محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846662122
سينماي كودك در ايران جوجه اردك زشت است/ كاري براي شادتر كردن جامعه نكرده‌ايم
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: سينماي كودك در ايران جوجه اردك زشت است/ كاري براي شادتر كردن جامعه نكرده‌ايم
در نشست فيلم در حال اكران "عمليات مهدكودك" كه با حضور سه نفر از عوامل آن برگزار شد به اين مساله تاكيد شد كه سينماي كودك در ايران مثل جوجه اردك زشت است كه كسي به آن توجه نمي‌كند.
خبرگزاري مهر-گروه فرهنگ و هنر: فيلم سينمايي "عمليات مهدكودك" به كارگرداني فرزاد اژدري به تازگي در سينماهاي كشور اكران شده است. اين فيلم سينمايي در ژانر سينماي كودك و نوجوان است و به اتفاقاتي كه در دنياي كودكان رخ مي‌دهد مي پردازد؛ اتفاقاتي كه شايد چندان براي بزرگترها جدي نباشد اما براي كودكان و نوجوانان بسيار مهم است.
در اين فيلم سينمايي بازيگراني چون عليرضا خمسه، اكبر عبدي، بهنوش بختياري، سروش صحت، حسام نواب صفوي، ليلا بلوكات و ... حضور دارند و تهيه كنندگي آن را نيز رويا شريف برعهده داشته است. اكران اين فيلم سينمايي در سينماهاي كشور سبب شد تا از فرزاد اژدري كارگردان اين فيلم سينمايي، عليرضا خمسه بازيگر و اميررضا معتمدي طراح جلوه هاي بصري براي نقد و بررسي اين فيلم سينمايي دعوت كنيم.
در اين نشست به اهميت استفاده از سينماي كودك و نوجوان به عنوان مهمترين ابزار رسانه براي انتقال فرهنگ و هنر به نسلي كه قرار است آينده يك كشور را بسازند، صحبت شد. اين كه كشورهاي در حال پيشرفت با آگاهي كامل از قدرت چنين رسانه اي، نسل هاي آينده خود را به سمت و سوي مناسبي براي ساخت كشورشان راهنمايي كرده اند.
خمسه معتقد است كه نبايد به سينماي كودك و نوجوان به چشم يك سرگرمي نگاه كرد بلكه اين سينما ابزاري است براي انتقال فرهنگ و هنر و ساخت دنياي جديد با تربيت كودكان و نوجوانان و البته در اين بين فرزاد اژدري نيز بر اين باور است كه سينماي هاليوود به خوبي از طريق فيلم هاي كودك و نوجوان مذهب و سياست خود را به جامعه منتقل مي‌كند، اما اين انتقال به قدري ظريف در بطن فيلم رفته است كه مخاطب بدون آن كه متوجه شود، تاثير آن را در خود احساس مي كند. اما در فيلم هايي كه در ايران ساخته مي شود، كارگردان و نويسنده پيش از هر چيز دچار خودنمايي مي شود.
بخش نخست از اين نشست را مي‌خوانيد:
*با توجه به اينكه نمي‌شود از نقش سرگرم‌كنندگي سينماي كودك و نوجوان در كنار رسالت آموزشي آن صرفنظر كرد. شما فكر مي‌كنيد اين سينما به عنوان يك سرگرمي تا چه اندازه در جامعه ما جاي دارد؟
خمسه: زماني كه داشتم براي اين جلسه به خبرگزاري مهر مي آمدم هوا آنقدر تيره بود كه به راحتي آلودگي را مي‌ديدم. اولين نياز انسان و به خصوص كودك و نوجوان اكسيژن و هوا است. اگر هوا را از ما بگيرند انگار همه چيز را از ما گرفته اند.
زندگي ما بايد در ابتدا سالم باشد تا بعد بتوان چيزهاي ديگر مانند مسكن و ... را كه نيازهاي اوليه يك جامعه است، تامين كرد. اول بايد حداقل‌هاي حيات را تامين كرد و بعد به فكر تامين نيازهايي مانند فرهنگ، رشد و تحول باشيم. متاسفانه علي رغم تمام نويدهايي كه طي اين سال ها براي حل معضل كلان شهرها، محيط زيست و ... داده شد ولي هيچ كدام از اين مسائل برآورده نشد.
متاسفانه تهران شهر آلوده‌اي است، آنقدر آلوده كه اين فرصت را به من به عنوان يك پدر نمي دهد كه دست دخترم را بگيريم و او را براي ديدن يك فيلم به سينما ببرم و يا او را به يك كلاس با كيفيت مناسب ببرم، چراكه به دليل آلودگي هوا تنها به دنبال يك مكان آموزشي كه نزديك محل سكونت مان باشد، هستيم و كمتر به كيفيت آن اهميت مي دهيم.
از سوي ديگر خيلي طبيعي است كه خانواده‌اي كه درگير تامين نيازهاي اوليه معيشتي خود است كمتر به سينما، فرهنگ و تفريح كودكان خود فكر كند. به همين علت تلاش همه هنرمندان، خبرنگاران، دولتمردان و ... هر سرزميني بايد معطوف به بنيان گذاشتن يك جامعه سالم باشد. در اين جامعه سالم به راحتي مي توان سهمي هم براي سينما قائل بود و به راحتي براي آن تعريف در نظر گرفت. در چنين جامعه سالمي كه همه افراد جامعه اولويت هاي اوليه زندگي خود را تامين كرده و به‌دست آورده‌اند به راحتي مي توان به موسيقي، سينما، نقاشي و ... نيز اهميت دهد.
*با اين حساب سينماي كودك و نوجوان از اولويت خارج مي‌شود.
خمسه: بعد از آن كه نيازهاي اوليه يك جامعه تامين مي‌شود، مي توان براي رسانه‌هاي مختلفي از جمله سينماي كودك و نوجوان كاركرد مناسب تعيين كرد و از آن توقع داشت. ما از سينماي كودك و نوجوان توقع داريم كه كودكان ما را به گونه اي تربيت كند تا زماني كه به سن مناسب رسيده و وارد جامعه شدند، جامعه را به سرعت به سمت استانداردهاي جهاني پيش ببرند. به همين دليل وقتي سر كلاس مي روم به دانشجويان خود مي گويم ما انقلاب كرديم تا جامعه بهتري داشته باشيم و امروز اميد ما براي رفع اين كاستي‌ها شما جوان‌ها هستيد.
و اما در پاسخ به پرسش اول شما بايد بگويم نمي توان به سينماي كودك تنها براي پركردن اوقات فراغت نگاه كرد بلكه شخصا براي اين نوع از سينما به دنبال كاركردهايي مي گردم كه في نفسه و در ذات آن چنين كاركردهايي وجود ندارد. منظورم اين است كه مي‌توان از سينماي كودك توقع داشت كه بچه هاي ما را متحول و با نيازهايشان آشنا كند و يا اينكه كاركردهاي آموزشي، اجتماعي، اقتصادي پيدا داشته باشد.
سينماي كودك مي‌تواند به صنعتي تبديل شود كه جاي همه صنعت هايي را كه تا امروز در كشور وجود نداشته‌اند، پر كند و در جامعه ايجاد اشتغال كند. اميدوارم شرايط مناسبي در كشور ايجاد شود كه بتوانيم همگام با تحولات جهاني پيشرفت كنيم. در حال حاضر حكم جهاني اين است كه انسان بتواند نيازهاي انساني خود را تامين كند و توانايي تامين حداقل رفاه موجود در جامعه را بدست آورد. متاسفانه در برخي از جوامع، سينما از مسير اصلي خود خارج شده و تبديل به تريبوني مي شود تا تنها از آن براي انتقال پيام‌هاي خاص و سياسي به جهان استفاده شود در حالي كه قرار نبود سينما مسئوليت همه نهادهاي تعطيل شده و به گِل نشسته را برعهده بگيرد.
*آقاي معتمدي به نظر شما سينما در ايران تا چه اندازه به عنوان ابزاري براي سرگرمي موفق بوده است؟
معتمدي: يك فيلم، ابزاري است كه در فضايي به اسم سينما مورد استفاده قرار مي‌گيرد. انسان هاي خسته از روزمره‌گي براي ديدن يك فيلم به سينما مي روند تا خستگي هاي ذهني خود را فراموش كرده و شادتر به جامعه بازگردند. متاسفانه ايراني ها به دلايل متفاوتي كه شايد بيشتر آن يك جور نااميدي و استرس است، دچار يك سري پديده هاي نابه‌هنجار شده اند كه آنقدر در جامعه طبيعي شده كه ديگر اين ناهنجاري‌ها ديده نمي‌شود.
هرچند همه افراد جامعه زندگي خود را دارند اما يك نارضايتي در پس كار است. سينما مي تواند يكي از تامين كننده هاي تفريح و سرگرمي براي انسان باشد. از سوي ديگر مستقل از اينكه من به عنوان يك مخاطب در سينما وقتي مي روم يك فيلم سينمايي را مي بينم چه اتفاقي برايم رخ مي دهد، سينما مي تواند تبديل به يكي از ابزارهاي سياسي و فرهنگي براي برنامه ريزي دراز مدت در جامعه هم باشد. يعني اگر برنامه ريزي مناسبي از نظر فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي براي سينما داشته باشيم، مي توان فيلم هايي را ساخت كه به انسان ها رنگ و بوي خاصي دهد و افكار انسان ها را تغيير دهد.
به عنوان مثال فيلم سينمايي "عمليات مهدكودك" براي كودكان زير سن مهدكودك و يا اوايل مدرسه است. در اين تيپ فيلم ها و براي چنين سني مي توان كودك را ترغيب كرد كه از خمودگي بيرون آمده و با آرزوهاي بزرگ، توانايي هاي خود را بهروز كند. به عنوان مثال انيميشن هاي هاليوودي معمولا نشان مي دهد كه يك جوان هميشه اشتباه مي كند اما انگيزه بهتر شدن را دارد و همين مسئله سبب مي شود كه بچه ها از آن الگوبرداري كنند. اين مسئله در نگاه جهانيباعث مي‌شود كودكان ما آمال و آرزوهاي خود را در خارج از كشور ببينند. خارجي‌ها در فيلم هاي خود بيشتر از آنكه در جامعه واقعي شان وجود دارد به كودك و نوجوان اهميت مي دهند و همين مسئله باعث جذب كودكان به سمت كشورهاي غربي و به ويژه آمريكايي مي شود.
اين مسئله نشان مي دهد كه ما نيز مي توانيم به راحتي از سينماي كودك براي بازتاب افكار خود استفاده كنيم. به عنوان مثال ژاپن در دوره اي تصميم گرفت كودكان خود را براي فوتباليست شدن ترغيب كند به همين دليل تصميم گرفتند كارتون "فوتباليست‌ها" را توليد كرده و آن را پخش كنند كه نتيجه آن سال ها بعد در فوتبال اين كشور مشخص شد. بنابراين از سينما مي توان به عنوان يك ابزار بلندمدت براي كودك و نوجوان استفاده كرد.
*اين تجربه زماني با موفقيت همراه خواهد بود كه مردم تمايل به ديدن فيلم در سينما داشته باشند، اما مخاطب سينما در ايران بسيار كم است.
معتمدي: آنچه كه در ايران اتفاق افتاده و جزو معضلات سينماي ايران است، اين است كه سينماي ايران يك سينماي سفارشي و دولتي است. اين در حالي است كه اقتصاد اين سينما يك اقتصاد كاسه‌اي است، اقتصادي كه همه از آن مي خورند و اقتصاد گردشي كامل نيست و هيچ گاه از طريق اكران، پول ساخت فيلم بازنمي‌گردد.
به عنوان مثال زماني كه بنياد سينمايي فارابي براي ساخت يك فيلم سينمايي پول مي دهد اصلا به بازگشت آن فكر نمي كند و تنها به اين مسئله فكر مي كند كه كشور بزرگي مانند ايران بايد سينما داشته باشد و براي آن بايد خرج كرد. هرچند اين نگاه خوبي است اما بايد به اين مسئله هم فكر كنيم كه بايد كاري كنيم كه سينما بتواند خود را حفظ كند و اين تنها در شرايطي پيش مي‌آيد كه سينما گيشه داشته باشد و گيشه زماني معنا دارد كه مخاطب سينما به سينما بيايد. مردم را نيز نمي توان به زور چوب به سينما آورد. اين درحالي است كه مردم با ديدن يك فيلم خوب به ديگر دوستان خود خبر مي دهند كه يك فيلم خوب در سينما در حال اكران است و چنين تبليغات سينه به سينه اي بسيار تاثيرگذار است.
بيست و هفتمين جشنواره فيلم كودك و نوجوان نمونه اي از توليدات سينماي كودك در يك سال گذشته بود تا ببينيم چند درصد از فيلم هايي كه در يك ساله گذشته به اسم سينماي كودك و نوجوان ساخته شده، براي كودك و نوجوان بوده است و چند كودك اين فيلم ها را دوست داشتند. بسياري از كودكان و نوجوانان كه اين فيلم ها را ديده اند به گفته خودشان به دنبال فيلم هايي هستند كه بتوانند آن را بفهمند. اين به آن معنا است كه كودكان زماني را براي ديدن يك فيلم صرف كرده اما چيزي از آن نفهميده اند و اين خود مي تواند بار منفي براي سينماي كودك به همراه داشته باشد.
درحالي كه ما تلاش مي كنيم با كمك وزارت آموزش و پرورش، بچه‌ها را به سمت سينما ببريم در كشورهايي مانند امريكا براي ديدن يك فيلم سينمايي در روز اول صف اكران مي‌كشند، چرا كه در اين كشورها براي توليدات سينمايي ارزش قائلند و مطمئن هستند كه فيلم خوبي را خواهند ديد و اشتياق براي ديدن فيلم قبل از اكران در جامعه ايجاد مي شود. حال در ايران به جاي ايجاد اشتياق براي تماشاي يك فيلم، صاحبان فيلم هزينه هم مي كنند تا دانش آموزان را از مدرسه ها براي ديدن فيلم با قيمت نيم بها به سينما بكشانند.
*"عمليات مهدكودك" به عنوان يك فيلم براي كودك و نوجوان تا چه اندازه براي مخاطب خود ساخته شده است؟
معتمدي: يكي از مهمترين مسائل در موفقيت يك فيلم سينمايي توجه به ذائقه مخاطب است. درباره فيلم "عمليات مهدكودك" هم بايد بگويم بعد از مطالعه فيلمنامه اين فيلم سينمايي، داستان آن براي من بسيار جذاب بود به خصوص آن كه مدتها بود در زمينه سينماي كودك و نوجوان كار نكرده بودم. اين فيلم برخلاف فيلم هاي ديگر كه از داستان هاي بلند ساخته شده از داستانك‌هاي كوتاه شكل گرفته است، حتي در هنگام تدوين نيز تصميم گرفتيم فيلم را تدوين موازي كنيم و داستان را تبديل به اتفاقات كوتاه كنيم تا مخاطب كودك از ديدن اين فيلم سينمايي خسته نشود.
در بخش جلوه هاي بصري، به عنوان مثال مي توانستيم حضور گربه داستان را در فيلم بيشتر كنيم اما چون در فيلمنامه حضور گربه چندان پررنگ نبود، افزايش سكانس هاي گربه مي توانست براي ما هزينه‌بر باشد. به دليل اقتصاد كاسه اي كه به آن اشاره كردم، همه چيز در سرمايه گذاري تعريف شده بود و ما بايد بر همان اساس براي فيلم برنامه ريزي مي‌كرديم.
درباره حضور گربه بايد بگويم حضور عليرضا خمسه و حسي كه نسبت به گربه و واكنش هاي او نسبت به گربه اي كه هنوز طراحي نشده بود، داشت براي ما بسيار قابل توجه بود. در واقع ما بعد از ديدن واكنش ها و حس عليرضا خمسه نسبت به گربه، گربه مورد نظر را طراحي و حركت هاي او را برنامه ريزي كرديم. در واقع آن چه كه از بازي گربه ديديد، گربه بازيگري بود كه در برابر بازي عليرضا خمسه طراحي شده بود. مي توان گفت عليرضا خمسه بازيگردان گربه بود. خيلي خوب مي شد كه گربه نيز مي توانست جزو بازيگران اصلي فيلم بود و مانند "فوفو" حضور پررنگ تري در فيلم داشت.
*تجربه طراحي يك گربه انيميشن در اين فيلم سينمايي چقدر براي شما سخت بود؟
معتمدي: براي اولين بار در تاريخ سينماي ايران يك شخصيت گربه انيميشن طراحي شد كه با يك گربه واقعي اشتباه گرفته شده است. البته چون رفتارهاي آن غير واقعي است به ما مي گويد كه گربه واقعي نيست. البته بچه ها اينگونه به مسئله نگاه نكرده و آن را يك گربه واقعي در داستان مي دانند. در طول طراحي شخصيت گربه، اول براساس واكنش هاي آقاي خمسه، گربه را طراحي كرديم و در فاز ديگر، انيميشن مورد نظر را بازنگري كرديم تا به آن طنز اضافه كنيم و با توجه به اينكه گربه صحبت نمي كرد و در سكانس هاي مختلف فيلم حضور نداشت، دست ما براي پروراندن شخصيت گربه بسته بود و تنها در دو سكانس ماشين و اعتراف گرفتن از قربان، گربه را به صورت انيميشن مي بينيم.
يكي از سخت ترين پلان هاي ما، اعتراف گرفتن گربه از قربان بود. در واقع شخصيت‌هاي انيميشن را از يك فاصله اي نه چندان نزديك، خيلي راحت تر مي توان طراحي كرد اما زماني كه از اين فاصله نزديك تر مي شويم، جزئيات موها، واكنش ها و حركت پوست آنها مهمتر مي‌شود. به همين دليل اين يك پلان براي ما به اندازه كل فيلم سخت و دردسرساز بود. اتفاقات زيادي در اين فيلم افتاد، به عنوان مثال نزديك به 50 درصد از اين فيلم سينمايي ويژوآل افكت داشت كه شامل 430 پلان است.
از جمله پلان هاي سخت در زمينه ويژوآل افكت مي توان به پر شدن اتاق از آب اشاره كرد. در زمان توليد تيم توليد دوست دارند كه همه چيز كمي جمع و جورتر باشد. براي گرفتن اين سكانس به سفارش تهيه كننده مجبور شديم اتاق را كوچك‌تر كرده و بعد آن را پر از آب كنيم. زماني كه كار تمام شد، آقاي جاهد بعد از ديدن اين سكانس گفت كاش اتاق را بزرگ تر مي كرديم چرا كه در هنگام ديدن فيلم همه مي گويند، گروه توليد يك اتاق به اين بزرگي را چگونه پر از آب كرده و اين بسيار جالب است.
در برخي از سكانس ها زماني كه چيزي به سمت "فوفو" پرتاب مي شود با توجه به اينكه بازيگر "فوفو" بچه است براي گرفتن آن چيز پلك مي زند، در حالي كه "فوفو" يك فرشته است و قرار نيست پلك بزند، به همين دليل ما در ويژوآل افكت، پلك زدن هاي او را گرفتيم تا قدرت او به عنوان فرشته را نشان دهيم. زماني كه اين نوع از طراحي را انجام مي داديم، تنها به اين فكر بوديم كه بچه ها با ديدن اين فيلم بخندند. يكي از ويژگي هاي تدوينگر ما اين بود كه 2 تا بچه داشت و اين فيلم را با بچه هاي خود مي ديد و واكنش هاي آنها را به ما انتقال مي داد كه اين براي ما بسيار خوب بود.
خمسه: من يك دختر هفت ساله دارم كه عاشق فيلم سينمايي "سلام بر فرشتگان" است. امروز صبح از من سوال كرد كه چه زماني سي دي "عمليات مهدكودك " مي آيد. هرچند تا امروز فيلم‌هاي زيادي در ژانر كودك و نوجوان كار كرده ام، اما اين استقبال نشان مي دهد كه اين فيلم سينمايي توانسته مخاطبان خود را راضي نگه دارد.
*استقبال از "عمليات مهدكودك" در جشنواره فيلم كودك و نوجوان هم خوب بود.
معتمدي: در نشست تخصصي كه در جشنواره فيلم كودك و نوجوان برگزار شد، اصلا فكر نمي كردم كه بچه ها اينقدر از فيلم استقبال كنند، البته با توجه به اينكه يك كار جديد براي ما بود و بسيار به ويژوآل افكت تكيه كرده بود بي شك ايرادهايي هم داشت. فيلم كودك يك ژانر خاصي است و روش تيم ما نيز اين است كه ويژوآل افكت ها خيلي در فيلم به چشم نيايد و در متن آن برود. البته من از نتيجه اين فيلم راضي بودم چرا كه براي ما نيز خيلي آموزنده بود و ياد گرفتيم زماني كه مي خواهيم يك فيلم كودك و نوجوان بسازيم، چگونه مي توانيم به بچه ها نزديك شويم و يا ويژوآل هاي جذاب براي فيلم هايي از اين دست طراحي كنيم.
من اميدوارم فيلم هايي از اين دست بيشتر توليد شود. متاسفانه افراد كمي به سمت اينگونه توليدات مي روند. متاسفانه در جشنواره فيلم كودك و نوجوان فيلمي جايزه گرفت كه چندان ربطي به كودك و نوجوان نداشت. در حال حاضر اكثر كارگردانان سينماي كودك و نوجوان به خوبي مي دانند كه جشنواره فيلم كودك و نوجوان چه مي خواهد و در زمان كمي مانده به شروع جشنواره يك فيلم را كاملا حرفه اي مي‌سازند و آن را در جشنواره شركت مي دهند.
در ايران همه مي دانند كه فرصت فيلمسازي خيلي كم است و اين خيلي بد است كه فرصت ساخت فيلم هاي خوب از برخي فيلمسازان گرفته شود. فيلمي كه در جشنواره فيلم كودك و نوجوان جايزه گرفت، يك فيلم كاملا افسرده و پر از غم است، اين درحالي كه ما بايد در شرايط كنوني به كودكان و نوجوانان خود شادي بدهيم. اگر ما امروز بتوانيم بچه هاي امروز را شاد كنيم، 30 سال ديگر جامعه شادتري خواهيم داشت. به همين دليل بايد جامعه شادتري را بوجود آوريم، البته اين مسئله نيازمند برنامه ريزي بلند مدت توسط مديران دولتي است. ايران در زمينه انرژي هسته اي و يا ارسال ماهواره به فضا برنامه ريزي كرده كه البته اين ها هم با حمايت نظام صورت گرفته است ولي براي داشتن جامعه‌اي شادتر كاري نكرده‌ايم.
*سينماي ايران در بخش جشنواره‌اي سياست‌زده است. در سينماي كودك و نوجوان هم به جاي آن كه براي انتقال فرهنگ و به قول شما ايجاد شادي و نشاط از سينماي كودك و نوجوان استفاده كنيم از آن بيشتر به عنوان ابزاري براي انتقال سياست ها و برنامه هاي دولتي بهره برده‌ايم.
معتمدي: سينماي كودك ما شبيه جوجه اردك زشت شده است. كسي خيلي به آن كاري ندارد، نمي توانند بگويند كه نباشد اما كاري هم به آن ندارند. البته مسئولان هنري ما اين مسئله را مي دانند اما گويا پذيرفته اند كه بايد سينماي كودك و نوجوان همين باشد. ما بايد براي جامعه آينده خود انسان تربيت كنيم، اين تربيت يا از طريق تزريق اطلاعات به كودك و نوجوان صورت مي گيرد كه پذيرفتي نيست و يا اينكه براي آموزش و ارائه اطلاعات به كودك و نوجوان بايد آن را براي كودك شيرين و دل انگيز كنيم.
اژدري: اين مسئله در خارج از كشور هم همين گونه است. در سينماي كودك و نوجوان، انيميشن‌ها و حتي سينماي بزرگسال هم مسائل مذهبي و سياسي به شدت وجود دارد. البته مهم اين است كه چگونه اين مسائل را به كودك و نوجوان انتقال داد. در سينماي هاليوود اين مسائل را در لايه‌هاي زيرين فيلم با نشانه‌ها، تصاوير و موسيقي مطرح مي كنند كه به صورت ناخودآگاه وارد ذهن كودكان و نوجوانان مي شود. البته اكثر اين مباحت بسيار خطرناك هم هست. همانطور كه معتمدي اشاره كرد در همين انيمشن هايي كه توليد شده و به تازگي توسط شبكه نمايش خانگي دوبله شده و در اختيار كودكان و نوجوانان قرار گرفته كه از آن جمله مي توان به "هواپيماها"، "توربو" و "دانشگاه هيولاها" اشاره كرد، به راحتي و به زيبايي به كودك و نوجوان ياد مي دهد كه از خانه و خانواده خود جدا شده تا به زندگي جديدي دست پيدا كند.
اين بحث خارج شدن از فضايي كه هستيم توسط شبكه نمايش خانگي دوبله شده و در اختيار كودكان ما نيز قرار مي گيرد، البته اين مسئله بدي نيست كه به كودكان ياد دهند خود را ارتقا داده و در جامعه به عنوان يك عنصر درخشان خود را نشان دهند اما اينكه از هر راهي براي رسيدن به اين هدف استفاده كرد، درست نيست.
*آقاي اژدري به هر حال دست سينماي خودمان خالي است و ناگزيريم خوراكي از آنسوي آب‌ها براي بچه‌هايمان تامين كنيم!
اژدري: اشكالي كه ما در سينماي كودك ايران داريم، اين است كه به شدت در فيلم هاي سينمايي خودنمايي مي كنيم. به عنوان مثال من به عنوان يك كارگردان كه تنها دو فيلم سينمايي در رابطه با كودك و نوجوان ساخته ام، آنقدر روي منبر مي روم و در رابطه با خدا و پيغمبر صحبت مي كنم تا به همه نشان دهم كه از همه چيز سر در مي آورم. متاسفانه همه ما مي خواهيم خود را بزرگ نشان داده و بگوييم از همه بيشتر مي دانيم.
متاسفانه لغت فيلمساز كه در سينماي ايران جا افتاده غلط است، اين به آن معنا است كه تنها يك نفر يك فيلم را ساخته است. مگر مي شود يك نفر هم كارگرداني كند، هم تدوين كند و هم آهنگسازي كند؟ متاسفانه ما چون مي خواهيم خود را بيشتر از همه نشان دهيم، در همه چيز بزرگ نمايي مي كنيم. به عنوان مثال اگر قرار باشد يك فيلم سينمايي در رابطه با كودك و نوجوان بسازيم، آن كودك را در فيلم آنقدر توبيخ كرده و تحت فشار قرار مي دهيم كه نشان دهيم به خوبي مي دانيم چگونه با يك كودك برخورد كنيم و ما چنين نگاهي را از سينماي كودك و نوجوان به مديران و مسئولان دولتي هم انتقال مي دهيم.
سينما يك هنر جمعي است و اگر هر يك از دوستاني كه در پروژه "عمليات مهدكودك" همكاري داشتند، جايشان خالي مي‌شد اين فيلم سينمايي ساخته نمي‌شد. به عنوان مثال صحنه اي كه از اكبر عبدي مي گرفتيم بسيار كوتاه بود ولي ما براي اين صحنه ساعت 3 بامداد شهربازي را تحويل گرفته و تنها تا زماني كه خورشيد طلوع كند، براي گرفتن تصوير زمان داشتيم زيرا ما به شب احتياج داشتيم. اين درحالي است كه عبدي سر فيلم "رسوايي" بود و براي اين فيلم نيز نزديك به نيم ساعت براي گريم زمان صرف مي شد و با توجه به اينكه ما براي سكانس هاي مورد نظر نيازمند شب بوديم، تنها مي‌توانستيم چند پلان بگيريم، حال در چنين شرايطي اگر آبدارچي بي موقع چاي مي آورد، بي شك زمان اصلي ما براي گرفتن پلان هاي مورد نظر از بين مي رفت. به همين دليل است كه مي گويم سينما يك هنر جمعي است.
*شما به عنوان يك كارگردان، از شخص آقاي خمسه به عنوان يك پيشكسوت در عرصه سينما و يك روانشناس تا چه اندازه استفاده كرديد؟
اژدري: متاسفانه خيلي كم از تجربه‌هاي خمسه استفاده كردم، اما حضور عليرضا خمسه سر صحنه براي ما قابل توجه بود. البته من سر فيلم سينمايي "سلام بر فرشتگان" با آقاي خمسه آشنايي داشتم. اما در اين فيلم بچه‌ها بيشتر با هم تعامل داشتند تا با بزرگترها، به همين دليل نقش آقاي خمسه در اين فيلم بسيار كم بود. بعضي از انسان‌ها هستند كه حضور شاد و پر از انرژي آنها به همه گروه انرژي مي‌دهد، آقاي خمسه جزو اين دسته از افراد هستند كه زماني كه وارد صحنه مي شدند به همه آرامش مي دادند.
عليرضا خمسه در كنار حضور آرامش‌بخشش در صحنه، بازيگريست كه با بحث جلوه‌هاي ويژه هماهنگ است. او در اين فيلم با يك گربه خيالي بازي كرد و آنقدر تجسم قوي براي بازي با گربه داشت كه معتمدي با اين مسئله كمتر مشكل داشت. البته من يك سوء استفاده هم از رفاقت خود با آقاي خمسه كردم، او بدون آن كه فيلمنامه را بخواند قبول كرد تا با ما همكاري كند، اين درحالي است كه نقش او در اين فيلم آنقدر كم بود كه من خجالت مي كشيدم آن را به خمسه پيشنهاد دهم، اما او بازي در اين فيلم را بزرگوارانه قبول كرد.
متاسفانه يك پلان از آقاي خمسه در اين فيلم سينمايي حذف شد كه من خيلي دلم مي‌خواست اين پلان در فيلم باقي بماند. اما بنا به دلايلي نتوانستيم يك ديالوگ را از اكبر عبدي بگيريم و اين سكانس آقاي خمسه را هم نتوانستيم در فيلم جاي دهيم. زماني كه آقاي عبدي به عنوان فرشته از آسمان به زمين مي‌آيد به "فوفو" مي گويد بعضي آدم بزرگ‌ها هنوز هم فرشته‌ها را مي‌بينند اما به دليل آن كه اين سكانس حذف شد، سكانس حضور قربان با بازي عليرضا خمسه را كه در حال ديدن فرشته‌ها است هم حذف كرديم.
متاسفانه زماني كه چنين فيلمنامه‌هايي نوشته مي‌شود نه تنها عده اي از افراد كمكي به حل مشكلات فيلمنامه از نگاه روانشناختي نمي كنند، بلكه موانعي هم براي آن ايجاد كرده و دل كارگردان را نيز خالي مي‌كنند.
ادامه دارد...
كد خبر: 2187030
تاريخ مخابره : ۱۳۹۲/۹/۲۰ - ۰۸:۳۱
چهارشنبه 20 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها