پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849099612
گزارشي از ۱۰۰ روزهاي تاريخيبهار رفسنجاني يا روحاني؟!
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارشي از ۱۰۰ روزهاي تاريخيبهار رفسنجاني يا روحاني؟!
هاشمي رفسنجاني به لطف تكيه زدن يار «روحاني»اش بر كرسي قديم خود و با ورود پيكره كارگزاران قديمش به هيئت دولت، به لحاظ روحاني و جسماني احيا شده است.
به گزارش سرويس فضاي مجازي خبرگزاري فارس، پايگاه اطلاع رساني دانا نوشت: تاريخ بارها ثابت كرده است «صد روز» فرصتي فراخ براي بزرگترين كارهاي سياسي است. اگر يك روي زنگار گرفته سكه چرخان سياست را سقوط امپراتوري «صد روزه» ناپلئون بناپارت - آخرين امپراتور جمهوري فرانسه - در سال 1815 ميلادي پس از فرار از تبعيد و بازگشت به تاج و تخت در نظر بگيريم، چرا روي ديگر نو و براق آن را تجديد حيات صد روزه «هاشمي 2013» در سپهر سياست جمهوري اسلامي ايران آن هم پس از 3 ناكامي دموكراتيك(2 بار در جلب آراي مردم به عنوان آقاي نماينده سيام تهران و «هاشمي 2005»، نامزد رياست جمهوري و سپس عدم احراز صلاحيت براي حضور در انتخابات رياست جمهوري 1392) نينگاريم؟ به ويژه كه چرخشهاي مزبور هر يك حدود سه دهه با دو انقلاب بزرگ معاصر فاصله داشتهاند؛ دو انقلابي كه بارها تاثيرگذاريشان بر تاريخ نوين با يكديگر مقايسه شده است و دو انقلابي كه با محك وفاداري به آرمان هاي اصيل خود، فرزندانشان را، چه بناپارت باشد چه رفسنجاني، چه امپراتور از پا افتاده باشد چه پدرسالار از نو به پا خاسته، در معرض قضاوت تاريخي دشواري قرار دادند.
صبح 24 خرداد(روز برگزاري يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري) حتي طرفداران دوآتشه حجتالاسلام رفسنجاني – شاخصترين نامزد ردصلاحيت شده توسط شوراي نگهبان – كه حال از منع حضور ايشان در رقابت براي بازگشت به راس قوه مجريه شوكه شده بودند چنين مي پنداشتند كه هر كه از داخل صندوق راي درآيد باز هم رفسنجاني به پايان حيات سياسي خود در نظام جمهوري اسلامي رسيده است.
به زعم آنان وي پس از دريافت 2 «نه» محكم از مردم، حال «نه» نهايي را از حاكميت دريافت مي كرد. سه چراغ خاموش هيئت ژوري در هر رشته اي مي تواند حكم به سقوط يك قهرمان دهد اما گويي قهرمان داستان ما با خوش اقبالي و البته به لطايفالحيل آن سه لامپ سوخته را در بازار مكاره سياست با يك لامپ روشن تاخت زده است به طوري كه صد روز پس از آغاز به كار «آشيخ حسن روحاني» به عنوان هفتمين رئيس جمهور ايران گوش هاي شنوا دوباره صداي آشناي طنين گام هاي چهارمين رئيس جمهور كه ديگر سال هاست رداي رياست انتصابي مجمع تشخيص مصلحت نظام را بر دوش دارد را در راهروهاي پاستور تشخيص مي دهند.
بله! آقاي هاشمي رفسنجاني به لطف تكيه زدن يار «روحاني»اش بر كرسي قديم خود و با ورود پيكره كارگزاران قديمش به هيئت دولت، به لحاظ روحاني و جسماني احيا شده است. حال اگر كاربرد دوپهلوي «روحاني» در جمله پيشين، از صنايع ادبي باشد بايد با خود انديشيد وقتي رفسنجاني در وقت اجماع اصلاحطلبان روي يكي از دو كانديدايشان – آقايان عارف و روحاني - تاكيد كرد رئيسجمهور آينده بايد يك «روحاني» باشد چه بدعتي در صنايع سياسي گذاشت.
هنوز يك ماه از انتخابات 24 خرداد نميگذشت كه آقاي هاشمي سرزده به ملاقات رئيس جمهور برگزيده كه هنوز ساكن مركز مطالعات استراتژيك مجمع بود، رفت و گفت: «آمدهام ببينم كارها خوب پيش مي رود يا نه؟».
گويي او نه از جايگاه رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام بلكه در قامت مبصر منتخب ملت صحبت مي كرد.
كمي بعد وي در محفلي ضمن اشاره به انتخابات رياست جمهوري و پيروزي حسن روحاني در اين انتخابات گفت: «بنده بسيار خوشحالم كه كسي به سمت رياست جمهوري رسيد كه انرژي و انگيزه اش از من بيشتر است و من هم هر كمكي بتوانم به وي مي كنم. بنده هر چه دارم از انقلاب و كشور و مردم دارم و تا زنده ام براي اين كشور و انقلاب و مردم نفس مي كشم.»
سايت روز نو بديل رسميتر روزآنلاين، يكي از پايگاه هاي مجازي اصلي حامي فتنه سبز، در ادامه مي آورد: «آيتالله رفسنجاني افزود: تا زنده ام از روحاني حمايت مي كنم. اميدوارم با ايشان همكاري شود. متاسفانه مشكلات ما زياد است اما انشاءالله راهي باز شود كه بتوانيم مشكلات را حل كنيم و با دنيا تعامل كنيم. ما نبايد براي خود دشمن بتراشيم و شايسته است در دنيا به دنبال تعامل باشيم؛ انشاءالله».
وصف «آيتالله» - آن طور كه حاميانش صدايش مي زنند- از ويژگي هاي رئيسجمهور منتخب آن روز و فعلي امروز، آنگونه است كه وصف آن سلطان قجر از ظلالسلطان. گويي شرط «تا زنده ام» بيش از آن كه قيدي باشد براي خود وي، ريسمان ارادتي است بر گردن دوست.
او طوري از روحاني آدرس مي دهد كه انگار منتخب مردم گزينه جايگزين او در انتخابات بوده است و اين شيخ تكنوكرات ها بوده كه با گشاده دستي شاه كليد پيروزي در انتخابات را به شيخ ديپلمات ها پيشكش كرده و حال در حال شكسته نفسي است.
همچنين سخنان آقاي هاشمي در مورد «تعامل با دنيا» و «پرهيز از دشمنتراشي» نيز نوعي تعيين تكليف براي دستگاه ديپلماسي دولت جديد تلقي مي شود. دستگاهي كه متولي اش محمدجواد ظريف همانند آقاي هاشمي به داشتن ارتباطات كليدي با گردانندگان جهان به خود ميبالد.
«وطن امروز» در آخرين شماره خود پيش از توقف انتشار در تيرماه 92 از قول نزديكان ظريف و منابعي در وزارت خارجه او را عضو «حلقه نيويوركيها» معرفي كرد؛ حلقه اي كه مدعي است سررشته امور سياسي و اقتصادي جهان را در دست دارد.
در دهه 1370 اطرافيان آقاي هاشمي نيز ايشان را به نزديكي با حلقه هاي مشابه تصميم گيرنده در جهان مفتخر مي كردند كه از آن ميان ادعاي دوستي با خاندان هاي سلطنتي مرتجع دنيا به ويژه آلسعود هنوز ورد زبان آن هاست.
حال كه به قول برخي نشريات آمريكايي دولت آقاي روحاني خواهان مذاكره مستقيم با آمريكا شده است بد نيست نقبي به آخرين تلاش جدي رفسنجاني رئيس مجلس دوران حيات حضرت امام خميني(ره) در اين باب بزنيم. آقاي هاشمي در فروردين سال 90 گفتوگويي با «فصلنامه مطالعات بينالمللي» انجام داد كه بلافاصله توسط روزنامه «شرق» منتشر شد. در آن مصاحبه وي ضمن دفاع از مواضعش در سياست خارجي طي دوران رياست مجلس و رياست جمهوري، آن را «عملگرايانه» خواند و گفت: «اسلام ما را از مذاكره با كساني كه مخالف نظراتمان هستند منع نكرده بلكه ما فقط از مذاكره با آن هايي كه قصد جنگ يا نابودي مان را دارند منع شده ايم.»
اما مگر به قول محمد خاتمي در گفتوگوي معروفش با كريستين امانپور، سياست هاي كاخ سفيد در جايي به جز تلآويو تعيين مي شود؟ و آيا صهيونيست هايي كه آمريكا را اداره مي كنند انگيزه اي جز فرضيه دومي كه رفسنجاني مطرح مي كند دارند؟
آقاي هاشمي همچنين در مصاحبه مزبور از نامه محرمانهاش به حضرت امام خميني(ره) پرده برميدارد كه به صورت دستنويس بود و توسط يك فرستاده ويژه به منزل پير جماران ارسال شد. رفسنجاني مي گويد در آن نامه از امام(ره) خواسته بود در مورد 7 پيچ جاده كه جمهوري اسلامي پس از ايشان با آن مواجه مي شود تعيين تكليف كنند كه مسئله مذاكره مستقيم با آمريكا مهمترين اين پيچ ها بود: «شرايطي كه در آن نه صحبتي و نه رابطه اي بين ما و آمريكا نباشد دوام پذير نيست چرا كه آمريكا قدرت پيشرو جهان است.»
امروز همه مي دانيم حضرت امام(ره) آن روز با خواسته «هاشمي جوان» مخالفت فرمودند و كشتي انقلاب با سكانداري حضرت آيتالله العظمي خامنهاي رهبر حكيم انقلاب، تا ربع قرن ديگر با صلابت همه طوفان ها را تا امروز در نورديد تا به روزگاري برسد كه آمريكا ديگر قدرت پيشرو جهان نيست. حتي تحريم هاي همه جانبه عليه ايران بيش از آن كه به نفع آمريكايي ها باشد، دست آويزي براي آنهايي است كه مذاكره مستقيم با آمريكا را راه نجات از بن بست مي دانند. شايد به همان دليلي كه اغلب شركت هاي چندمليتي آرزو مي كنند تحريم هاي ايران برداشته شود.
فراموش نكنيم افشاگري سال گذشته در مورد شركت نفتي كانادايي را كه مهدي هاشمي را به گرفتن حق دلالي بابت فروش نفت ايران متهم مي كرد و باز فراموش نكنيم مهدي هاشمي چگونه بلافاصله پس از آن افشاگري ها كه خطر تعقيب قضائي اش در انگلستان را افزايش مي داد به رغم اطمينان از دستگيري در داخل، خود را سراسيمه از لندن به تهران رساند. البته حالا انگار نه انگار مهدي هاشمي پرونده اي جدي در دستگاه قضايي دارد!
همچنين بايد در اين زمينه به فعاليت هاي برخي موسسه هاي خيريه و فرهنگي به نام مهدي هاشمي، محمد عطريانفر يا ديگر وابستگان كارگزاران نور تاباند كه در دوران دولت هاي سازندگي و اصلاحات به شكلي غريب مجوز واسطه گري معاملات نفتي سنگين با شركت هاي خارجي را از دولت هاي وقت دريافت كرده بودند؛ شركت هايي مثل هاليبرتون كه از متعلقات خانواده راكفلر محسوب مي شوند.
اين روزها وزارت خارجه به شدت زير فشار است تا مطابق ميل آقاي هاشمي رفتار كند و مسير ملاقات هاي ديپلماتيك را به جاي نهاد رياست جمهوري به مجمع تشخيص تغيير دهد چنان كه در همين مدت زمان كوتاهي كه از عمر وزارت ظريف مي گذرد آقاي هاشمي مقامات خارجي بسياري را همانند رئيسجمهور يا وزير خارجه به حضور پذيرفته است در حالي كه دست كم 2 رئيس قوه بالاتر از ايشان در سلسله مراتب جمهوري اسلامي ايران حضور دارند.
ملاقات هاي متعدد با كيم يونگ نام رئيس پرزيديوم كره شمالي، رئيس مجلس سناي الجزاير، معاون نخست وزير اكراين، خاوير سولانا مسئول سابق سياست خارجي اتحاديه اروپايي و فرستاده نخستوزير ژاپن كه همگي در چارچوب هاي رسمي صورت گرفته اند و همچنين اظهار نظرهاي دردسر ساز براي دستگاه ديپلماسي ايران از جمله متهم كردن بشار اسد رئيس جمهوري سوريه به حمله شيميايي عليه مردم خودش و اظهار نظرها و نامه هاي تفرقه انگيز كه به طور مداوم روي سايت رسمي رفسنجاني منتشر مي شود-نظير نامه اخير نويسنده كويتي به وي كه احمدي نژاد، رئيس جمهور سابق ايران را متهم به دامن زدن به جنگ شيعه و سني مي كند- تنها نيمه آشكار ميل آقاي هاشمي به دخالت در دستگاه ديپلماسي است و وزارت خارجه نيز هيچ مقاومتي در برابر آن نمي كند.
طرفه اين كه اولين مانور مطبوعاتي كليددار روابط كليدي وزارت خارجه با كسي بود كه نه تنها مهر مشاورت رسانه اي، انتخاباتي و جنگ رواني آقاي هاشمي بر پيشاني اش خورده است بلكه خود در محافل مطبوعاتي بارها به اين خدماتش اعتراف و افتخار كرده است. در نخستين هفته شهريورماه و درست در شب پايان ضرب الاجل واهي آمريكا براي حمله يكجانبه به سوريه، آقاي ظريف پيام ظريفي ميفرستد و با دعوت از محمد قوچاني و تيم مصاحبه اش از هفته نامه آسمان- كه چندي پيش غلامحسين كرباسچي كارگزار اول كارگزاران افتخار اداره اش را بر عهده گرفت – نخستين گقتوگوي مطبوعاتي اش را بلافاصله پس از اولين نطق تلويزيوني خود با يك رسانه غيردولتي، غيرعمومي و غيرتخصصي اختصاص مي دهد طوري كه محمد قوچاني نيز انگشت به دهان مي شود: «ما هم هرگز چنين فكر نمي كرديم چون تاكنون هيچ يك از وزراي خارجه ايران چه در دولت هاي اصلاحطلب و چه در دولت هاي اصولگرا يك رسانه مستقل و غيردولتي را براي اولين گفتوگوي مطبوعاتي خود برنگزيده بودند و ظريف با اين انتخاب نشان داد چه اندازه براي ديپلماسي عمومي احترام قائل است.»
آقاي دكتر ظريف در اين گفتوگو در پاسخ به اين سوال آسمان كه «چرا ايراني ها در صنعت لابي آمريكا غايب هستند؟» مي گويد: «چون ما هنوز آمريكا را آنطور كه بايد نمي شناسيم بنابراين نمي توانيم از اين امكانات داخل ايالات متحده استفاده كنيم. نكته ديگر اين است كه ما توانمندي هاي خودمان را در داخل جامعه آمريكا دست كم گرفته ايم. يك جمعيت عظيم و فرهيخته ايراني در آمريكا هستند كه ما اينها را از خودمان رانده ايم. البته تلاش هايي به ويژه در دولت هاي آقايان رفسنجاني و خاتمي براي جذب اين افراد انجام شده بود.»
اتفاقي نيست كه پس از اين ملاقات، قوچاني - كه كشف بزرگ محمد عطريانفر مغز متفكر كارگزاران بوده است(حتي اين دو پس از فتنه 88 در يك دادگاه محاكمه شدند) و توسط وي وارد حلقه نزديكان آقاي رفسنجاني شد و هنوز هم پس از همشهري و شرق و همميهن و شهروند، سردبير نشرياتي است مثل آسمان، تجربه، مهرنامه و اخيرا روزنامه اقبال كه آشكارا وامدار عطريانفر، كرباسچي و ساير كارگزاران در سايه هستند - در مقدمه مصاحبه آسمان با ظريف، او را تا ارتفاعي به آسمان مي برد كه شايد تا پيش از اين فقط رفسنجاني را برده بود.
طرفه اينكه قوچاني پيش از آن كه به زعم خود «همراه ظريف از درهاي وزارتي عبور كند و وارد اتاق هاي پشتي وزارت خارجه شود و در جلسات ديپلماتيك حضور به هم رساند» باب «ديپلماسي عمومي» ظريف را با تبليغات عمومي گشوده بود و حتي چند گامي هم فراتر رفته بود چرا كه از نخستين مقاله او درباره وزير جديد خارجه هيچ چيز جز اين استنباط نمي شد كه از نگاه وي و ديگر اطرافيان آقاي هاشمي، حتي همين دولت روحاني هم «تدبير»ي است با «اميد» رسيدن به «دولت ظريف» و خلاصه اين پروژه اي است بي سر و صدا براي گذشتن از يك روحاني به نفع يك تكنوكرات، عبور از سنت هاي گذشته به نفع سلطه جهاني. چيزي كه هميشه شعار قوچاني و تكنوكرات هايي بوده كه با آن ها دمخور است.
او همچنين در سرمقاله معروف «دوم خرداد دوم» كه جلد شماره نيمه تيرماه 92 «مهرنامه» را به خود اختصاص داد نوشت: «روحاني بايد كاري كه خاتمي و هاشمي دير بدان رسيدند يعني رئيسجمهور ساختن به جاي رئيسجمهور شدن(پس از پايان دوره رياست جمهوري) را از هماكنون شروع كند و براي فكر اعتدال كادرسازي كند. ايران 1400 ميتواند دوم خرداد سوم را تجربه كند.»
بديهي است با حجم تبليغات موجود رسانه هاي زنجيره اي در رابطه با دكتر ظريف، منظور از رئيسجمهور ساختن براي آينده چيست.
اما نكته اين جاست كه مشاور سابق آقاي هاشمي بر ظريف هم متوقف نمي شود و درباره جنس دولت هاي بعدي نيز پيشگويي مي كند. قوچاني دوباره همان ژستي كه در ماه هاي پيش از انتخابات 1384 گرفته بود را به خود مي گيرد؛ ژستي كه او را يك نويسنده اصلاحطلب معرفي مي كرد كه همزمان هم مشاور انتخاباتي كروبي بود، هم معين و هم رفسنجاني اما در بزنگاه اصلي انتخابات، زيرآب اصلاحطلبان و 2 نامزد ديگر را به نفع آقاي رفسنجاني ميزد. او به عنوان سردبير روزنامه و مجلات وابسته به كروبي، دوباره همين بلا را در انتخابات 88 بر سر او آورد و او را به گزينه اصلي مورد حمايت آقاي هاشمي(و جنبش سبز) فروخت.
در انتهاي مقاله «دوم خرداد دوم» او عليرغم همه تعارف هاي مرسوم با دكتر روحاني پيروز انتخابات، يك بار ديگر انگشتر حكميت را ظاهرا بي طرفانه اما در واقع مزورانه از انگشت بيرون مي آورد و ادعا مي كند ادامه حضور اصلاحطلبان و اصولگرايان در قدرت با شرايط موجود و بدون گشودن مسير تازه امكان ندارد و بعد ناگهان انگشتر را به نام دوگانه «خاتمي – هاشمي» با مشاركت حسن روحاني دوباره به انگشت مي كند و دست آخر رئيسجمهور روحاني را به تشكيل حزبي فرادولتي دعوت مي كند كه هر نابالغ سياسي هم مي داند رئيس سِني، عرفي، انتخابي و تشكيلاتي چنين حزبي آقاي هاشمي خواهد بود و بس!
به بيان بهتر نويسنده مقرب كارگزاران، دولتي را مطلوب مي داند كه رئيسجمهور روحاني در آن به مقام ارشد حزب جناب آقاي هاشمي پاسخگو باشد. خودتان نوشته قوچاني را بخوانيد: «ايران مانند همه دموكراسيهاي جهان داراي دو بلوك سياسي داراي پايگاه اجتماعي است مانند «محافظهكاران/ كارگران» بريتانيا، «جمهوريخواهان/ دموكراتها»ي آمريكا، «گليستها/ سوسياليستها»ي فرانسه، «دموكرات مسيحيها/ سوسيال ـ دموكراتها»ي آلمان. ما داراي دو جبهه اصولگرا/ اصلاحطلب هستيم.
راه سومي وجود ندارد اما ميتوان در درون هر يك از اين دو راه، مسير تازهاي باز كرد. متأسفانه رشد تفكر نظاميگري در درون جبهه اصولگرايي آن را از ماهيت محافظهكارانه و ميانهروانه خود دور كرد اما رشد تفكر اعتدالگرايي در درون جبهه اصلاحطلبي آن را از راديكاليسم و چپروي دور ساخته است. دوگانه «خاتمي– هاشمي» را ميتوان در چهار سال آينده با مشاركت حسن روحاني به مثلث تحولخواهي بدل كرد. روحاني گرچه رئيسجمهور همه ايرانيان است اما نبايد از تحزب غفلت كند و سازمان سياسي اعتدالگرايي را در درون جبهه تحولخواهي مستقر كند.»
* كارگزاران رفسنجاني؛ تكنوكراتهاي اقتدارگرا
در اين ميان طبيعي است اصولگرايان نيز از رجعت احتمالي دولت يازدهم به شاكله دولت ربع قرن پيش يعني دولت سازندگي شكوه كنند و آن را نشانه عملگرايي مرتجع و اشتهاي سيري ناپذير سران كارگزاران براي باقي ماندن در قدرت بدانند. پاسخگو نبودن دولت سازندگي كه توسعه سياسي را به رسميت نمي شناخت و عزمش براي ساكت كردن كوچك ترين صداي مخالف، تجربه اي است كه روزنامه نگاران و فعالان سياسي آن دوران هرگز از ياد نمي برند.
ديدگاه سختگيرانه آقاي هاشمي در زمان رياست جمهورياش كه درست نقطه مقابل سخنان امروزش است، بر حوزه سياست هم سايه افكنده بود.
برخي عناصر گروهك موسوم به ملي ـ مذهبي در سال 69 نامهاي به رئيس دولت پنجم نوشتند و به اكبر هاشمي رفسنجاني اعتراض كردند. بعد از اين نامه بود كه برخي از نويسندگان آن نامه از جمله عزتالله سحابي بازداشت و روانه زندان شدند.
سحابي درباره علت بازداشت خود توسط رفسنجاني ميگفت: «بعد از دستگيريها، در كميسيون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمايندگاني كه مرا ميشناختند، به آقاي هاشمي اعتراض كردند كه چرا عزتالله سحابي را گرفتيد؟ آقاي هاشمي پاسخ داده بود: رويش زياد شده بود، ميخواستيم رويش را كم كنيم».
طرح اين موضوع از سوي سحابي با سكوت دفتر هاشمي روبرو شد.
همچنين در برخي رسانهها عنوان شده است، عباس عبدي از اعضاي مركزيت حزب منحله مشاركت در سال 1373 زماني كه سردبير روزنامه سلام بود، در پي انتقاد از اكبر هاشميرفسنجاني 11 ماه را در زندان سپري كرد.
به قول جهاننيوز: «روايت هايي كه آقاي رفسنجاني در سال هاي اخير از رويكرد دولتش و باورهاي خود بيان مي كند، براي بسياري از ناظران سياسي سختباور و غريبه است؛ گويي اين سخنان دوراني ديگر را روايت مي كند نه آنچه در هشت سال سازندگي گذشت.»
رفسنجاني پيش از ظهر روز يكشنبه 23 تيرماه، در ديدار عوامل يك روزنامه اصلاحطلب، انتخابات 24 خرداد را رونمايي از انديشه اعتدالي مردم ايران دانست كه سالها زير آوار افراط و تفريط مكتوم شده بود.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ادامه، كنترل تيتر و مطالب روزنامهها را حاصل عدم تحمل و خفقان رسانهاي دانست و گفت: رسانهها آيينه انعكاس اوضاع جامعه هستند و هيچكس نميتواند روزنامههاي ناقد و دلسوز منافع و مصالح ملي را خصوصاً در عصر ارتباطات، محدود كند.
آقاي رفسنجاني پيش از اين هم در اين زمينه گفته بود: اگر به مردم و جوانان ميدان و فضا براي انتقاد سالم و فعاليت داده نشود، اين انتقادات خاموش نخواهد شد و چه بسا به محفلهاي خانگي و زيرزميني كشيده شود.
او همچنين فروردين ماه سال 91 در ديداري كه با مسئولان فصلنامه مطالعات بينالمللي داشت، ادعا كرد «اصلاً هيچ موردي تا به حال مخصوصاً آن دورهاي كه رئيس جمهور بودم، موافق با زنداني سياسي كردن هيچ كس نبودم. ما زندان را ميشناختيم كه چيست. بستن روزنامه براي من اصلاً يك تابو بود. مگر اينكه از دست من خارج بود».
اين در حالي است كه يك دهه پيش مشابه چنين افاضاتي در سال 83 و در عصر اصلاحات، واكنش و افشاگري عليه سردار اقتدارگراي سازندگي را از سوي شوراي سردبيري روزنامه «جهان اسلام»، يكي از دو روزنامه منتقد در دولت هاشمي، در پي داشت.
جهان اسلام كه فعاليت خود را از سال 1369 به مديرمسئولي هادي خامنهاي و به عنوان يك روزنامه منتقد دولت سازندگي آغاز كرده بود، پس از حدود چهار سال و با دستور مقامات دولت هاشمي، عمر كوتاهش به پايان رسيد.
شايد به همين دليل بود كه شوراي سردبيري روزنامه «جهان اسلام» مصاحبه هاشمي را اين گونه جواب داد: «متاسفانه به نظر ميرسد ايشان دچار فراموشي شدهاند زيرا حقايق و واقعيت آنچه در دو دولت ايشان بر رسانهها و مطبوعات گذشته غير از آن چيزي است كه در اين مصاحبه شرح گرديده است ... طي آن سالها كه ممانعت از فعاليت سياسي دانشجويان و دور ساختن دانشگاهها از هرگونه جنب و جوش سياسي به دغدغه برخي افراد و جريانات سياسي مبدل شده بود، روزنامه «جهان اسلام» به تنها تريبون جنبش دانشجويي تبديل گرديد.»
اما آنچنان كه مسئولان اين روزنامه از سرگذشت خود نقل كردند، سال 73 و با تصميم دولت از فعاليت رسانه اي بازماندند.
مفهوم اين موضوع را البته شايد بتوان در جملات پاياني اعتراض شوراي سردبيري روزنامه جهان اسلام فهميد: «تاسف زماني مضاعف ميگرديد كه بسياري از رسانهها بر اثر فضاي سنگيني كه حاكم بود حاضر نميشدند مراتب اعتراض و انتقاد دستاندركاران روزنامه جهان اسلام را حتي به شكل خبري منعكس سازند.»
سيدهادي خامنهاي، مدير مسئول روزنامه جهان اسلام، اخيرا هم در گفتوگو با هفتهنامه آسمان گفته است: «روزنامه ما در دوران رياست جمهوري رفسنجاني انتقاداتي از وي داشت كه در نهايت منجر به تعطيلي روزنامه شد. منتظريم رفسنجاني آن كملطفي را جبران كند.»
البته سخت مي توان باور كرد كه رفسنجاني و اطرافيانش به فكر جبران كردن ظلم هاي گذشته باشند در عوض وي به دنبال تسويهحساب با مردم و آن هايي است كه تصور مي كند بين قدرت و كارگزاران فاصله انداخته اند. يكي از جمله هاي اخير آقاي هاشمي در همين راستا ارزيابي مي شود: «متاسفانه برخي مواقع آنهايي كه حزباللهي هستند به مردم ظلم ميكنند ولي به خيال خود در حال خدمت به مردم هستند.»
البته رفسنجاني گاهي هم به شكل جالبي دچار «وجدان درد ناشي از استبداد راي» مي شود مثل وقتي كه در پاسخ به اظهار ارادت عده اي كه ثبتنامش براي انتخابات رياست جمهوري 92 را باعث خلق حماسه سياسي ميدانستند گفت: «حماسه سياسي را مردم خلق كردند و من وقتي ديدم در مقابل تقاضاها و اصرار مردم دارم در برابر وجدان خود دچار استبداد رأي ميشوم، فقط در حد حضور در وزارت كشور و ثبت نام اقدام كردم.»
* قبضه قدرت، كنترل ذهنها
حال قبضه دوباره قدرت توسط ياران هاشمي خيلي ها را نسبت به چشمانداز ديكتاتوري تكنوكرات ها نگران ساخته است.
اخيرا سيدرحيم ابوالحسني عضو هيات علمي دانشگاه تهران و استاد علوم سياسي در ميزگردي كه توسط خبرآنلاين برپا شد، در مقايسه نوع حكومتداري سه رئيسجمهور پيشين با اشاره به ميل آقاي هاشمي به تماميت خواهي گفت: «دولت هاشمي اقتدارگراي مصلح و دولت خاتمي تداوم آن بود اما احمدينژاد اصلا دولت يكپارچهاي نداشت.»
مهرداد بذرپاش نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي يكي از صريح ترين واكنش ها را در قبال دميده شدن روح هاشمي در كالبد كابينه روحاني داشت و در نطقي رسمي در خانه ملت به كنايه از ورود انبوه مديران دوران سازندگي به دولت يازدهم گفت: «قرار بود كارشناسان را بياورند، كارگزاران را آوردند.»
سرمقالهنويس روزنامه رسالت در آخرين روز مرداد 92 در تحليلي جامع كه انتقادي ترين رويكرد رسانه ها تا امروز در قبال بازگشت چهره هاي اصلي دوره سازندگي و از نو آغاز شدن «عصر رفسنجاني» را در بر دارد مي نويسد: «شيدايي به جناب رفسنجاني، انحرافي در خط دولت يازدهم پديد آورده است. اين انحراف، شبيه همان انحرافي است كه در «عصر اصلاحات» پديد آمد.»
وي نتيجه گيري بسيار تلخي مي كند: «شانزده سال تلاش براي اصلاح سياستهاي عصر سازندگي، نظر به دلايل مختلف دروني و بيروني شكست خورده است، و جوان مسلمان از هر قماش، كمي تا قسمتي سرخورده است. نه آن جوان اصلاحطلب، بايد حال خوشي داشته باشد، و ميتواند از روند امور راضي باشد، نه آن جوان سوم تيري. اصرار جناب دكتر حسن روحاني بر ويترين كارگزاراني، رفسنجانيستي، نخبهگرايانه، نفتي و پيرسالار هم بر اين احساس حرمان ميافزايد.»
البته به زعم «رسالت» آراي روحاني ارتباطي با حمايت هاشمي از وي نداشته است: «جناب دكتر حسن روحاني، در جريان مبارزات انتخاباتي، يك عكس هم با خاندان هاشمي، و عفت مرعشي نداشت؛ جالب آنكه رأي پنجاه درصدي او را هم نميتوان به حمايت جناب هاشمي معطوف كرد. آن رأي، سبدي است كه عمدتاً حاصل سه بردار فشار بر مردم بود: در درجه اول، فشار عظيم تحريمها؛ دوم، حذف احمدينژاد و خط فكري او در سايه انبوهي از اتهامات اثبات نشده؛ سوم، تركيب نارساي هشت گزينه مطرح براي انتخابات.»
متاسفانه سرمقالهنويس رسالت نظير اغلب روزنامهنگاران اصولگرا در تحليل سبد آراي آقاي روحاني دچار اشتباه مي شود و حاضر نيست بپذيرد زمينهسازي پذيرش منتخب جديد توسط اكثريت جامعه بوسيله تحميل برداري بسيار خطرناك تر از آن است كه طي هشت سال واگذاري زمامداري به اصولگرايان مدعي بوده است براي قبضه دوباره قدرت در آينده اي كه گويا حالا از راه رسيده، كنترل موثر افكار عمومي را آن خود مي كند. اين پروسه «كنترل ذهن» شامل همان مكانيسم هاي رسانه هاي جهان سلطه و متكي بر القاي كد هاي هماهنگ توسط طيف وسيعي از رسانه هاي زنجيره اي ديداري، شنيداري، مجازي، كاغذي، سينمايي، اجتماعي و تبليغاتي از شبكه هاي بيگانه چون بيبيسي فارسي و راديو فردا گرفته تا سايت هاي غيرقانوني حامي فتنه سبز و پايگاه هاي ظاهرا قانوني نظير سايت رسمي خانواده هاشمي(www.hashemirafsanjani.ir) – كه خود، آن را معادل Leader.ir سايت رسمي رهبر معظم انقلاب مي خوانند(!) – و حتي رسانه هاي پرمخاطب مدعي اصولگرايي نظير خبرآنلاين يا محافلي مثل خانه سينماست.
عجيب آن كه رسالت در انتهاي تحليل مزبور وقتي رهنمود هايي به جوانان مسلمان سرخورده از بازگشت عصر كارگزاران براي برون رفت از وضع موجود مي دهد سهوا مجموعه اين رهنمود ها را ذيل عنوان «عبور از بحران» مي آورد كه همان عنوان مشهور خاطرات سردار سازندگي است.
* بهار رفسنجاني پس از بهار احمدينژادي «زمستان است!»
اين روزها پس از به خزان گرائيدن بهار احمدينژادي شاهد بهار رفسنجاني هستيم. گويي متولد 1313 بهرمان در روز 24 خرداد 92 در 80 سالگي بدشگوني هاي مضاعف در ادوار انتخاباتي پيشين را به در كرده و با انتخاب روحاني او نيز از نو، حياتي سياسي را آغاز مي كند.
درحالي كه هجمه هاي هجو آميز دشمنان درباره نگهبان معمّر انقلاب اسلامي حضرت آيتالله جنتي حفظ الله تعالي پس از انتصاب فرزند ايشان به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با مضمون اعطاي عمر دوباره به ايشان از سر گرفته شده اما رسانه هاي زنجيره اي و شايعه پراكنان همسو با آن ها به سادگي بر تلاش هاي خستگي ناپذير حجتالاسلام رفسنجاني در پيرانهسري براي قدرت گرفتن دوباره چشم مي پوشند.
تحركات سياسي رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام كه حال سعي دارد خود را «شيخالشيوخ» طيف وسيعي از دولتي ها گرفته تا اصلاحطلبان و بخشي مهم از اصولگرايان معرفي كند پس از تشكيل كابينه آقاي روحاني دوچندان شده به شكلي كه كمتر روزي است اين پير دنياي سياست در صدر اخبار مملكت نباشد و البته آن روزهايي هم كه نيست خبر سازي هاي بازوهاي رسانه اي پرشمارش جور سن و سال بالاي وي را مي كشند.
يكي از جلوه هاي اين تحركات سفرهاي استاني است كه وي اصرار عجيبي دارد آن ها را با سر و صدا و ريخت و پاش بسيار و در سطح رئيس دولت به انجام رساند. سه هفته پس از پيروزي دكتر روحاني بود كه آقاي هاشمي پس از مدت ها عازم يك سفر استاني(در واقع مركز استاني) پرسر و صدا شد و به مشهد رفت در حالي كه وي در روزهايي كه به عنوان نامزد انتخابات نهم رياست جمهوري ثبت نام كرده بود به قول هاي متعددش براي سفر تبليغاتي به استان هاي مختلف جامه عمل نپوشانده بود.
سايت تابناك در گزارشي پيرامون سفرهايي كه رفسنجاني قصد داشت پس از تأييد صلاحيت در انتخابات دوره يازدهم رياست جمهوري برود، آورد: «شنيده ها حكايت از آن دارد كه رفسنجاني بر اساس مشورت تيم برنامه ريزي و اتاق فكر خود تصميم دارد در اين دوره از انتخابات برخلاف سال 84 كه از تهران خارج نشد، به مراكز استانهاي بزرگ و پرجمعيت كشور از جمله شيراز، ساري، اصفهان، مشهد، تبريز و احتمالا اهواز سفر كند. همچنين بنا به شنيده ها از منابع نزديك به ستاد هاشمي، قرار است در اين سفرهاي تبليغاتي، محمد خاتمي نيز وي را همراهي كند.
برخي از نزديكان هاشمي به وي گفته اند اكنون وي آراي خوبي در مراكز استانها دارد و بايد اهتمامش را روي شهرهاي متوسط و كوچك بگذارد زيرا اگر تنها به كلانشهرها مسافرت كند، اين موضوع ممكن است در ميان مردم شهرهاي كوچك و روستاها شائبه بي توجهي هاشمي به آنها را در پي داشته باشد و در نتيجه سبب كاهش آراي وي شود. منابع غيررسمي مي گويند اين اختلاف نگاه ممكن است سبب شود كلا موضوع سفرهاي استاني آقاي رفسنجاني منتفي شود.»
البته وي تا بعد از انتخابات به هيچ يك از سفرهاي موعود نرفت تا سفرهاي ايشان در 16 سال پس از دوران رياست جمهوري، تنها به استانهاي شمالي كشور، كيش، قم، مشهد و كرمان(زادگاه خود) آن هم به قصد زيارت و تفريح محدود شود.
اصلا شايد فعاليت هاي محدود «شيخ مصلحتطلب» بود كه موجب شد شوراي نگهبان به خاطر كهولت سن و عدم توانايي متناسب با حجم مشغله هاي رياست جمهوري، صلاحيت وي را براي انتخابات 92 احراز نكند.
اما حال چه شده كه آقاي هاشمي ناگهان پس از فترتي 16 ساله در راس مجمع تشخيص، رسالتي براي سفر به نقاط مختلف كشور و آشنايي با وضع و حال مردم از نزديك در خود احساس كرده است؟!
رسالت آقاي رفسنجاني هر چه باشد؛ اما وجه تبليغاتي اين سفرها و انگيزه اعلام حضور در فضاي جديد سياسي كشور به اميد تداوم حضور در قدرت بر كسي پوشيده نيست. دكتر روحاني رئيس جمهوري چندان اهل مسافرت نيست و هاشمي مي خواهد با سفرهاي تبليغاتي خود را در افكار عمومي رئيسجمهور سايه(و حتي اصلي) و مرد همه فن حريف سياست جلوه دهد.
او به توصيه مشاورانش روي خط خبرسازي حركت مي كند. مثلا از 2 ماه پيش چند بار براي مردم استان محروم ايلام پيام فرستاده كه به زودي به ديدارشان خواهد رفت و بلافاصله رسانه هاي همسو ـ همان ها كه سفرهاي استاني احمدينژاد را «پوپوليستي» توصيف كرده و تمسخر مي كردند ـ از نخستين سفر استاني هاشمي در دولت روحاني خبر دادند، تبليغاتي كه دستمايه اي به مراتب بيشتر براي مطايبه داشت تا مطالعه.
اما گويي بر خلاف شوري كه به قول حاميانش «آيتالله» در سر دارد، پايش در 80 سالگي رغبتي به سفر رفتن نشان نمي دهد. دست آخر او به جاي سفر استاني در مسير شمال سري به شهرستان مرزنآباد زد.
وي ديدارهاي كوتاه و فرستادن نماينده يا پيغام را ترجيح مي دهد تا به واسطه ملاقات با آيتالله وحيد خراساني و حجتالاسلام واعظ طبسي، به حضور پذيرفتن نمايندگان مجلس، اعضاي اتاق بازرگاني، فعالان اقتصادي، رسانه اي، دانشجويي و... يا فرستادن نماينده اش به عيادت مرحوم آقاي حبيبالله عسگراولادي در صدر اخبار بماند.
مردم مي پرسند چه شده كه آقاي هاشمي كه مدت ها حتي در مسير جماران تا ساختمان مرمر و بالعكس نيز به سختي در دسترس بود و مثلا با اكراه در جلسات هيئت امناي دانشگاه آزاد شركت مي كرد، ناگهان به هواي ثبتنام براي رياست جمهوري به قول رئيس دفتر ايشان پله ها را دو تا يكي بالا مي رود و يا سر وقت در جلسات فوقالعاده هيات امناي دانشگاه آزاد اسلامي به منظور بركناري فرهاد دانشجو حاضر مي شود؟
امام جمعه موقت اسبق تهران اما بيش از سفر و جلسه، به احياي جايگاهش در خطبههاي نماز جمعه دل بسته است چراكه در باطن، جايگاه حقيقي نماز جمعه در جامعه را مي داند هر چند در كلام سعي مي كند در غياب خود به عنوان امام جمعه تهران، نقش اين فريضه ديني، سياسي و اجتماعي را كمرنگ جلوه دهد.
بازگشت رفسنجاني به نماز جمعه شايعه اي است كه اين روزها با تواتر بيشتري به گوش مي رسد كه البته سايت رسمي هاشمي رفسنجاني منبع اصلي شايعات است.
اما اظهارات امام جمعه اسبق تهران در آخرين خطبه هايش در نماز جمعه كه در روزهاي پر التهاب فتنه 88 ايراد شد مانعي بزرگ بر سر راه بازگشت او محسوب مي شود چنان كه محمد هاشمي يك بار مدعي شد سايت رفسنجاني به خاطر درج آن خطبه هاي مسئلهساز فيلتر شده كه البته امروز hashemirafsanjani.ir نه تنها فيلتر نيست بلكه در انتشار نقل قول ها و مطالب تفرقه افكنانه با بيبيسي فارسي و راديو فردا رقابت مي كند.
حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني در آخرين خطبه نماز جمعه تهران بعد از اعتراضات خياباني متعاقب انتخابات رياست جمهوري، در روز جمعه 26 تير 88 درباره به خطر افتادن مشروعيت جمهوري اسلامي هشدار داده و پيشنهاداتي نظير آزادي مجرمان فتنه و دلجويي از خانواده آنها براي آرام كردن فضاي كشور بعد از انتخابات رياست جمهوري را مطرح كرده بود كه انتقادهاي بسياري را در پي داشت و حتي در نظر دشمنان ظن دودستگي در داخل نظام را پديد آورد.
البته آقاي هاشمي شبيه آن خطبه ها كم ندارد و گردانندگان سايت ايشان نيز اين گفته ها را به صورت جهت دار پوشش مي دهند تا كماكان جنجال آفريني كنند: «برخي حزب اللهي ها ظلم مي كنند»، «رفع حصارهاي امنيتي»، «مجلس در زمان سازندگي و اصلاحات كارشكني كرد» و «كلام رهبري را چماق نكنيد» و «حصر موسوي و كروبي مايه ننگ جمهوري اسلامي است» از بارزترين و بنيادي ترين اختلاف ديدگاه ها ميان رهبر فرزانه انقلاب و پير بالان ديده كارگزاران در دل سخنراني ها و ديدارهاي آقاي هاشمي استفاده مي شود.
در حاليكه حضرت آيتالله العظمي خامنهاي رهبر حكيم انقلاب اسلامي روز 9 دي 1388 را شبيه ترين روز به 22 بهمن 1357 برشمرده بودند آقاي هاشمي نظر ديگري دارد و تازه خواهان رفع حصر دشمنان حركت «9 دي» نيز هست: «به گزارش پايگاه اطلاع رساني آيتالله هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ديدار چند گروه مختلف از ايثارگران، آزادگان و تشكّلهاي دانشجويي، با بيان مقاطع حساس تاريخ معاصر ايران از سال 1342 تاكنون، گفت: در تمام اين 50 سال هر وقت مشكل يا بنبستي در حركت جامعه ايحاد ميشد، فقط حضور مردم بود كه گرهها را باز و ادامه مسير را ممكن ميكرد.
هاشمي رفسنجاني، براي بيان مصاديق اين مقاطع سرنوشتساز، به 15 خرداد 42، 17 شهريور 56، 22 بهمن 57، دفاع مقدس، دوران سازندگي و انتخابات 24 خرداد اشاره كرد و گفت: وقتي اراده خداوند و حركت مردم همزمان ميشود، ديگر نميتوان جلوي تدبير عمومي و تقدير الهي را گرفت. ... ايشان به فلسفه كراهت ايجاد زندانها در جوامع انساني پرداخت و تأكيد كرد: وظيفه جمهوري اسلامي حفظ كرامت شهروندان و شرط اخلاق انساني، شكستن حصارهاي امنيتي و ايجاد رفاه اجتماعي برابر براي اقليتها و اكثريتهاي قومي، مذهبي، ديني، نژادي و سياسي است.»
وقتي ايشان در يكي از افاضات متاخرش با حماسه خواندن انتخابات 24 خرداد مي گويد «مهمتر از خلق يك حماسه، حفاظت از آن است تا فرصتطلبان و شكستخوردگان سياسي، آن را آلوده به اقدامات افراطي و تفريطي نكنند»، به نظر مي رسد بازگشت كارگزاران آقاي هاشمي به قدرت است كه وي را به خيال قبضه هميشگي قدرت انداخته. شايد با همين رويكرد است كه ايشان قصد ارائه تعريف نويني از اسلام و انقلاب اسلامي مطابق با منويات خود دارد. مثلا در هفته هاي گذشته پايگاه اطلاع رساني منسوب به آقاي هاشمي با بازخواني برخي سخنان گذشته وي درباره نماز جمعه و وابستگان امامان جمعه به حاكميت تلاش مي كند افكار عمومي را عليه امامان جمعه بشوراند. گويي سياست اين وبگاه بر آن قرار گرفته كه به اسم دفاع از حقوق مردم، اركان انقلاب را زير سوال ببرد و اخيرا در نقل قولي از آقاي رفسنجاني آورده است: «شيعه در طول تاريخ اهميت چنداني به نماز جمعه نميداده است»(!)
در نتيجه گيري از نقل قول مزبور، سايت هاشمي رفسنجاني، اصل را بر عدم حضور مردم در نمازهاي جمعه گذاشته و سپس براي اين عدم حضور، به دنبال علت مي گردد و نتيجه مي گيرد بايد افرادي براي مردم خطبه بخوانند كه همواره از اصول اعتقادي نظام انتقاد كنند.
و بدون هيچ توضيحي يك نمونه تازه ديگر: «به گزارش پايگاه اطلاع رساني آيتالله هاشمي رفسنجاني، ايشان با تأكيد بر اينكه «اينترنت و ماهواره» مرز نمي شناسد، گفت: ارائه تحليلهاي درست و مبتني بر واقعيات از دانشآموزان و دانشجويان، آن هم در فضايي كه تريبونهاي رسمي و غيررسمي كشور در اختيار يك جريان بود، نشان ميدهد افكار عمومي و خرد جمعي بهترين راه را در تاريكيها پيدا ميكند و خانوادهها نمي گذارند جامعه خموده شود.»
در اين راه ارگان رسمي آقاي هاشمي حتي از متهم كردن رئيسجمهور پيشين و طبعا ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران به اختلاف افكني ميان شيعه و سني نيز نمي گذرد.
هفته گذشته اين سايت به انتشار نامه انتقادي يك نويسندۀ كويتي به رفسنجاني پرداخت: «خليل علي حيدر نويسنده اهل سنت كويتي در نامه اي انتقادي به رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام جمهوري اسلامي ايران نوشت: دولت آقاي احمدينژاد كه تمام شد و رفت ولي آقاي هاشمي! واقعا پاسخگوي اين آتش افروخته و غير قابل مهار جنگ شيعه و اهل سنت كه لااقل بخشي از آن متوجه افراطي گري هاي 8 سال گذشته سياست خارجي ايران بود، چه كسي است؟
آيا شما قبول داريد ايران بالاخص در 8 سال اخير -دولت احمدي نژاد- نه تنها در مقابله با آتش افروزي دشمنان اسلام بين شيعه و اهل سنت خوب عمل نكرده، بلكه با افراطي گري سياسي خود بر تنور اين اختلافات دميد؟ آيا طرح اسلام ايراني براي دشمني بين مسلمانان نبود؟ آيا بر هم زدن روابط حسنه ايران با كشورهاي عربي بالاخص عربستان كه در زمان دولت جنابعالي در بالاترين حد خود بود در همين راستا نبود؟ راهكار شما براي پايان اين برادركشي ها چيست؟».
انتقاد توام با انزجار رفسنجاني از اركان نظام جمهوري اسلامي همراه با ژست اپوزيسيون كه يكي از شاخصه هاي مسئوليت گريزي در ميان نخبگان ماست، به شكلي عجيب در تناقض با روحيه اقتدارگرا و كاراكتر پدرسالار ايشان قرار مي گيرد و تصويري پيچيدهتر از وي مي سازد و چه كنتراست معناداري دارد اين تصوير پيچيده، مرموز و پر از انزجار با تصوير صريح، روشن و آرامشبخشي كه از رهبران فرزانهمان حضرت امام خميني و حضرت آيتالله العظمي خامنهاي سراغ داشته و داريم؟
با اين اوصاف بهار رفسنجاني مي تواند آزمون زمستاني سختي براي انقلاب و ارزش هاي والاي آن باشد، اگرچه انقلاب اسلامي 1357 از دل زمستاني سخت تر از اين، بهار شد.
