واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سرنوشت نامعلوم ۲ مهندس ايراني در سوريه
مپنا اعلام كرد از گروگانگيري ايرانيان شاغل در پروژه نيروگاه جندر سوريه، ۲ سال گذشت و هنوز هم از سرنوشت دو نفر از آن گروه هفت نفره اطلاعي در دست نيست.
به گزارش مديريت پروژههاي نيروگاهي ايران (مپنا)، 29 آذر 1390 بود كه يك مهندس و چهار تكنسين مشغول به كار در پروژه احداث نيروگاه سيكل تركيبي جندر سوريه در مسير عزيمت از محل مسكن استيجاري خود در شهر حمص به سمت كارگاه نيروگاه واقع در 20 كيلومتري جنوب شهر، توسط گروهي مسلح ربوده شدند.
اين گروه كه در روزهاي بعد مسؤوليت اين آدمربايي را بر عهده گرفت، گروهي شورشي وابسته به گروه موسوم به ارتش آزاد سوريه بود كه نام «گردان الفاروق» را بر خود گذاشته بود و سركردگي آنها در اختيار شخصي به نام «عبدالرزاق طلاس» بود.
بر اساس اطلاعات موجود، «طلاس» ستوان ارتش سوريه بود كه با بروز درگيريها از ارتش جدا شده و به «جيش حر» يا همان ارتش آزاد سوريه پيوسته بود.
اين گروه پنج نفره كه در قرارداد كاري با شركت ايراني «صنعت گستر زاگرس» به سر ميبردند، شامل: سجاد اميريان مهندس برق و مسؤول كارگاه پست نيروگاه و چهار تكنيسين نصب تجهيزات پست نيروگاه به نامهاي احد سهرابي، مجيد قنبري، كيومرث قبادي و حسن حسني بودند.
روز بعد از ربوده شدن اين 5 نفر، دو نفر ديگر از كاركنان پروژه به نامهاي مهندس عبدالخالق صحنه (كارمند شركت توسعه 2 مپنا و مدير ايمني و بهداشت پروژه) و مهندس پژمان بويري منجي (كارمند شركت پارسيان پست و مدير احداث پست نيروگاه) كه براي پيگيري سرنوشت 5 نفر قبلي به سمت استانداري حمص در حركت بودند، مجدداً به دست اعضاي شرور همان گروه به اسارت گرفته شدند و اين گونه شد كه تعداد گروگانها به هفت نفر رسيد.
با تلاش گسترده سفارت جمهوري اسلامي ايران در دمشق و پيگيري مستمر خانوادهها و نيز شركت مپنا و توجه رسانههاي داخلي و خارجي به اين اقدام، طي 11 ماه، پنج نفر از آنان آزاد شدند و به كشور بازگشتند. آنان در تعريف خاطرات خود از دوران اسارت، به رفتارهاي غير انساني گروگانگيران خود اشاره داشتند.
ضرب و شتم مستمر، اجبار به اعتراف صحنهسازي شده در برابر دوربين به نظامي بودن با تهديد به مرگ و به بهانه همراه داشتن كارت پايان خدمت وظيفه سربازي، زنداني بودن در مكانهاي محل درگيري جنگي و تبادل آتش سنگين، جابجاييهاي مستمر با دست و چشم بسته، تغذيه نامناسب و از همه مهمتر نامعلوم بودن سرنوشت در دست عدهاي مسلح غيرحرفهاي و بيمنطق با مايههايي از كينهتوزي مذهبي، همه و همه شرايطي بود كه در تمام مدت اسارت بر آنها گذشت؛ اما به هر حال پايان آن با طعم شيرين آزادي و بازگشت به خانه و وطن عجين شد.
اما اينك 2 سال است كه دو نفر از آنان همچنان آزاد نشدهاند و بر اساس قرائن موجود هيچ اطلاعي از آنان در دست نيست. به ويژه آنكه با شدت گرفتن درگيريها و گم شدن سرنخها، اينك هيچ گروهي نيست كه مسؤوليت در اختيار داشتن آنها را بر عهده بگيرد.
پژمان بويري از اهالي شاهينشهر اصفهان و حسن حسني ساكن روستاي قاسمآباد از توابع شهرستان نيشابور هستند كه بيش از هفتصد و بيست روز از اسارت آنان ميگذرد و خانوادههايشان چشمانتظارشان به هر كجا سر ميزنند خبري از فرزند يا همسر در دست نيست و تنها خبر، بيخبري است. اين در حالي است كه اين افراد، با هدف اجراي پروژه عمراني و توسعه زيرساختهاي مورد نياز مردم سوريه به آن كشور عازم شده بودند.
اگر چه مقامات ذيربط به تناوب با خانوادههاي آنان تماس ميگيرند، اما در بيخبري به سر بردن و انتظار بيپايان، موضوعي نيست كه تحمل آن ساده باشد، به ويژه وقتي كه خانواده فرد اسير، هر روز اخبار مختلفي از شرايط نابسامان و جنگ زده سوريه بشنود و يكي فرزند تحصيلكرده و ديگري همسر جوان و تكيهگاه خود و فرزندش را در بدترين شرايط تصور كند.
شرايطي كه هر لحظه دستخوش تغيير است و از هيچ معادله مشخصي پيروي نميكند.
شايد پايان اين انتظار، به خبر خوش آزادي ختم شود؛ اما اين اتفاق نيازمند يك اراده جمعي انساندوستانه مبني بر درخواست آزادي بدون قيد و شرط آنها در سطح ملي و جهاني است.
شنبه 30 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]