تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):خدا را بسيار ياد كنيد و هميشه به ياد مرگ باشيد و قرآن زياد بخوانيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816457547




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گیسوانی تا غیب


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گیسوانی تا غیبنیایش واره ها (2) از سلمان هراتی6
سنگ
چرا امشب پشت پنجره نمی آیی؟ چرا به تماشای رود نمی آیی؟ چرا من تو را نمی شنوم ؟ چرا برگها زنده نیستند؟ چرا سنگها سخت شده اند؟ چرا پنجره اخم دارد؟ آه دهانم دهانم از بوی گوشت مرده لزج شده است با این دهان چگونه می توان لذت حضور تو را چشید آیینه نیز تصویر هولناکی از من می نمایاند 7
آسمان
درخشش تو مثل آبشاری از بلندیهای محال می ریزد در تخیّل پنجره ای است که هفت آسمان در او جمع می شود من به مدد مهربانی تو و آفرینه های این تخیّل مغموم در باغهای ناممکن آواز می خوانم برای سنگهای پرنده 8 در انبوه اندوه و زخم قلبم با سوسن های سپید آواز می خواند درخت، شادی مرا می پرسد
گیلاس
من مزرعه ای را می نمایانم که فردای من است آنجا گیلاسها دست به دامن دارند و شکوفه های پیراهن من حرف می زنند؛ شکوفه هایی که امروز یک زخم بیشتر نیستند تو به حرمت این شکوفه ها مرا با دست اشاره خواهی کرد 9 بر تخته سنگ می نشینم در روشنی آب خیره می شوم تو از کجا می آیی؟
نور و آب
آوازهای آبی تو بومی نیست این لهجه، آن ملایمتی است که از خلاء می وزد آه ای رود شوریده آوازهایت را یادم بده نزدیک است سنگ بمیرم 10 چراغی می افروزم پیراهن شب آتش می گیرد اما شب پهن شده است با ادامه گیسوانی تا غیب مثل یک بهت
قاصدک
بر چارچوب در تکیه می کنم شب ادامه می یابد تا نمی دانم 11 وقتی ابر صمیمی شد پایین می آید تا لمس من با یک لفظ صمیمی صدایش می زنم ای مِه! تن تو از رطوبت کدام بخشش آسمانی خیس است؟ در او پچ پچی پنهانی می گذرد انگار از کرانه های خیلی دور آمده است آوازی می خواند می فهمم این جهانی نیست  نیایش واره ها (3)مجله ادبستان به نقل از کتاب "دری به خانه خورشید"





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن