تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835100380
شاعران جوان
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ghoroobefarda20th September 2007, 05:46 PMاين تاپيك براي معرفي شاعران جوان ايراني است . با آشنايي با اونها ما مي توانيم افكار دناي امروز بيشتر و بهتر بشناسيم و شايد دوستان ما كه در اي تالار شاعر هستند و تا حالا كتابي چابپ نكردن با خواند اشعار اين عزيزان تشويق بشن كه خودشونو به مردم بشناسونن . مریم تاجیک برای مادرم حق با تو بود. هرگز با تو نزیسته ام. هرگز سکوت مان رنگی نخواهد گرفت هرگز دخترکی سفید با گیسوان طلایی تو را به درون خود راه نداد. و در بسترت آرام نیافت هر شب چشمانت بر روی قابهای کوچک و بزرگ تحقیر شده من سرگردان است. بر اندوهم می گریی... چه زایش سختی داشته ایی سد بار ، زایش پشت زایش برای تولدی که هیچگاه غروری بر تو نیفزود. و هر لحظه لحظه اش دعاهای شبانه ات را افزون تر کرد. ...... آری ادامه تو اینگونه رقم خورده بود. **** سهراب مژده مهر بر پيکر رنجور زندگان بياراييد! شما را به آيين تان سوگند! کز دامن مردگان دست شوييد! و مهـر بر پيکر رنجور زندگان بياراييـد! زندگانـی چون سايه" وفرياد سر دهيد به جهانيان! که ايران! هر چند در سايه است اما در سايه ی "سايه" هنوز زنده است! ghoroobefarda23rd September 2007, 04:35 PMبهمن بهمنانه خموش آرام و بیصدا گام برمیداشت. در اعماق سرد و تاریک اکنون خویش، اندیشهای بود گوییا خاموش! نقش گنگ آرزوهای نهاناش، بود شاید کاین چنین پیدا غلت میخورد در هذیان گرم خویش! الههی سکوتی سرشارتر از خیال بود شاید کاین چنین به شهوت به زیر سینهی خویش میکشیدش! گیج و عبوس گام برمیداشت. در رویایی که از تنگنای پر پیچ و خم ذهناش رهی سخت دشوار میپویید. در خیالی که از دالان دیوارهای پر سکوتاش بیخیال و شاد چرخ میزد. در بخارآلود خاکستری خام نگاهاش گام برمیداشت. تنها، امیدی در دست داشت که مدام میفشردش؛ سیمایی گشاده که از روشنایاش، لبخند بروید و زندگی در تولدی دوباره اوج گیرد! ghoroobefarda2nd October 2007, 05:39 PMدوستان عزيز من فكر نمي كردم اين تاپيك اينقدر بي طرفدار بشه . شما دوست نداريد اشعار روز رو بخوانيد؟؟؟؟:( امیر تیکنی رقص محرمانه یک زیبا سادگی سنجاقک کوچکی بود هدیه ای بی سبب شبنمکی بر لبان عاشقت وقتی که زیر باران غریبه ای را می خواندی و من آن سوتر ترا دعا می کردم چشمانم چنان مجمر خون به یادت مانده است . حالا سالها گذشته است دیگر باران آبی نیست و گربه ها همگی شرورند . چرا خیال می کنی هنوز به ستاره چینی در کویر دلخوشم . من ! آن هم من ! من بروی چینه ی نازکی راه می روم که یکسوش دریایی از خون موج می زند و سوی دیگرش دوزخی از آتش است آن چنان عمیق که سرچشمه ی آن پیدا نیست . برای من که اینچنین فقیرم همین سنجاقک کوچک ثروتی ست و لمس تو چمنگاهی که از نمین ترانه ای شاداب است . خواب ! آن هم بر چشم های من نمی شنوی ؟ ! صدای انفجار بزرگی را که هر لحظه درون سینه ام شیطنت می کند گیاهی که در کوهستان رُست چگونه به نرمی دستان تو عادت کند بر می گردد به سایه تنها خنده اش شبیه آفتابگردان خواهد ماند . ترانه بخوان غریبه را بخوان تا ببینم چگونه در آغوشش رها می شوی دعایت می کنم با چشمانی خونین مجمر . گذر می کنم بی تو در انزوای شهرم در سیاهی پایتخت در فرار طبرستان در زخم های جنوب در بی قراری کردستان در سوگ ارگ . گذر می کنم بی تو با یادت که زیبا ترین رقص ها را کنار شعله ای در نم نمک باران نشانم دادی . هدیه ای بی سبب از تو در دستم است ببین ! سنجاقکت جان می گیرد پرواز می کند کوچک است و زیبا افسوس که در این حوالی ستاره چینان مرده اند . ghoroobefarda9th October 2007, 06:04 PMمجتبی کاهه - ماهان تو ببخش ساده نبود گذشتنم اگه گذشتم ، تو ببخش اگه نموندم پای عَهدم اگه شکستم ، تو ببخش اگه همسفر نبودم تو رو تنها جا گذاشتم تو ببخش اگه بُریدَم جرأت موندن نداشتم همصدای گریه ی تو دارم اینجا جون می بازم گُلکم تقصیر من بود کاش یه روز با تو بسازم «مرگِ واسم دوریِ تو اگه دورم ، تو ببخش اگه مثل غم پائیز بی عبورم ، تو ببخش» تو ببخش اگه غم من واسه قلب تو زیاده اگه جای دستای تو دست من تو دست بادِ تو ببخش........ تو ببخش . ghoroobefarda15th October 2007, 08:34 PMسعید رضوانی طلسم دور از خروشِ خیابان در خانه سکوتیست امروز، به گوشِ آفتابنِشین گوئی سکوتِ روستا، میانِ دشت وقتی به کارِ ساقه و داس همهمه میشود. طلسمی شکسته است انگار؛ هزار بهانه، هزار پندار آرامآرام واهمه میشود. ghoroobefarda17th October 2007, 07:15 PMفربود شکوهی حلقه رندان ساقیا دیگر چگویم چون مرا خمار نیست راحت جانم تو بودی این که رسم یار نیست روی بگشا و بیا در حلقه رندان نگر کز غمت جانی به تن در قالب جاندار نیست گرچه من گم گشتهام در صورت و بازار لفظ اندکی تاخیر باید قدرت گفتار نیست بس که او ناز آمد و قیمت به کوه قاف برد آن قدر من سعی کردم کوه را رهوار نیست در پی او گفته اند این ناکسان ما عاشقیم خود خطا کردند آری چون سری بردار نیست بس که من دورش بگشتم سرخوش و مجنون منش زاهدان گفتند که آیا گردش پرگار نیست ؟ بر سر بازار واعظ کز غمش صدها بگفت چون عمل ننمود جلوه دیگرم کردار نیست ghoroobefarda21st October 2007, 07:53 PMرضا میرفخرایی شهر خورسید میخوام از شهری بگم با یه ستاره اونجا که تا به همیشه بی بهاره جایی که از نور ِ خورشید حتی خواب ِ شب نداره واسه مردم ِ دلکور همه جا تیره و تاره ابری نیست تُو آسمونش که به حالشون بباره رو تن ِ خاطره هاشون کوله باری از غباره لباشون غرق ِ سکوت و قلباشون قاصله داره توی این شهر ِ سیاه ِ صبح به ظاهر ...... دلا از تنهایی مُردن ای مسافر دلت و به جاده بسپار دستت و به دست یک شعر فانوسک به دست بگیر و تو بشو خورشید ِ پر مهر mahtabi21st October 2007, 11:21 PMرایانه شعری از شاعر نوپرداز فرزانه شیدا یاد باد آن روزگاران قدیم زندگانی خوشتر از افسانه بود قصه در قصه فقط مهرو وفا بلبل و عطر گل وپروانه بود عشق ودل غرقه به دنیای امید روز وشب مست مّی و پیمانه بود یاد بادا شعر سبز زندگی با خزان سینه ها بیگانه بود دل چه میسوزد به ایامی که رفت آنزمان هر آدمی فرزانه بود لیک افسوس ودریغ وصد دریغ آنچه جا مانده دلی دیوانه بود مردم ودنیا اسیر روز وشب حاصل آبادی اش , ویرانه بود ای خدا آرام جانی