محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831392632
آيتالله گرامي: تكفيريها رفتاري سازماني دارند
واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: آيتالله گرامي: تكفيريها رفتاري سازماني دارند
آيتالله گرامي، استاد برجسته حوزه علميه قم به بررسي وضعيت فكري تكفيري هاي جهان اسلام پرداخت و گفت: مكتب تكفير يك مكتبي است كه بر اساس انديشه و فكر نيست و بر اساس يك دستور سازماني است كه بايد اين كار را انجام دهند و مي دهند.
آيتالله محمدعلي گرامي با تشريح مبناي فكري و لجاجت تكفيريها با مكتب تشيع و انديشه شيعيان، تكفيريها را مشابه گروههاي سازماني خواند كه بر اساس تصميم سازماني عمل ميكنند و به درست و غلط بودن كار توجهي ندارند.
او با اشاره به وحشت تكفيريها از نمود شيعه در جهان اسلام، بر ضرورت اقدام صحيح و مناسب شيعه در برابر تبليغات وسيع ضدشيعي تكفيري ها تاكيد كرد.
متن گفت وگوي پايگاه خبري شفقنا با آيتالله گرامي را ميخوانيد:
شيعيان چگونه ميتوانند برخورد و عكسالعملي فعالتر در قبال انديشه تكفير داشته باشند؟
نكته نخست آنست كه كيان شيعه مبتنيبر براهين خيلي مستحكمتري است. شعار نميدهيم؛ دو-دو تا، چهارتاست. عالم منظم است. نظم عالم دال بر شعور نظم دهندهاي است كه اين عالم را نظم بخشيده است. ما ميگوييم خدا كه حالا هر كلمهاي جايش بگذاريد. اگر خداوند آن شعور حاكم بر جهان و عالم را ايجاد كرده است، پس بر اساس يك حكمتي بوده است. بيهدف نبوده است. پس ما را نيافريده اند مگر براساس حكمتي كه بوده است. آن حكمت چيست؟ ميشود گفت حكمت خلق بقيه عالم، انسان است. چنان كه عقل و نقل هم اين را ميگويند. بشر از تمام عالم استفاده ميكند و تمام عالم را براي خودش ميخواهد. به تمام عالم دستاندازي مي كند. حكمت خلق خود آدم چيست؟ قاعدتا اين هم بايد تكامل باشد. كما اينكه بقيه موجودات هم رو به تكامل ميآيند. تكامل در انسان پيوسته به وجود برتر است. وجود برتر از انسان، فقط خداست. موجودي برتر از انسان نيست. انسان بر تمام موجودات حتي بر ملائكه شرافت دارد. ذات انسان، براي رسيدن به اين هدف و تكامل برنامه ميخواهد. اين برنامه را جز خداوند احدي نميتواند بدهد. اصلا جز خدا كسي اين برنامهها را نميفهمد، كه ما چگونه به آن كمال و به خدا آن قدرت و علم مطلق مانند اين جا برسيم . اين برنامه همان است كه خداوند به وسيله انبيا به ما دادهاند. تا اين جا يك دو- دو تا چهارتاست. عالم منظم است. نظم دال بر يك شعور است. آن شعور حاكم، خلقت عالم را بر اساس يك حكمتي آفريده است. هدف از خلقت عالم، آدم است اما هدف از خلقت آدم، مسلما تكامل و وصل به قدرت لايتناهي است. اين رسيدن يك برنامه ميخواهد. ما در همين برنامه زندگي معموليمان هم ماندهايم. مجلس حكومتي داريم و مي بينيم كه روز به روز قانون ميدهد. اين قانون را بايد خدا بدهد. خدا اين قانون را چگونه براي انسان ميفرستد؟ از طريق انبيا و انبيا هم بايد افرادي معصوم باشند. اگر خالي از گناه و انحراف و اشتباه نباشند، خدا به آن هدف نميرسد. چون خدا ميگويد ما يك برنامه داديم كه اين ها براي بشر بياورند، اينها هم عوضي فهميدند، عوضي گفتند و عوضي عمل كردند. يا خودشان نشان دادند اعتقادي به اين برنامه ندارند. انبيايي كه گناه ميكنند، يعني خودمان اين برنامه را قبول نداريم، پس بايد انبيا معصوم باشند.
حالا انبيا معصوم هستند اما وقتي پيامبري از دنيا ميرود، اوصياي او نبايد معصوم باشند؟ باز دوباره همان اشكال پيش ميآيد و برنامه از بين ميرود. به درد نميخورد. پس دو- دو تا چهارتاست و اعتقاد شيعه مبنيبر عصمت يك امام پس از پيغمبر ثابت است. فرقههاي ديگر اسلامي كه عصمت امام پس از پيغمبر را قبول ندارند، معنايش اين است كه به آن حكمت الهي معتقد نيستند يا معتقد نيستند كه خداوند بايد آن برنامه را به ما سالم تحويل دهد. اين معنايش اين است كه هدف در عالم گم شده است. اصل شيعه، اين دو-دوتا، چهارتاي عقلي است كه خيلي روشن است. ادله نقلي هم غوغا ميكند. علامه حلي رحمهالله عليه كتابي دارد به نام ألفين، دو هزار دليل عقلي و نقلي.
واقعيت اين است كه فرقههاي ديگر غير از شيعه، براساس يك برهان استوار نيستند. بنابراين نميشود روي آنها حساب كرد. اين اصل كيان تشيع است. آيات و روايات الي ماشاءالله در اين زمينه است. شيعه مگر حرفي خلاف آيات و روايات و اين همه ادله مي زند. طبق حديث ثقلين، قرآن و اهل بيت از يكديگر جدا نيستند. خوب اگر جدا نيستند و قرآن هست، اهلبيت هم بايد باشد. و اگر انسانها متشبث به قرآن ميشوند، متشبث به اهلبيت هم بايد بشوند. احاديث فراواني است كه شيعه و سني در اين زمينه نقل كردند كه از آن جمله حديث طير مشوي است اما چون گروههاي ديگر غير از شيعه، چيزي براي مطرح كردن در برابر شيعه ندارند، به اين چيزها (تشبث به اهل بيت) براي كوبيدن شيعه متمسك ميشوند و اين همان مسالهايست كه به همه ميگويند و خودشان هم متوجه نشدند كه چه ميگويند. در سايت ما هم به ما حمله كردند كه تو از ائمه كفر هستي، توبه كن و مردم را از ائمهپرستي به خداپرستي برگردان. چون بهانهاي دستشان نيست، اين بهانه را دستشان گرفتند كه ما مشركيم. كأنه مردم را دعوت ميكنيم كه امام را عبادت كنند، نه خدا را. هر عاقلي ميفهمد كه اين حرف بياساسي است و ما چنين حرفي نميزنيم. خدا به ما، قدرت رسيدگي به ضعفا و مانند اينها را عطا نموده است. خداوند خيلي امكانات به ائمه داده كه بتوانند خيلي خدمات را در اين دنيا انجام بدهند. همانطور كه اطبا مي توانند مريضها را شفا دهند، امام و پيامبر هم مي توانند به غير از طرق متعارفه شفا دهد. همانطوري كه موسي كليم، عصايش را مياندازد و سحرِ ساحره را از بين مي برد، همانطور هر پيغمبري و هر امامي ميتواند كارهاي خرق عادت انجام دهد. ما ميگوييم، همانطور كه پيراهن يوسف بويش از راه دور به مشام يعقوب ميرسد و يعقوب را نشاط مي دهد، ممكن است نزديك شدن به قبر امام و خود امام انسان را از نااميديها نجات دهد. ما ميگوييم كه خود شما السلام عليك ايها النبي و رحمهالله و بركاته را در نمازتان ميگوييد، پس با پيغمبر حرف ميزنيد. اگر پيغمبر معدوم است... به يك پليسي گفتند پشتت را به قبر پيغمبر نكن كه بياحترامي است، گفت اينجا يك مشت خاك است. اگر پيامبر عدم است و خاك است، پس چرا در نماز به او سلام ميكنيد؟
آنها خودشان مقابل پيغمبر و عمر و ابوبكر ميايستند و سلام ميكنند. در خود مدينه با اين كه افراد را به سرعت رد ميكنند ولي در كتابهايشان مختصرا زيارت هست و سلام ميدهند، ولي ميگويند نايستيد. ما به آنها ميگوييم مگر بچههاي شما در منزلتان برايتان كاري انجام نميدهند؟ وقتي شما از آنها حاجتي خواستيد ميروند براي شما انجام ميدهند. ميگويند اين زنده است و آن مرده است. اگر مرده است، يعني كلا مرده است و از اين دنيا رفته و معدوم شده است؟ مگر ميشود كسي در اين دنيا عدم شود؟ پس پيغمبر زنده است و تا حالا به زندگي طبيعي دنيوي بوده است و از زمان مرگ به زندگي عقلاني و معنوي زنده است. مثل زندگي روح در بدن. روح كجاست؟ آيا روح ديدني است؟ در عين حال ميدانيم كه هست. در حالي كه مسائل علمي ميدانيم كه اين گونهاند. دو- دو تا چهار تا كجاست؟ فوق زمان و مكانند. انبيا و ائمه هم معصوم هستند و قدرت كامله هستند. اما قدرتي مثل رياضيات. منتهي رياضيات، وجودشان ذهني است و ايشان وجودشان عين است. منتها هردويشان وجودشان مجرد است. فوق زمان و مكان است. و الي ماشاءالله در خود صحيح بخاري از اين نمونه ها مشحون است كه مثلا در زمان عمر باران نيامد و مشكلات زيادي به وجود آمد. عمر گفت برويد پيش عباس، عموي پيغمبر كه او دعا كند. پس قبول دارند كه با دعا خيلي مسائل حل ميشود. پس اينها يك بهانهاي پيدا كردند براي كوبيدن شيعه در حالي كه مساله خيلي روشن است. ما هرگز نميگوييم مردم خدا را رها كنند و به اهل بيت رو بياورند. ما اگر از اهلبيت چيزي مي خواهيم، از ايشان ميخواهيم كه از خدا بخواهند. اين يك نكته است و يك نكته هم اين است كه اگر از خود اهلبيت هم بخواهيم به اعتبار اين است كه خدا به ايشان چنين قدرتي داده است. اگر كسي استاندار يك استاني شد و مردم از او چيزي خواستند، به اعتبار وزارتي است كه در مركز است. اگر به اعتبار خود پيغمبر و امام هم از او چيزي بخواهيم، باز هم به اعتباري است كه خدا به او داده است. ما نميگوييم كه اينها از خدا مستقلند. خود اينها ميدانند كه ما چه ميگوييم ولي بنا اين است كه نشنوند و اذيت كنند. گاهي شده است كه بعضي دوستان با شيوخ مسجد النبي صحبت كردند و به آنها ارجاع ميدهند به فلان تفسير از اهل سنت، ميگويند ما اين مطلب را نديديم. بعد كه همانجا از كتابخانه آن مطلب را نشان ميدهند، آن جا ميپذيرند ولي فردا شب دوباره همان حرفها را ميزنند. اينها كساني هستند كه سازمان يافته عليه شيعه كار ميكنند، بنابراين دستور است. شما داستان منافقين را نميدانم تا كجا ميدانيد؟ آنها هم اينجا زياد پيشمان ميآمدند و هم در زندان، زياد خيلي پيش اينها بوديم، آنها سازمان يافته كار مي كنند. مي گفتند دستور سازماني اين است كه تو بايد اين كار را بكني. ديگر كار ندارند كه اين كار درست است يا نادرست؟
بايد به دستور عمل بكنند. اين ها هم همينطوري هستند. دستوري سازماني. سازمان تكفيري دستور دادند كه اين طوري بگويند. اگر صد تا دليل هم بياوري، باز بايد همين را بگويند و لذا چندان فايده اي بر مذاكره با اين ها مترتب نيست. گاهي با ايشان صحبت شده است و به ايشان گفته شده كه حالا كه متوجه شدي بيا. مي گويند حالا نمي شود. مي گويند يك كشيشي در يك كليسا در تهران از طريق يك دختري كه تازه مسلمان شده بود، از او خواسته بود كه برايش استخاره بكند. به طوري كه همان خانم واسطه نقل كرده است، وقتي جواب استخاره را به او داده بودند، رنگ از صورتش پريد. يك تعبير عرفيه دارند كه در خال زده است. گفته بود كه خدا به ما رحم كند، چقدر اين آقايان خوب هستند و ما چقدر بدبختيم. بعد آن دختر تازهمسلمان شده به او گفته بود كه پدر بيا مسلمان شو، ميگويد نه حالا ديگر نميشود. اين قضيه است كه «حالا نميشود». هرچقدر هم دليل بياوريد ميگويند حالا نميشود.
مكتب تكفير يك مكتبي است كه براساس انديشه و فكر نيست. براساس يك دستور سازماني است كه بايد اين كار را بكنند و اين كار را انجام ميدهند. در مقابل اينها، ضمن اين كه ما كارهاي انديشهاي خودمان را داريم، بايد كارهاي سازمانيافته زيربنايي نيز انجام دهيم. شيعه نيز سازمان نياز دارد. الآن اين كساني كه مي آيند شيعه را در شهرهاي مختلف ترور ميكنند، اين ها براساس يك انديشه نيست، بر اساس يك بهانه است. اگرچه منظور اين نيست كه در مقابل آنها تشكيلات تروريستي تشكيل شود اما بايد تشكيلاتي درست شود كه بتواند هشداري به آنها بدهد. يك تشكيلات سازمانيافته مي خواهد. ما الي ماشاءالله كتاب داريم. اما اين كتابها كجا پخش ميشود؟ در مسجدالحرام جواني سني پيش من آمد و ميخواست تحقيق كند. تا به او كتاب معرفي كردم، گفت اگر نويسنده اين كتاب شيعه هست نميخواهم. نويسنده سني معرفي بكن. اساسا سازمان فكريشان اين طور است كه نبايد از شيعه هيچ چيزي ياد بگيرند.
در صحبتهايتان به سازمان اشاره كرديد. چرا شيعه نتوانسته است به منظور رسيدن به جريان برتر دنياي اسلام، درون خودش يك سازمان ايجاد كند؟
اين سازمان مخالف مبناي فكري شيعه است. ببينيد در جنگ ايران و عراق، شهرها را ميزدند ولي وقتي هواپيماهاي ايران ميخواستند بروند آن جا را بزنند، مرحوم امام مكرر سفارش ميكردند كه منطقه مسكوني و مدارس و بيمارستانها را نزنيد. فكر ما اين است. چه كار ميشود كرد. آنها هر جايي را كه دستشان رسيد تخريب كردند. مكرر پيش آمده كه مدرسه دخترانه را زدند اما ايران اين كار را نميكند. سازمان فكريش اين نيست.
شيعه بر اساس يك سازمان فكري كه اصل و ريشهدار و براساس براهين خاصي است، نميتواند دست به جناياتي از قبيل جنايات آنها بزند. كجا سراغ داريد كه شيعه در طول تاريخ و نه حالا مثل آن تكفيري باشد كه در سوريه سر آن بچه را بريدند؟ مثل آن كسي كه جگر آن جوان را برداشت و خورد و جويد! در زمان جنگ احد هند جگرخوار با حضرت حمزه اين كار را كرد. حالا هم نسل همانها و براساس همان تفكر اين كار را كردند اما شيعه ميتواند اين كار را بكند؟ اين نحوه تفكري كه آنها دارند به هيچ وجه نميشود اما يك چيزي هست كه ممكن است و آن رسيدگي مالي است. رسيدگي مالي به كساني كه مايلند به سمت ما بيايند. اگر امكان داشت بر اساس يك سازمان درست و ريشهدار، به اين افراد كمكهاي مالي بشود و اينها به آن طرف جذب نشوند، خيلي خوب بود. خيليها ممكن است نه براساس اعتقاد بلكه به دليل نيازهاي مالي به آنها جذب شوند. وقتي مشكلشان حل شد، دوباره بر ميگردند؛ خاطرتان جمع. اما اگر به همين مقدار هم نروند، خيلي خوب است. حكومتهاي شيعي معمولا حكومتهايي نبودند كه به فكر اين مسائل باشند. حالا هم كه حكومت براساس ولايت فقيه درست شده است، اينقدر مشكلات داخل و خارج داشتهاند كه نتوانستهاند درست به اين مساله بپردازند. البته بد نيست اين را عرض بكنم كه رسيدگي ميشود. ما چون حساسيم روي انحراف يك نفر، اين بحثها را ميگوييم. وگرنه واقعش اين است كه شيعهها پيشروي كردند و به همين جهت آنها ميترسند. يك وقتي بود كه صدام شيعهها را ميكشت. حالا شيعيان صدام را كشتند. الآن بالاخره مملكت عراق حكومت متمايل به تشيع دارد. يعني نخست وزير شيعه است. افغانستان در هيچ زماني مثل الآن نبوده است كه شيعه درحكومت باشد و ارتباط كامل ميان رئيس جمهور و علماي شيعه باشد. در بحرين ، از موقعي كه مستقل شده است، هيچ وقت تظاهرات شيعي به اين شكل سابقه نداشته است. در خود كويت با اين كه درگيري به آن معنا نيست، اما در عين حال، روحانيت شيعه و آنهايي كه سابقه سياسي تندي ندارند، بر اساس اصول اعتقادي،كارهايشان را به خوبي انجام ميدهند. در مكه و مدينه فرزندان بعضي شيوخشان شيعه شدند و آنها از همين موضوع ترسيدند. يك افسر در خود مكه شيعه شده بود و با بعضي طلابي كه با ما در اين جا رفت و آمد دارند رفيق بود و الآن هم رفاقت دارند. اين است كه آنها به شدت به وحشت افتادند. وقتي مرحوم امري در مدينه فوت كرد، تشييع باشكوهي شد كه اصلا حكومت نتوانست با آن مقابله كند و با چنان عظمتي ايشان را دفن كردند. در اقصي نقاط دنيا ما مدرسه طلبگي داريم و مسائل حوزوي مطرح است. در خود لندن ما تعدادي مدرسه داريم. در خود اروپا ما تعدادي مدرسه داريم. خيلي خدمات انجام مي شود. واقعيت اين است كه اينها از اين نمودي كه شيعه پيدا كرده است به وحشت افتادند. از كتاب ها هم كه الي ماشاءالله به ما مينويسند و اظهار علاقه ميكنند. اينها در حقيقت نمودار ضعف آنها و احساس خطر آنهاست.
يكي از رفقا كه با همان افسر در آنجا ارتباط داشت، از قول آن افسر نقل ميكرد كه يك شخصي آمد، بعد از اين كه متوجه شد در جلوي مسجد خودشان فرياد زد: همه مان در اشتباه بوديم و اشتباه كرديم. خيلي از اين مطالب زياد است. حالا يك سري تكفيريهاي سازمانيافته اذيت ميكنند. همين امسال هم در ايام عمره مزاحم بعضي روحانيون ميشدند. ميگفت ميزدند زير عمامه يك طلبه و همهشان ميخنديدند و از اين قبيل كارهاي ايذايي كه كار بچههاست. اينها احساس خطر مي كنند كه اين كارها را ميكنند.
آداب استخاره چيست؟ و آيا استخاره صرفا رفع تحير ميكند يا كاشف از حقيقت هم هست؟
مرحوم امام و بعضي ديگر معتقدند صرفا رفع تحير است. عده اي هم باورشان اين است كه كاشف از حقيقت است. عقيده ما هم اين است كه كاشف از حقيقت است اما موردش كجاست؟ آن عده اي كه ميگويند براي رفع تحير است، ميگويند وقتي شما متحير شديد، خب چه كار كنيد؟ تا ابد دست روي دست بگذاريد؟ خب كاري بايد بكنيد. تلاشت را كردي و نتوانستي جهت صحيح را تشخيصدهي، استخاره رفع تحير ميكند. ما هم كه ميگوييم كشف از حقيقت ميكند، ميگوييم اول مشورت. مشورت مقدم است. وقتي عقلت به جايي نرسيد، آنوقت زمان استخاره است. دليل استخاره موردش تحير است.
نميگويم براي رفع تحير است اما ميگويم موردش تحير است؛ يعني وقتي ميگويم شخص متحير شد، نفهميد و نتوانست تصميم بگيرد كه بايد چه كار كند، به استخاره روي ميآورد. منتها ما ميگوييم استخاره رفع از تحير نيست، كشف از حقيقت است اما موردش آن موقع است كه ابتدا مشورت كند و قبلش بيخود ميكند كه استخاره ميكند. چنانچه استخاره در جايي است كه وظيفه شرعي روشن نباشد، اگر وظيفه شرعي و عقلي روشن باشد، جاي استخاره نيست. استخاره براي توضيح امر مبهم است. بارها گفتيم كه در امر ازدواج جاي استخاره نيست. استخاره براي رفع امر مبهم و مجهول است. شما كه دلت همراهت است، ببين ميپسندي يا نه. يك جاهايي كه اموري مخفي و مبهم است مثل جنبههاي عقلاني كه نميبيني، آيا مديريت دارد يا نه؟ آيا ده سال ديگر خسته ميشود يا نه؟ اينها كه امر مبهميهستند، اينها جاي استخاره است. وقتي در برابر امر مبهميقرار ميگيرد چه كار بايد بكند؟ يا بايد قرعه بيندازيد يا استخاره بكنيد. چون مشورت كه به جايي نرسيد. عقل خودش هم كه به جايي نرسيد، خب چه كار كند؟ تا ابد بنشيند؟ قرعه بيندازد؟ قرعه كه بيخود تر است. باز اين جا اينكار با قرآن و تسبيح است.
شما بين استخاره و تفال به قرآن چه مقايسهاي ميفرماييد؟
تفال شرعيت ندارد. اين در كتاب كافي شريف هم هست كه به قرآن تفال نزنيد. فرق تفال با استخاره هم خيلي روشن است. تفال پيشگويي است. نميخواهم كاري انجام بدهم اما استخاره ولو اين كه در ضمنش خاصيت پيشگويي هم پيدا ميكند، پيشگويي نيست بلكه استخاره يعني اين كه ميخواهم طلب خير از خدا بكنم كه من آيا اين كاري كه ميخواهم انجام دهم آيا صلاحم هست يا نه؟ اما تفال كاري نميخواهم بكنم. ميخواهم ببينم فلان قضيه چه خواهد شد. خيليها رسم بود كه در ايام مبارزات، به قرآن تفال ميزدند.
تفاوت كشف حقيقت با پيش گويي چيست؟
در استخاره شخص در مورد كاري كه ميخواهد انجام دهد به دنبال كشف حقيقت است اما در پيشگويي كاري نميخواهد بكند، فقط ميخواهد ببيند چه خواهد شد.
عدول كردن از نتيجه استخاره چه حكميدارد؟
خوب نيست. معنايش اين است كه از خدا مشورت خواسته است. در عين حال بياعتنايي كرده است. اين كار خوبي نيست. در روايت هم آمده است براي اين كه بلايي متوجه شما نشود، صدقه بدهيد. صدقه بدهيد و به ميل خودتان عمل كنيد والا خلاف استخاره عمل كردن ممكن است نتيجه خوبي نداشته باشد.
ميگويند استخاره عليالخصوص در ميان قشر مذهبي ما در مورد ازدواج، موجب پشيمانيهايي ميشود. مثلا دختر خانمها ميگويند اگر پدرم در آن مورد استخاره نكرده بود...
«ميگويند» را ولش كنيد. آتشش تند است و ممكن است يك حرفهايي را هم بزند. وگرنه واقع قضيه اين است كه استخاره موردش تحير است. يعني واقعا كارهايش را كرده است. عقل و مشورت به جايي نرسيده است. تحقيقات به جايي نرسيده است. طرف دختر منتظر اينهاست. اينها هم به جايي نرسيده اند. خوب اينها تا كي صبر كنند؟ بايد حل بشود. اين با استخاره حل ميشود. بالآخره يا استخاره هست يا قرعه. قرعه كه خب كاغذ انداختن است و اينكه ببينيم كدام است كه فايده ندارد. اقلا اين از قرآن و از تسبيح است كه آن هم در روايات نقل شده است.
به نظر ميآيد نمود بيروني اين بحث در سطح جامعه مناسب نيست.
خب چه كار كنيم؟ مردم نميآيند از علما بپرسند. ما كه نميتوانيم برويم سر خيابان و مساله بگوييم.
آيا فقط مردم مقصرند يا علماهم تقصيري دارند؟
بله، در كتابها پر است. از خود ما هم پرسيدند و در استفتائات ما هم هست.
بعضي خواسته يا ناخواسته به اين بحث ميپردازند كه...
نه آقا، اين از عوام الناس است. علما همه اين حرفها را ميدانند. در كتابها پر است از اين حرفها. اما مسالهاي كه هست علما نميتوانند بيايند سرخيابان بگويند ايهاالناس استخاره اين است.
گاهي يك كسي سرش شلوغ است و يكي يكي نميتواند از افراد بپرسد كه آيا ميداني استخاره يعني چه؟ گفت مثل امام مثل كعبه است كه ديگران به سمت او ميروند و نه او به سمت ديگران. مردم بايد بپرسند. من كه نميتوانم يقه مردم را بگيرم كه آيا شك بين سهوچهار را بلد هستي يا نه؟ او كه شك ميكند بايد بيايد بپرسد. من كه نميتوانم بروم سراغ مردم. بله، پيش ميآيد كه در رساله يك مساله عام نوشته ميشود يا در زمان نماز گفته ميشود. به طور كلي معني استخاره و تفال روشن است و موردش هم معلوم است. خب حالا اگر كسي هم نفهميد، نفهميد ديگر. حالا ما چي كارش كنيم؟
در ادامه اين سوال ميخواهم بپرسم كه جايگاه خردورزي در فقه شيعه تا كجاست؟
در احكام يا موضوعات؟
در موضوعات.
در موضوعات همين بحث است كه اول عقل خودتان، بعد عقل ديگران كه يعني مشورت، بعد از آن اگر به نتيجه نرسيديد، راه ديگري جز استخاره نيست.
و در احكام چطور؟
در احكام بعضي مسايل هست كه مباحث عقلي است. فقه ما مبتني بر اصول فقه است. در اصول فقه مباحث عقلاني داريم. ملازمه بين احكام عقلي و شرعي و بحثهايي داريم كه آن جا در اصول مطرح است و آن جا هم جاي عقلانيت بحث ميشود. ضمن اين كه اگر يك چيزي ولو در ادله هم يك جوري باشد، ولي ديديم خلاف عقل و خلاف عقلاست، فتوا نميدهيم. چون به هرحال هر شخص فقيهي ميداند كه چه مباحثي پيش ميآيد.
عليرغم اين كه در فقه خردورزي اينقدر جايگاه مشخصي دارد، ولي ميبينيم كه در ميان آحاد مردم اين جايگاه براي انديشيدن چندان متصور نيست...
من فكر ميكنم همين آحادي كه ميفرماييد مقصرند. حتي منبريهايي هم كه آن چنان سوادي ندارند، بالاي منبر از روايات عقل ميگويند كه خداوند وقتي عقل را آفريد به او گفت رو كن، رو كرد؛ گفت پشت كن، پشت كرد و بعد خداوند فرمود خلقي از تو مهم تر نيافريدم.
اين روايتها را بالاي منبر هم ميخوانند. هنوز هم كه هنوز است. عظمت حضرت زينب به خردورزي ايشان است كه ميگويند عقيله بنيهاشم نه احساسي بنيهاشم.
اين وظيفه شماهاست. ما كه نميتوانيم يقه مردم را بگيريم كه بياييد عقل را برايتان توضيح دهيم. وظيفه شماست كه مصاحبهاي كه ميشود را درست پخش كنيد تا مردم درست اينها را بفهمند. اين مصاحبهها بايد تاكيد شود و با قلم و بيان خوبي منتشر شود.
ويژگي فقه پويا را ميشود بفرماييد؟
فقه ما هميشه پويا بوده است. اين اصطلاح تازه اي است كه مرحوم امام به كار بردهاند و بعضي فكر كردهاند كه قبلا فقه پويا نبوده است. پويايي اي كه در فقه صاحب جواهر هست، حتي در زمان كنوني نيز به آن اندازه نيست. فقه پويا فقهي است كه بتواند به تمام مشكلات جامعه در هر زمان و با هر موضوع پاسخ دهد.
هميشه و همواره فقه ما پويا بوده است. با شرايط مختلف، احكام مختلف شدهاند و بسته به شرايط بودهاند. اين طور نيست كه آن موقعها به شرايط توجه نميكردند و به صورت جزم و دگماتيسم فتوا ميدادند و الان به شرايط توجه ميكنند. هميشه فقه ما پويا بوده است. يعني متناسب با شرايط زمان و مكان و متناسب با موضوعات مختلف و احكام مختلف.
يعني با اين توضيحات فقه ما آن طور كه مطلوب بوده است پيش رفته است؟
اصلا قبلا پوياتر از الآن بوده است.
خود شما هم اشاره كرديد كه قبلا بهتر بوده ...
اين كه ميگويم، به خاطر اين است كه بعضي فكر ميكنند كلمه فقه پويا را چون امام مطرح كرد، پس قديمها نبوده است و تازه درست شده است. هميشه فقه شيعه، فقه پويايي بوده است. اهل تسنن وقتي منحصر كردند فتوا را در چهار نفر، در حقيقت فقهشان مرد. اخيرا كتابهايي مينويسند و كتابهايي مطرح ميكنند ولي شيعه هميشه فقهش پويا بوده است؛ مثلا در اجتهاد ميگفتند كه مجتهد بايد زنده باشد. اين را همه نوعا قبول دارند كه از مرده نميشود تقليد كرد؛ مگر در ادامه اش. بنابراين همواره مجتهد بايد زنده باشد. زنده يعني چي؟ منظور همان پويايي است يعني در حقيقت اين شخص بايد موضوعات نو، فقه نو و خلاصه مقتضيات زمان و مكان را در نظر بگيرد.
آيا وضعيت فعلي حوزههاي علميه و مرجعيت شيعه پاسخ گوي جهان امروز تشيع هست؟
شكي نيست كه پاسخگوست. شما يك مورد بياوريد كه سوال كرديد و جوابتان ندادند. نه فقط شما بلكه تمام انديشمنداني كه در اين حوزه ميخواهند فكر بكنند، جمع بشوند و بگويند ما فلان موقع يك مساله داشتيم و به هر جا مراجعه كرديم، حل نشد.
همينطور حرف ميزنند و به حوزهها حمله ميكنند و اين خيلي اشتباه است. الآن تنها و تنها حجت بين خلق و خالق فقط حوزههاي علميه و مرجعيت تشيع است. امام زمان (عج) كه هم اكنون در نظرها نيستند و تنها حجت بين خلق و خالق فقط مرجعيت است و اينها را بايد خيلي حريمشان را حفظ كرد. كوچكترين اهانتي به هر صورتي نبايد به اينها صورت پذيرد. يكي از توهينها هم اين است كه ما فكر كنيم كه اينها ميخورند و ميخوابند و توجهي به مقتضيات زمان و مكان ندارند و فتواها هم مربوط به گذشتههاست.
شما ميبينيد هر مرجعي در كنار رساله، يك كتاب جدايي هم دارد به نام استفتائات. اين جداي از رساله است و گاهي هم اهميتش بيش از رساله است. رساله كليات است و اين جزييات است كه با شرايط مختلف برايش پيش آمده است. من خودم سه جلد استفتائات دارم كه چاپ شده است و بيش از چهار جلد نيز در دست چاپ است. يك كسي بخواهد كتاب چاپ كند، پدرش در ميآيد و اصلا امكانش نيست.
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]
صفحات پیشنهادی
آيتالله علمالهدي:عدهاي به نام وحدت و رأفت سعي در پوشاندن خيانت و ظلم فتنه 88 را دارند
آيتالله علمالهدي عدهاي به نام وحدت و رأفت سعي در پوشاندن خيانت و ظلم فتنه 88 را دارند امام جمعه مشهد گفت در فتنه 88 فتنهگران وسيله نفوذ و حضور غربيها در داخل كشور شدند و امروز عدهاي تلاش دارند آن فتنه را بپوشانند و به نام حفظ وحدت و رأفت اين خيانت و ظلم بزرگ را به فراممراسم گراميداشت مرحوم آيتالله ارسنجاني در قم برگزار شد
مراسم گراميداشت مرحوم آيتالله ارسنجاني در قم برگزار شد سرويس شهرستانها مراسم گراميداشت مرحوم آيتالله محمد حسين حسيني ارسنجاني چهارشنبه شب در مسجد امام حسن عسكري ع قم برگزار شد به گزارش ايرنا در اين مراسم كه آيتالله العظمي سيد موسي شبيري زنجاني از مراجع تقليد نمايندگان بيومردم ايران توانايي پذيرش تحريمهايي شديدتر از اين را دارند/ از حضور آيتالله هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه اطلا
مردم ايران توانايي پذيرش تحريمهايي شديدتر از اين را دارند از حضور آيتالله هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه اطلاعي ندارم عضو جامعه روحانيت مبارز گفت كشور ما صاحب امكاناتي است كه ميتواند تحريمهايي شديدتر از اين را تحمل كند و روي پاي خود بايستد به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگآيتالله غلامعلي نعيمآبادي : برخي از گروهها و فرقهها ماموريت دارند كه تفسيري نادرست از اسلام ارائه دهند
آيتالله غلامعلي نعيمآبادي برخي از گروهها و فرقهها ماموريت دارند كه تفسيري نادرست از اسلام ارائه دهند امام جمعه بندرعباس در خطبههاي نماز جمعه گفت امروز دين اسلام ميتواند به عنوان نسخهاي نجاتبخش براي بشر مطرح باشد به گزارش خبرگزاري برنا از هرمزگان امام جمعه بندر عباس خآيتالله نوري همداني تاكيد كردبرخورد استدلالي با تكفيريها و انديشههاي وهابيت
آيتالله نوري همداني تاكيد كردبرخورد استدلالي با تكفيريها و انديشههاي وهابيت يكي از مراجع تقليد گفت هجمهها عليه شيعيان از سوي تكفيريها و وهابيها بسيار زياد شده و لازم است برخوردي استدلالي با آنها داشته باشيم به گزارش خبرگزاري فارس از قم آيتالله حسين نوري همداني عصر امروزآيتالله حائريشيرازي:مسئولان عزمي براي برخورد با رباخواران ندارند
آيتالله حائريشيرازي مسئولان عزمي براي برخورد با رباخواران ندارند عضو خبرگان رهبري با اشاره به اينكه حلال كردن ربا پوشاندن لباس حق بر باطل است خواستار برخورد قاطع با رباخوران شد به گزارش خبرگزاري فارس از قم به نقل از مركز خبر حوزه آيتالله محيالدين حائريشيرازي در همايشآيتالله سبحاني: عالم اسلام از تكفيريها به ستوه آمدهاند
آيتالله سبحاني عالم اسلام از تكفيريها به ستوه آمدهاند يكي از مراجع عظام تقليد با اشاره به خطر گروههاي تكفيري شكل گرفته در منطقه بيان داشت امروز همه عالم اسلام اعم از شيعه و سني از دست تكفيريها به ستوه آمدهاند به گزارش خبرگزاري فارس از قم آيتالله جعفر سبحاني در ديدار رئيساختصاصي فارس/گرفتاري تركيه در باتلاق سوريهاردوغان براي دستگيري تكفيريها در تركيه دستور ويژه صادر كرد
اختصاصي فارس گرفتاري تركيه در باتلاق سوريهاردوغان براي دستگيري تكفيريها در تركيه دستور ويژه صادر كرد نخست وزير تركيه در نامهاي به سازمان اطلاعات ژاندارمري و پليس تركيه دستور داد تا گروههاي تكفيري وابسته به القاعده كه داراي مقر پادگانهاي آموزشي و منازل امن در استانهاي مختلگرفتاري اكيپ راهداري، عوامل اورژانس و هلالاحمر در كولاك
گرفتاري اكيپ راهداري عوامل اورژانس و هلالاحمر در كولاك بهدنبال كولاك شديد در منطقهي ورزقان اكيپ راهداري عوامل اورژانس هلالاحمر و چند تن از روستائيان كه براي امدادرساني به حوالي معدن مس سونگون منطقه اعزام شده بودند در كولاك شديد گرفتار شدند ميرزاپور رئيس شبكهي بهداشتحجتالاسلام نواب: علما و روحانيون نقش اول را در انحراف و هدايت جامعه برعهده دارند
حجتالاسلام نواب علما و روحانيون نقش اول را در انحراف و هدايت جامعه برعهده دارند رييس دانشگاه اديان و مذاهب با بيان اينكه صلاح و مصلحت هر امت و ملتي توسط علما و بزرگان انديشه آن دين و مذهب تعيين ميشود گفت علما و روحانيون نقش اول را در انحراف و هدايت جامعه بر عهده دارند يکشمديركل امور عشاير كهگيلويه و بويراحمد:بازديد آيتالله ملكحسيني از مناطق عشايري موجب رفع مشكلات عشاير شد
مديركل امور عشاير كهگيلويه و بويراحمد بازديد آيتالله ملكحسيني از مناطق عشايري موجب رفع مشكلات عشاير شد مديركل امور عشاير كهگيلويه و بويراحمد گفت بازيد نماينده وليفقيه از مناطق مختلف عشايري از جمله مناطق عشايري شهرستانهاي گچساران كهگيلويه و دهدشت موجب خرسندي عشاير و رفع برخياستاد دانشگاه تربيت بدني: به تواناييهاي بانوان باور ندارند!
استاد دانشگاه تربيت بدني به تواناييهاي بانوان باور ندارند يك استاد دانشگاه تربيت بدني معتقد است در بخش مديريت ورزش بانوان نيروهايي خوبي وجود دارد اما از آنها استفاده نميشود طيبه زرگر در گفتوگو با خبرگزاري دانشجويان ايران ايسنا درباره وضعيت تربيت نيروي انساني در بخش مديرزناني كه آرزوي بريدن سر مردها را دارند+تصاوير
زناني كه آرزوي بريدن سر مردها را دارند تصاوير القاعده با به خدمت گرفتن زنان براي تحقق اهداف و برنامهها فتواي صادره از سوي رهبر كنونياش را زير پا گذاشته است به گزارش سرويس فضاي مجازي خبرگزاري فارس سايت مشرق نوشت نزديك ده سال زمان بين دستگيري اولين زن عضو سازمان القاعده در عر-
گوناگون
پربازدیدترینها