واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چرا جوان امروز سرگردان است؟
هر آنچه بوی سنت و قدمت بدهد ، جوان امروز رد می كند . انگار دست و پاگیر است اصالتی كه از آن برخاسته . انگار بوی كهنگی می دهد ، هرآنچه میراث گذشتگان است ، ریشه ی رفتارهای پدربزرگ ها و مادربزرگ هاست . جوان امروز از سنت بریده است ، از اصل و نسب خود دور است ، اما به قافله ی تجدد هم نرسیده . برای همین است كه می گوئیم سرگردان است ، از این ور جا مانده است و از آن ور وامانده است ، برای همین می گوئیم خسته شده از این هروله ی طولانی بین این و آن . از سنت بریده ، اما گاهی در ته كوچه ی شك ، هیچ جا جز خانه ی قدیمی مادربزرگ آرامش نمی كند . در سر ، هوای تجدد و مدرن شدن دارد ، اما گاهی در ته كوچه ی تشنگی ، خسته و دلمرده ، تكیه می زند به دیوار بن بست كوچه و انگار ،خانه ای ندارد در این شهر بی سرانجام .بهتر است برای بررسی این مقال از تاریخ شروع كنیم . تاریخی كه در سرگشتگی امروز ما بی تقصیر نیست :ایران – عهد قجر :پس از سقوط صفویه ، سیر انحطاط و هرج و مرج در ایران آغاز شد . دیگر خبری از اقتدار ، حمیت ملی و شكوفایی اقتصادی عصر صفوی نبود . در دوره ی قاجار و سلطنت فتحعلی شاه ، جنگ اول و دوم ایران و روس رخ داد و معاهده های ننگین "گلستان " و " تركمنچای " بر ایران تحمیل شد . این قراردادها عاملی شد جهت درهم شكسته شدن روحیه ی اعتماد به نفس و اقتدار سیاسی ایران . بعد از آن ،برخی وابستگان و سیاستمداران متجدد غرب گرا ، از این ضعف نفس و فقدان بینش سیاسی پادشاهانی چون ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه استفاده كردند و تحت لوای شعارهایی چون "حركت به سوی ترقی و پیشرفت " و " ورود سرمایه های خارجی جهت ایجاد رونق اقتصادی " ، منابع و امكانات مالی و حتی حق حاكمیت سیاسی دولت را به استعمارگران واگذار كردند .در این زمان است كه ایران قدم به قدم ، از آن همه اقتدار و حمیت فاصله میگیرد و تبدیل می شود به یك كشور نیمه مستعمره كه كانون كشمكش های منفعت جویانه ی دول استعماری روسیه و انگلیس است . در این زمان است كه ملا عبدالرسول كاشانی در رساله " اصنافیه " خود درباره اوضاع اقتصادی دوره قاجار می نویسد :" تمام سرای ها و خانه های ایران یك دكان شد از اجناس بی اصل و دوام دولت های خارجه . بلكه بالمره چشم از اولین مایه ثروت خود كه غله جات و پنبه و اجناس دیگر است پوشیده ، به حمالی دیگران كوشیدم . ما به حمالی و دست فروشی قناعت كردیم ." (1) آنچه مورد توجه ما در این مقاله است ، نمایانی احساس ضعف و مرعوبیت ایران در آن دوره از تاریخ است . آنچه مورد توجه ماست ، آن دوره از تاریخ است كه پله پله پائین می آمدیم و ضعیف تر می شدیم و ترسوتر می شدیم و پشتمان را خالی می دیدیم . گویی هیچ فرهنگ و تمدنی جز غرب خوش آب و رنگ آن روزها و این روزها نبوده و نخواهد بود . گویی هیچ پشتوانه ای پشت سر ایران آن روزها نبوده و نیست . گویی همه چیز و همه چیز ، خلاصه می شود در غربی شدن و غربی فكر كردن و غربی لباس پوشیدن و غربی راه رفتن . اما آنچه جای تامل دارد این است كه آیا ما می توانیم غربی شویم ؟ اصلا مگر غرب بد است ؟ چه ایرادی دارد ما هم مثل آنها پیشرفت كنیم و راحت تر از اینها زندگی كنیم ؟غرب مدرن – قرن هجدهم زمانی كه غرب رویكرد سازمان یافته و تهاجمی خود را نسبت به تمدن های دارای میراث اسطوره ای و غیر غربی آغاز كرد ، ایران از سنت های اصیل خود دور شده بود و در اوج وابستگی به سر می برد . تمدن غرب در این مسیر ، نه تنها منابع مالی ،بلكه ساختار های فرهنگی – اجتماعی شرق را نیز به گونه ای برهم می زد تا مردم این سرزمین ها مجبور به گسست از میراث پیشین خود شوند . از یك طرف غرب سیاستمدار مهاجم ، و از طرف دیگر شرق منفعل وابسته . نتیجه چه می شود ؟ تنها تقلید ظاهری ، بدون داشتن حافظه ی تاریخی و سهیم شدن در علم و تكنولوژی ."وقتی پس از قرن هجدهم ، غرب مدرن به عنوان یك مجموعه تاریخی – فرهنگی بر بسیط زمین پهن گردید ، ملت ها و اقوام غیر غربی ، دو رویكرد كلی در مقابل آن از خود نشان دادند :1- مثل ژاپن مدرنیته را درونی كردند و غربی شدند .2- همچون اكثریت ملل آسیایی و آفریقایی كه روزگار پریشانی و انحطاط تاریخی خود را طی می كردند ، قدرت مقابله با هجوم سلطه گرانه ی فرهنگی – سیاسی – اقتصادی غرب را نیافتند و دچار خودباختگی و انفعال فرهنگی شدند و تنها به تقلید ظاهری از غرب پرداختند و قادر به درونی كردن مدرنیته و سهیم شدن در تاریخ آن نشدند و "غرب زده " شدند ، بی آنكه در ذات آن شریك باشند." (2) وضعیت سرگردانی مردم این نوع جوامع ، تلخ و دردناك است . زیرا با بی سرانجامی و ناامیدی همراه است . زیرا با مذهبی رو به سكولاریته و بی دینی همراه است . زیرا با تعطیلی فكر و خلاقیت و كارآفرنی همراه است .
برزخ سرگردانی كشورهایی كه به هر دلیل نتوانستند مدرنیته را در خود حل كنند و مثل ژاپن غربی شوند ، چون از هویت پیشین خود نیز بریده بودند ، دچار حالتی آشفته و برزخی شده و مورد چپاول كشورهای مدرن قرار گرفتند .وضعیت سرگردانی مردم این نوع جوامع ، تلخ و دردناك است . زیرا با بی سرانجامی و ناامیدی همراه است . زیرا با مذهبی رو به سكولاریته و بی دینی همراه است . زیرا با تعطیلی فكر و خلاقیت و كارآفرنی همراه است . زیرا با بی نظمی و كاغذ بازی اداری و بی هویتی همراه است . زیرا با اقتصادی غیر مولد و وابسته و تماما مصرفی همراه است . زیرا سراسر با جمله ی " ما نمی توانیم " و عقده ی حقارت همراه است . چون آدمهایش مجذوب و مرعوب تكنولوژی غرب هستند . مسئولیت پذیر نیستند . چون آدمهایش جمله ی " مشكل خودتان است " را از غرب گرفته اند و خودخواه شده اند . چون همه به فكر خویشند و درآوردن گلیم خویش . هیچ كس صدای گرسنگی همسایه اش را در آپارتمان های مدل غربی نمی شنود . همه یاد گرفته اند سر به لاك خود فرو برند و كمتر فضولی كنند . یادش به خیر قدیم تر ها ، در كوچه پس كوچه های روستا كه قدم می زدیم ، روستائی های باصفا به هركس می رسیدند ، غریبه یا آشنا ، "سلام" می كردند ، نام خدا را می بردند ، این روزها انگار غربِ سر به لاكِ سر به زیر ، به كوچه پس كوچه های روستا هم سرك كشیده و سعی می كند آدمها را از اصل خود دور كند. وضعیت سرگردانی مردم این نوع جوامع ، تلخ و دردناك است.شاید بتوان گفت :رنج آورتر از پوچی و نیهیلیست غربی ها . راه چاره چیست ؟تنها راه حل ، این است : لحظه ای توقف . نگاهی یه گذشته . نگاهی به اصل و نسب و ریشه . شناخت غرب و تاریخ غرب . بازگشت به موازین اسلامی و شیعی . باور نمودن خود و توانائی های خود .حركتی پر قدرت و پر توان .انقلاب اسلامی ایران ، كوششی بود جهت عبور از این حالت برزخی ، بی هویتی ، سكولاریسم و ازخود بیگانگی . انقلاب ایران سعی كرد با احیاء معارف اصیل اسلامی و تامین استقلال و عزت ملی راه جدیدی را بگشاید در اوج وابستگی و ناتوانی . اما هنوز فاصله هاست تا تدوین یك مدل تئوریك منسجم دینی - سیاسی – اجتماعی، و نظام برنامه ای مشخص و همه جانبه . هرچند در بازسازی هویت تاریخی و دینی تا حدی موفق بوده است اما هنوز فاصله هاست تا روزی كه سرگردانی و پریشانی رخت بندد و آزادی و استقلال واقعی جایگزین آن شود . به امید آن روز به دست من و شما . پی نوشت ها : 1- رافائل ، د ، آدام اسمیت ، ص 72- زرشناس ، ش ، روشنفكری در ایران ، ص 104 نویسنده : سرور حاجی سعید تنظیم :داوودی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]