محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826052009
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه نويسنده:دکتر ابراهیم برزگر در این مقاله محقق سعی بر آن دارد تا با طرح پرسشهایی در باب رابطه عرفان و سیاست و غواصی در اقیانوس صحیفه، متن را به نطق وادارد و پاسخهای خود را از آن اخذ کند. برخلاف دیدگاههایی که قایل به امتناع تأسیس اندیشه سیاسی و رفتار سیاسی در حوزة عرفان میباشند، فرضیه و مدعای نویسنده بر این است که تعالیم دینی امام در قالب ادعیه موجود در صحیفه سجادیه میتواند به تأسیس اندیشه سیاسی، گرایش سیاسی و رفتار سیاسی بینجامد.1. مقدمهصحیفه امام سجاد علیهالسلام یکی از میراثهای گرانسنگ اندیشه اسلامی است. مجموعهای از دعاها که از حیث سند و مضمون بسیار معتبر است و بعد از قرآن تنها اثری است که به صورت کتاب از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری در دسترس بوده است. در حالی که نهجالبلاغه در قرن چهارم به صورت کتاب درآمده است (29، ص:190؛ 40، ص:19). در نگاه اول وجه عرفانی و اخلاقی آن بیش از سایر وجوه جلب توجه میکند. این صحیفه از ادعیهای تشکیل شده که در واقع «قرآن صاعد» است (18، ج:21، ص:171) و میکوشد که انسان را به نوعی با خداوند ارتباط دهد. با این همه سؤال این است که اگر از منظر اندیشه و رفتار سیاسی بدان نگریسته شود، آیا محقق میتواند توشهای بردارد؟ آیا اندیشهها و متون عرفانی آن میتواند به امکان شکلگیری اندیشه سیاسی و نیز تولید گرایشهای سیاسی و در نهایت سهمی در تحولات، رفتارهای سیاسی و ایجاد یک نظام سیاسی بینجامد؟ صحیفه سجادیه به عنوان یک «متن» در دوران تأسیس یک نظام سیاسی اسلامی چه پیامهایی میتواند داشته باشد؟ کوتاه سخن آنکه اندیشهها و متون عرفانی همانند صحیفه سجادیه چگونه میتواند با اندیشههای سیاسی؛ گرایشها و رفتارهای سیاسی نسبت برقرار کند؟ انسانهاییکه تحت تأثیر تعالیم این دعاها و پیامهای این کتاب قرار میگیرند و میکوشند تا آنها را به ضمیر ناخودآگاه خود بفرستند، در برخورد با مقوله سیاست در دو سطح تحلیل حکومت شوندگان و حکومتکنندگان چگونه کنش یا واکنشی را اتخاذ میکنند؟ آیا امکان دارد متن ادعیه و مناجات امام سجاد(ع) را در «افق زمانی» خود و در ذیل یک نظام اسلامی در قرن حاضر، ترجمه و یا قالبشکنی و قالبریزی کنیم؟ نویسنده برخلاف دیدگاههایی که قایل به امتناع تولید اندیشه سیاسی در حوزه عرفان میباشند، بر این باور است که اندیشهها و تعالیم عرفانی امام سجاد(ع) میتواند به امکان تأسیس اندیشه، گرایش و رفتار سیاسی بینجامد. این مدعایی است که فرضیة این نوشتار در مقاله حاضر است. گویی اسفار اربعه و سیر و سلوک چهارگانه عرفانی که عارف در جهان درون طی میکند، در سیاست و جهان برون نیز مشابهسازی میشود. هر چند بسته به «بسط ید» و ظرفیتها و میزان قدرت عارفان، واکنش و خطمشیهای عارفان دگرگون شده و میشود. مفروض نویسنده آن است که عرفان ناب اسلامی سرچشمهای جز قرآن، حدیث و سنت ندارد و فرض منشأ غیراسلامی معقول نیست (23، ص:12). به این ترتیب عرفان با حدیث ارتباط برقرار میکند.2. چهارچوب مفهومیقبل از شروع بحث موردی، تصویری تئوریک و مختصر از رابطه عرفان و سیاست به عنوان پیشدرآمدی بر موضوع حاضر ارایه میشود. 1) در باب رابطه عرفان نظری و سیاست و امتناع یا امکان تولید اندیشه سیاسی دو دیدگاه کلی وجود دارد: دیدگاه اول نظریاتی است که قائل به عدم زایش اندیشه سیاسی از بستر اندیشه عرفانی هستند. سیاست امری مربوط به دنیا و بقا است و عرفان امری است که علیالاصول بر محور معنویات و آخرتگرایی و فنا میباشد. در این باب از امتناع تأسیس اندیشه سیاسی بر مبنای اندیشه عرفانی سخن گفته میشود (31، صص:137- 181) و یا رابطهای میان ولایت معنوی عرفانی با ولایت و زعامت سیاسی وجود ندارد (26، صص:10ـ20). بسیاری از عارفان نیز علاقهای به حرکتهای سیاسی و اجتماعی از خود نشان ندادهاند. در سنت عرفانی اسلامی نیز مسؤولیت جهان و تاریخ بر عهدة عارفان نیست و خداوند آفریدگار جهان و مردم، خود بهتر میداند که جهان را چگونه اداره کند1 و با کنار رفتن کسی مثل من یا تو امور این عالم مختل نخواهد شد (33، ص: 5).در مقابل دیدگاههایی است که بر اتحاد راه عرفانی و سیاسی تأکید میورزد و راوی حکایت روابط و تعامل این دو است. محمدتقی جعفری ضمن قبول این رابطه سه مسأله عمده در ارتباط این دو مفهوم را بررسی میکند (صص: 93ـ97). خلقیات و حالات عرفانی بسیاری از متفکران عارف بر اندیشههای سیاسی آنان تأثیر گذاشته است. به نظر حاتم قادری، غزالی قبل از هر چیز یک عارف بود هر چند در مراحلی این تحول درونی اخلاقی موجب گریز وی از سیاست عملی میشود؛ اما در بحث نظری، سیاست دارای شأنی اخلاقی است و با واژة «اصلاح» و هدایت به صراط مستقیم تعریف میشود (ص: 108). محقق داماد نیز در «عرفان و شهریاری» بر وجود رابطهای میان عرفان و عارف از یک سو و حکومتداری، شواهدی ذکر میکند (صص: 625ـ626). به نظر وی دیدگاه یاد شده بر «نظریة خلافت و حکومت الهی انسان کامل» مبتنی است. اصلی که پایة انسانشناسی عرفانی همه عرفا از ابنعربی تا امام خمینی است (17، ص: 87). در اثر استاد برجسته عرفان در دوره معاصر یعنی مرحوم شاهآبادی، «شذرات المعارف» جنبههای توأمان اجتماعی و عرفانی آن آشکار است (3، صص: 7ـ196). شخصیت چند وجهی امام خمینی از جمله بُعد عرفانی ایشان موضوع بحث بسیاری از اندیشمندان از جمله جوادی آملی قرار گرفته است. به نظر وی امام خمینی قهرمان اسفار اربعه است. وی نه تنها در عرفان نظری، بلکه عملاً سفرهای چهارگانه سیر و سلوک را پشت سر گذاشته است، با این تفاوت که بعد از سفر چهارم و رسیدن به جایگاهی که «جهانی شدند بنشسته در گوشهای»، همانند برخی از حکمای منزوی و عارفان منعزل از جامعه، عمل نکردند، بلکه جهانی شد که همه جا حضور و ظهور پیدا کرد؛ بنابراین وی میان مقامات عرفانی در درون و ریاست دنیوی در برون رابطه برقرار میکند. این ریاست هم در سطح تحلیل ملی و منطقهای و حتی جهانی تجلی پیدا میکند. درگیری با غرب و دعوت شرق به توحید طی نامه به گورباچف گواه این موضوع است (13، ص: 95). وی همچنین رابطه عرفان و حماسه آفرینی و شجاعت و نترسی عارف از مرگ را بررسی کرده است (11، صص:94ـ95). آنماری شیمل نیز شواهد زیادی از رفتار سیاسی متصوفه و درگیری عینی آنان با استعمارگران و اصلاحات اجتماعی و سیاست در افریقا و شبه قاره هند ارایه کرده است (30، صص:618ـ620). اقبال لاهوری هم کوشیده است تا در کتاب «احیای فکر دینی» از مفاهیم عرفانی و معنویت اسلام، اندیشه سیاسی مقاومی در برابر حرکتها و اندیشههای سیاسی غرب به دست دهد2 (7، ص: 34). مرحوم مطهری حتی قایل است که عارفان یک تفاوت مهم با طبقات مفسرین، محدثین، فقها و متکلمین و فلاسفه دارند و آن اینکه به یک فرقه اجتماعی تبدیل شدهاند. افکار و اندیشهها و آداب ویژه آنان در معاشرتها و لباس پوشیدن و احیاناً آرایش سر و صورت و سکونت در خانقاهها، آنان را به یک فرقه اجتماعی با نام متصوفه (تصوف) مبدل ساخته است (41، ص: 186). البته این گسترش تصوف اجتماعی در بستر مساعد اجتماعی ریشه داشته است. شکستهای متوالی ایرانیان از هجوم مغول به بعد، زمینه مساعدی برای تقویت روحیة مذهبی و التجاء به درگاه عدالتگستر الهی بود (45، ص: 164). تدین سلاطین تیموری و ارادت آنان به مشایخ صوفیه نیز در مراحل بعدی در گسترش این پدیده نقش مهمی داشت و اندیشه عرفانی در قالب تصوف به صورت گفتمان مسلط درمیآید. حتی فرقههای مختلف تصوف مانند حروفیه، نوربخشیه، نقشبندیه، نعمتاللهیه، شکل گرفتند و یکی از همین فرقهها به نام «صفویه» در نهایت موفق به تأسیس یک نظام سیاسی و امپراتوری به نام سلسله صفویه شد3 (45، صص:170ـ179).وضعیت سیاسی، اجتماعی دوران امام سجاد(ع) و بروز ناملایماتی همچون تراژدی عاشورا و تسلط قبیله بنیامیه بر خلافت اسلامی موجب شد تا هم چون دوران غلبه مغول بر ایران و سرزمینهای اسلامی، زمینههای التجا به درگاه خداوند و رشد گرایشهای عرفانی بیشتر شود و هم، زبان ادعیه و مناجات با خداوند تنها زبانی شد که از حیطة دستبرد و گزند ظالمان در امان ماند.با ارایه تعاریفی اجمالی از عرفان و سیاست به جمعبندی این بحث مقدماتی پرداخته میشود. بسیاری از صاحبنظران «عرفان اسلامی» یا «عرفان مثبت» را در مقابل «عرفان منفی»، گونهشناسی کردهاند. عرفان تلاشی برای پیمودن راه خدا و رسیدن به غایت الهی و لقاءالله تعریف شده است. در حالی که دوری و بیتفاوتی فرد نسبت به جامعه شاخص عملیاتی عرفان منفی است که از آن به عنوان تصوف نیز یاد میشود (9، صص: 157، 95، 101 و163). سیاست نیز در دو معنای متفاوت به کار رفته است و «سیاست» در فضای صحیفه سجادیه بنا به تلقی غایتگرای آن یعنی سیاست «معطوف به غایت و سعادت» است نه سیاست معطوف «به قدرت و رفاه دنیوی صرف». در تلقی غایتگرایانه تحقق کل غایات انسانی اعم از رفاه مادی، هدایت به صراط مستقیم و جلوگیری از اعتقادات فاسد و تهذیب اخلاقی شهروندان و تربیت آن، در کانون توجه سیاستمداران و رهبران است. حتی تحقق غایت اخروی مد نظر است. در حالی که در تلقی دوم صرفاً سیاست، اولاً به دنیا آن هم رفاه مادی، امنیت و نیازهای مادی وی محدود میشود (48، صص: 181ـ198 و ص: 203 و نیز 4، صص: 53ـ54). به این ترتیب عرفان مثبت با سیاست معطوف به هدایت و غایت رابطه برقرار میکند. نویسنده شواهد خود دال بر چنین پیوندی را در سه محور اعتقادات، اخلاقیات و رفتارها مورد بحث قرار میدهد.3. بینشهای عرفانی و اندیشه سیاسی3.1. توحید افعالی و بازتاب آن بر سیاستامام از طریق ادعیه عرفانی خود به ترسیم و تحکیم آموزههای اعتقادی پرداختهاند که دارای بازتابی در سیاست است. از جمله این اندیشهها، توحید افعالی است که حاکمیت ابدی و مطلق و مستمر خداوند بر جهان هستی است و اینکه قدرتهای ظاهری پادشاهان، خلفا و قدرتهای بینالمللی، قدرتهای نسبی، زودگذر و زوالپذیر و در مقایسه با قدرت خداوند، حقیر و ذلیل و منفعلاند.تداوم اقدامات هژمونیک ظالمان مطابق سنت خداوند از باب مهلتدهی و اتمام حجت و فرصت جهت بازگشت و جبران خطا است (دعای46/ فراز16) و این ترکتازیها خدشهای به اقتدار خداوند نیست. بلکه ناشی از اعتماد به نفس خداوند است: امهلتهم ثقة بدوام ملکک (46/17). دولت آنها مستعجل و گذرا و سرنوشت شومی برای آنان در دنیا و آخرت پیشگویی میشود (46/16). این تصویرپردازی از جایگاه ظاهری خلفای مسلط، در سطح تحلیل ملی و امپراتوری موجب میشود که مناجات کنندگان اعتماد به نفس پیدا کنند و به آنان بر خلاف برداشت عوام، حقیرانه بنگرند (51/7). تفکر در قدرت مطلق خداوند و کسب روحیه برای تفکر علیه دشمنان در مناجات امام طرح میشود: «اللهم اجعل... ذکراً لعظمتک و تفکراً فی قدرتک و تدبیراً علی عدوک» (20/13).در عین حال امام میکوشد با این قدرت مطلق همراهی کند و حمایت آن را به خود جلب کند و با برخورداری از حمایت ابرقدرت همه زمانها و مکانها توازن قوا را در مبارزه با ظالمان به نفع خود به هم بزند. بنابراین به طور مستمر از خداوند میخواهد که در شکل تقویت خداباوران و یا در شکل کاستن از قدرت دشمن و یا منصرف کردن ارادی و تصمیمات دشمن از ضربه زدن به یاری بشتابد (14/6). به همین دلیل اعتقاد دارد که هیچ سود و زیانی به انسان نمیرسد مگر آنکه در نهایت خداوند آن را رقم زند (21/7). عزتطلبی و کسب سروری شخصی و سیاسی نیز در حیطه قدرت اوست. طلب عزت از غیر از کوتهنظری و دال بر اختلال در اعتقادات است (28/6 و 7).