای نگارش این گزارش است. زن های صیغه ای را در اطرافمان دیده ایم و می دانیم معمولا از گفتن این که صیغه می شوند ابا دارند. حالا می دانیم که آن ها حدودا با چه معضلاتی مواجهند. معضلاتی که گاه آن قدر بزرگند که طرف مجبور می شود عطای این امر را به لقایش ببخشد و دست از این نوع امرار معاش بشوید. ساره مطلقه بیست ساله ای که چند بار ازدواج موقت را تجربه کرده، از معضلاتش گفته و فهیمه هم که زنی بیوه و بی سرپرست است و در پنجاه سالگی برای گذران زندگی این راه را انتخاب کرده، از حسن های این نوع زندگی برایمان گفته. حسن هایی که بالأخره به بن بست منتهی می شوند. ادامه گزارش را با صدای بلند بخوانید و بعد کلاهتان را قاضی کنید!
ساره از حالا می گوید. حالا که دیگر هیچ چیز برایش مهم نیست و اصلا یک لحظه هم دوست ندارد فکر کند که کجا هست، چه کار می کند و سرنوشتش به چه لجنزاری منتهی خواهد شد. به قول خودش فساد اخلاقی برایش چیزی باقی نگذاشته که بخواهد نسبت به آن تعصب و حساسیت به خرج دهد. خودش می گوید اما ته دلش پشیمان است و آرزو دارد که ای کاش بتواند توبه کند و زندگی اش را از نو بسازد.
بیست سال بیشتر ندارد ولی تا به حال ۳ بار ازدواج کرده. در سن ۱۳ سالگی مسئولیت سختی بر دوشش گذاشته شده و مجبور بوده که هر روز از دوستان پدرش که برای مصرف مواد مخدر به خانه شان رفت و آمد داشتند پذیرایی کند و آتش قلیان آن-ها را چاق کند. تا این جای قصه ساره را داشته باشید. حالا برویم سراغ فهیمه. فهیمه در پانزده سالگی با مردی که از خودش پانزده سال بزرگ تر بوده، ازدواج کرده و حاصل این ازدواج  هم برایش دو پسر است که یکی حالا زن دارد و دیگری هنوز مجرد است. شوهر اولش را دوست نداشته. با او مجبوری ازدواج کرده. شریک پدرش بوده. پدرش نمی توانسته به او نه بگوید. هرگز از او محبتی ندیده. به قول خودش نقش این زن فقط یک دستگاه بوده در این زندگی برای روابط زناشویی. همین و بس. این باعث شده تا نتواند برای پسرهایش هم به خوبی مادری کند. چهار سال است که شوهرش مرده و می گوید دروغ چرا؟ خبر مرگش را که شنیدم خوش حال هم شدم. ته دلم گفتم بالأخره می توانم آن طور که دلم می خواهد زندگی کنم. شوهر می میرد و این مادر سال بعد پسر اولش را زن می دهد. پسر دوم هم بیست و چند ساله است و حالا سرباز. روزها می رود و شب ها به خانه می‌آید.ساره اما می گوید که در بین دوستان بی سر و پای پدرش، مرد ۴۷ ساله ای مدام با نگاه شیطانی اش دنبالش می کرد و چند بار هم وقتی در خانه تنها بوده قصد مزاحمت و تعرض داشته، اما می ترسیده که در این باره چیزی هم به پدر و مادرش بگوید، چون او برای والدینش مواد مخدر تهیه می کرد. 
یک روز دوست کذایی پدرش دفترچه یادداشت خود را از جیبش درآورده و گفته: چوب خط شما پر شده و حسابتان خیلی سنگین شده، بهتر است زودتر تسویه حساب کنید.
پدرش هم با اظهار عجز از او وقت خواسته تا بتواند این پول را فراهم کند اما آن روز، هاشم پیشنهادی را مطرح کرد که باعث بدبختی و سیاه روزی ساره شده. او با وجود این که زن و بچه داشته و ساره هم همسن دخترش بوده گفت: اگر ۳ ماه دخترتان با من ازدواج موقت کند هم حساب گذشته تان تسویه می شود و هم یک میلیون تومان پول به شما می دهم تا کمی از قر ض های دیگرتان را پرداخت کنید!
پدر با ترس و لرز بالأخره دخترش را به این مبلغ می فروشد و هاشم، ۴ ماه ساره را همراه خود به خانه ای در یکی از روستاهای نزدیک برده و پس از آن که به خواسته های پلید خود رسیده، گفته که ساره می تواند با یکی از دوستانش که آدم ثروتمندی است نیز رابطه داشته باشد و از این راه پول خوبی به جیب بزند. 
ساره دیگر نتوانسته طاقت بیاورد و از آن خانه فرار کرده و به کمک مردی جوان به منزل پدرش برگشته.
حالا اما ببینیم که فهیمه چه راهی را پیش گرفت. او که از استطاعت مالی برخوردار نبود تصمیم گرفت یک سال و چند ماه پس از مرگ شوهرش زن موقت و صیغه ای مردی بشود که همیشه در بازار از خبازی او پارچه می خریده. ازدواج موقت با این مرد برایش این بار آرامش به همراه داشته. هرگز محبت و آرامش را در زندگی زناشویی لمس نکرده بوده و این بار به آن چه که عمری منتظرش بوده رسیده.
ازدواج دوم ساره با مردی ۵۰ ساله بود که پول باد آورده اش از پارو بالا می رفت. این مرد نیز فقط به دنبال عیاشی و خوش-گذرانی بود و ساره را به عنوان زنی مطلقه به عقد خود درآورد. 
متأسفانه با این که این مرد را هفته ای دو روز بیشتر نمی دیده اما رفت و آمد با او باعث شد که ساره هم به دام مواد مخدر بیفتد. هنوز چند ماه از ازدواج شان نگذشته بود که پلیس شوهرش را به اتهام حمل مواد مخدر دستگیر کرده و او به حبس ابد محکوم شد. در این شرایط هم ساره با راهنمایی یکی از دوستان پدرش که از نظر فکری در سطح بالایی قرار داشته ولی اعتیاد وجودش را از بین برده، تقاضای طلاق دادم و به خانه پدرم برگشتم. یک سال از این ماجرا گذشت و خانواده اش هم با مبلغ ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان وجه نقد که از بابت مهریه ساره گرفته بودند مخارج بساط دود و دم خود را مهیا کردند. پدرش با توسل به زور و تهدید یک روز ساره را به عقد پیرمردی درآورد که بیمار و از کار افتاده بود. در واقع به خاطر کلفتی و مراقبت از پیرمرد با او محرم شده بود و پا به خانه ای گذاشته بود که نیمی از موهای سرش را در جوانی سپید کرد. پیرمرد اخلاق بسیار تندی داشته و با کوچک ترین بهانه ای ساره را به باد ناسزا و فحش های رکیک می گرفته. یک روز هم با یکی از در و همسایه ها آشنا می شود و خانم مسن که از تیپ و قیافه اش خیلی تعریف و تمجید می کرده پس از مدتی تشویقش کرده که از خانه فرار کند و ساره هم با مبلغی پول این خانه را ترک می کند. اما خانه بعدی کجاست؟
11-6-11-914352011_5_14_0_47_27

فهیمه که خیلی از زندگی زناشویی تازه اش راضی بوده تا این که یک روز در وقتی نامنتظره پسرش با مرخصی از سرتیپ گروه ساعتی را برای استراحت به خانه می آید و فهیمه را با همسر صیغه اش در خانه می بیند و کار به دعوا و جنجال و چاقوکشی می رسد. پسر همان روز خانه را ترک می کند و دیگر هم بازنمی گردد. پسر اول هم موضوع را متوجه می شود و مادرش را طرد می کند. حالا فهیمه مانده و مردی که پایش لب گور است و فرزندانی که خانه پدری شان را طلب دارند و دنبال میراث پدر هستند. فهیمه بی خانمان شده است.
ساره بعد از آن با اتوبوس خودش را به مشهد رسانده و به نشانی منزل یکی از آشنایان زن همسایه رفته ولی آن ها خانه خود را عوض کرده بودند. با نا امیدی به ترمینال برگشته و تصمیم داشته به شهر خودشان برگردد که به طور اتفاقی در ترمینال با زنی میان سال آشنا می شود. او باب گفت وگو را باز کرده و زمانی که فهمیده او فراری است و از درد اعتیاد رنج می برد، او را همراه خودش به خانه ای برده که ظاهرا خانه عفاف اما در باطن لانه فساد بود. روزهای اول قرار گذاشته بوده که فقط برای این زن و میهمانانش آشپزی کند اما در مدت کوتاهی اسیر وسوسه های شیطانی می شود و تن به ازدواج های موقت با هر کس و ناکسی می دهد. ساره بعدها گفت که حتی دوست ندارد خودش را در آینه ببیند چون از خودش متنفر است. او از این که تن به بودن با هرکسی داده و بعد هم معتاد شده منزجر است و حالا راه تازه ای را طلب می کند. باز هم یادآوری می کنم او تنها بیست سال دارد.
فهیمه هم راضی بود اما حالا باید باقی عمر را بی خانمان سپری می کرد. پیرمرد هم حاضر نبود از ترس زن و بچه اش سرپناهی را به نام او کند. او یک حاجی بازاری بود اما برایش سرنوشت این زن که برای آسایش او مخاطره کرده بود اهمیتی نداشت.
حالا همگی می توانیم دقیقا حدس بزنیم که بر سر زنان صیغه ای –راضی یا ناراضی- چه می آید



1392/10/1





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن