واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اى همیشه بهترین
توجه: این قطعه به پیشواز میلاد جان جانان تقدیم میشود. اى نـسـیـم سـحـر آرامـگـه یـار كـجـاسـت؟ مـنزلآن مه عاشق كُش عیار كجاست؟ هـرسـر مـوى مـرا با تـو هـزاران كـار اسـت مـا كـجاییم و ملامتگر بى كار كجاست؟ ساقى و مطرب و مى،جمله مهیاست ولى عـیش، بى یار مهیا نشود یار كجاست؟ همه هستىام را كه ذرهاى از لطف بىنهایت اوست. خاك قدمت كردم، شاید بیایى و نفسى بر این خاك تیره، پاى عنایت گذارى. آنگاه است كه چشمان همیشه منتظر نرگس، توتیایى خواهد یافت كه جهانى را تواند روشنى بخشد و قافله هستى را راه نماید. اى مهربانترین! ببین كه از اشك، سرشارم؛ ببین كه مرغ دلم در آسمان آرزوها چگونه بال و پر مىزند؛ ببین كه دستان نیازمند، جز در آستان تو اجابت را نمىیابد. پس بیا و شبهاى تنهایى دلم را كه در هر گوشه آن هزار یلدا خفته است، ستاره باران كن. اى جانان جان! از فیض نگاه توست كه عشق در خانه قلبمان مىتپد، و رود زندگى در رگهاى عمر، جارى است. ترنم عاشقانهترین كلاممان، موسیقى آرام نام توست، كه به تار هستى، زخمه شوق مىزند و آهوى عاشقى را چابكتر از همیشه به هر سو مىبرد.اى جانان جان! از فیض نگاه توست كه عشق در خانه قلبمان مىتپد، و رود زندگى در رگهاى عمر، جارى است.اى همیشه سبز! چشم به راه آمدنت، در جادههاى سرد انتظار، ره مىپیماییم. شاید آینه اشكمان نیم نگاهى از رخ مهتابىات را حسرت به دل نماند. اى سرخترین سپیده! مهر خونین چشمانمان در انتظار صبح صادق دیدار توست كه هر بامداد سر بر مىكند، تا شاید دراین بىنهایت اندوه، نشانى از تو بجوید، كه بى تو راه گم كردگانیم در این حیرت. اى وارث لب تشنگان! تشنه دیدار توایم و سالهاست كه جز سراب هزار رنگ دنیا، اجابتى به خودندیدهایم. بیا كه كام عطشناك زندگى در انتظار زلال حضور تو به تمنا نشسته است.
در رؤیایىترین شبهاى دل، نام تو آذین تنهاییهاى بىپایان ماست. اى بهترین همیشه و اى همیشه بهترین! انجماد ذهن خسته من، شعاعى از تو را مىخواهد تا زمستان زندگى را از طراوت بهار تو لبریز كند. اى تمام زیبایى! عشق تنها با تو معنا مىشود و دلدادگى، كودك نوآموز دبستان كوى توست. تو جانى و همه خوبیهاى عالم، كالبد. تو بهارى و همه فضیلتها، چون شاخههاى تودرتو، تو را انتظار مىكشند. اگر هنوز آیین مهرورزى غبار خاموشى نگرفته است، چون مهر رخ تو برآیینهها مىتابد. اگر هنوز امیدى است، چون گرماى نفستو چون نسیمبهارى، جان مىبخشد و شكوفایى مىآورد. تو را و میلاد تو را بیش از آن دوست مىداریم كه كودكان مهر مادر را. تو را و میلاد تو را بیش از آن دوست مىداریم كه تن، جان را. تو را و میلاد تو را بیش از آن دوست مىداریم كه یعقوب، یوسف را. تو را و میلاد تو را همیشه از همه دوست داشتنیها، بیشتر دوست مىداریم. نوشته نرجس امامىپناهتنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]