واضح آرشیو وب فارسی:ايران: حاشـــيه و متــن تسويه حساب سياسي با نخبگان علمي
رضا محمدي
«توسعه علمي» برآيند جامعهاي عقلگرا و نخبگاني نقاد است. مادام كه با نگاهي حزبي و محفلي به مباحث علمي- آكادميك نظر كنيم و نخبگان دانشگاهي را مهرههاي شطرنج سياست بخوانيم، علم را به محاق بردهايم و عالمان را محصور ساختهايم؛ اتفاقي كه سالهاي گذشته مصداقهاي بسيار يافت و بسياري از اصحاب دانشگاه را از كرسي تدريس و تعليم محروم ساخت.
بعد از انتخابات 24 خرداد، مشروعيت اين افكار و رفتارها برافتاد اما هنوز رسوباتي از اين نگرشهاي حذفي نسبت به نخبگان و استادان دانشگاهي به چشم ميخورد.
انتظار ميرفت اين جريانات با تأمل در نتيجه انتخابات به بازنگري در رفتارهاي حذفي خويش بويژه با اصحاب انديشه و دانش بپردازند اما متأسفانه شواهد حاكي از آن است كه بازيگران سياست را سوداي دگر در سر افتاده است. ظرف روزهاي اخير چند رشته حركت تخريبي بويژه عليه نخبگان همراه دولت جديد به راه افتاد. فصل مشترك اين هجمهها يك ادعاي آشنا و در عين حال عجيب است مبني بر اين كه «انديشوران حامي دولت روحاني به دنبال ترويج و تثبيت غربگرايي در ايران هستند.» اين مهمترين فقره از ادعاي كساني بود كه به مدت هشت سال دانشگاه را پايگاه قدرت سياسي خويش قرار دادند و كرسيها و فرصتهاي علمي را سخاوتمندانه ميان خويشان حزبيشان بذل و بخشش كردند. از جمله چهره هاي دانشگاهي كه به تازگي در كانون بداخلاقي برخي محافل شبهحزبي قرار گرفته، ميتوان به استاد سرشناس دانشگاه شهيد بهشتي- محمود سريعالقلم- اشاره كرد. محافل مذكور صرفاً به جرم همراهي اين استاد علم سياست با منتخب مردم به صورت بي محابا دست تحريف در سخنان او ميبرند و با ذهني توطئهانديش، سخنرانيها و جلسات بحث او را به چالش ميكشند.
البته براي همه نخبگان دانشگاهي كه دانش خويش را صرف تحقق آرمانهاي دولت برگزيده 24 خرداد كردهاند، اين كارشكنيها امري غريب نيست. افرادي نظير مسعود نيلي يا محمود سريعالقلم از زمره چهرههايي هستند كه جامعه علمي هشت سال به واسطه نگاههاي تنگنظرانه از كرسي تدريس آنها محروم ماندند. طنز تلخ اين ماجرا اين است كه محافل مذكور سخنراني استاد علم سياست در «تبيين انديشههاي امام موسي صدر» را برنتافته و با لطايف الحيل اين نشست علمي را زير سؤال بردهاند.
مادام كه قصد كنيم مشق علم را با عينك سياست بخوانيم و بداخلاقي رسانهاي را ضميمهاش كنيم، ديگر دور از انتظار نخواهد بود كه سخنراني علمي را «بيانيه سياسي» ببينيم. راهبردهاي علمي را «راهكارهاي توسعه سكولاريسم» بخوانيم. نخبه علمي را «استراتژيست سياسي» معرفي كنيم. آسيبشناسي اجتماعي را «خودباختگي هويتي» تفسير كنيم. مقاله علمي را «مرامنامه حزبي» جلوه دهيم. توجه دادن به عقلانيت را «وادادگي فرهنگي» تعبير كنيم. تأكيد بر توسعه و پيشرفت علمي را «غربگرايي و غيرپسندي» معنا كنيم. اعتماد به متخصصان را «بيتوجهي به عامه» ترجمه كنيم. علمگرايي را «دلدادگي به آرمانشهر تمدن غربي» برداشت كنيم. حافظه تاريخي ما خالي از اين برخوردهاي سياسي و بياخلاقيها با چهرههاي دانشگاهي نيست. برخوردي كه بسياري از نخبگان اين سرزمين را طي 8 سال گذشته حاشيهنشين و خانهنشين كرد. رويكردي كه حتي خلاف مرام و رسم كرسيهاي آزادانديشي است.
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]