مرحمی آنچه جایش آمده ,, رایانه ,, بود !!!!!! هم سخن هم دردودل هم گفتگو پشت این ,, رایانه ,, با جانانه بود !!! بیش از این سردی دنیا تا چه حد؟!!! کاش عشقی جای آن در خانه بود!!! کاش عشقی جای آن در خانه بود!!! با تشکر فریبا ghoroobefarda22nd October 2007, 08:38 PMچه عجب خوش آمديد خانم مهتابي . چشم ما بالاخره به قدوم يكي از كاربران محترم در اين تاپيك روشن شد . خير مقدم . صفا آوردين. فرهاد آرین خواب و بیداری و چه کم از آن داشتیم که باور بودن خود در آسمان نکنیم وه؟ چه رویای زشتی که نه در بطن مان که در باورمان شد... "نیل به مراد زیستن" و صد افسوس که فقط شنیدیم و بدست نیاوردیم # # # و چه خوش بیدار بودیم با چشمانی بسته!! و چه زیبا رو بودیم ونه در برابر آئینه که در برابر دیواری از خشت... به چهره ها نهیده بودیم ... نقابی از جنس دین و ایمان...؟ و زرین نقابان در خود ساخته بودیم.. هزاران دم که میتوانستیم بیداری کنیم...!! در کنار نقاب و دشنه ای زنگ زده در خواب بودیم در رویای بیداری.... # # # تا که روز سرنوشت ایستادگی خواهیم کرد..؟ وه؟ چه ننگین جامهء فاخری از جنس دین و گناه.. # # # روز که میباید رسد به ناگاه رسید! خواب و بیداری در هم آشفت خاکی که هزاران سال با تلاش... به نگین تاج دنیا نامیده بودندش مردمان نیک.. شد کار و زار چندین نارسیده دژخیم و ناخوانده کس!! بر آشفت آنکه در بستر کارو زار دوره میکرد>> ونه اما در بیداری بلکه در خواب.. فریادها که بر آمد خونها که بریخت خاک هنر به خون شد سیراب!! و آنکه ایستادگی کرد شد کشته.. آن که فریاد زد " ایران " شد محکوم در دادگاهی از جنس دین و دار و دشنه جنس دین و ایمان و سجده.....؟ # # # با توام ای ایرانی این داستان ننگین داغ خورده بر پیشانی توست شبها به روز میرسانی اگرکنون!! خاک و میراثت رفته به تاراج جوانه خشکیده و ... هر که را که رفت دیگر کس ندیده.. ghoroobefarda25th October 2007, 04:03 PMفرهاد حافظ نظامی سپیدواره 1 در انتظار نور سپیدی هستم که دست سیاه روزگار بر شعر من بتاباند تا ماهی کوچک تنگ بلور من با کابوس کوسه ماهی به خواب نرود راستی آن نهنگ بزرگ که اسیر حوض خانه ماست چه روح لطیفی دارد !! دیدهام که روزها با آواز بلبلان ز خواب بر میخیزد و شبها با صدای جیرجیرکها به خواب می رود شنیده ام که عاشق گل سرخ است آن هنگام که برف چهره اش را چون یاس می کند کبود کبود از اندیشه ام بیست سالی می گذرد و من هنوز نفهمیدم پدرم که بود؟! که بود؟! ghoroobefarda7th November 2007, 06:44 PMفری ناز آرین فر عشق بی ثبات کوچه ها تنگ دل من گرفته و صدایی جز سکوت همراهیم نمی کند گرمی بعد از گیلاس شراب پیکرم را دلتنگ تو میکند و من در فکر تو غوطه میخورم شاید ثبات عشقی با تو را بتوانم در رویا در آغوش بکشم ghoroobefarda23rd November 2007, 04:36 PMفریبا شش بلوکی دل من دل من تنها بود دل من هرزه نبود دل من عادت داشت که بماند یک جا به کجا؟ معلوم است به در خانه ی تو دل من عادت داشت که بماند آن جا پشت یک پرده تور که تو هرروز آن را به کناری بزنی دل من ساکن دیوارو دری که تو هرروز از آن می گذری دل من ساکن دستان تو بود دل من گوشه یک باغچه بود که تو هرروز به آن می نگری دل من رادیدی؟ ساکن کفش تو بود یادت هست؟ ghoroobefarda3rd December 2007, 09:10 PMهدا رستمی کوچ ماه از آسمان من من باور دارم که روزی ماه از شهر من کوچ خواهد کرد .... و آسمان گرسنه دیارم را با گونه های مهتابی پر اشکش وداع می گوید -- تو باور نکن!-- (من کی گفتم مهم است !!) اما... او هر شب می امد و آسمان پنجره ام را پولکدوزی می کرد و به شب نشینی پشت بام های تاریک می امد... این روزها انگار خون در رگ هایش آواره شده... یعنی ماه هم راکد شده؟!! شنیده ام این روزها شبگرد شده... روز میلادش ؟ ... می خواهم هدیه ای ببرم شاید: ف ا ن و س ی !! ghoroobefarda19th December 2007, 09:50 PMمحمد رضا خاکبازنیا پیاله عشق پیاله پر شد غمزه نگاه او در آن نقش بست جرعه اول به یادش سر کشیدم جرعه دوم که شد نقش به من مستی داد مستی ام نه مستی از پیاله بود بلکه از یادش بود یاد یار مستم کرد . خاطراتش توی کوچه باغ عشق سوی کوه کنار برکه پر شکوه آب زیر سایه درخت نارون حس دستان قشنگش ناز چشمان مستش همگی دست به دست با نشاط و خنده بوسه گرم عشق که دگر بار مرا مستم کرد وه چه زیباست شراب عشق او این چه مستیست که دلدادگی و بوسه یار با غزلها و ترانه های عشق به من تنها ، مستی میداد ؟ دگر از من تو مخواه ترانه شوریدگی . مستی شراب آن پیاله های لبریز! یاد او مستی عشقم باشد نام او زمزمه و دمگسارم باشد. بشکن آن جام تهی گشته ز تشویش زمان یک نفس سرکش ، یاد و خاطرات عشق را تا ابد مست می شوی با قطره ای از عشق او a.sina 20063rd March 2008, 01:14 AMامروز در دانشکده فنی دانشگاه آزاد تهران جنوب (که 2 تا کانون شعر داره!) یه همایشی برگزار شد باحضور استاد سبزواری، استاد مجتهدی(پروانه) و شاگردشان آقای برقعی که تقریباً 26 سال دارند؛ آقای محمد نوروزی شاگرد استاد قیصر امین پور و چند شاعر جوان دیگر. در این قسمت، قسمتی از شعر معروف آقای برقعی را برایتان می نویسم و در قسمت های بعدی اشعار دیگری از دوستان که واقعاً زیبا بودند: ... با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد احساس کرد از همه عالم جدا شده است در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند دارد غروب فرشچیان گریه می کند با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید او را چنان فنای خدا بی ریا کشید حتی براش جای کفن بوریا کشید در خون کشید قافیه ها را ، حروف را از بس که گریه کرد تمام لهوف را اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت این بند را جدای همه روی نیزه ساخت "خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود" اوکهکشان روشن هفده ستاره بود خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ... پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ... خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ... شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ... در خلصه ای عمیق خودش بود و هیچکس شاعر کنار دفترش افتاد از نفس... mahtabi28th April 2008, 08:49 PMمنشور ِ انتظار ِ مرا منتشر کنيد، شعری از رضا مقصدی ای واژه ها! بهار ِ مرا منتشر کنيد مضمون ِ روزگار ِ مرا منتشر کنيد □ □ □ در صبح ِ شاعرانه ترين شاخسار ِ سبز اقرار ِ سايه سار ِ مرا منتشر کنيد □ □ □ ای برگهای منتظر ِ نشر ِ آفتاب! جريان ِ جويبار ِ مرا منتشر کنيد □ □ □ چشمش کجاست؟ تا که دلم تازه تر شود ديدار ِ بی قرار ِ مرا منتشر کنيد □ □ □ در شور ِ شادمانه ی سنتور ِ سرنوشت اين زار زار ِ تار ِ مرا منتشر کنيد □ □ □ زخم ِ هزار خاطره بر سينه ام نشست تصوير ِ سوگوار ِ مرا منتشر کنيد □ □ □ مهمان ِ مهربانی ی دستم برنج بود ايثار ِ خوشه زار ِ مرا منتشر کنيد □ □ □ آئينه اش تمام ِ تماشای من شده ست گلگشت ِ شعله بار ِ مرا منتشر کنيد □ □ □ گلواژه های سبز! بهارم کنيدوُ يا منشور ِ انتظار ِ مرا منتشر کنيد با تشکر فریبا mahtabi7th May 2008, 04:09 PMبه نام ِ ايران "به نام ذره ذره خاک ايران" به نام جنگل نمناک ايران به نام چکه چکه آب ايران به نام ريشه ی در خاک ايران خليج فارس تا گيسوی البرز ارس اترک سبوی تاک ايران به نام کورش و زرتشت و مزدک به نام بابک بی باک ايران به نام آذری، کرد و بلوچش سلحشوران پر فتراک ايران سپيد و سرخ و سبز و شير خورشيد به نام پرچم چالاک ايران به نام گفته و انديشه ی نيک به نام مانده های پاک ايران به نام هر که از ايران سرايد به نام ِ نام ِ پُر پژواک ايران مازيار قويدل ـ سوئد با تشکر فریبا pareparvaz5130th May 2008, 09:52 PMبا سلام:d نميدونم كسي شعرهاي خانم نيلوفر لاري پور رو شنيده يا نه؟ شعرهاي ايشون واقعا زيباست و خيلي از اونها توسط خواننده هاي مختلف خوانده شده اما نتونستم كتابي از مجموعه اشعار ايشون پيدا كنم اگه راهنمايي كنيد واقعا"ممنون ميشم. pareparvaz5115th June 2008, 09:40 PMهزار و یک شب (نيلو فر لاري پور) هوای گریه دارم تو این شب بی پناه دنبال تو میگردم دنبال یه تکیه گاه دنبال اون دلی که تنهایی رو میشناسه دستای عاشق من لبریز التماسه هزار و یکشب من پر از صدای تو بود گریه هر شب من فقط برای تو بود سکوت شیشه ایم رو صدای تو میشکنه تو آسمون عشقم شعر تو پر میزنه با تو دل سیاهم به رنگ آسمونه تو بغض من میشکنن شعرای عاشقونه هزار و یکشب من پر از صدای تو بود گریه هر شب من فقطبرای تو بود يعني همه حافظ و سعدي و .... ميخونن كه اصلا شعري از شاعران جديد نمينويسند!:eek: mahtabi28th June 2008, 02:07 PMقرار آخر قـرارِ آخـره اما ... بـرایِ اولیـن بـاره که قلبم خالی از عشقه ... که حرفام نقطه چین داره کجـا رفتـه هیاهـویِ هـزار و یک شبِ رویا ؟ کجـا جا مـونده مجـنـونِ همیشه عاشقِ لیلا ؟ تو کـه توُ شهرِ تاریکی ، به آغـوشـم امون دادی چـرا خـورشـیدِ قلبت رو به نامحرم نشون دادی ؟ دیگه حرفی نمی مونه ... دیگـه وقتِ رهائیـه تهِ این کوچه ی بن بست ، دوراهـیِ جدائیـه ! □□□ نگام کـردی و لرزیدم ، هـوایِ رفتنت سرده مقصـر نه منـم نه تو ... فقط عشقه که نامرده ! غـروب روبـروی ما ، شبـو کم کم رقم می زد " تو " می رفتـی و " تنهائی " ، به سمت من قدم می زد ... ترانه سرا : مانـدانـا ابـری - اردیبهشت 87 با تشکر فریبا سرصدا1st August 2008, 09:22 AMویدا دستمالچی متولد 1364 قلم به دست گرفت و کمی بهار کشید و دست های خودش را پر از چنار کشید کنار گله گوسفندهای ده خود را درون مزرعه سرگرم کاروبار کشید برای خستگی اش یک اجاق روشن کرد میان دست ترک خورده اش سه تار کشید کمی نواخت ولی زندگی تظاهر بود دوباره دشت پر از بوته های خار کشید دلش خنک نشد و شن کشید و ماسه و سنگ تمام صفحه خود را پر از غبار کشید و رفت در وسط این کویر خشک نشست و دور جسم خودش سیم خارردار کشید ز عشق از همه چیزش برید و قلبش را شبیه آدمکی روی چوب دار کشید یانگوم16th October 2008, 03:41 AMخودم....یانگوم عصر انقدر شعر می گم...... شعرام تو سایتم هست...... شاعر پاکستانی اسم وبلاگمه! بخونین.... ببینین ارزش شاعر شدنو دارم یا نه؟! یکی از شعرامو می زارم بخونین یانگوم16th October 2008, 03:44 AMمنم آن کس که رنج ها کشیدم ز دنیای بی مهر پرکشیدم محبت را ندیدم من ز دنیا چرا چون که من تنهای ماندم ندیدم تو را بالای بالا نبودی بر فراز بام انجا پس کجایی ای که بی تو غم گسارم ای گل من ندیدم تو را در اوج قلبم شاید که تو شکستی غم هجران تو دوری تو مرا کرد بی تاب ای گل من :rolleyes: FREKANS18th November 2008, 06:56 PM...... چه برگهایی چه برگهای زلالی آه......... چه برگهای زلالی که مرثیه ای شد برای پاییز....... اما سوت زنان از میان جهان بی خیال میگذرد باد ضیاالدین خالقی سرصدا22nd November 2008, 09:58 AMبه جهنم که تو از مست بدت می آید از شب وکوچه بن بست بدت می آید لایق دست ترک خورده ی بی احساسی تو که از گرمی این دست بدت می آید مثل یک زنگ در خانه ی خواب آلوده از نوازش گری شست بدت می آید این بدم بدم بدم ها بخورد توی سرت تو که از هر چه که خوب است بدت می آید عشق من لحظه ی مستی و بد و بیراهی است به جهنم که تو از مست بدت می آید روح الله محمدی IRAN PARAST20th January 2009, 09:17 AMمن ان خویش گم کرده راهم که هیچ ندانم کجایم,کیم,کیستم؟ سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 618]
صفحات پیشنهادی
شاعران جوان توهم توطئه دارند
تاریخ انتشار دوشنبه 30 دی 1387 تعداد مشاهده : 84 شاعران جوان توهم توطئه دارند خبرگزاري فارس: حسن كيائيان معتقد است در نظر شاعران جوان توهم توطئه وجود دارد كه ...
تاریخ انتشار دوشنبه 30 دی 1387 تعداد مشاهده : 84 شاعران جوان توهم توطئه دارند خبرگزاري فارس: حسن كيائيان معتقد است در نظر شاعران جوان توهم توطئه وجود دارد كه ...
شاعران جوان بيانديشه به جايي نميرسند
شاعران جوان بيانديشه به جايي نميرسند خبرگزاري فارس: يك شاعر گفت: شاعران جوان مايه اميد هستند اما اگر اين شاعران پشتوانهاي نداشته باشند، تفكر نداشته باشند به ...
شاعران جوان بيانديشه به جايي نميرسند خبرگزاري فارس: يك شاعر گفت: شاعران جوان مايه اميد هستند اما اگر اين شاعران پشتوانهاي نداشته باشند، تفكر نداشته باشند به ...
شاعران جوان در رصد صبح نقد شدند
شاعران جوان در رصد صبح نقد شدند رصد صبح؛ خوانش و نقد شعر جوان امروز به قلم محمدكاظم كاظمي و به همت دفتر آفرينشهاي ادبي حوزه هنري منتشر شده است. به گزارش ...
شاعران جوان در رصد صبح نقد شدند رصد صبح؛ خوانش و نقد شعر جوان امروز به قلم محمدكاظم كاظمي و به همت دفتر آفرينشهاي ادبي حوزه هنري منتشر شده است. به گزارش ...
شاعران جوان بحران مخاطب را درك كرده اند
شاعران جوان بحران مخاطب را درك كرده اند شاعران جوان دهه ٨٠ واقعيت بحران مخاطب را درك كرده اند از اين رو به مخاطب جمعي نياز پيدا كرده اند و مي خواهند با جامعه و محيط گفت ...
شاعران جوان بحران مخاطب را درك كرده اند شاعران جوان دهه ٨٠ واقعيت بحران مخاطب را درك كرده اند از اين رو به مخاطب جمعي نياز پيدا كرده اند و مي خواهند با جامعه و محيط گفت ...
شاعران جوان نبايد به اميد رسيدن به نام و نان درجشنواره ها شركت ...
شاعران جوان نبايد به اميد رسيدن به نام و نان درجشنواره ها شركت كنند-محمدجواد محبت روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا، به ديدار اخير شعراي كشور با مقام معظم ...
شاعران جوان نبايد به اميد رسيدن به نام و نان درجشنواره ها شركت كنند-محمدجواد محبت روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا، به ديدار اخير شعراي كشور با مقام معظم ...
جشنواره سراسری شاعران جوان ایران
جشنواره سراسری شاعران جوان ایراننهمین جشنواره سراسری شاعران جوان ایران برگزار میشودجشنواره سراسری شاعران جوان ایران با دو موضوع آزاد و دفاع مقدس آذر ماه برگزار ...
جشنواره سراسری شاعران جوان ایراننهمین جشنواره سراسری شاعران جوان ایران برگزار میشودجشنواره سراسری شاعران جوان ایران با دو موضوع آزاد و دفاع مقدس آذر ماه برگزار ...
انجمن شاعران جوان مسجدي بزودي تشكيل مي شود
انجمن شاعران جوان مسجدي بزودي تشكيل مي شود-به گزارش ايرنا ، مجتبي ميرزايي نسب سه شنبه در نشستي خبري در ياسوج افزود: در حاشيه برگزاري اين جشنواره از ...
انجمن شاعران جوان مسجدي بزودي تشكيل مي شود-به گزارش ايرنا ، مجتبي ميرزايي نسب سه شنبه در نشستي خبري در ياسوج افزود: در حاشيه برگزاري اين جشنواره از ...
افشين علاء:آفات شعر شاعران جوان نيازمند مبارزه جدي است
افشين علاء:آفات شعر شاعران جوان نيازمند مبارزه جدي است ساري - خبرگزاري مهر: افشين علاء شاعر معاصر خواستار مبارزه جدي با آفاتي شد كه شاعران جوان را تهديد مي كنند ...
افشين علاء:آفات شعر شاعران جوان نيازمند مبارزه جدي است ساري - خبرگزاري مهر: افشين علاء شاعر معاصر خواستار مبارزه جدي با آفاتي شد كه شاعران جوان را تهديد مي كنند ...
يك شاعر: جشنواره موجب تلاش شاعران جوان است
يك شاعر: جشنواره موجب تلاش شاعران جوان است خبرگزاري فارس: غلامرضا شكوهي گفت: جشنواره شعر فجر شاعران جوان را در مقابل شاعران پيشكسوت قرار ميدهد و از اين ...
يك شاعر: جشنواره موجب تلاش شاعران جوان است خبرگزاري فارس: غلامرضا شكوهي گفت: جشنواره شعر فجر شاعران جوان را در مقابل شاعران پيشكسوت قرار ميدهد و از اين ...
شاعران جوان زوایای جدیدی در شعر دفاع مقدس به وجود آوردهاند
شاعران جوان زوایای جدیدی در شعر دفاع مقدس به وجود آوردهاند شیرینعلی گلمرادی: شیرینعلی گلمرادی گفت: شعر دفاع مقدس در چند سال گذشته شاعران جوانی را پرورش داده ...
شاعران جوان زوایای جدیدی در شعر دفاع مقدس به وجود آوردهاند شیرینعلی گلمرادی: شیرینعلی گلمرادی گفت: شعر دفاع مقدس در چند سال گذشته شاعران جوانی را پرورش داده ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها