محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1803001007
روش بهره‌وري از تمثيل در تشريح تعاليم و معارف اسلامي روشي تاثيرگذار در خطابه‌هاي واعظ شهير حجت‌الاسلام والمسلمين فلسفي
واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: روش بهره‌وري از تمثيل در تشريح تعاليم و معارف اسلامي روشي تاثيرگذار در خطابه‌هاي واعظ شهير حجت‌الاسلام والمسلمين فلسفي
اشاره
دانشمند و خطيب وارسته و واعظ توانا و شهير مرحوم حجت‌الاسلام محمدتقي فلسفي در تبيين جلوه‌هاي مختلف و معارف اسلامي از روش‌هاي گوناگون بهره مي‌گرفت كه تمثيل و تشبيه از آن جمله مي‌باشد.
آنچه در ذيل و توسط خود او بيان شده است توضيحي در اين موضوع است. او راز تاكيد پيامبر اكرم(ص) بر اصل "محكم‌كاري" را، با بهره‌گيري از يك تمثيل، براي شخص سائل توضيح مي‌دهد.
* * *
در يكي از مجالس سخنراني، كه بيشتر حضار افراد تحصيلكرده بودند، موضوع وظيفه‌شناسي اشخاص و احساس مسئوليت آنان را نسبت به يكديگر مورد بحث قرار دادم و چنين نتيجه گرفتم: اگر اعضاي يك خانواده در گفتارشان راستگو و در رفتارشان صحيح‌العمل باشند و با حسن ظن به هم برخورد نمايند، آنجا محيط خوشبختي و سعادت است. زندگي مردم با شادكامي مي‌گذرد و نيروهاي خويش را در مجاري مفيد و ثمربخش به كار مي‌گيرند و بهره مي‌برند. اگر افرادجامعه قولا و عملا نادرست باشند و يكديگر را با بدبيني و سوءظن بنگرند، آنجا محيط سيه‌روزي و بدبختي است. عمرها به تلخي طي مي‌شود و نيروها در مجاري ناصحيح مصروف مي‌گردد. علي عليه‌السلام درباره فرد يا جامعه‌اي كه اين چنين است فرموده:
اسوءالناس حالا من لم يثق باحد لسوء ظنه و لم يثق به احد لسوء فعله. بدترين حال در دنيا براي كسي است كه خودش به مردم اعتماد ندارد زيرا به آنها بدگمان است و كسي به او وثوق ندارد براي آنكه نادرست و بدعمل است.
در پايان بحث، براي آنكه حضار محترم متوجه شوند كه عمل صحيح و محكم‌كاري در اسلام تا چه حد اهميت دارد؟ مختصر توضيحي را درباره مرگ سعد بن معاذ و دفن او به شرح زير بيان نمودم:
سعد بن معاذ از اصحاب رسول اكرم(ص) بود. وقتي از دنيا رفت و مرگش را به حضرت خبر دادند با اصحاب خود حركت كرد و به منزل سعد آمد. دستور داد او را غسل دهند و خود آن حضرت مثل صاحب عزا كنار در ايستاد. پس از پايان غسل و كفن، جنازه را در تابوت گذارند و به طرف گورستان حركت كردند. نبي گرامي، بدون كفش و عبا، جنازه را تشييع مي‌نمود و گاه خود حضرت چوب تابوت را به دوش مي‌گرفت. به قبرستان آمدند، قبر مهيا گرديد. پيامبر اسلام براي دفن سعد، خود به داخل قبر رفت و جنازه را گرفت و خواباند. خشتهاي لحد را چيد، بين خشتها شكافهايي بود، حضرت مي‌فرمود به من لاشه سنگ و كلوخ بدهيد؛ مي‌گرفت و فاصله‌ها را سد مي‌نمود. پس از آنكه از دفن فراغت يافت از قبر خارج شد. خاك ريختند و قبر را پر كردند.
قال رسول‌الله، صلي‌الله عليه وآله: اني لاعلم انه سيبلي و يصل اليه و لكن‌الله عزوجل يحب عبدا اذا عمل عملا احكمه. رسول اكرم(ص) براي اينكه به اطرافيان بفهماند چرا فواصل بين خشتها را پر كردم، فرمود: مي‌دانستم كه با ريختن خاك، نظم خشتها برهم مي‌خورد و روي بدن سعد مي‌ريزد. ولي خداوند دوست دارد بنده‌اي را كه وقتي كاري مي‌كند آن را محكم و متقن انجام دهد.
سخنراني تمام شد؛ منبر را ترك گفتم و روي صندلي كنار منبر نشستم تا جمعيت برود و راه باز شود. در اين بين ديدم كه يكي از مستمعين به طرف من آمد و پس از سلام پرسيد: پركردن فواصل خشتها چه فايده‌اي داشت، با آنكه پيامبر خود فرمود مي‌دانم با ريختن خاكها نظم قبر برهم مي‌خورد و خاك و خشتها روي بدن مدفون مي‌ريزد.
گفت: فايده‌اش تمرين درستكاري و صحت عمل است. گفت: توضيح دهيد. خواهش كردم بنشيند، نشست. گفتم: پيش از آنكه پاسخ دهم بفرماييد شما چه شغلي دار?د؟ پرسيد: شما شغل من را براي چه مي‌خواهيد؟ گفت: شايدبتوانم از شغلتان مثلي بياورم كه روشنگر جواب باشد. گفت: من جراحم. لحظه‌اي فكر كردم و گفتم: اتفاقا شغل خوبي براي جواب است.
گفتم: فرض كنيد شما رئيس بخش جراحي بيمارستان شهرباني هستيد. مرد مجرمي كه چندي قبل مرتكب قتل گرديده و درمحكمه محكوم به اعدام شده، هم‌اكنون در زندان شهرباني است، ساعت 8 شب مامورين به او خبر دادند كه چهار صبح اعدام خواهيد شد. ولي محكوم، ساعت 01 شب، به آپانديسيت حاد مبتلا گرديد. از زندان به بيمارستان منتقلش نمودند. جريان امر را به اطلاع شما رساندند و متوجه شديد كه او مردي است مجرم و محكوم به اعدام، و خواستند كه شبانه او را تحت عمل جراحي قرار دهيد. از شما سئوال مي‌كنم: با آنكه مي‌دانيد بيمار، طبق راي محكمه، محكوم به اعدام است، عمل جراحي را به روي او درست انجام مي‌دهيد و توجه خود را به تمام شرايط علمي و بهداشتي معطوف مي‌داريد يا اصول علمي پزشكي را رعايت نمي‌نماييد و مي‌گوييد مي‌دانم بيمار محكوم به مرگ است و به كار بستن دقيق كارهاي جراحي در اين مورد چه فايده دارد؟ پاسخ داد: تمام اصول علمي پزشكي را در مورد او همانند ساير بيماران رعايت خواهم كرد. به من مربوط نيست كه بعد از عمل جراحي اعدام خواهد شد يا نه.
گفتم: منظور رسول گرامي(ص) از جمله‌اي كه فرموده همين مطلب است. مي‌خواهد بفرمايد، در هر حال، صحت عمل و درستكاري را از ياد نبريد كه خداوند دوست دارد بنده‌اي را كه وقتي كار مي‌كند عمل خود را محكم و متقن انجام دهد. آقاي دكتر جراح تبسم نمود، تبسمي حاكي از رضايت خاطر، و خداحافظي كرد.
داستان زير، تمثيل جالبي است كه آن استاد سخن، در توضيح يك حكم شرعي (لزوم قصد قربت در غسل جنابت) به كار مي‌گيرد:
به منزلم تلفن شد كه سه نفر، براي سئوال ديني، وقت مي‌خواهند شما را ملاقات كنند. وقت تعيين شد و در ساعت مقرر آمدند.
يكي از آنان گفت: اگر شخص جنب حمام برود و خود را بشويد و نيت غسل ننمايد، آيا جنب از حمام درآمده يا پاك شده است كه احتياج به غسل ندارد؟ گفت: جنب است و بايد غسل كند. به آقايي كه پهلويش نشسته بود نگاه مي‌كرد. او مي‌گفت مگر مقصود از غسل جنابت، پاكيزه‌شدن نيست؟ اين شخص كه خود را خوب شسته و پاكيزه شده است، چرا بايدغسل كند؟ گفتم: نظر شارع مقدس پاكيزه‌شدن مكلف با نيت قربت است، نه مطلق پاكيزگي. گفت: توضيح دهيد.
پرسيدم: شغل شما چيست؟ گفت من رئيس كارپردازي فلان وزارتخانه‌ام. اين آقا يكي از همكاران من است. من گفته‌ام پاكيزه‌شدن بدن جاي غسل را مي‌گيرد و اين آقا مي‌گويد بعد از پاكيزه‌شدن بدن، بايد غسل كرد؛ و براي همين اختلاف، نزد شما آمده‌ايم. گفتم از شغلي كه داريد براي پاسخ شما مثلي مي‌آورم.
پرسيدم: مقصود از قانون مناقصه كه ادارات كارپردازي مكلف‌اند موقع خريد جنس براي دولت، آن را مراعات نمايند چيست؟ جواب داد: مقصود اين است كه جنس مورد نياز دولت، به حداقل قيمت خريداري شود. سئوال كردم: آيا مناقصه مقرراتي دارد؟ گفت: بلي. جنس مورد لزوم، اعلام مي‌شود، داوطلبان وديعه مي‌سپارند، قيمت پيشنهادي را در كاغذهاي سربسته مي‌نويسند، روز معين همه نامه‌ها با حضور كساني كه بايد حاضر باشند باز مي‌شود، ارزانترين قيمت تعيين مي‌گردد؛ در صورت مجلس مي‌نويسند، و به كسي كه برنده مناقصه شده ابلاغ مي‌كنند جنس را تحويل دهد و قيمت آن را دريافت نمايد.
گفتم: پس از پايان تشريفات قانوني و تعيين شدن ارزانترين قيمت و امضاء صورت مجلس، اگر شخصي به شما مراجعه كند و بگويد جنس مورد نياز شما را پنج درصد ارزانتر از كمترين قيمت مناقصه مي‌دهم، آيا از او مي‌خريد؟ گفت: نه. گفتم: چرا نمي‌خريد. مگر مقصود شما از مناقصه، ارزان خريدن نيست؟ اين شخص حاضر است از تمام آنهايي كه در مناقصه شركت نموده‌اند ارزانتر بفروشد، ]خوب[، با او معامله كنيد.
جواب داد: بلي، مقصود از مناقصه ارزانترين قيمت است ولي ارزانترين قيمتي كه در چهارچوب قانون مناقصه باشد، نه هر ارزان قيمتي. گفتم: همين سخن، پاسخ شما در مورد غسل است. شما مي‌گوييد مگر مقصود از غسل، نظافت نيست؟ من نظيف شده‌ام؛ چرا بايد غسل كنم؟ جواب داده مي‌شود: مقصود نظافتي است كه به قول شما در چهارچوب قانون باشد؛ با نيت قربت و كيفيت مخصوص صورت پذيرد،نه هر نظافتي. با تشكر از منزل بيرون رفتند...
مرحوم فلسفي، پس از اين روش مبتني بر تمثيلات، چنين مي‌افزايد: اين چند مثل را بدان جهت ذكر نموده‌ام كه روشن شود آقايان خطباء و وعاظ مي‌توانند در منابر و همچنين در مجالس خصوصي به سئوالات اشخاص تحصيل كرده يا افراد عادي، با تشبيه و مثل، پاسخ قانع‌كننده بدهند، به طوري كه نقطه مبهمي نماند و مطلب براي سائل به خوبي روشن شود و من گاهي به مناسبت اين مثلها را در منابر براي مستمعين نقل نمودم و مفيد واقع شد و شنوندگان آنها را با حسن قبول تلقي نمودند" (منبع: سخن و سخن‌وري، اثر مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمين فلسفي)
* در منابر و مجالس، مي‌توان به سئوالات افراد عادي و تحصيلكرده، با بكارگيري تشبيه و تمثيل پاسخ‌هايي قانع‌كننده داد.
* در سخنراني‌هايم تمثيل و تشبيه‌ها را با معارف ديني درآميختم و به اين وسيله بود كه شوندگان مطالب را مفيد مي‌يافتند و قبول مي‌كردند و پاسخ‌هاي خود را در برابر پرسش‌هايي كه مي‌كردند بدست مي‌آوردند.
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[مشاهده در: www.jomhourieslami.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]
-
گوناگون
پربازدیدترینها