واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
حکایت مدیران فرهنگی که با تفنگ آبپاش به جنگ با دشمن رفته اند
واقعیتی که سالها قبل توسط رهبر انقلاب گوشزد شد اما به علت کمتوجهی و کمکاری مدیران و فعالان فرهنگی، امروزه دارای عینیات انکارناپذیری شده است. بیاییم کمی این فراز از بیانات مقام معظم رهبری را تشریح کرده و برخی از حرفهایی که در بطن آن پنهان مانده را بیرون بکشیم
به گزارش جام به نقل از بولتن، در دیدار حضرت آیتالله خامنهای(مدظله) با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، نکتهای توسط ایشان بیان شد که اگر نیک در آن بنگریم، باید همهی افراد و نهادهایی که ادعای فعالیت در عرصهی فرهنگ دارند، سر در گریبان فرو برده و از خجالت آب شوند. و این نکته چیزی نیست جز واقعیتی به نام تهاجم فرهنگی. واقعیتی که سالها قبل توسط رهبر انقلاب گوشزد شد اما به علت کمتوجهی و کمکاری مدیران و فعالان فرهنگی، امروزه دارای عینیات انکارناپذیری شده است. بیاییم کمی این فراز از بیانات مقام معظم رهبری را تشریح کرده و برخی از حرفهایی که در بطن آن پنهان مانده را بیرون بکشیم تا با اصل منظور ایشان از بروز عینی جنگ نرم بیشتر آشنا شویم: 1. اولین چیزی که از این جملات باید فهمید این است که خودمان را از خواب زمستانی بیدار کرده و ایمان بیاوریم که کشور ما در شرایط جنگی قرار دارد. جنگ فرهنگی غیرقابل تردیدی که تنها به دلیل نرمافزاری بودنش، درک آن برای بعضیها سخت است. آنقدر سخت و دستنیافتنی که انگار نه انگار. راه را برای نفوذ نرم دشمن باز گذاشتند و وقع ماوقع. حال باید پرسید: اگر ما در شرایط جنگی زندگی میکنیم، ویژگیهای اینگونه زیستن چیست؟ آیا میتوان مدیر فرهنگی بود و تنها به کارت زدن و حضور اداری در نهاد مربوطه اکتفا کرد یا اینکه باید مثل جهادگران دوران دفاع مقدس، محل کار را محل زندگی خود بدانیم؟ آیا میتوان فعال فرهنگی بود و بدون حضور در خط مقدمهای جنگ امروز، ادعای جهادگری و مبارزه داشت؟ اینکه دشمن تا این حد در مرزهای فرهنگی ما رسوخ پیدا کرده تا جایی که به قول رهبر انقلاب، این نفوذ دارای عینیات انکارناپذیری شده است یعنی اینکه ما نه موقعیت جنگی فعلی را درک کرده و پذیرفتهایم و نه در شرایط جنگی زیست میکنیم. 2. دومین نکتهی موجود در این جملهی رهبر انقلاب، پشت گوش اندازی هشدار جدی ایشان توسط مدیران و فعالان فرهنگی است. این نکته کاملا بدیهی و آشکار است. وقتی معظم له میگویند که بنده سالها قبل این خطر را هشدار دادم و امروز، بعد از گذشت ایام طولانی ازاعلام برپایی شرایط جنگی در کشور، شاهد تأثیرات منفی آن خطر هستیم یعنی اینکه همهی افراد و نهادهای دخیل در حوزهی فرهنگ کشور، عملا به این هشدار توجه لازم را نداشته و آنرا پشت گوش انداختهاند؟ به نظر شما با چنین غافلانی چه باید کرد؟ احتمالا شما هم به سربازی رفته و میدانید که جرایم زمان جنگ، به مراتب بیشتر از زمان صلح است. اما حداقلش این است که این غافلان نباید در مسندهای پیشین حضور داشته باشند چون با غفلت خود، کشور را مبتلا به زیانهای بعضا جبران ناپذیری کردهاند. و یا اگر امکان جبران هست، باید سریعا این ادای دین صورت بپذیرد. 3. وقتی قبول کنیم که کشور در شرایط جنگ فرهنگی قرار داشته و به دلیل آن، دارای لطمات واقعی شده است، یعنی اینکه کرکرهی دکانهای خودستایی، خودبزرگپنداری و خودحرفهایپنداری باید کشیده شود. اگر فکر میکنیم خیلی مدیر فرهنگی اینکارهای هستیم و توانستهایم با کارتهای حضور و غیابی که در ادارهیمان زدهایم و با اضافهکاریهایی که انجام دادهایم، دشمن را پشت خاکریزهای فرهنگی مملکت نگه داریم، باید بگوییم بیخیال آقای مدیر! بیا پایین تا با هم برویم. شما اگر اینکاره بودی که نباید امروز حضرت آقا این حرفهای دردناک را به زبان میراند. اگر فکر میکنیم یک فعال فرهنگی حرفهای بوده و توانستهایم با لایک و پلاس زدنهای گاه و بیگاهمان و یا با تولیدات معدود و مهجورمان، دهن دشمن فرهنگی را صاف کنیم باید گفت زهی خیال باطل برادر. تو اگر فعال فرهنگی حرفهای بودی که تنها به تکتیرانداز بودن نمیاندیشیدی و تلاش میکردی تا گردان تهاجمی فرهنگی مطلوبی ایجاد کنی. همچنین دیگر جایی برای برنامههای از خود متشکرمآبانهی رسانهی ملی وجود ندارد. وقتی کمکاری رسانهی ملی هم به بروز این لطمات فرهنگی کمک کرده، دیگر چه جای تقدیر و تشکرهای بیربط است؟ 4. حکایت عملکرد بعضی از ما در جنگ فرهنگی فعلی، حکایت مبارزه با دشمن در جنگ نظامی با تفنگ آبپاش است. و یا حکایت به خط مقدم فرستادن سرباز صفر. البته نباید منکر اقدامات مثبت انجام شده در این رابطه بود. اما نکته اینجاست که وقتی نتیجهی همهی این اقدامات آن میشود که کشور دچار آسیب فرهنگی شده یعنی اینکه باید در آنچه تا امروز در عرصهی فرهنگ انجام میدادیم و حتی برخی از نیروهای فعال در آن تجدید نظر اساسی کرد. اشتباه نشود. کسی قائل به حذف عمکردهای موثر نیست. اما وقتی رهبر انقلاب میفرمایند که کشور از جنگ فرهنگی لطمه دیده یعنی برخی از رفتارها و عاملهای انسانی ما به درد این شرایط نمیخورند و باید تغییر کنند. قبول کنیم که اگر همهی دلسوزان فرهنگ اسلامی-ایرانی ننشینند و یکبار دیگر، فعالیت فرهنگی را خلق نکنند، اتفاق تازهای در این بخش نخواهد افتاد و ... 5. اگر اتفاق تازهای در مجموعه عملکردهای ما در جنگ فرهنگی فعلی نیفتد، اگر هشدار امروز رهبر انقلاب در خصوص تبعات تهاجم فرهنگی، مثل هشدار چند سال پیش ایشان جدی گرفته نشود... گفتن این حرف سخت است. بگذارید نگوییم... اما چه کنیم که قضیه جدیتر از بغض و قصه خوردنهای ماست. اگر همین امروز برای هشدار مقام معظم رهبری فکر و عمل جدی و موثری نداشته باشیم خدای نکرده شاید روزی بیاید که از ایشان بشنویم: «ما قبلا در خصوص جنگ فرهنگی هشدار دادیم و شما نشنیده گرفتید و امروز (روزی در سالهای آینده که انشالله هیچوقت نیاید و مگر بچه حزباللهیها مردهاند که چنین روزی بیاید) با کشته شدگان، مجروحان، خسارت دیدگان و جغرافیای فرهنگی تسخیر شده توسط دشمن مواجهیم...» اگر امروز را مثل پشت دروازهی خرمشهر قرار گرفتن دشمن بعثی تصور کنیم، آن روز فرضی مثل ورود دشمن به خرمشهر و اشغال آن است. حال، آیا ما میتوانیم مدعی باشیم که حزباللهی و پیرو ولایت هستیم، بعد بگذاریم دشمن به این راحتی وارد خانههای ما بشود؟ حاشا و کلا... حال چه باید کرد؟ چه کنیم که از این وضع بد به یک شرایط خوب برسیم؟ گرچه جواب به این سوال، خود به یک مجال که چه عرض کنم، به فرصتهای فراوان دیگری نیاز دارد اما به طور مختصر میتوان گفت که اولا بپذیریم ما در موقعیت جنگی قرار داریم. ثانیا یاد بگیریم که در موقعیت جنگ فرهنگی تعارفات و بیحالی و نابدلی را کنار بگذاریم. و ثالثا همان طور که رهبر انقلاب در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره داشتند، با رویکردی حکیمانه دست به اقدامات ایجابی بزنیم. یعنی متوجه شویم که صرف انکار و نفی اقدامات طرف مقابل، نمیتوان در جنگ امروز پیروز شد. چون مخاطب، به محتوی نیاز دارد و محتوی، محصول درست کردن است نه خراب کردن. پس بیایید تکتیرانداز شدن را کنار گذاشته و در پی تشکیل چندین لشکر فرهنگی باشیم.
۱۳۹۲/۹/۲۳ - ۱۶:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]