تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس رضاى خدا به خشم مردم جويد، خداوند از او خشنود شود و مردم را از او خشنود ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867197292




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مرثيه‌اي براي خواهرم ليلا


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: شعر «تا سيدسليمان» از عبدالحميد انصاري‌نسب، به نظر مي‌رسد كه حقش بوده اگر نام اولين كتاب شعر اين شاعر جوان بندرعباسي را هم از آن خود كرده است. اين شعر، مرثيه‌اي است كه شاعر براي دختري به نام ليلا سروده است؛ دختري كه اكنون مرده و شاعر از او به «خواهر» خود تعبيرمي‌كند. بند اول: شعر، در زمان حال روايت مي‌شود. شاعر با مشت پر از ارزن به قبرستان مي‌رود و در يك حذف آگاهانه، هيچ سخني از كبوترها به ميان نمي‌آورد. آيا اين قبرستان كبوتر ندارد و در پايان اين بند مشت شاعر هنوز پر از ارزن است؟ كبوترهايش كه نيستند آيا همان مردگانند كه قبلا پر كشيده‌اند؟ يا نه، قبرستان كبوتر دارد ولي شاعر كه در اين شعر با ذهنيت كودك- شاعر روايت مي‌كند، در دنياي كودكانه شعر خود، فكر مي‌كند كه اگر كبوتران قبرستان را سير كند مرده‌اش زنده مي‌شود؟ مرده‌ها گرسنه‌اند؛ گرسنه زندگي؛ مثل كبوتران كه گرسنه‌اند؛ گرسنه ارزن. افسوس كه كبوتران سير مي‌شوند و مردگان گرسنه مي‌مانند. جمله آخر اين بند مي‌تواند چند معني بدهد:1- بازگشت به خاطره پيش از مرگ خواهر. كودك به قبرستان رفته تا به كبوترهاي امامزاده ارزن بدهد تا خواهرش زنده بماند اما خواهرش برعكس خوابش گرفته است. در اينجا خواب كنايه از مرگ است.2- اگر زمان دقيقا زمان حال باشد، خواهر در گور بيدار است؛ تو گويي منتظر است تا برادر بيايد و به كبوترهاي امامزاده ارزن بدهد تا او آرام بگيرد و بخوابد. در اينجا «به كبوتر ارزن دادن» يك استعاره مركب است معادل «براي مرده خيرات كردن» و حتي اين استعاره وجوه شاعرانه‌تري هم دارد. خواهر گرسنه ديدار برادر است، برادر مي‌آيد و خواهر از ديدار او آرام مي‌گيرد. نكته ظريف در اينجا آن است كه وقتي در چنين مكان‌هايي ارزن مي‌پاشي كبوتران از اوج، از فراز، از بلندي، فرود مي‌آيند و ارزن مي‌خورند. در چنين استعاره‌اي كه كبوتر معادل روح مرده است بسيار اين نكته زيباست چرا كه روح مردگان از نظر مرتبه وجودي بالاتر از روح ماست چرا كه روح ما هنوز در تعلق جسم اسير است؛ بنابراين روح گرسنه خواهر براي ديدار برادر بايد از بالا به پايين بيايد و رودرروي برادر قرار گيرد. بند دوم: ابهام هنري اين بند در اين است كه اين گور تازه در كنار امامزاده، گور شاعر است كه مي‌خواهد بميرد تا مبادا خواهرش تنها بماند يا اين گور همان گور خواهر است؟ اگر معناي اول را بگيريم، شاعر هنوز در دنباله بند قبل و در زمان حال است اما اگر معناي دوم را بگيريم شاعر يك سكانس به عقب رفته است؛ به صحنه تشييع جنازه خواهر. مي‌گويد در گورستان امامزاده دفنش نكنيد، كنار خود امامزاده دفنش كنيد تا تنها نماند. اين ابهام از يك حذف آگاهانه اتفاق افتاده است. «كنار امامزاده» يعني «كنار ضريح امامزاده»؟ كنار «قبر امامزاده و داخل ضريح»؟ كنار «بقعه امامزاده و نزديك‌ترين جاي گورستان به بقعه؟» كدام‌يك؟ با اين حذف توانسته است هم ابهام ايجاد كند و هم از طريق اين مجاورت كلمات و جادوي آن‌ به خواهرش قداست ببخشد و حتي به گور خواهرش چرا كه مي‌گويد:«بگو كنار امامزاده گوري تازه بكنند». گوري كه كنده مي‌شود خود به خود گور تازه است اما اعتقاد قديمي كه ما ايرانيان داريم مبني بر اينكه «جسم دوستان خدا در قبر نمي‌پوسد» در اينجا باتوجه به معني دومي كه ما برداشت كرديم، بسيار زيبا مي‌نشيند. گور تازه يعني گوري كه صاحبش نمي‌پوسد چرا كه كنار امامزاده است. بند سوم: اين بند از نظر زمان،2 سكانس از بند اول عقب‌تر است. شاعر كنار تختخواب خواهرش ايستاده؛ خواهري كه مرده است و كسي (دختري) دارد از اين مرده و از شاعر يعني برادر او براي آخرين بار و به عنوان يادگاري عكس مي‌گيرد. اين بند از نظر غناي زباني به قدرت دو بند قبلي نيست. البته اين بند را هم مي‌توان در زمان حال خواند. شاعر عكسي از آن تختخواب را مي‌بيند و اين حرف‌ها واكنش او به آن عكس و ژست اندوهگين خودش در عكس است. بند چهارم: بر همان روال بند قبل، باز يك سكانس به عقب‌تر مي‌رويم؛ به روزهايي كه خواهر در بستر بيماري است و برادر مشغول پرستاري اوست.«قرص ماه» ايهام دارد و از طرفي با «نارنج» تركيب رنگ متناسبي درست مي‌كند. بازهم رد پاي نگرش سنتي و مذهبي مشاهده مي‌شود. بيچاره برادر، هرچه از دستش برمي‌آمده براي شفاي خواهر كرده است. ماه را مثل قرص دارويي در آب زمزم حل كرده و با تربت كربلا به خواهر داده است. «خواب ديده‌ام» در زمان جاري در بند چهارم خطاب به خواهر، بار عاطفي اميد و انرژي مثبت را القا مي‌كند اما چون كل بند در يك توالي روايي در كنار بندهاي قبلي است كه از بعد از مرگ خواهر شروع شده بود و از حال به گذشته مي‌آمد، همين جمله «خواب ديده‌ام» در چنين پس‌زمينه‌ روايي، باري از افسوس و خنديدن به اميدهاي بربادرفته گذشته را القا مي‌كند؛ ضمن اينكه «خواب» و «خوب» با هم جناس دارند. اما جور ديگري هم مي‌شود« خواب ديده‌ام» را معني كرد؛ «خواب ديده من» يعني «خواهر به خواب مرگ رفته من» حالا اينجاست كه تكانت مي‌دهد. با اين برداشت، شاعر – كودك (كودكي كه بزرگ شده است اما كودك مانده است: شاعر) هنوز در صرافت اين است كه خواهرش را از خاك و خواب بيرون بكشد؛ هنوز باور ندارد كه او مرده است، بلكه مي‌گويد تو خواب ديده‌اي كه مرده‌اي، تو هنوز زنده‌اي. بند پنجم: بند پنجم، دنباله بند قبل است البته با آخرين برداشت ما در بند قبل. شاعر مي‌خواهد هرطور كه هست خواهر را از مرگ بيرون بكشد، منتها در بند قبل هنوز زبان آدم‌بزرگ‌ها را داشت اما اينجا زبان هم مثل ذهن، كودك مي‌شود؛ مثل دو كودك كه تخيلاتشان را براي هم در ميان مي‌گذارند، جمله‌ها را مي‌سازد منتها يكي از دو كودك براي هميشه سكوت كرده است. دقيقا زبان، زبان بچگي‌هاي همه ماست در خاله‌بازي كه مي‌گويم مثلا من دكترم و تو مريضي و از اين قبيل مثلا‌هاي دوران كودكي. اما اگر بخواهيم مي‌توانيم همان توالي زماني بندهاي قبل به سمت عقب را ادامه بدهيم كه باز هم فوق‌العاده مي‌شود. با اين برداشت، اين بند كاملا در زمان گذشته اتفاق مي‌افتد؛ زماني كه خواهرو برادر در دوران كودكي بودند و همبازي هم بودند. نكته ديگر، تكيه عاطفي اين بند روي چيزي است كه بر مادرها و خواهرها بسيار كارگر مي‌افتد و آن عروسي پسر (برادر) است. اينجاست كه جمله «بخند ليلا» معني ضمني عجيبي مي‌دهد. شاعر در كودكي‌اش مانده است و ساده‌لوحانه نمي‌فهمد كه خواهر، مرده است؛ يعني نه‌تنها از كودكي كه از پيري هم رد شده است. او با خوشي يك كودك از عروسي خودش حرف مي‌زند اما كودك مقابل (ليلاي حالا مرده) نمي‌خندد چرا كه اين حرف‌ها در او كارگر نيست چرا كه مي‌داند عروسي برادر را نمي‌بيند (نديده است چون مرده است) و چه بسا بگوييم چرا كه مي‌داند برادر پس از او هيچ‌گاه عروسي نكرده است و اين حرف‌ها را فقط براي اين مي‌زند كه او از خوشحالي از خواب مرگ بپرد كه البته هيچ‌گاه نخواهد پريد. شايد يكي از مصداق‌هاي «ايهام مدرن» كه ريشه در «ايهام آگاهانه» دارد همين شعر باشد. ايهام در بديع كلاسيك، بيشتر از همنشيني دو شبكه كلمات و تلاقي آنها در يك كلمه و در نتيجه دوبعدي‌شدن كلمه حاصل مي‌شد. در شعر «تا سيدسليمان» ‌ تمام بندها را مي‌توان با دوتوالي زماني خواند:1- از حال به گذشته2- زمان حال. چنان‌كه ملاحظه كرديم، خوانش دوم بسيار شاعرانه‌تر است چراكه مبتني بر بنيان‌هاي شاعرانه‌اي مثل كودك – شاعري يا نگرش‌هاي متافيزيكي – بومي از مرگ است. بابت چنين شعري بايد به شاعر محجوب و بي‌ادعاي شهرستاني ومعلم جوان روستاهاي بندرعباس آقاي عبدالحميد انصاري‌نسب تبريك گفت. منبع:




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن