محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830974100
نگاهي قرآني ـ فلسفي به «بازتنيابي»
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهي قرآني ـ فلسفي به «بازتنيابي»
مسئله بازتنيابي(تناسخ) افزون بر اينكه هيچ پشتوانه عقلي ندارد، دلايلي نيز عليه آن وجود دارد. اين دلايل، هم فلسفي و هم نقلي و روايي است. از سوي ديگر، اگر برخي دلايل به نفع تناسخ اقامه شود، مردود و مخدوش ميباشد. بنابراين ميتوان گفت تناسخ مسئلهاي محال و باطل است.
بخش اول
چكيده
جنبشهاي نوپديد معنوي داراي مباني مشتركي هستند. يكي از بنيادهاي مهم عرفانهاي نوظهور، مسئله «تناسخ» يا «بازتنيابي» است. تناسخ از مسئلههاي مهمي است كه مورد توجه ويژه متفكران مسلمان اعم از فيلسوفان، متكلمين، عارفان و مفسران بوده است. مقالة حاضر قصد دارد پس از بررسي معناشناسي و تحليل انواع تناسخ، به بررسي دلايل آن بپردازد. دلايل مطرح شده دراينباره سه دستهاند؛ برخي عقلي يا فلسفياند، بعضي ديگر نقلي ـ اعم از قرآني يا روايي ـ اند. البته در پارهاي از دلايل نقلي نيز شبهة امكان تناسخ، وجود دارد. مقالة پيشرو به تحليل و بررسي هر سه دسته دليل ميپردازد.
واژگان كليدي: تناسخ، بدن مثالي، تشخّص، قوه و فعل، سمساره، كرمه.
درآمد
چندي است در غرب پديدهاي نوظهور با عنوان جنبشهاي نوپديد معنوي پديد آمده است و به سرعت كشورها را درنورديده و به اهداف خود نزديك شده است. امروزه طيف وسيعي از معنويتهاي كاذب به ايران اسلامي وارد شده است. اگر با نگاهي مبنايي به آنها بنگريم، بيشك مسئله بازتنيابي، مهمترين بنياد جنبشهاي نوظهور معنوي است. تمامي كيشهاي معنوي رايج به اين مسئله اشاره كرده و تمايل خود را نسبت به پذيرش آن اعلام نمودهاند. به نمونههايي از آنها توجه كنيد:
1. از نظر دالايي لاما، اعتقاد به تناسخ، نه تنها لازم و ضروري است، بلكه فوايد اخلاقي و اجتماعي نيز دارد؛ براي نمونه، او در پاسخ به اين پرسش كه آيا شما در مورد چگونگي كنار آمدن با مرگ عزيزي ـ مثلاً فرزند ـ پيشنهادي داريد، چنين پاسخ ميدهد: تا حدي به عقايد شخصي فرد بستگي دارد. اگر مردم به تولد دوباره اعتقاد داشته باشند، طبق آن ـ به عقيده من ـ راهي براي كاستن غم و اندوه وجود دارد. آنها ميتوانند با اين واقعيت كه مرگ، تولدي دوباره براي عزيزشان است، خود را تسكين دهند. (لاما، 1382: 158)
از نگاه او، كسي كه براي چندين زندگي خود را آماده كرده تا به نيروانه و رهايي دست يابد، بسيار بهتر با مشكلات كنار ميآيد تا كسي كه ميخواهد چند ساله به مقصد برسد؛ زيرا چشمداشت بيش از اندازه، آن هم در آغاز كار، با گذشت زمان مايه نوميدي و ناكامي انسان خواهد شد.
2. يوگاناندا نيز ادعا ميكند خاطراتي از زندگي گذشتهاش را به ياد دارد كه اين به معناي تأييد تناسخ است. او ميگويد:خاطرههاي سالهاي نخستين زندگيام را بدون نظم تاريخي به ياد ميآورم. همچنين خاطرههاي روشني دارم از يك زندگي دور كه در آن يك يوگي بودم ميان برفهاي هيماليا. يادآوري خاطرههاي گذشتهام مرا با آينده نيز پيوند ميداد. (يوگاناندا، 1380: 17)
او در توجيه يادآوري گذشته ميگويد:چه بسيار يوگيهايي كه به دليل گذر غيرعادي از زندگي به مرگ، خودآگاهي لاينقطع خويش را حفظ كردهاند. اگر انسان تنها جسم بود، عدم او هويتش را پايان ميبخشيد. اما همه حكيمان در طول هزارهها ندا دردادهاند كه آدمي در اصل، روح است و مجرد و بيزمان. (همو، 1383: 18)
3. كلمات و سخنان كريشنا مورتي هم درباره مسئله تناسخ شنيدني است. او گاهي آن را خرافه مينامد و رد ميكند و گاهي مورد تأييد قرار ميدهد:تناسخ وجود ندارد. اين حرفها خرافات است؛ يك باور خشك و تعصبآميز است. هر چيز بر روي اين زمين زيبا زندگي ميكند، ميميرد؛ به وجود ميآيد و از بين ميرود. (مورتي، 1383: 327)
كريشنا مورتي مردن را بخشي از تماميت زندگي ميداند و ابداً آن را موجب اندوهناكي و غمگساري نميبيند؛ بلكه معتقد است بايد آن را شادمانه و با آغوش باز پذيرفت.هندوها مقدار زيادي خرافات دراينباره دارند ـ كه تو ميماني و جسم ميرود ـ و از اين نوع مهملات... ميگويند آن انرژي و بصيرت فوقالعاده براي صدها سال در جسم و كالبد ديگري فعاليت و عملكرد خواهد داشت. اينها خرافات است. (همان: 357)
كريشنا مورتي عقيده به تناسخ را يك پاسخ ذهني به ميل شديد انسان براي توضيح و توجيه مسئله مرگ ميداند و آن را نوعي توهم ميخواند كه ناشي از علاقة انسان به جاودانگي و ناميرايي، و رها شدن از ترس رواني ناپديداري و نابودي است.
از سوي ديگر، او در گفتههاي ديگر خود تعابيري را بيان ميكند كه نشاندهنده اعتقاد و پايبندياش به تناسخ است؛ مثلاً ميگويد:من هميشه در اين زندگي، و شايد در زندگيهاي گذشتة خود، اين آرزو را داشتهام كه فارغ از اندوه باشم و به وراي محدوديتهاي هستي خود بروم. (همان: 26)آيا ارگانيسم از طريق زيستهاي متعدد آماده ميشده است؟ (همان: 263)
به همين دليل، چندان روشن نيست كه موضع دقيق او درباره اين مسئله چيست. البته شايد اين هم يكي ديگر از ضد و نقيضگوييهاي او باشد. اين نكته را هم نميتوان از نظر دور داشت كه انسان نميتواند انديشههاي آيين بودا و هندو را بپذيرد، اما تناسخ را رد كند. 4. اشو به شكلهاي مختلف، چرخة حيات را در همين دنيا مطرح كرده، سعي دارد با اين نظريه پارهاي از مشكلات را پاسخ دهد. او ميگويد:انسان گمان ميكند خواهد مرد؛ اما مرگ يك سفسطه است. هيچكس تاكنون نمرده و هيچكس تاكنون متولد نشده است. تولد و مرگ فقط دو قسمت ماجراي زندگي جاودان هستند. نه تولد آغاز اين ماجراست و نه مرگ پايان آن. تو پيش از تولد وجود داشتي و پس از مرگ وجود خواهيداشت. (اشو، 1382 الف: 22)
او در جايي ديگر چنين ميگويد:در مرگ، شخص فقط بدنش را ترك ميكند و بلافاصله بدن ديگري را ميگيرد. (همو، 1382 ب: 112) اشو در اظهاري عجيب، هندوها را نخستين مردماني ميداند كه انديشة مذهب به ذهنشان خطور كرده و آنان را آگاهترين مردم روي زمين و ابداعكنندة اولين مذهب معرفي ميكند كه به عنوان يك اصل ديني مسئله چرخة حيات يا مرگ و زايشهاي متوالي را مطرح كردهاند.
مترادف كلمة «جهان» به زبان هندي «سانسارا» ميباشد كه به معناي چرخ است؛ زيرا جهان چرخة مرگ و حيات مكرر و متوالي دارد:هندوها قديميترين مردم آگاه هستند. آگاهترين مردم باستاني روي زمين. آنها اولين كساني بودند كه مذهب در ذهنشان خطور كرد و آنها فقط يك آرزو دارند؛ تنها يك تپش بزرگ در قلبشان؛ چگونه رها شوند؛ چگونه از اين چرخه تولد و مرگ رها شوند؛ چطور از اين دايره به بيرون بجهند؛ چگونه آگاهي كسب كنند تا از چرخة حيات (Sansara) به بيرون قدم بردارند.
هندوها ميگويند: «ما اين سفر را بارها طي كردهايم. ما بذر شدهايم؛ درخت شدهايم؛ دوباره بذر شدهايم و دوباره درخت شدهايم؛ بارها و بارها. همة آن بيهوده و بيفايده بوده است.» (همان: 82) ريشههاي عقيده به تناسخ، نخستينبار بهصورت مكتوب در اوپنيشادها به چشم ميخورد؛ ولي احتمالاً اين ايده، برآمده از انديشة آرياييها نيست و اين فكر از «دراويديها» ـ يعني بوميان قديم و ساكنان اصلي هندوستان ـ گرفته شده و نزد آرياييها تحول و تكامل يافته است. (ناس، 1375: 154)
به اعتقاد هندوان، روح آدمي يك سلسله توالد و تجديد حيات را طي ميكند و پياپي از كالبدي به كالبد ديگر درميآيد. پس از مرگ، روح به پيكر ديگري منتقل ميشود و جامة نوين ميپوشد. اين ادوار توالد پيدرپي در يك سلسلة بيانتها بهصورت دائمي ادامه خواهد داشت. انتقال ارواح از پيكري به پيكر ديگر، هميشه در سطح واحدي وجود ندارد؛ بلكه ممكن است در عوالم بالا يا پايين نمودار گردد؛ مثلاً گاهي از كالبد آدمي خارج شده، در كالبد درختي درآيد يا از كالبد حيواني بيرون رود و در كالبد انساني برهمن، پوشيده شود.
آدمي در نتيجة ارتكاب گناه بسيار، در مرحلة بازگشت، تبديل به موجودي بيجان ميشود و در نتيجة گناهان ناشي از گفتار، در كالبد پرندهاي ظهور جديد مييابد و در نتيجة ارتكاب گناهان ناشي از مغز و انديشه در طول ساليان دراز، در طبقهاي پستتر، تجديد حيات ميكند. قاتل يك برهمن، هزار مرتبه در پيكر عنكبوتها، افعيها، سوسمارها و جانوران موذي ظهور ميكند.
كساني كه از آزار ديگران لذت ميبرند، تبديل به درندگان گوشتخوار ميشوند. كساني كه لقمة حرام و غذاي ممنوع خورده باشند، تبديل به كرمها ميشوند؛ اما دزدان و اشرار كه موجب اتلاف نوع هستند، براي دزديدن يك دانه، به موش صحرايي و براي دزديدن يك اسب به ببر و براي دزديدن يك ميوه يا ريشة گياه، بهصورت ميمون ظهور مييابند؛ براي ربودن يك زن، خرس ميشوند و براي دزديدن يك گاو، به بزمجه تبديل ميگردند. (همان: 156)
بنابراين، زندگي يك روح به عنوان يك فرد، فقط يكجا و در يك بدن نيست؛ بلكه هر فرد حياتي تكرار شونده دارد. هر فرد هزارانبار پيش از زندگي كنوني وجود داشته است و پس از اين زندگي هم حياتهاي متعددي خواهد داشت؛ اما در هر مرحله بهصورت كالبدي نمودار ميشود. پس روح در يك سرگرداني مداوم است و اين معناي لغوي «سمساره» ميباشد. (پاشايي، 1383: 67)
از سوي ديگر، يگانه عامل تعيينكننده براي انتقال روح، عمل و كردار است. كردار در يك زندگي، علت زندگي ديگر است. تا زماني كه كوچكترين اثري از كردار در زندگي فرد باقي باشد، سلسله سمساره پابرجاست. هيچ عامل ديگري جز عمل و رفتار پيشين فرد، در انتقال روح اثرگذار نيست. بنابراين، توبه، انابه، شفاعت، عفو و غفران، نه اثرگذار است و نه معنا و مفهومي خواهند داشت.
اين نظام كنش و واكنش همان قانون كرمه است كه بر تناسخ حاكم است.تناسخ، نخستين مبنا و مهمترين اصل آيينهاي عرفان هندي و غيرهندي است. اساساً فرهنگ هند با تناسخ گره خورده است و هرجا سخن از كيشهاي هندي است، تناسخ در ذهن تداعي ميشود. با توجه به اهميت مسئله تناسخ، لازم است نسبت به آن توجه بسيار داشت.
الف) معناشناسي
1. معناشناسي لغوي
تناسخ از مادة نسخ است و به معاني مختلفي بهكار ميرود؛ نظير زدودن، از بين بردن، از ميان برداشتن، باطل كردن، تحول و انتقال. ابنمنظور در اين باره آورده است:النسخ ابطال شيء و اقامة آخر مقامه ... و النسخ نقل الشيء من مكان الي مكان و هو هو ... الاشياء تناسخ اي تداول فيكون بعضها مكان بعض. (ابن منظور، 1410: 3 / 61)نسخ به معناي زدودن چيزي و جايگزيني چيز ديگري به جاي آن است؛ نسخ به معناي انتقال چيزي از جايي به جاي ديگر است و تناسخ اشياء به معناي جابهجايي آنهاست؛ بهطوري كه در جاي همديگر قرار گيرند.
كتاب المعجم الوسيط نسخ را چنين تعريف كرده است:نسخ الشي ينسخ نسخاً اي ازاله. يقال نسخت الريح آثار الديار، و نسخت الشمس الظل و نسخ الشيب الشباب و يقال نسخ الكتاب اي نقله و كتبه حرفاً بحرف... و تناسخت الارواح اي انتقلت من اجسام الي اخري. (ابراهيم مصطفي، 1988: 917) نسخ يك چيز، به معناي از بين بردن آن چيز است؛ چنانكه گفته ميشود باد، آثار ديار را از بين برد و آفتاب، سايه را از ميان برداشت و پيري، جواني را زدود. اگر نسخ را به كتاب نسبت دهند، به معناي آن است كه نوشتههاي آن كتاب را نسخهبرداري كردند؛ يعني با همة حروف، كلمات و فرازهايش را منتقل كردند؛ اما تناسخ ارواح [كه محل كلام است] به معناي انتقال ارواح از برخي اجسام به اجسام ديگر است.
اگر به ديگر منابع لغوي هم مراجعه شود، معاني پيشگفته در آنها يافت ميشود (ر.ك: زبيدي: 1991؛ قريشي نبايي: 1352؛ ابنفارس: 1422، ماده فسخ) و معناي جديدي به لحاظ لغوني از آنها به دست نميآيد. ازاينرو يكي از معاني لغوي تناسخ، انتقال روح به كالبد دوم ميباشد كه به معناي اصطلاحي نزديك است.
2. معناشناسي اصطلاحي
اولين فيلسوفي كه بهصورت جدي به مسئله تناسخ پرداخته، بوعلي سيناست. وي براي تناسخ چند تعريف ارائه ميدهد. او در تعريفي، بازتنيابي را چنين توصيف ميكند:التناسخ أن تعود النفس بعد الموت الي البدن. (ابنسينا، 1363: 107) تناسخ آن است كه نفس پس از مرگ به بدن برگردد.
بر اين اساس، ميتوان گفت تفاوتي نيست كه بدني كه نفس به آن بازميگردد، بدن ديگري غير از بدن پيشين باشد يا همان بدن سابق باشد. با دقت فلسفي، به لحاظ تشخص وجود، بدن دوم غير از بدن سابق خواهد بود؛ در نتيجه، موارد ذيل جزء مصاديق تناسخ خواهند بود:1. بدن دوم ـ كه نفس به آن بازميگردد ـ با بدن پيشين فرق داشته باشد؛ خواه بخشي از اجزاي بدن دوم، غير از بدن پيشين باشد و يا همة اجزاي آن؛ چنانكه ميتوان گفت، بدن دوم ميتواند بدن انسان، حيوان، گياه و يا جماد باشد.
2. نفسي كه از بدن خارج شده است، زماني به بدن بازگردد كه بدن سابق متلاشي شده، ولي مواد آن موجود باشد. پس با همان مواد، بدني شكل گرفته كه بدن دوم محسوب شده، نفس به آن وارد ميشود. در فرضهاي مختلف دربارة تناسخ، ميان نفس انساني كه پس از استقرار در جنين در كالبد جسمي قرار گرفته و بهواسطه مرگ جنين از آن خارج شده، و نفس انساني كه مرحله يا مراحلي از زندگي را پس از تولد سپري كرده و سپس از دنيا رفته و روحش به بدن ديگري ملحق شده است، فرقي نيست همچنانكه در بدني كه روح به آن منتقل ميشود نيز ميان جنيني كه آماده تعلق روح شده، و بدني كه مستقيماً از خاك پديد آمده و روحِ منتقل شده، به آن تعلق گرفته است، تفاوتي نيست.
ابنسينا در تعريف ديگري تناسخ را چنين توصيف ميكند:التناسخ هو أن تكون النفس التي تفارق، تعود فتدخل بدناً آخر. (همان: 108) تناسخ اين است كه نفسي كه از بدني جدا شده است، بازگردد و وارد بدن ديگري شود. در ظاهر، تعريف دوم ابنسينا با تعريف نخست او فرق دارد. تفاوت اين است كه نميشود بدن دوم، همان بدن نخست باشد؛ ولي با دقت فلسفي درمييابيم بين دو تعريف فرقي وجود ندارد؛ زيرا بدن پيشين هرچه باشد، غير از بدن سابق است.
نكتة ديگر اينكه هرچند واژة «بدن» مطلق است و بر بدن مثالي هم اطلاق ميشود، ولي با توجه به مبناي ابنسينا ميتوان گفت در اينجا فقط بدن مادي اراده شده است؛ زيرا ابنسينا التزامي به بدن مثالي ندارد. جناب صدرالدين شيرازي چندين تعريف در باب بازتنيابي ارائه كرده است كه يكي از آنها به شرح ذيل است:التناسخ عبارة عن استرجاع النفس و نقلها الي البدن بعد ذهابها عنه تارة اخري من جهة صلوح مزاجه و استعداد مادته. (صدرالدين شيرازي، 1379: 9 / 55) تناسخ عبارت است از بازگشت و نقل دوبارة نفس به بدن، پس از بيرون رفتن از آن، از اين جهت كه مزاج و بدن استعداد لازم را براي تعلق روح پيدا كرده است.
اين تعريف بسان تعريف اول او شامل تمامي مصاديق و فروض پيشگفته ميشود؛ اما شايد بتوان احتمال ديگري بر آن افزود ـ هرچند با مبناي ملاصدرا سازگار نيست ـ و آن حالت خواب است. روح انسان در اين حالت از بدن جدا شده، دوباره برميگردد. در اين مورد، تعريف ملاصدرا صادق است؛ مگر اينكه ذهاب روح به معناي مرگ باشد و خواب مصداق ذهاب روح نباشد؛ درحاليكه قرآن از هر دو به « توفّي» تعبير نموده است. تعريف ديگر صدرا چنين است:التناسخ انتقال النفس من بدن عنصري أو طبيعي الي بدن آخر منفصل من الاول. (همان: 4 / 4)تناسخ عبارت است از انتقال نفس از بدن عنصري يا طبيعي، به بدن ديگري غير از بدن اول.
صدرالمتألهين در عبارت ذيل، نكته ديگري را ميافزايد:التناسخ انتقال النفس الشخصية من بدن الي بدن سواء كان البدن عنصرياً أو فلكياً أو برزخياً. (همو، 1360: 148)تناسخ عبارت است از اينكه روح يك كالبد، خواه عنصري، فلكي و يا برزخي باشد، به بدن عنصري، فلكي و يا برزخي ديگري منتقل شود. در تعريفهاي پيشين، از انتقال به بدن فلكي و مثالي سخني به ميان نيامد؛ ولي تعريف اخير بر اين معنا دلالت دارد كه انتقال به بدن فلكي و مثالي نيز تناسخ است؛ از اين رو دايرة مصاديق و فروض تناسخ گسترده ميشود.
حاصل آنكه، تناسخ يا بازتنيابي، به معناي انتقال روح يا نفس از كالبدي به كالبد ديگر در همين جهان خواهد بود. البته كالبد اول و دوم ميتواند انواعي داشته باشد؛ مثل اينكه انساني، حيواني و يا گياهي باشد كه بر اين اساس، تناسخ، انواع و اقسامي خواهد يافت. در اين صورت، معناي اصطلاحي تناسخ به معناي لغوي آن نزديك خواهد شد.
منابع و مآخذ
1. آملي، محمدتقي، 1374، درر الفوائد، قم، مؤسسة دارالتفسير، چ 3.
2. ابراهيم مصطفي، 1988 م، المعجم الوسيط، استانبول، دارالدعوة.
3. ابنبابويه (صدوق)، محمد بن علي، 1371، الاعتقادات، تحقيق عصام عبدالسيد، قم، المؤتمر العالمي، چ 1.
4. 1378 ق، عيون اخبار الرضا×، قم، جهان.
5. ابنسينا، ابوعلي الحسين بن عبدالله، 1404 ق، الشفاء، الطبيعيات، قم، منشورات مكتبة آيتالله مرعشي نجفي.
6. 1357 ق، النجاة، مصر، مكتبة المرتضوي.
7. 1363، المبدأ و المعاد، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامي، چ 1.
8. ابنفارس، احمد، 1422 ق، معجم مقاييس اللغه، بيروت، داراحياء التراث العربي.
9. ابنمنظور، محمد بن مكرم، 1410 ق، لسان العرب، بيروت، دارالفكر، چ 2.
10. اشو، 1382 ب، راز بزرگ، ترجمه روان كهريز، تهران، نداي سخن.
11. الف، بيگانه، ترجمه امير اصغري، تهران، باغ نو.
12. ايجي، قاضي عبدالرحمن، بيتا، المواقف في علم الكلام، بيروت، مكتبة المتنبي.
13. بحراني، هاشم، 1415 ق، البرهان في تفسير القرآن، تهران، مؤسسة البعثة.
14. پاشايي، ع.، 1383، بودا، تهران، نگاه معاصر.
15. حسنزادهآملي، حسن، 1379، سرح العيون في شرح العيون، قم، دفتر تبليغات اسلامي.
16. الحلّي، يوسف بن علي بن مطهر، 1407 ق، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، تعليقه حسن حسنزاده، قم، مؤسسه نشر اسلامي.
17. رازي، فخرالدين محمد، 1410 ق، المباحث المشرقية، بيروت، دارالكتب العربي.
18. زبيدي، 1991 م، تاج العروس، بيروت، مكتبة العالميه.
19. سبحاني، جعفر، 1411 ق، الالهيات علي هدي الكتاب و السنة و العقل، قم، مركز العالمي للدراسات الاسلامية، چ 2.
20. سبزواري، ملاهادي، 1367، شرح منظومه، تهران، انتشارات علميه اسلاميه.
21. صدرالدينشيرازي، محمد بن ابراهيم، 1360 الف، الشواهد الربوبيه، تعليقه ملاهادي سبزواري، قم، مركز نشر دانشگاهي، چ 2.
22. اسرار الآيات، تعليقه ملاهادي سبزواري، تصحيح محمد خواجوي، تهران، انجمن اسلامي حكمت و فلسفه ايران.
23. 1361، العرشيه، تصحيح غلام حسين آهني، تهران، مولي، چ 2.
24. 1366، تفسير القرآن الكريم، قم، بيدار.
25. 1379، الاسفار الاربعه، قم، مكتبة المصطفوي، چ 2.
26. طباطبايي، سيد محمدحسين، 1417 ق، الميزان في تفسير القرآن، قم، مؤسسه نشر اسلامي، چ 5.
27. فاضل توني، محمدحسين، 1386، حكمت قديم، تهران، مولي.
28. قريشي بنايي، علياكبر، 1352، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
29. قطبالدين شيرازي، محمود بن مسعود، 1365، درة التاج لغره الدباج، به اهتمام و تصحيح سيد محمد مشكوة، تهران، حكمت، چ 2.
