واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پنج ویژگی عرفانهای منفی1- طرفداران عرفان منفی معتقدند كه باید "خود" را تحقیر كرد و غرایز طبیعی را از كار انداخت تا یك من روحانی و ملكوتی ساخته شود. مكاتب هندی نظیر آیین بودا، این اعتقاد را بسیار ترویج می كنند. اینان به جای هماهنگ ساختن ابعاد وجودی انسان، به حذف برخی از ابعاد و استعدادهای آن ها می پردازند.
2- در عرفان منفی، سالك از مشكلات شكنجه زای زندگی فردی و اجتماعی می گریزد. ناگواری ها و گرفتاری های ناشی از عدم وصول به خواسته های خود، گاه موجب می شود كه فرد زندگی طبیعی را منفی تلقی كرده، برای رهایی از آن، به درون خود پناه ببرد.با توجه به راز نهانی روح، در می یابیم كه همان گونه كه ناگواری ها و ناملایمات با روح انسان ناسازگارند و روح انسان را تیره می كنند، شادی ها و خوشی های طبیعی نیز با روح انسان سازگاری ندارند، زیرا راز روح را پوشیده می دارد. بنابر این، عارف باید هم نسبت به رنج ها و ناگواری ها حساس باشد و هم نسبت به شادی ها و خوشی های طبیعی. 3- عرفان منفی نشانه ناتوانی ما نسبت به انسان و طبیعت می باشد. برخی از مدعیان عرفان، كوچك ترین آگاهی از آن چه كه در دو قلمرو انسان و جهان می گذرد، ندارند و در عین حال در حالات عرفانی خود غوطه ورند. آن حالات روانی لذت بخشی كه برمبنای جهالت ها استوار باشد، نشانه عرفان كاذب است نه عرفان حقیقی. مسیر حركت عرفان حقیقی از روشنایی معرفت می گذرد، نه تاریكی جهل. در عرفان منفی، به اندیشه و تعقل بی اعتنایی می شود، ولی در عرفان مثبت، عقل و اندیشه جایگاه خاص خود را دارد.4- در عرفان منفی، به عالم بیرون اعتنایی نمی شود و سالك فقط به "تاریك خانه درون" توجه دارد. گویی برای این افراد، جهان عینی مطرح نیست. در حالی كه برای ورود به منطقه درون، برای دریافت عوالم عرفانی، بدون توجه به جهان بیرونی امكان پذیر نیست.حقیقت این است كه اگر یك انسان از درك و آشنایی با جهان برونی كه مواد موجودیت طبیعی او را آماده كرده و تعبیه نموده است و تا آخرین نقش های زندگیش كه با روان و مغز او در حال تأثیر و تأثر است، سرپیچی كند و ارزش حیاتی این درك و آشنایی را نداند و عالم حس و محسوس را نادیده انگارد - در حقیقت - چنین شخصی درصدد نواختن یك آهنگ موزون و خوشایند بدون داشتن ابزار و وسیله موسیقی برآمده است.وارد شدن به حوزه دریافت عرفانی هستی، بدون قبول نمودن دنیایی كه عارف را به آن حوزه معنوی رهسپار كرده است، ممكن نیست. شیخ بهایی طی سروده ای می گوید: ز حدوث پا كشیدم، به قدم رهم ندادند ز وجود هم گذشتم، به عدم رهم نداندبه كنشت سجده بردم، به صنم رهم نداند به طواف خانه رفتم، به حرم رهم ندادندكه تو در برون چه كردی كه درون خانه آیی "از فانی عبور كردم، از باقی محرومم نمودند. از هستی صرف نظر كردم، به نیستی اجازه ندادند وارد شوم. به گرد خانه خدا شتافتم، به بارگاهش نگذاشتند داخل شوم. همه این ها به این جهت بود كه می گفتند: در بیرون بارگاه چه كرده ای كه داخل بارگاه بیایی؟" 5- انگیزه گرایش به عرفان منفی، گاه گریز از هشیاری و آزادی است، زیرا هشیاری عمیق موجب توجه به جهان بینی و ایدئولوژی و احساس التزام به تكالیف و وظایف ناشی از آن ها می شود.چون لازمه تعهد و عمل به تكالیف، دوری از لذایذ و بی اعتنایی به تمایلات و ایجاد هشیاری است، لذا برای فرار از هشیاری، عده ای به درون پناه برده و با احساسات لطیف عرفانی، دل خوش می دارند.علامه جعفریتنظیم برای تبیان: شکوری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]