واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: طرح ساماندهي دستفروشان، بر زمين مانده است
كاسبان سرگردان
جام جم آنلاين: دستفروش اينجا، دستفروش آنجا، دستفروش همه جا، از همان اول صبح تا پاسي از شب، داخل اتوبوس، كنار خيابان، در حاشيه اتوبان، درون يك كوچه، مقابل پايانه مسافربري، روي پل عابر پياده و حتي زير زمين! زن و مرد و بچه و پير و جوان فرقي نميكند چون حكايت نياز است و نداشتن سرمايه و غيرتي كه نميگذارد بيكار بمانند.
آنها را هميشه ميتوان ديد، روز تعطيل و گرما و سرما و عيد و عزا تفاوتي ندارد چون بساط آنها هر جايي كه مزاحمي نبينند، پهن ميشود و مشتريان مخصوصشان بالاخره به سراغشان ميآيند.
شايد دستفروشي در تهران شغل كمدرآمدي نباشد چون اگر وجههاي نداشته باشد، دستكم حسن آن اين است كه اجاره مغازه و ماليات و هزار جور خرج ديگر ندارد، اما درآمد هرچقدر خوب باشد، دستفروشي كار سختي است، يك جور سرگرداني، درست مثل خانه به دوش بودن و گشت زدن زير سقف آسمان بدون آن كه خيالت جمع باشد.
البته سالهاست مسوولان شهري در سراسر كشور وعدههايي براي ساماندهي دستفروشان دادهاند و بويژه در روزهاي نزديك به سال نو از سر و سامان دادن آنها گفتهاند ولي همين كه تنور عيد و شلوغي خيابانها از حرارت ميافتد، وعدهها هم فراموش ميشود و دستفروشان ميمانند و هزار مشكل ديگر.
جنگ دستفروش و مغازهدار دستفروشان سرگردان، مغازهداران شاكي؛ اين حكايت آدمهايي است كه هر روز رودرروي هم البته يكي داخل مغازه و يكي در حاشيه پيادهروها براي كسب درآمد تلاش ميكنند. البته اين دو گروه افراد، تفاوتهاي زيادي با هم دارند چرا كه دستفروشان اگر كالاهايشان را ارزانتر از مغازهها بفروشند چون مخارج فرعي ندارند، سودشان را ميبرند اما آنهايي كه مجبور به پرداخت اجاره مغازه، ماليات و حق بيمه هستند، فقط با گرانتر فروختن كالاها ميتوانند از پس مخارج برآيند.
همين تفاوت قيمتها و هجوم مردم براي خريد از دستفروشان است كه اسباب نارضايتي مغازهداران و در نتيجه بهانه براي درگير شدن با دستفروشها را فراهم ميكند، يعني همان اتفاقي كه چندين بار در شهر اهواز رخ داده است. ديماه 88 بود كه خبر تعطيلي بازار امام (ره) اهواز در اعتراض به حضور دستفروشان منتشر شد، اعتراضي كه 2 روز طول كشيد و در نهايت با دخالت نيروي انتظامي خاتمه يافت.
كسبه بازار امام اين شهر، فروشندگي دستفروشان را سبب كسادي كاسبي خود و عاملي براي مزاحمت عابران ميدانند ضمن آن كه معتقدند اين افراد به جاي اجناس اصل، محصولات قلابي و قاچاق ميفروشند. البته اين فقط مشكل شهر اهواز نيست، چرا كه اين درگيريها و اعتراضها به شهرهاي كوچكي چون مهران، لردگان و گناوه هم رسيده و وسعتي به بزرگي ايران پيدا كرده است.
طرحي كه فراموش شد خريد از دستفروشها اگر جنس با كيفيت و با قيمتي مناسب داشته باشند، براي قشر ضعيف و متوسط جامعه واقعا جذاب است اما اگر اين جذابيت را در كنار ايجاد ازدحام، بينظمي و اختلال در عبور و مرور قرار دهيم، وجه ديگري از پديده دستفروشي نمايان ميشود. پيادهروهاي شلوغ و باريك كه عمدتا با چندين موتورسيكلت محاصره شدهاند و اجناس زيادي مغازهها بخشي از آن را تصرف كردهاند و نخالههاي ساختماني كه راه را بند آوردهاند اگر با ازدحامي كه دستفروشان ايجاد ميكنند جمع كنيم ميشود گرهي كور كه عابران را كلافه و سرگردان ميكند. شايد همين معضل سبب شده شوراي شهر تهران شهريور 85 مصوبهاي را با عنوان ساماندهي دستفروشان پايتخت به تصويب برساند.
سالهاست مسوولان شهري وعدههايي براي ساماندهي دستفروشان دادهاند اما در نزديكي عيد وعدهها فراموش ميشود و دستفروشان ميمانند
متن اين مصوبه نشان ميدهد، هدف از آن ساماندهي بخشي از مشاغل سيار و بيكانون شهر تهران است تا شيوههاي جديد، جاي فروشندگيهاي محلي و سنتي را بگيرند و ايجاد فضاهاي جديد كسب و كار، شبكه دلالي و واسطهگري را كمرنگ كند و در نتيجه آسيبهاي اجتماعي كاهش يابد. طبق اين مصوبه، شهرداري تهران متولي اصلي اين كار است كه بايد در محدوده جغرافيايي هر محله يا ناحيه شهري بازارهاي سيار و موقت ايجاد كند تا گروههاي كمدرآمد جامعه از اين طريق نيازهاي خود را تامين كنند.
متن مصوبه خيلي اميدبخش است بويژه براي دستفروشان كه مكاني ثابت ندارند و هميشه با بيم و هراس زندگي ميكنند، اما قسمت بد ماجرا اين است كه طرح ساماندهي دستفروشان نيز مثل صدها طرح ديگر اجرا نشده و در حد كلماتي خوشايند روي كاغذ بايكوت شده است.
ساماندهي با كتك كسي كه سرمايه كافي ندارد تا مغازهاي دست و پا كند، كسي كه همه دارايياش همان چند تكه كالاست كه در بساطي محقر پهن كرده، كسي كه چشم اميدش براي ادامه زندگي به دستفروشي است يا كسي كه نانآوري ندارد و براي تامين مخارجش اميدي به هيچكس ندارد، هر چند ميداند حضورش مانع كسب مغازهداران است و ممكن است اكيپهاي مبارزه با سد معبر شهرداري هر لحظه سر برسند، اگر دستفروشي نكند بايد چه كار كند؟ پاسخ اين پرسش هنوز معلوم نيست چون اگر پاسخي براي اين سوال متصور بود، حتما تاكنون مسوولان چارهاي براي آن انديشيده بودند.
دستفروشان در تمام كشورهاي دنيا فعالند اما تفاوت ما با كشورهاي ديگر اين است كه آنها اين دستفروشان را ساماندهي كردهاند و در مكانهاي مشخص سر و سامان دادهاند در حالي كه اين اتفاق هنوز در كشور ما رخ نداده است. چندي قبل شهرداري شهر جنگزده بغداد اعلام كرد فروشندگان خياباني تنها در صورت دريافت مجوز رسمي، مجاز به فروش كالاهاي خود هستند. اين در حالي است كه شهرداري ضمن صدور مجوز، كيسههاي بازيافت يارانهاي را نيز در ميان فروشندگان توزيع ميكند تا آنها به جاي پراكندن بيحساب و كتاب زباله در خيابان و پيادهروها به جمعآوري آنها تشويق شوند.
در كشور ما شهرداريهاي هيچيك از شهرها حتي تا اين مرحله نيز پيش نرفتهاند و فقط هرازگاهي به نام ساماندهي دستفروشان آنها را از چند منطقه جمع ميكنند و بدون آن كه محلي جايگزين برايشان تعريف كنند به ظاهر آنها را جمعآوري ميكنند، غافل از اينكه دستفروشان بزودي از مكاني ديگر سر درميآورند. در اين ميان اتفاق ديگري نيز ميافتد يعني كتك خوردن و توهين شنيدن دستفروشان از برخي ماموران اكيپهاي سد معبر و گاهي اوقات از دست دادن اجناسشان. پس مشخص است كه در چنين شرايطي نهتنها اوضاع بهتر نميشود بلكه وضعي شبيه بازي تعقيب و گريز پيش ميآيد كه در آن دستفروشان با دلهره ميگريزند و ماموران آنها را دنبال ميكنند تا به دامشان بيندازند.
امروز، بهتر از فردا وقتي شهردار آمل از انتقال همه دستفروشان اين شهر به بازار مركزي آمل خبر داد، مشخص شد اگر همتي باشد، ساماندهي دستفروشان شدني است. فقط كافي است مسوولان باور داشته باشند زندگي بسياري از دستفروشان وابسته به اين كار است و از سوي ديگر درك كنند كه حضور دستفروشان بخش قابل توجهي از فروش مغازهداران را كم ميكند. دانستن اين نكته هم ضروري است كه خيلي از شهروندان خريد از دستفروشها را به خريد از مغازه ترجيح ميدهند. پس اگر اين سه ضلع مثلث را كنار هم بگذاريم، نتيجه اين ميشود كه هرچه زودتر بايد فكري براي ساماندهي فروشندگان خياباني كرد و باور داشت كه سر و سامان دادن آنها امروز بهتر از فرداست.
مريم خباز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]