یکی از شواهد آشکار تأثیر توحید افعالی امام در سیاست، نامهای است که امام به یکی از خلفای مروانی به نام عبدالملک مینویسد و در آن قدرت و عزت و شوکت آن حاکم را عرضی و ناشی از قدرت خداوند میداند:«اما بعد، همانا، عزت تو همگی به خداوند وابسته است و تو از هر چیز بیشتر به او نیازمندی. بنابراین اگر به وسیله او عزت یافتی پس به خاطر او از بزهکاران درگذر. زیرا قدرت تو وابسته به اوست و به سوی او بازمیگردی. والسلام» (28، ص: 629).اگر انسان قدرت، عزت و سایر نعمتها را از خداوند بداند در این صورت قدرت، فساد نمیآورد. قدرت را وسیله ظلم به دیگران قرار نمیدهد.3.2. آخرت و مرگاندیشی یکی دیگر از ارکان اعتقادات آخرت است. در ادعیه امام سجاد(ع) آخرت به نوعی در بُرد «سیاست» قرار میگیرد. امام از مناجاتکنندگان چه حکومتکنندگان و چه حکومت شوندگان میخواهد که «مرگاندیشی» کنند و به مرگ بیندیشند4 مرگ را همواره پیش چشمانشان داشته باشند و زندگی فردی و سیاسی، آنان را از یاد مرگ غافل نکند. بنابراین در قالب کنش گفتاری دعا از خداوند میخواهد: وانصب الموت بین ایدینا نصبا و لاتجعل ذکرنا له غِبّاً (دعای 40/2). مرگاندیشی و آخرت دارای بازتابی در سیاست است. تفکر در عاجل الدنیا (جهان فانی) و اجل الاخرة (آخرت باقی) (25/12) فناپذیری دنیوی و نفی تعلقات دنیوی مترتب بر این نگرش و اعتقاد موجب فداکاری ملی و ایثارگری در عرصه سیاست و رزم میشود: «خداوندا... به هنگام برخورد با دشمن، دنیای دلفریب را از خاطرشان ببر و اندیشههای مال و دارایی فتنهانگیز را از دلهایشان محو کن و بهشت را پیش چشم آنان به تصویر کش» (30/5).3.3. امامتمحور دیگری که بحث اعتقادات را به اندیشه سیاسی مرتبط میسازد، موضوع امامت خاندان پیامبر(ص) به عنوان جانشینان بر حق پیامبر(ص) است. امام سجاد(ع) در جای جای صحیفه سجادیه و در قالب اسلوب «دعا» به بازسازی و تئوریزه کردن این اصل اعتقادی پرداختهاند. در جایی امام سجاد علیهالسلام در یک قاعدة کلی که از حیث روش تحلیل متن واجد ارزشخبری است، میفرمایند:اللهم اءنک أیَّدْتَ دینک فی کل اوان بامام أَقَمْتَهُ عَلَماً لعبادِک و مناراً فی بلادِک بعدَ أنْ وصلْتَ حَبْلَهُ بحَبلک و جَعَلْتَهُ الذریعةَ الی رضوانک، و افترضْتَ طاعَتَهُ، و حَذَّرْتَ معصیَتَهُ،و اَمَرْتَ بامتثال اوامِرِه و الانتهاء عِندَنهیه، و اَلاّ یَقدَّمَهُ متقدَّمٌ و لایَتأَخَّرَ متأخِرٌ، فهو عصمةٌ اللائذین، و کهفُ المؤمنین و عروة المتمسکینَ و بَهاءُ العالمین.» (47/60)در این فراز امام اولاً طی قاعده کلی به ضرورت وجود امام در همه زمانها و مکانها و نسلها اشاره میکند و اینکه وی «حبلالله» خداوند در زمین است (وصلت حبله بحبلک) و ثانیاً به ضرورت اطاعت از اوامر و نواهی وی که قهراً در حوزه و قلمرو عمومی و سیاست هم میباشد، اشاره میکند و ثالثاً امام سجاد(ع) با ربط امام با صراط مستقیم و راه اجتماعی و سیاسی تصریح میکند که مردم نباید جلوتر از امام حرکت کنند. همانگونه که نباید از او عقب بمانند و رابعاً امامت را تکیهگاه مردمان و عامل انسجام و وحدت جامعه مسلمین میدانند (22، صص: 108ـ109). در دعای دیگری آن حضرت از اصل«امامت» چنین یاد میکند:«اللهم اجعلنی من اهل التوحید و الایمان بک و التصدیق برسولک و الائمة الذین حتمت طاعتهم ممن یَجْری ذلک به و علی یدیه.» (48/12). فعلیت این امامت در صورتی است که امام «بسط ید» داشته باشد. یعنی قدرت را در دست داشته باشد. این نکته از جملة «ممن یجری ذلک به علی یدیه» مستفاد میگردد (22، صص: 98ـ100). همین عدم «بسط ید» به دلیل غصب این مقام خلافت از سوی دیگران و پیامدهای عملی آن یعنی انحراف از صراط مستقیم و تحریف احکام الهی و پایمال شدن سنن پیامبر(ص) در جای دیگر با تفصیل بیشتری اشاره شده است:«خلفاؤک مغلوبین مقهورین مُبْتَزّینَ، یرون حُکمَکَ مُبَدَّلاً و کتابک مَنْبُوذاً و فرائضَکَ مُحَّرفَةً عن جهات أشر"اعِکَ، و سُنَنَ نبیِّک متروکةً، اللهم العن اعداءهم من الاولین والاخرین، مَنْ رضی بفعالِهم و اَشیاعَهُم و أَتباعُهم» (48/9). 3.4. صلواتذکر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) ترجیع بند بسیاری از جملات و فرازهای صحیفه سجادیه است. صرف نظر از ابعاد اعتقادی آن، ذکر این عبارت آن هم در حجم انبوه، و در ظرف زمانی و مکانی دوران حیات امام سجاد(ع) خود رفتاری سیاسی است. امام میکوشد که بدین وسیله حقانیت خاندان نبوت و آل علی(ع) را در مقابل خلفای اموی طرح کند و بر ویژگیهایی تکیه کند که حاکمان و سیاستمداران اسلامی باید دارا باشند و بر اصل «امامت» به عنوان اصلی اعتقادی در اندیشه سیاسی شیعیان تأکید کند.اشاره به حقانیت و مظلومیت آنان و انحرافی که در دوران خلفای راشدین و خلفای اموی و عباسی رخ داد، رمز و راز درودهای پیاپی بر آل محمد(ص) که در گفتار ایشان و جانشینان وی تکرار شده است، به ویژه دعای دوم صحیفه با عنوان «الصلوة علیرسول الله» که مشتمل بر ذکر محاسن و مکارم آن بزرگوار است و نیز دعای چهارم که با عنوان «الصلوة علی أتباع الرسل و مصدّقیهم» یعنی درود بر پیروان رسولان و آنان که ایشان را تصدیق کردهاند.5 بهطور مثال، 21 بند از 30 بند فرازهای دعای مکارم اخلاق را با «اللهم صل علی محمد و آله» آغاز میکند. و یا در دعای عرفه فقط در بندهای 50 تا60، سیزده مرتبه بر پیامبر(ص) و آل وی صلوات میفرستد پنجاه بند اول در باب توحید است و در این بندها در باب نبوت و بعد از آن در باب امامت، ادعیه ارایه شده است (47/ 50 -60). ذکر نسب خویشاوندی و نسبت نزدیک خانوادگی با پیامبر(ص) از سوی امام سجاد در دورانی که خاندان حاکم بنیامیه از آن به عنوان «چشم اسفندیار» رژیم حکومتی خود یاد میکردند، یکی از سیاسیترین شعارها و انقلابیترین فعالیتها بوده است. همین آسیب پذیری امویان از عدم نسبت خویشاوندی بعدها موجب شد تا عباسیان شعار «الرضا من آل محمد(ص)» را به عنوان شعار قیام ضد اموی خود انتخاب کنند تا نشان دهند که «پاشنه آشیل» یا «چشم اسفندیار» رژیم امویان را شناختهاند.4. گرایشهای عرفانی و گرایشهای سیاسی4.1. تهذیب نفسبُعد دوم انسان عواطف، گرایشها و احساسات است که علوم و دانشهایی مانند عرفان و اخلاق متکفل آنند (5، ص: 27). حوزه کاری علم روانشناسی نیز در همین جاست. در این محور انسان هم دارای گرایشهای مثبت و هم گرایشهای منفی است. در متون دینی از گرایشهای مثبت به نیروهای رحمانی، فرشتگان و روح خدایی و از گرایشهای منفی به هوی و هوس، خواهشهای نفسانی، شیطان درونی و نفس اماره یاد میشود. از انسانشناسی امام سجاد(ع) چنین برمیآید که انسانیت بالفعل و اولیه انسان، گرایش به باطل دارد و این انسانیت ثانویه و بالقوه انسان است که گرایش و میل به حق و خوبی دارد. امام ضمن ترسیم دو راهیهای همیشگی تصمیمگیری در زندگی انسان که یکی به خشنودی و دیگری به غضب خداوند منتهی میشود، از خداوند مدد میطلبد، زیرا نفس ما همواره باطل را برمیگزیند (مختارة للباطل):«اذا هَمَمْنا بِهَمیَّن یُرضیک اَحَدهما عنا، و یُسخِطک الاخَرُ علینا، فمِل بنا الی ما یرضیک عَنّا... و لا تُخَلِّ فی ذلک بین نفوسِنا اختیارِها، فانها مختارة للباطل الا ما وقَّفْتَ، امارة بالسوءِ الا ما رَحْمَتَ» (9/3 و 4).حال امام از قدرت این تمایلات منفی غیر تربیت شده و سرکش و از شر شیطان نفس درونی، حال کسی است که با همه سلولهای بدنش به خداوند پناهنده میشود. در واقع در حالت اول و ولادت اولیه انسان توازن قوا به نفع نیروهای شیطانی است (25/6).در چنین بستری از انسانشناسی و گرایشهای دوگانه مثبت و منفی انسان، موضوع سیاست و رفتار سیاسی چگونه معنادار میشود. روشن است که رفتار سیاسی تابعی از فعل و انفعالات کلی انسان است. بنابراین اگر در دو راهیهای زندگی فردی، انسان مشکل انتخاب دارد، در دو راهیهای تصمیمگیری سیاسی سیاستمداران یا انسان سیاسی نیز این موضوع مسألهآفرین میشود و مشکلاتی را برای انسان و جامعه فراهم میکند و غایت این دو محقق نمیشود. در چنین وضعیتی باید دید تعالیم عرفانی امام سجاد(ع) چگونه میکوشد تا این مسأله را حل و فصل کند. امام سجاد(ع) چارهای جز پناهنده شدن انسان به خداوند و استمداد از ذات باری تعالی نمیبیند: اللهم و انه لاوفاءَ لی بالتوبة الا بعصمتک و الااستمساک بی عن الخطایا الا عن قُوِّتک، فَقَوِّنی بقوةٍ کافیة، و تَوَلَّنی بعِصْمَةٍ مانِعَةٍ (31/19).انسان با اتکا و پناهندگی به خداوند و احساس معیت با خداوند یعنی قدرت مطلق و با تقویت روحی خود از مجرای این ادعیه احساس همراهی با خداوند میکند و کسی که احساس همراهی با خداوند کند، از چه قدرتی میهراسد. با عبودیت خداوند، انسان بر خواهشهای نفسانی خود تسلط پیدا میکند و نفس اماره مهار میشود و روح انسان بر نفس، ولایت پیدا میکند (24، ص: 40). با عمل به نواهی و اوامر الهی به مقام «ولایتِ بر نفس» میرسد و چنان قدرت روحی پیدا میکند که بر جهان درون تسلط پیدا میکند. حتی بر جهان بیرونی و تکوین نیز قدرت دخل و تصرف پیدا میکند6 (24، ص: 8). چنین انسان مهذب و فرهیختهای که به مقام ولادت ثانویه انسانیت رسیده است؛ از اقبال و به ویژه ادبار مردم دچار تحول و آشفتگی و عدم تعادل نمیشود. قلت همراهی مردم در طریق هدایت، او را به وحشت نمیرساند: الهم إنَّکَ مَنْ وَالیتَ لَمْ یَضْرُرْهُ خِذلان الخاذلین: خداوندا آن کس که تو دوست و همراه و یاورش باشی هرگز از متارکه و عدم همراهی مردم ضرر و آسیب نمیبیند (5/12). وی نمیکوشد تا با سپردن خود به جمع، بر احساس تنهایی و اضطراب خود غلبه کند.7 مؤمن عارف که با تهذیب نفس و سیر و سلوک عرفانی بر شیطان نفس تسلط پیدا کرده و بر جهان درون سیطره یافته است، چنان به بزرگسازی روح خود پرداخته است که «جهانی شدند بنشسته در گوشهای»، چنین انسانی سلطه حاکمان ستمگر جهان بیرون را برنمیتابد. تهذیب نفسی که امام سجاد(ع) محور ادعیه خود قرار داده است و میکوشد تا آن را در روح و جان و اعماق وجود مخاطبان خود جای دهد، شدیدترین عملیات براندازی علیه حکومتگران فاسد و ظالم است. زیرا پیوسته تجانسی بین حکومتکنندگان و حکومتشوندگان وجود دارد. مردمان غیرمهذب عامل روی کار آمدن نخبگان سیاسی غیرمهذباند، با محقق شدن تهذیب نفس حکومتشوندگان، رژیم حکومتکنندگان فاسق به شدت بیثبات و متزلزل میشود. بنابراین تعادل شخصیتی انسانهای تربیت یافته و عارف یکی از مدعیاتی است که در محور گرایشهای عارفانه قابل طرح است. انسان مسلط بر جهان درون و شیطان نفس و دارای مالکیت نفس اگر در شمار حکومتشوندگان باشد، فسق و ظلمِ ظالمان را برنمیتابد و اگر در طبقه حکومتکنندگان باشد و یا دسترسی به قدرتی پیدا کند و قدرت بر ظلم داشته باشد، ظالم نمیشود:«اللهم فکما کَرَّهْتَ الیَّ أن اٌظلَمَ، فَقِنی مِنْ أن اَظِلَمَ: خداوندا همچنانکه پذیرش ظلم و تحت ظلم واقع شدن را برایم ناپسند قرار دادی، از اینکه به خلق ستم کنم مرا نگهبان باش» (14/10).در یکی از شواهد ناب دال بر تعادل شخصیتی انسانهای فرهیخته و مهذب امام چنین اظهار میدارد:«اللهم صل علی محمد و آله و ارزقنی التحفظ من الخطایا، و الاحتراس من الزلل فی الدنیا و الاخرة فی حال الرضا و الغضب. حتی اکون بما یرد علیَّ منهما سواءٍ، عاملاً بطاعتک، مؤثّرِاً لِرضاک علی ما سواهما فی الاولیاءِ و الاعداءٍ، حتی یأمَنَ عَدُوِّی مِنْْ ظُلْمی و جَوْری، و ییأسَ وَلیِّی مِنْ مَیْلی وانحطاط هَوایَ» (22/13).امام از خداوند اول مسألت میکند که چه در روز قدرتمندی (رضا) و چه در روز ضعف و ناخوشی (غضب)، حالش یکسان باشد. سپس از خداوند میخواهد که نسبت به دوست و حتی دشمن آنگونه عمل کند که خشنودی خداوند در آن است. بعد از آن دشمنان که اکنون فاقد قدرتمندیاند، از قدرت من احساس امنیت کنند و بدانند که به شکرانه اعطای این قدرتمندی از جانب خداوند، من در صدد انتقامگیری از آنان نیستم. و بالاخره دوستان نیز به واسطه کنترل من بر نفس خود، از ناحیه طغیان تمایلات من، احساس اضطراب نکنند و در آسایش باشند. در واقع انسانهای فرهیخته و مهذب در روز ضعف و غلبه شوکت ظالمان و فاسدان خود را نمیبازند و ذلیل نمیشوند و تن به پذیرش ظلم نمیدهند و در روز قدرتمندی، مست و مغرور نمیشوند و دست به ظلم نمیزنند. هم نسبت به دشمنان و هم دوستان در چهارچوب ضوابط امر و نهی الهی عمل میکنند و نه بر مبنای گرایشهای خودجوش نفسانی. امام خمینی در مقام یک عارف مهذب میگوید: «زیر بار ظلم رفتن... مثل ظلم کردن، هر دو از ناحیة عدم تزکیه است... تزکیه، ذکر اسم الله و صلاة، اینها مراتبی است، اگر ما به آن رسیده بودیم نه حال انفعالی پیدا میکردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم.» (18، ج: 15، ص: 19).تعالیم عرفانی امام سجاد(ع) که در قالب «دعا» ارایه شده است، روح و روان مخاطبان صدیق را چنان صیقل میزند و آنان را چنان از تعلقات نفس میرهاند، که آنان را برای تخصیص حداکثر هزینه کردن در رفتار سیاسی آماده میکند.4.2. تولی و تبرییکی از گرایشهایی که امام میکوشد در ضمیر ناخودآگاه و عواطف و احساسات مؤمنان پرورش دهد و شعلهور سازد و از این طریق هم موجبات هدایت آنان به صراط مستقیم و نرفتن به راه ضالین و مغضوبین را فراهم کند و بر عمل سیاسی آنان تأثیرگذار باشد، موضوع تبری و تولی است. تعالیم عرفانی امام سجاد(ع) در خلال مضامین ادعیه به پرورش تبرّی از دشمنان و توّلی محبان به ویژه در نسل حاضر و نسلهای آینده میپردازد:«واجْعَلْهُمْ اَبْراراً اتقیاءَ بُصَراءَ سامعین مُطِیعینَ لَکَ و لِأَولیائک مُحِبین مُناصِحین ولِجمیع أعدائک معاندین و مُبغِضین.» (25/3). ترجمه: «خداوندا، فرزندان مرا نیکوکار، پرهیزکار، صاحب بصیرت و شنوای حق و مطیع خود گردان و نسبت به اولیای خود، عاشق و خیرخواه و نسبت به دشمنانت، دشمن و کینهتوز قرار ده.»امام در جای دیگر انتقام از دشمنان خداوند را طرح میکند و آن را به عنوان یک دعا و یک کنش گفتاری چنین آرزو میکند: «ولا تبعاً الا لمرضاتک و لا مُمتَهَناً الا بالانتقام لک». چنان کن که تنها به دنبال رضایت تو و در انتقام از دشمنان تو باشم (47/124) و بر عکس در مورد مؤمنان آرزو میکند که هیچ گونه کینهای در دلش جای نداشته باشد: «وانْزَع الْغِلَّ مِنْ صَدّری لِلْمُوْمنین» (47/127). گریستن بر سرور شهیدان و زنده نگه داشتن کربلا یکی از راههای تقویت گرایشهای عالی و تحریک عواطف انسانی از سوی امام سجاد بوده است که در ذات خود تولی و تبری را پرورش میدهد (14، صص: 204ـ213).4.3. قبیلهگرایییکی دیگر از گرایشهای سیاسی مورد مذمت در صحیفه سجادیه، قبیلهگرایی و قومگرایی است. در دوره زندگانی امام سجاد(ع) و حتی قبل از آن، ارزشهای دینی تحت الشعاع ارزشهای قبیلهگرایی قرار داشت؛ اما مجدداً و به تدریج بعد از رحلت پیامبر(ص) و به ویژه در دوره حاکمیت امویان ارزشهای قبیلهای قبل از اسلام در جامعه حاکمیت کامل پیدا کرده بود. امام در لابلای دعاهای عرفانی خود میکوشد تا آن را به عنوان ضد ارزش محکوم کند و رفتار سیاسی مبتنی بر ارزشهای دینی را ستایش کند. هرچند این موضوعی است که هم دارای بُعد گرایشی و هم کنشی است. اما به هر تقدیر خروجی آن در قالب رفتار سیاسی معطوف به قبیله یا دین به نمایش درمیآید. امام در توصیف پیامبر(ص) و رفتار وی میگوید:و حاربَ فی رضاک أُسْرَتَهُ و قَطَعَ فی احْیاء دینک رَحمَهُ و أَقْصَی الاَدْنین علی حُجُودِهم و قرَّبَ الأَقْصَیْن عَلَی استجابتهم لک و وَالَی فیک الاَبعدین و عَادَی" فیک الاقربین: پیامبر(ص) در جهت رضای تو با اقوام خود جنگید و راه احیای دین تو با ارحام خود قطع ارتباط کرد و نزدیکترین افراد را به دلیل حق ستیزی طرد کرد و دورترینها را که پاسخ تو را اجابت کردند، نزدیک ساخت و به خاطر تو آنان را دوست گرفت و نزدیکان را برای رضای تو دشمن شمرد» (2/ 7ـ13).حضرت امام سجاد(ع) در جای دیگر خصوصیات اصحاب پیامبر(ص) را در باب ترجیح دادن تعلقات ارزشی و اسلامی بر تعلقات قبیلهای چنین توصیف میکند:«اللهم و اصحاب محمد خاصَّةً الذین احسنوا الصحابة... و فارقوا الازواجَ و الاولادَفی اظهار کلمة و قاتلوا الا´باء و الابناءَ فی تثبیت نُبُوَّتِهِ و انتصروابه»: خداوندا... به ویژه یاران محمد(ص)، آنان که به خوبی یاوری کردند... و از همسران و فرزندان [ملحد] خود در اعلای کلمة حق، بریدند و با پدران و فرزندان [ملحدخود] در راه استقرار نبوت او جنگیدند تا به پیروزی رسیدند (4/3 و4). امام(ع) در یکی از استعاذههای خود در قالب کنش گفتاری میفرماید: «اللهم اعوذُ بک من... مَلَکَةِ الحَمیَّةِ»: پروردگارا به تو پناه میبرم از ملکة عصبیت و حمیّت (طرفدارای قبیلگی و باطل) (8/1). عمق این مذمت قبیلهگرایی و ارزشهای قبیلهای و مدح ارزشهای دینی و بستر حاکمیت قبیله بنیامیه و توجیهات مشروعیت سنت قبیلهای قابل درک است و منوط به بازسازی تاریخی متن است (14، صص: 153ـ159).4.4. زهد و موازنه منطقی بین دنیا و آخرتیکی از ابعاد مهم صحیفه سجادیه کوشش برای ایجاد تعادل روانی میان گرایشهای دنیوی و اخروی است. از دوره دوم حکومت عمربن خطاب و به دنبال فتوحات ایران و روم جریان ثروت عظیمی از این کشورها به سوی اعراب شبه جزیره عربستان سرازیر شد و بعدها با تشکیل دیوان، این ثروتها میان اصحاب پیامبر(ص) و با اختلاف مراتب میان بدریون، احدیون، و سایر مؤمنان بنا به اولویت اسلام آوردن، یا میزان شرکت در جنگها و سایر ملاکها تقسیم شد و بنابراین به زودی موجی از دنیاگرایی در میان نسل اول و دوم مسلمانان شیوع پیدا کرد و موجب تغییر گرایشهای آنان از معنویت ایمانی دوران پیامبر(ص) به دنیاگرایی صرف گردید و این امر خود به افزایش اختلافات گروهی و جناحی آنان انجامید. همینگرایشهای منفی دنیوی بود که شخصیتهایی را پرورش داد که موجب بروز جنگهای سهگانه جمل، صفین و نهروان در دوران کوتاه زمامداری علی(ع) شدند (39، صص: 83ـ86 و 43، ص: 633). رمز و راز تأکید بر زهد و دنیاگریزی در نهجالبلاغه نیز برای همین به تعادل رساندن توازن دنیا و آخرت در مسلمانان است. در دوران امام سجاد(ع) نیز خط ترجیح دنیا بر آخرت همچنان خط غالب بود. این روحیه بر بسیاری از مردم عصر ایشان سایه افکنده شده بود، دنیازدگی، قدرت باوری و مصالحه دین بر دنیا و تقرب به ارباب ثروت و قدرت، گرایش غالب مردمان بود. امام سجاد(ع) در چنین دورانی با رفتار و منش خود و نیز با استفاده از لسان دعا میکوشد تا به مردمان شیوه راستین خوشبختی و دینداری و صراط مستقیم اسلام را بیاموزد.امام سجاد(ع) رابطه مستقیمی بین گرایشهای دنیوی فرد و رفتار سیاسی وی قایل میشود (27/4). تعلقات دنیوی، مانع فداکاری در راه آرمانهای ملی و اسلامی میشود. در حالی که تعلقات ارزشی و معنوی مانند وعدههای تخلفناپذیر خداوند و بهشت جاویدان وی موجب ایجاد انگیزش بیشتر و بالا بردن قدرت فداکاری ملی و دینی برای مقابله با دشمنان و تجاوزگران به بلاد اسلامی میشود.8 آنگاه که اعضای بدن حلاج را یک به یک میبریدند، دستان و ساعد را به خون گلگون کرد گفت: «در عشق دو رکعت است که وضو آن جز به خون درست نیاید» (16، ص: 280 به نقل از تذکره الاولیاء، ص: 107). این همان سازگاری و آمیختگی است که جوادی آملی بین پرورش فضایل نفسانی و اخلاقیات (عرفان) و حماسه و جنگ و دفاع و یا عرفان و زهد و حماسه برقرار میکند (12، صص: 8ـ237).4.5. تعادل شخصیتیامام سجاد(ع) در دعای مکارم اخلاق فرازهای عرفانی و اخلاقی برجستهای را طرح کرده است. در اینجا فقط به یکی از فرازهای آن اشاره میشود، که مناسب حال نمایندگان مجلس یا به طورکلی حکومت کنندگان منتخب مردم است.«وهب لی معالِیَ الاخلاق، و اعصمنی من الفخرِ، اللهم صلی علی محمد و آله و لاترفعنی فی الناس دَرَجَةً اِلاّ حَطَطْتَنی عِنْدَ نَفْسی مِثْلَها و لا تُحْدِثْ لی عِزّاً ظاهِرَاً اِلاّ أحدَثْتَ لی ذِلّةً باطنَةً عند نفسی بِقَدَرِهَا.» (20/4) خداوندا! اخلاق پسندیده را به من عطا کن و مرا از تفاخر و فخرفروشی محافظت فرما. خداوندا بر محمد و آل او درود فرست و مرا در میان مردم درجهای ارتقاع مده مگر آنکه مرا پیش نفسم به همان درجه پست نمایی و ارجمندی و «عزت ظاهری» برایم پدید میاور مگر آنکه به همان اندازه پیش نفسم «خواری پنهانی» پدید آوری.امام سجاد(ع) در این فراز علت ناهنجاری اخلاقی افراد (از جمله سیاستمداران) را در بههم خوردن تعادل روانی و شخصیتی آنان ارزیابی میکند. اقبال مردمی و بالا رفتن در نظر مردم موجب میشود که فرد در وضعیتی جدید قرار بگیرد و دچار«خودشیفتگی» و غرور بیجا شود و این امر به نوبه خود از عوامل گرایش فساد رفتار و رفتار سیاسی فرد است. به همین دلیل با اینگونه مناجاتها فرد، ظرفیت و گنجایش خود را بالا میبرد. زیرا از خداوند میخواهد که به همان درجهای که در دنیا و زندگی سیاسی مرا عزت ظاهری میدهی و به من مشهوریت و محبوبیت میدهی، به همان درجه در دنیای درونی مرا متوجه ضعفها و ناتوانیهایم بکن تا افزایش پرستیژ و موقعیت سیاسی یا اجتماعی در دنیای بیرونی با افزایش خفت و زوال و ناپایداری نفس درونی همراه گردد و در واقع تعادل شخصیتی انسان تضمین گردد تا طغیان نکند. «مشهوریت» و«محبوبیت» و افزایش موقعیت سیاسی یا اجتماعی قهرمانان ورزشی یا هنرمندان و سیاستمداران، ضریب آسیبپذیری آنان از لحاظ روانی را افزایش میدهد. چه بسیار سیاستمدارانی که تا قبل از دستیابی به شهرت و قدرت، انسانهای سالمی بودند؛ اما با به دست گرفتن قدرت یا منصب نمایندگی، روحیه آنان متغیر میشود. امام سجاد(ع) به گونهای شگفتآور به تحلیل روانشناختی اینگونه افراد قبل از شهرت و بعد از شهرت میپردازد و با شناسایی دقیق این نابهنجاری روانی، در این فراز از دعا، نسخة شفابخش خود را تجویز میکند و از مناجاتکنندگان میخواهد که آن را نجوا کنند و به ضمیر ناخودآگاه خود بفرستند.95. ادعیه و رفتار سیاسیبخش سوم از ادعیه به بٌعد سوم انسان یعنی ویژگیهای رفتاری انسان اختصاص دارد. «احکام» متکفل این بعد است. مدعا این است که دعاهای حضرت در صحیفه سجادیه الهامبخش نوعی رفتار سیاسی است. در واقع این ادعیه نوعی «کنش گفتاری»10 است. در کنش گفتاری سخن آن است که در گفتارهایی که صورت میگیرد، مبادرت به نوعی عمل میشود. وقتی همسر در مراسم ازدواج میگوید «بله میپذیرم» با اظهار این «لفظ»، عملی انجام میدهد که بخشی از کل عمل ازدواج است. یا زمانی که فرد میگوید «قول میدهم»، «شرط میبندم»، «پوزش میخواهم» (توبه میکنم) در همه این گفتارها فرد متعهد به انجام عملی میشود. و یا دیگران را به برانگیختن عملی در آینده دعوت میکند. بنابراین همة بایدها و نبایدها، اوامر و نواهی، هشدارها، توصیهها، تعهد دادن و خود را مکلف یا مسؤول دانستن، تأیید کردن یا تکذیب کردن، همگی در ذیل کنش گفتاری قرار میگیرد.11 وقتی عملی در ادعیه مورد مذمت قرار میگیرد، معنای این نکوهش آن است که نباید آن را انجام داد و من آن را انجام نمیدهم. و یا بر عکس زمانی که از خداوند توفیق عمل در سلسله اعمالی آرزو میشود، معنای آن هم مکلف کردن خود به انجام دادن آن است و هم تقاضا و دعوت از دیگران که به آن کار اقدام کنند. به دعای زیر بنگرید:«اَشکُو الیکَ یا الهی ضعفَ نَفْسی عَنِ المسارعَةِ فیما وَعَدْتَهُ اولیائک و المجانَبَةِ عمَّا حَذَّرتَهُ اعداءک»: خدایا به تو شکایت میکنم از قصورم در عدم عمل سریع به اعمالی که به اولیائت وعده دادی و در پرهیز از آنچه که دشمنانت را از آنها بیم دادی» (51/10).در این دعا امام ضمن تأیید عمل اولیا و تکذیب عمل اعدا و دشمنان خداوند، از نفس خود و مناجاتکنندگان میخواهد که در عمل به سیره اولیا بشتابند و از سیره دشمنان خدا بپرهیزند. و یا در متنی که دارای مضامین سیاسیتر و آشکارتری است، امام از خداوند تقاضای توفیق در اعمال روزانهای را مسألت میکند که بیانگر عرفان مثبت و توجه به مسؤولیت اجتماعی عارف است:«اللهم صلی علی محمد و آله، وَ وَفَقنا فی یومنا هذا و لیلتناهذه و فی جمیع ایامنا... الامرِ بالمعروف، و النَّهی عن المنکر و حیاطَةِ الاسلام و انْتِقاصِ الباطل و اذلاله و نُصْرَةِ الحَقَّ و اعزازه و ارشادِ الضّالِّ و معاوَنَةِ الضعیف» (6/18).در این دعا امام از خداوند توفیق عمل در امور ذیل را مسألت میکند. 1) عمل به امر به معروف و نهی از منکر یعنی تقاضای عمل کردن به معروفها و اجتناب ورزیدن از منهیات الهی از دیگران؛ 2) پاسداری و حفظ از اسلام؛ 3) کوبیدن باطل و یاری حق؛ 4) کمک به گمراهان و راه گمکردگان و ارشاد آنان به صراط مستقیم اسلام؛ 5) یاری رساندن به ضعفا و ناتوانان و پناه دادن به آنان. همه این کنشهای سیاسی، مندرج در متن دعایی است که امام عارفان با خدای خویش در میان میگذارد و به عنوان آرزوهایی طرح میکند که علاقهمند است در کارنامه عمل روزانهاش ثبت شود.5.1. سیاست داخلی5.1.1. همراهان: در اندیشه سیاسی امام سجاد(ع) موضوعاتی از سیاست داخلی و خارجی به چشم میخورد. اجتماعی بودن، به جماعت مسلمین ملحق شدن و لزوم رعایت وحدت جامعه اسلامی از جمله مواردی است که در قالب دعا به مسلمانان آموزش داده شده است. این امر از مشخصههای عرفان مثبت است که درونگرایی عرفانیِ، عارف را از توجه به جمع باز نمیدارد. امام «لزوم جماعت» و نزدیکسازی نگرشها و گرایشهای جناحهای مختلف (اصلاح ذاتبین) را به عنوان ارزش میستاید و از خداوند میخواهد که در جامعه، منشأ اثر باشد:«و ضَمِّ اهل الفرقَةِ، و اصلاحِ ذات البَیْنِ و افشاء العارفه... و اَکْمِلْ ذلک لی بدوام الطاعة و لزوم الجماعَةِ». خداوندا مرا بر آن دار تا آتش فتنهها را خاموش کنم، جناحهای متفرق جامعه را یکجا گرد آورم و تیرگیها را (در میان مسلمانان) به صفا مبدل سازم و نیکی را در میان جامعه همهگیر سازم... و همه اینها را با اطاعت مداوم و همراهی با جماعت کامل بفرما» (20/10).بنابراین بخشی از محتوای دعاهای امام سجاد(ع) معطوف به مسلمانان و مؤمنان و شیعیان است که میکوشند در صراط مستقیم اسلام گام بردارند و یا در گذشته در طول تاریخ اسلام در این راه گام نهادهاند. توصیف تأییدآمیز این رهپویان حق، از محورهای کانونی ادعیه امام سجاد(ع) است. در رأس این راهپویان حق، رسولان و انبیای الهی میباشند که امام در باب آنان مطالبی دارد (32، ص: 143 و بعد). سپس پیروان انبیا و پیامبر اسلام(ص) در طول آنان قرار میگیرند و همراهی آنان مورد ستایش قرار گرفته است (32، ص: 149 به بعد). آنگاه اهل بیت پیامبر(ص) به عنوان حاملان رسالت انبیا و سالکان مستقیم مورد بحث قرار گرفتهاند و در سیاق اثباتی و با ذکر انبوهی از صلوات و درود بر محمد و آل محمد(ص) تلویحاً نظام موجود را نفی و مسلمانان را به نظام سیاسی صالح و حکومت حقه توجه داده است (15، ص: 24). و در همین ارتباط اطاعت از ائمه(ع) مورد تأکید و توصیف قرار گرفته است (32، ص: 151 و بعد). و فداکاری شهیدان راه حق یادآوری شده است و در قالب کنش گفتاری دعا از خداوند خواسته شده است که ما را نیز در صف شهدا قرار دهد و به تعبیر دیگر ضمن تأیید عمل شهیدان، آرزوی شهادتطلبی میکند؛ زیرا شهید، سعید است:«حمداً نسعَدُبه فی السعداء من اولیائه، و نَصیرُ به فی نظم الشهداء بسیوفِ اعدائه... خداوند را سپاس... آنگونه که بدان در زمرة نیکبختان و دوستان خدا درآییم و در صف و ردة شهیدان قرار گیریم، آنان که با شمشیرهای دشمنان خدا کشته شدند (1/30).در این فراز امام آشکارا آرزو میکند که در راه خداوند همچون شهیدان گذشته اسلام و در مبارزه با دشمنان خدا به شهادت برسد و اتحاد راستین عرفان و حماسه را به نمایش میگذارد (12، ص: 194). بوعلیسینا ضمن تبیین عرفان عارف را شجاع میداند و میگوید: «العارف، شجاع و کیف لا و هو بمعزل عن تقیه الموت» (1، ج: 2، ص: 457). جوادی آملی ضمن عنوان این بیان در شرح فراز یاد شده از امام سجاد(ع) میگوید عرفان با شجاعت و حماسه سازگار است. هیچ عارفی جبان و ترسو نیست. زیرا عارف از مرگ نمیترسد. وقتی از مرگ نترسد قهراً شجاع است. آنکه از مردن هراسناک است، عارف نیست (12، ص: 100). به نظر وی در این عبارت امام سجاد(ع) آرزوی شهادت طلبی در مبارزه و ترکیب عرفان و حماسه کاملاً مشهود است (همان، ص: 204). امام از هزینههای گوناگونی که پیروان حق برای پیمودن صراط مستقیم پرداختهاند یاد میکند. از هجرت پیامبر(ص) ستایشگرانه میگوید: «و هاجَرَ الی بلاد الغٌربة... ارادةً لاِعزاز دینک: خداوندا بر پیامبرت درود فرست... او که به سرزمین غربت مهاجرت کرد تا دین تو را عزیز و پیروز بدارد (2/16).توصیف مدحآمیز همراهان و دوستانی که در صحنه حاضر بودند محدود نمیشود. بلکه غایبانی را که «نیت» همراهی را داشتهاند دربر میگیرد. نیت همراهی برای غایبان قاصر و فاقد قدرت و اطلاع کفایت میکند:«اللهم و أتْباعُ الرسل و مصدقوهم من اهل الارض بالغیب عند معارضه المعاندین لهم بالتکذیب و الاشتیاق الی المرسلین بحقائق الایمان: خدایا سلام بر آنان از اهل زمین که رسولان تو را غایبانه تصدیق کردند. در حالی که معاندین با پیامبران را تکذیب کردند و همچون مؤمنان حقیقی با حقیقت ایمانهای خود مشتاق رسولان الهی در هر عصر و زمان بودند (4/1).امام در دعای دیگر بر نقش «نیتکاوی» و «نیتمداری» در رفتار سیاسی در مصداقی مانند کارزار تأکید میورزند و میگویند: خداوندا هر مسلمانی که همّ و آهنگ و نیت یاری و الحاق به صف مبارزان راه خدا را در سر داشت اما عملاً موفق به انجام فیزیکی آن نشد وی را در شمار صالحان و شهیدان قرار ده:«خداوندا هر مسلمانی که امر اسلام �
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 457]
صفحات پیشنهادی
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه نويسنده:دکتر ابراهیم برزگر در این مقاله محقق سعی بر آن دارد تا با طرح پرسشهایی در باب رابطه عرفان و سیاست و غواصی در ...
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه نويسنده:دکتر ابراهیم برزگر در این مقاله محقق سعی بر آن دارد تا با طرح پرسشهایی در باب رابطه عرفان و سیاست و غواصی در ...
پیامبر (ص) در صحیفه سجادیه
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه-رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه ... و یا در دعای عرفه فقط در بندهای 50 تا60، سیزده مرتبه بر پیامبر(ص) و آل وی صلوات ...
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه-رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه ... و یا در دعای عرفه فقط در بندهای 50 تا60، سیزده مرتبه بر پیامبر(ص) و آل وی صلوات ...
صحیفه امام چهارم، سرچشمه عرفان و معرفت است
صحیفه امام چهارم، سرچشمه عرفان و معرفت است-اندیشه - فردا مصادف است با میلاد ... آیت الله ممدوحی از شارحان صحیفه سجادیه، نگاهی کوتاه به این کتاب ارزشمند داشته ایم. ... مفروض اين پژوهش عبارت است از: اولاً در انديشه ي امام رابطه ي بين عرفان و سياست .
صحیفه امام چهارم، سرچشمه عرفان و معرفت است-اندیشه - فردا مصادف است با میلاد ... آیت الله ممدوحی از شارحان صحیفه سجادیه، نگاهی کوتاه به این کتاب ارزشمند داشته ایم. ... مفروض اين پژوهش عبارت است از: اولاً در انديشه ي امام رابطه ي بين عرفان و سياست .
سیاست من برقراری تعادل در روابط است
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه سیاست امری مربوط به دنیا و بقا است و عرفان امری است که علیالاصول بر محور معنویات و ... اداره کند1 و با کنار رفتن کسی مثل ...
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه سیاست امری مربوط به دنیا و بقا است و عرفان امری است که علیالاصول بر محور معنویات و ... اداره کند1 و با کنار رفتن کسی مثل ...
آتش انتقام داماد شعلهور شد
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه این صحیفه از ادعیهای تشکیل شده که در واقع «قرآن صاعد» است (18، ج:21، ص:171) و ... محقق داماد نیز در «عرفان و شهریاری» بر ...
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه این صحیفه از ادعیهای تشکیل شده که در واقع «قرآن صاعد» است (18، ج:21، ص:171) و ... محقق داماد نیز در «عرفان و شهریاری» بر ...
صحيفه سجاديه در كلام بزرگان (1)
بزرگان و انديشمندان، عبارات زيبا و پرمحتوايي در وصف صحيفه سجاديه بيان نموده اند ... از طريق دعا و نيايش توانسته است، جوهر عرفان و توحيد را در قالب دعا ريخته و وظايف مسلمانان ... آري صحيفه سجاديه مجموعه دعاهاي بسيار نفيس فقط دعا نيست، سياست است، .... استاندار آذربايجان شرقي: رمز موفقيت دستگاههاي اجرايي برقراري رابطه با ...
بزرگان و انديشمندان، عبارات زيبا و پرمحتوايي در وصف صحيفه سجاديه بيان نموده اند ... از طريق دعا و نيايش توانسته است، جوهر عرفان و توحيد را در قالب دعا ريخته و وظايف مسلمانان ... آري صحيفه سجاديه مجموعه دعاهاي بسيار نفيس فقط دعا نيست، سياست است، .... استاندار آذربايجان شرقي: رمز موفقيت دستگاههاي اجرايي برقراري رابطه با ...
ارتباط افکار خدایی و افزایش...
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه محمدتقی جعفری ضمن قبول این رابطه سه مسأله عمده در ارتباط این دو مفهوم را بررسی ... افکار و اندیشهها و آداب ویژه آنان در معاشرتها ...
رابطه عرفان و سیاست در صحیفه سجادیه محمدتقی جعفری ضمن قبول این رابطه سه مسأله عمده در ارتباط این دو مفهوم را بررسی ... افکار و اندیشهها و آداب ویژه آنان در معاشرتها ...
صحیفه سجادیه، مرکز اطلاع رسانی جهانی و الهی
صحیفه سجادیه، مرکز اطلاع رسانی جهانی و الهی-صحیفه سجادیه، مرکز اطلاع رسانی جهانی و الهی نويسنده:حجت الاسلام بابایی خطرات دینی زمان امام سجاد(علیه السلام)دو خطر ...
صحیفه سجادیه، مرکز اطلاع رسانی جهانی و الهی-صحیفه سجادیه، مرکز اطلاع رسانی جهانی و الهی نويسنده:حجت الاسلام بابایی خطرات دینی زمان امام سجاد(علیه السلام)دو خطر ...
پیشوای هدایت و سرچشمه معرفت
در همین دوران بود که حضرت (صحیفه سجادیه) را پدید آوردند کتابی که بیان گر ... با خبرنگار ما گفت: صحیفه سجادیه را باید سرچشمه عرفان و سرچشمه معرفت بدانیم. ... به ویژگی های صحیفه سجادیه پرداخته و آن را نجوای علم، اخلاق عقیده و سیاست خوانده ...
در همین دوران بود که حضرت (صحیفه سجادیه) را پدید آوردند کتابی که بیان گر ... با خبرنگار ما گفت: صحیفه سجادیه را باید سرچشمه عرفان و سرچشمه معرفت بدانیم. ... به ویژگی های صحیفه سجادیه پرداخته و آن را نجوای علم، اخلاق عقیده و سیاست خوانده ...
جلوههاي زيبا در صحيفة سجاديه (1)
نيم نگاه صحيفه سجاديه مجموعهاي از دعاهاي امام علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ است. ... [6] صحيفة سجاديه همان صحيفة نورانيه الهيه است كه از آسمان عرفان عارف بالله و عقل نوراني سيد ساجدين .... سياست تبليغات اسلامي کاهش تصدي گري بخش دولتي است ...
نيم نگاه صحيفه سجاديه مجموعهاي از دعاهاي امام علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ است. ... [6] صحيفة سجاديه همان صحيفة نورانيه الهيه است كه از آسمان عرفان عارف بالله و عقل نوراني سيد ساجدين .... سياست تبليغات اسلامي کاهش تصدي گري بخش دولتي است ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها