واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: كودكان حاشيهنشين را دريابيم
منطقه حاشيهنشين، منطقه فقيرنشين اطراف شهرهاي بزرگ است كه به علت ارزاني زمين، افراد جذب آن ميشوند ولي از امكانات لازم و كامل براي يك زندگي متعارف برخوردار نيستند و جذب نظام اقتصادي ـ اجتماعي شهر و امكانات و خدمات شهري نميشوند.
بنا بر اين تعريف، افراد ساكن در حاشيه شهر ها نيازمند امكاناتي هستند كه معمولا موفق به دريافت آنها نمي شوند. بر اساس آمارهاي اعلام شده ميزان وقوع جرم و بزه در حاشيه شهر ها و ميان افراد حاشيه نشين، بيش از شهر ها و افراد شهرنشين است.
براي بررسي عوامل افزايش وقوع بزه و جرم در اين مناطق، ابتدا لازم است به نقش تقليد در يادگيري بويژه در دوران كودكي و نوجواني كه زمان شكل گيري شخصيت رواني افراد است، توجه شود. يادگيري مشاهده اي يا جانشيني يكي از شيوه هاي آموزشي است كه از ديرباز در تعليم و تربيت داراي كاربرد بوده است. از آغاز قرن بيستم پژوهش هاي فزاينده اي درباره تقليد يا نسخه برداري از رفتار ديگران به عنوان يك پديده علمي انجام گرفته و جنبه هاي مختلفي براي آن مشخص شده است. فرد از طريق مشاهده ديگران، ايده چگونگي انجام رفتارهاي تازه را شكل مي دهد. در موقعيت هاي بعدي، اين اطلاعات رمزي به عنوان راهنمايي براي عمل، در خدمت فرد خواهد بود. چهار عامل مهم در فرآيند يادگيري مشاهد ه اي موثر است: 1 ـ ديدن و توجه كردن به عملي كه اتفاق مي افتد، 2 ـ يادداري و در حافظه نگه داشتن عمل مشاهده شده، 3 ـ تقليد كردن از آن عمل و 4 ـ دريافت تقويت و تشويق در قبال انجام آن عمل از طرف ديگران.
يادگيري از يكديگر، هم مي تواند شامل رفتارهاي خوب باشد و هم رفتارهاي نه چندان خوب و حتي بد. مادام كه رفتارهاي خطرزا غالب هستند، امكان آموختن اين رفتار ها در جامعه بيشتر از يادگيري رفتارهاي سلامت گراست. نبود امكانات فرهنگي، رفاهي و آموزشي كافي در حاشيه شهر ها شانس يادگيري مشاهده اي هنر، تفريحات سالم، امور فرهنگي، ورزشي و اخلاقي را كاهش داده و از طرفي وقوع بالاي جرم و بزه در حاشيه شهر ها، احتمال يادگيري مشاهده اي اين اعمال را در كودك و نوجوان ساكن در منطقه حاشيه اي شهرهاي بزرگ را بالا مي برد و همچنين اين افراد به دليل اين كه از كودكي شاهد جرم و بزه بيشتري بوده اند، تكرار مشاهده اين اعمال تا حدودي از ميزان قبح و ناشايستي اين اعمال در ديد آنان مي كاهد و حتي تصديق و تشويق ديگران از اين جرم ها و بزه ها تحت عنوان توانمندي، باعرضه بودن، زرنگي و... فرد را راغب به تجربه اين اعمال مي كند. از ديگر سو به علت نزديكي اين مناطق به شهرهاي بزرگ و امكان رفت وآمد به شهر بزرگ، حاشيه نشين ها از امكاناتي كه از آن محروم مانده اند بخوبي مطلعند و اين احساس محروميت از امكانات را از كودكي بخوبي حس مي كنند و چه بسا با توجه به آشنايي با اعمال مجرمانه و بزهكارانه، از آنها به عنوان وسيله اي براي دست يافتن به آنچه از آن محروم شده اند يعني امكانات بهتر و بيشتر استفاده كنند. شايد در مناطق حاشيه نشين به دليل فقر و گرفتاري والدين در تامين اساسي ترين نيازهاي اعضاي خانواده، توجه به نيازهاي عاطفي و رواني كودك و نوجوان از اهميت كمتري برخوردار باشد؛ بنابراين فرد سعي مي كند از هر وسيله اي حتي انجام اعمال مجرمانه و بزهكاري جهت ابراز وجود و جلب توجه به هر قيمتي حتي تقبيح و سرزنش اطرافيان استفاده كند و از طرفي معمولا افرادي كه چيزي براي از دست دادن ندارند يا چيزهاي كمتري براي از دست دادن دارند، بيشتر خطر مي كنند و راحت تر تن به اعمال مجرمانه و بزهكارانه مي دهند و آسان تر خطر آن را به جان مي خرند.
به نظر مي رسد براي حل معضلات حاشيه نشيني لازم است چشم انداز زيباتري از جهان براي كودكان و نوجوانان ساكن در اين مناطق در نظر بگيريم تا با استفاده از امكانات برابر و تجربه زيبايي ها و آموزش مهارت هاي زندگي، كودك و نوجوان حاشيه نشين، توان و قدرت ناديده گرفتن و نه گفتن به جرم و بزه را كسب كند.
زهرا ريخته گران خمسه / روان شناس
چهارشنبه 27 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]