* گزارش از محمدمهدي تقوي
بازگشت به صفحه نخست گروه فضاي مجازي
انتهاي پيام/
چهارشنبه 20 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
طنز/ اين روزهاي ظريف، احمدي نژاد، مرتضوي، روحاني، مشايي
طنز اين روزهاي ظريف احمدي نژاد مرتضوي روحاني مشايي اول اعلام شد روحاني سه هفته پيش سرزده به خانه استاد شجريان رفته بعد فهميديم خبر كلا از سوي نزديكان رييس جمهور تكذيب شد اگر تا اين لحظه نزديك بودن اين افراد با روحاني تكذيب نشده باشد خانم يا آقايي كه شايعه پخش مي كني فكرچند ميليون براي كانديداتوري روحاني خرج كردهايم/ عزل وزراي احمدينژاد بهدليل مشورت با رفسنجاني/ وزير متهم و ق
چند ميليون براي كانديداتوري روحاني خرج كردهايم عزل وزراي احمدينژاد بهدليل مشورت با رفسنجاني وزير متهم و قاضي در صف اول نماز جمعه چند ميليون براي كانديداتوري روحاني خرج كردهايم عزل وزراي احمدينژاد به دليل مشورت با هاشمي رفسنجاني حيرت معاون روحاني از جرات مديران احمدينژادروایتی از روزهای ردصلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی
روایتی از روزهای ردصلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی امروز نرخ بيكاري در بين جوانان و تحصيلكردهها رقم بسيار بالايي بوده و از متوسط كشور بسيار بالاتر است عمده بيكاران جوانان هستند مشكلات اجتماعي از جمله طلاق و ازدواج براي جوانان وجود دارد اين سخنان همچنان بوي پدرانه ميدهد چراهاشمی رفسنجانی«پدرخوانده» دولت یازدهم یا «سپردفاعی» روحانی در مقابل منتقدان؟/ نقش جدید آیت
هاشمی رفسنجانیپدرخوانده دولت یازدهم یا سپردفاعی روحانی در مقابل منتقدان نقش جدید آیتالله صبور در چهارمین دوره زندگی سیاسی شایدهیچ سیاست مداری در ایران پس از انقلاب به اندازه هاشمی رفسنجانی اینگونه محور تحلیل های سیاسی نبوده باشد چه در دورانی که راس سیاست ایران بود و سردار سازتذكر رفسنجاني به روحاني تاييد شد
تذكر رفسنجاني به روحاني تاييد شد برادر آقاي هاشمي گفت دو هفته اي هست كه اقاي روحاني در جلسات مجمع حضور ندارد البته معاون رييس جمهور و وزير در جلسه حاضر بودند به گزارش جهان محمد هاشمي در گفت و گو با ايران خبر درباره خبر تذكر رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام به رييس جمهور گفت موضوعيگزارشي از ديدار خصوصي شجريان و روحاني
گزارشي از ديدار خصوصي شجريان و روحاني آيدين سيارسريع در مطلبي طنزي كه در روزنامه قانون منتشر شده نوشته است سايت پارسينه مدعي شده كه سه هفته پيش حسن روحاني به همراه همسرش در ديداري سر زده به خانه محمدرضا شجريان رفته است شجريان در اين ديدار به شوخي گفته حالا كه شما به منزل ما آماین روزهای ظریف، احمدی نژاد، مرتضوی، روحانی، مشایی
این روزهای ظریف احمدی نژاد مرتضوی روحانی مشایی ستون نویس طنز روزنامه اعتماد به شرح حال این روزهای چهره سیاسی ایران پرداخته است به گزارش نامه نیوز شهرام شهیدی در اعتماد نوشت اول اعلام شد روحانی سه هفته پیش سرزده به خانه استاد شجریان رفته بعد فهمیدیم خبر کلا از سوی نزدیکاننامه سر گشاده روحانیان انقلابی کرمان خطاب به هاشمی رفسنجانی
نامه سر گشاده روحانیان انقلابی کرمان خطاب به هاشمی رفسنجانی خبرگزاری رسا ـ جمع زیادی از طلاب و روحانیان فضلا ائمه جماعات کرمانی به مناسبت ورود هاشمی رفسنجانی به کرمان در نامه ای سرگشاده خطاب به وی تاکید کردند بسیاری از دگر اندیشان که تمامی مرزهای هتاکی به مقدسات و ارزش های ایهاشمي رفسنجاني: آراي انتخابات اخير بايد مورد پژوهش قرار بگيرد/ مردم با راي به روحاني اعلام كردند كه ما هوشياري
هاشمي رفسنجاني آراي انتخابات اخير بايد مورد پژوهش قرار بگيرد مردم با راي به روحاني اعلام كردند كه ما هوشياريم آيت الله هاشمي رفسنجاني بر ضرورت تامل و پژوهش سياسي در ارتباط با ميزان و درصد آراي مناطق مختلف و استان هاي گوناگون كشور در جريان برگزاري دوره يازدهم انتخابات رياست جمانتقاد روحانی از افراطیخواندن مردم توسط هاشمی رفسنجانی
انتقاد روحانی از افراطیخواندن مردم توسط هاشمی رفسنجانی تاریخنگار انقلاب اسلامی با انتقاد از خشونتطلب و افراطی خواندن مردم ایران توسط هاشمی رفسنجانی گفت آقای هاشمی کدام رفتار ملت را خشونتطلبی و افراطیگری میدانید به گزارش جام نیوز به نقل از فارس حجتالسلام سید حمیدپيام تسليت هاشمي رفسنجانيآيتالله مروي شخصيتي فاضل و روحاني انقلابي بود
پيام تسليت هاشمي رفسنجانيآيتالله مروي شخصيتي فاضل و روحاني انقلابي بود رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام با تسليت درگذشت آيتالله مروي از آن عالم پارسا به عنوان شخصيت فاضل و روحاني انقلابي ياد كرد بهگزارش خبرگزاري فارس آيتالله هاشمي رفسنجاني با صدور پيامي درگذشت آيتالله شيخ علاظهارات عضو جامعه روحانیت مبارز درباره روحانی، موسوی و هاشمی/ روحانی کپی رفسنجانی است
اظهارات عضو جامعه روحانیت مبارز درباره روحانی موسوی و هاشمی روحانی کپی رفسنجانی است ابراهیمی گفت تفاوت آرای اصولگرایان با آقای روحانی فقط 7 دهم درصد است یعنی 49 ممیز 3 دهم درصد متعلق به اصولگرایانی همچون آقایان قالیباف ولایتی رضایی و جلیلی است به گزارش نامه نیوز وقتی تاریخطنز/ این روزهای ظریف، احمدینژاد، مرتضوی، روحانی، مشایی
طنز این روزهای ظریف احمدینژاد مرتضوی روحانی مشایی اول اعلام شد روحانی سه هفته پیش سرزده به خانه استاد شجریان رفته بعد فهمیدیم خبر کلا از سوی نزدیکان رییس جمهور تکذیب شد اگر تا این لحظه نزدیک بودن این افراد با روحانی تکذیب نشده باشد آفتاب شهرام شهیدی در اعتماد نوشت خان-