واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: واشنگتن پست: آيا اوباما، گورباچف دوم است؟
"ديويد ايگناتيوس" در روزنامه آمريكايي واشنگتن پست نوشت: باراك اوباما دنباله رو راه ميخاييل گورباچف در به زيركشيدن يك ابر قدرت هرچند با نياتي خيرخواهانه اما غافل از عواقب اين جهانبيني است.
دراين مقاله تحليلي كه در واشنگتن پست به چاپ رسيدن با عنوان "آيا به جاست اوباما را گورباچف دوم بناميم؟" آمده است: اصلاحات هر دو رهبر كه از روي حسن نيت هم انجام شد، همه قدرت يك ابر قدرت را به زير كشيد و امروز ريشه اصلي نگراني همه متحدان آمريكا نيزهمين است كه البته بالقوه محرك هم هست. وي به نقل از "والتر راسل ميد" كه در مقاله "پاياني بر نظريه پايان تاريخ" به افول ابرقدرتي امريكا در جهان اشاره ميكند و مينويسد: رويكرد اوباما با فاصله گرفتن از سياستهاي جورج بوش مهمترين دستاوردش قويتر شدن قدرتهاي محوري شامل سه كشور روسيه، چين و ايران بود.
وي ميافزايد: در ديدگاه بسيار بدبينانه، اين رقباي آمريكا در موقعيت كنوني كه عقب نشيني آمريكا كاملا مشهود است، فرصت را مغتنم ديدهاند تا فضا را براي تغيير در دستور كار جهاني آماده سازند و اين نگرانيها قابل توجيه است چرا كه دغدغه خاطر بسياري از متحدان آمريكا هم هست. يكي از مفسران سياسي عرب دراين باره ميگويد: آيا دولت اوباما اصلا متوجه اهميت اين مساله هست كه دراين گوشه از جهان، شأن و منزلت آمريكا به طور كلي فروريخته است؟
آنچه كه قابل تأمل است اين است كه اوباما هم مانندگورباچف كوشيد تا خطاهاي گذشته كشورش را به نحوي جبران و اصلاح كند و فرآيندي كه اوباما آن را سرلوحه كار خود قرار داد، بطور كل قدرت آمريكا را مخدوش كرد و به تبع آن هم متحدان آمريكا آسيب پذيرتر از گذشته شدند.
اينگا تيوس درمورد توافق هستهاي با ايران مينويسد: اگر فرض بر اين باشد كه كار اوباما صحيح بوده و توانسته است بدون توسل به جنگ، برنامه هستهاي ايران را محدود سازد، چگونه خواهد توانست جلوي مخالفان را بگيرد؟ اين مستلزم آن است كه نوعي ارتباط استراتژيك ميان دوستان و دشمنان بر قرار گردد كه صد البته چنين هوشمندي درپنج سال گذشته از اوباما مشاهده نشده است.
وي ميگويد: راسل ميد دركتابش توضيح ميدهد: "در اين برهه، اين "قدرتهاي محوري" نظارهگر حفرهاي هستند كه درعمارت بزرگ قدر قدرتي آمريكا ايجاد شده است اما نه اينكه آن را پر كنند.
وي ميافزايد: "اين سه قدرت، در تضعيف آمريكا در "اوراسيا" و ايجاد مزاحمت براي ائتلافهاي آمريكا دراين منطقه، منافع مشترك را دنبال ميكنند و دولت امريكا هم چشمانش را به روي اين چالشها بسته است در حالي كه اين دشمنان همچنان رو به جلو ميتازند".
يك تحليلگرعرب هم در اين منظر قائل به اين باور است كه "اوباما مصمم به تعديل قدرت امريكاست و اعتقاد به دكترين "شترمرغ" دارد و عامدانه از عواقب عقب نشيني از عراق و افغانستان غافل مانده است. در عراق، آمريكا افزون بر سه هزارميليارد دلار در آن هزينه كرد و ضمن آن كه خونهاي بسياري هم در آن ريخته شد اما امروز دولت عراق به يك كارگزار فعال ايران تبديل شده و آمريكا هم كاملا نسبت به آن منفعل مانده است.
در افغانستان آمريكا بيوقفه در تلاش و هزينه كردن است اما "حامد كرزي" مقابل آمريكا شانه بالا مياندازد و راهش را ميگيرد و پي كار خود ميرود. كشورهاي جهان نگران آن هستند كه اوباما اصلا متوجه نيست كه قدرت آمريكا رو به افول است. شايد پاسخ دولت اوباما به اين انتقادها اين باشد كه اينها هرگز نشانه ضعف نيست بلكه تلاش آمريكا در راه تنظيم نظم نويني براي جهان است. البته بديهي است كه اين نظم جديد، نارضايتيهايي هم در برخي همچون عربستان به دنبال خواهد داشت اما در مجموع حاصل كار ثبات بيشتر براي منطقه است.
اينگا تيوس مينويسد: سوال اينجاست كه اوباما چگونه خواهد توانست مخاطرات اجتناب ناپذير اين روند انتقال را مهار كند؟ وي ميافزايد: درمورد ايران، شايد پاسخ اين باشد كه آمريكا هم بايد منطبق با تهران عمل كند و تهران از يك سو بر سر برنامه هستهاي خود به توافق ميرسد اما از سويي ديگر در منطقه به كمك نيروهاي نيابتياش مانند "حزب الله" همچنان دستور كار خود را دنبال ميكند. اعراب نظرشان اين است كه اوباما به حكم منطبق ساختن خود با شرايط مانند ايران، رويكرد "يك بام و دوهوا" را دنبال كند.
تاريخ نويسان نظامي هم عقب نشيني آمريكا از موضع ابر قدرتياش را حتي اگر هم به نيات دفاعي باشد به صلاح كشور نميدانند و آن را دشوارترين و خطرناكترين مانور آمريكا به حساب ميآورند.
وي افزود: راسل ميد هم در كتابش به همين موضوع اشاره دارد و با بيان اين مخاطرات اوباما را "شخصيتي خارج از گود" معرفي ميكند نه رهبري كه طبق روال ثابت آمريكا، لشكر كشيهاي نظامي را رهبري ميكند.
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]