30. لاما، دالايي، 1382، هنر شاد زيستن، ترجمه شهناز انوشيرواني، تهران، رسا.
31. لاهيجي، عبدالرزاق، بيتا، شوارق الالهام في شرح تجريد الكلام، اصفهان، مهدوي.
32. مجلسي، محمدباقر، 1404 ق، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء.
33. مورتي، كريشنا، 1383، تعاليم كريشنا مورتي، ترجمه محمدجعفر مصفا، تهران، قطره.
34. ناس، جان، 1375، تاريخ جامع اديان، ترجمه علياصغر حكمت، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي.
35. يوگاناندا، پاراماهانسا، 1380، انسان در جستجوي جاودانگي، ترجمه توراندخت تمدن، تهران، تعاليم حق.
36. 1383، سرگذشت يك يوگي، ترجمه گيتي خوشدل، تهران، پيكان.
محمدتقي فعالي/ استاديار واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي تهران، گروه عرفان اسلامي، تهران، ايران
منبع: فصلنامه كلام و دينپژوهي شماره21
ادامه دارد....
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]
صفحات پیشنهادی
سيطره آلمانيها بر فضاي فلسفي ايران/ تاريخنگاري مكتب شوروي دريچه آشنايي ما با ديالكتيك بود
سيطره آلمانيها بر فضاي فلسفي ايران تاريخنگاري مكتب شوروي دريچه آشنايي ما با ديالكتيك بود آنچه يك فارسيزبان از ديالكتيك در ذهن دارد شديدا متاثر از ذهن آلماني به ويژه هگل و پس از آن مكتب فرانكفورت است درويشي پژوهشگر فلسفه با تأكيد بر اين موضوع معتقد است آنچه امروز ديالكتيك خومسئول دارالقرآن اداره كل تبليغات اسلامي همدان خبر دادبرگزاري جشنواره قرآني براي سنين مختلف در دهه فجر
مسئول دارالقرآن اداره كل تبليغات اسلامي همدان خبر دادبرگزاري جشنواره قرآني براي سنين مختلف در دهه فجر مسئول دارالقرآن اداره كل تبليغات اسلامي استان همدان از برگزاري جشنواره قرآني براي سنين مختلف در دهه فجر امسال خبر داد به گزارش خبرگزاري فارس از همدان غلامرضا فرهادي ظهر امروز دظرفيت هنر انيميشن همدان در رشد فرهنگ قرآني بكار گرفته شود
ظرفيت هنر انيميشن همدان در رشد فرهنگ قرآني بكار گرفته شود همدان – خبرگزاري مهر نايب رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي شوراي اسلامي شهر همدان گفت بايد از ظرفيت هنر انيميشن استان همدان در رشد فرهنگ قرآني بهره گرفته شود به گزارش خبرنگار مهر حجتالاسلام سيدمجيد موسوي پيش از ظهر شنبه93 موسسه قرآني در استان چهارمحال و بختياري فعال است/ ضرورت استفاده از ابزار نوين در آموزش قرآن
93 موسسه قرآني در استان چهارمحال و بختياري فعال است ضرورت استفاده از ابزار نوين در آموزش قرآن شهركرد - خبرگزاري مهر مسئول دارالقرآن الكريم تبليغات اسلامي استان چهارمحال و بختياري از فعاليت 93 موسسه قرآني در اين استان خبر داد مهدي پرتويي در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به فعالرئيس كميسيون فرهنگي ـ اجتماعي شوراي شهر همدان تأكيد كردضرورت ترويج فرهنگ قرآني و ديني در جامعه
رئيس كميسيون فرهنگي ـ اجتماعي شوراي شهر همدان تأكيد كردضرورت ترويج فرهنگ قرآني و ديني در جامعه رئيس كميسيون فرهنگي ـ اجتماعي شوراي اسلامي شهر همدان بر ترويج مفاهيم فرهنگ قرآني تأكيد كرد به گزارش خبرگزاري فارس از همدان رضا غلاميخجسته پيش از ظهر امروز در كميسيون فرهنگي و اجتماعيرئيس آموزش و پروش دير:نهادينهكردن ارزشهاي قرآني بدون آشنايي معلمان در مدارس امكانپذير نيست
رئيس آموزش و پروش دير نهادينهكردن ارزشهاي قرآني بدون آشنايي معلمان در مدارس امكانپذير نيست رئيس آموزش و پروش دير گفت اگر مربيان و معاونين پرورشي مطالعه و با امور نماز و قرآن آشنايي نداشته باشند نهادينه كردن ارزشهاي قرآني امكان پذير نيست به گزارش خبرگزاري فارس از ديّر عبدالرنگاهي به سوابق سعيد مرتضوي
نگاهي به سوابق سعيد مرتضوي روزنامه شرق نوشت سردبير وضعيت زندان بد است از سرما ديشب نخوابيدم دندانم آبسه كرده و نگذاشتند به پزشكم مراجعه كنم مرتضوي پس چگونه اين همه حرف ميزنيد شما كه خيلي قشنگ حرف ميزنيد خلاصه كنيد من به فكر دندان شما هستم بخشي از يك مكالمهنگاهي به برخي از جزييات لايحه بودجه 93 در برنامه نگاه يك
نگاهي به برخي از جزييات لايحه بودجه 93 در برنامه نگاه يك در برنامه نگاه يك امشب لايحه بودجه 93 بررسي ميشود به گزارش حوزه راديو و تلويزيون باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومي رسانه ملي در برنامه نگاه يك امشب 30 ديماه باحضور دكتر محمدرضا خباز معاون تقنيني معاون پارلماننگاهي به آداب و رسوم يلدا يا چله در خراسان رضوي
نگاهي به آداب و رسوم يلدا يا چله در خراسان رضوي يلدا در خراسان به شب چله يا چله نشيني معروف است و دور هم نشستن در اين شب و خواندن شاهنامه فردوسي و گرفتن فال حافظ از سنت هايي است كه در گذر زمان سينه به سينه محفوظ مانده و هنوز هم در برخي از خانواده هاي قديمي مشهدي رواج دارد به گيوسف افراش به فارس خبر دادثبتنام ۱۳۰۰۰ نفر در مسابقات قرآني «نورالهدي»
يوسف افراش به فارس خبر دادثبتنام ۱۳۰۰۰ نفر در مسابقات قرآني نورالهدي معاون ارتباطات و فناوري اطلاعات سازمان دارالقرآنالكريم با اشاره به استقبال مردم از مسابقات قرآني گفت بيش از ۱۳ هزار نفر متقاضي شركت در ششمين دوره مسابقات تفسير قرآن نورالهدي هستند يوسف افراش معاون ارتبامعاون آموزش و پرورش كرمان:180 مدرسه قرآني در كرمان داير است
معاون آموزش و پرورش كرمان 180 مدرسه قرآني در كرمان داير است معاون پرورشي و فرهنگي اداره كل آموزش و پرورش استان كرمان گفت 180 مدرسه قرآني در سطح استان كرمان داير است به گزارش خبرگزاري فارس از كرمان حجتالاسلام عليرضا مختارآبادي پيش از ظهر امروز در جمع كارمندان آموزش و پرورش كسيستان و بلوچستان نيازمند نگاهي ويژه و متفاوت است
سيستان و بلوچستان نيازمند نگاهي ويژه و متفاوت است زاهدان-خبرگزاري مهر معاون برنامه ريزي و نظارت راهبردي رييس جمهور گفت سيستان و بلوچستان داراي استعدادها و ظرفيتهاي قابل توجهي است و براي كمك به شكوفايي آن نياز به نگاهي ويژه و متفاوت نسبت به گذشته است به گزارش خبرنگار مهر محمدمديركل آموزش و پرورش كهگيلويه و بويراحمد خبر دادحضور 5600 دانشآموز كهگيلويه و بويراحمدي در مسابقات دهگانه قرآ
مديركل آموزش و پرورش كهگيلويه و بويراحمد خبر دادحضور 5600 دانشآموز كهگيلويه و بويراحمدي در مسابقات دهگانه قرآني مديركل آموزش و پرورش كهگيلويه و بويراحمد گفت افزون بر پنجهزار و 600 دانشآموز كهگيلويه و بويراحمدي در مسابقات دهگانه استاني قرآني در گچساران شركت ميكنند به گزارش خ-
گوناگون
پربازدیدترینها