واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سلامت-در نوشتههاي پيشين اشاره شد که زندگي اخلاقي و زيباسازي روح از طريق بينش و رفتاري پاکيزه، در سلامت و بهداشت روان تاثير پراهميتي از خود به جاي ميآورد. زندگي روان و سادهاي همراه با شادماني، نشاط را بر سر راه آدمي فراهم ميآورد... اگرچه همنشيني با بندگان شايسته و نيک ميتواند راهي براي زندگي معنوي و اخلاقي فراهم آورد و اوصاف گرم و روش آنان را به جانهاي سرد و خسته هديه دهد و به قول مولانا تيرگي را از هيزم خاکستر شده به نور تبديل نمايد . (هيزم تيره حريف نار شد تيرگي رفت همه انوار شد) و نيز اگرچه محبت و شفقت بر مردم در شکوفايي نفس و زيبايي جان نقش کمنظيري به همراه دارد ولي از منابعي که براي اخلاقي زيستن و آرامش روان نقش فوقالعاده مهمي دارد مساله ايمان و دلسپاري به خداوند است. گاهي خداوند را در مراسم و مناسک مييابيم يعني خداوند به ميان ميآيد ولي به جان نميآيد اين نوع دينداري، دينداري عاميانه و شکلي و مراسمي است که در آن حجم عمل نقش مهم را ايفا ميکند و از اخلاقي شدن و اخلاقي زيستن چندان خبري نيست. ممکن است در اين نوع دينداري فرد در ضمن انجام اعمال مناسکي و شکلي حتي از گفتن دروغي يا فريب ديگري چندان آشفته نباشد زيرا خداوند در جان رخنه نکرده و با خود زلالي و روشني به جان نبخشيده. گاهي خدا فقط در انديشه و ذهن مينشيند يعني موضوعي جهت تفکر و مسالهاي جهت شناخت و آگاهي قرار ميگيرد. اين نوع دينداري نيز که تا مرز اعتقاد پيش ميرود لزوما موجب اخلاقي شدن روح آدمي نميگردد. چه بسيار افرادي که در وجود خداوند ميانديشند و براي خداوند دلايل عقلاني ارايه ميدهند ولي در عمل اسير تعصب، خودخواهي و حتي برخي آلودگيهاي اخلاقي نيز هستند. اخلاق از زماني در سلوک آدمي ظاهر ميگردد که خدا در جان مينشيند يعني از مرحله انجام مناسک و تحليل عقلاني عبور ميکند و تمام هستي آدمي را تحت تاثير گرم خود قرار ميدهد از اينجا مفهوم شورانگيز ايمان باعث ميشود. ايمان عقيده داشتن به خدا نيست و ايمان انجام صرف اعمالي ظاهري نيست. ايمان آن حادثه يا لحظه مبارکي است که تمام وجود آدمي به دنبال خداوند بيقرار ميشود و دلباختگي و شيدايي هستي فرد را دربرميگيرد. خدا پا به حريم دل ميگذارد و جان را از حضور خود پر از يقين و نور ميسازد، عرصهاي که عقل در رسيدن به آن ساز عجز و ناتواني ميکوبد و در ترديد خويش باقي ميماند. ايمان وضعيتي است که آدمي با تمام وجود به خداوند تکيه ميکند و هستي خويش را به او ميسپارد، نه شأني نه کاري و مسووليتي بلکه تمام وجود خود را به خداوند ميفروشد مشتري من خداي است او مرا ميکشد بالا که الله الشتري در ايمان جان پر ميشود از اعتماد و اميد به خداوند. بهتر است بگوييم وقتي به خدا و به مهرباني او و به دستگيري و خير و رحمتش اعتماد پيدا ميکنيد در آن راه شور ايمان وجودمان را تسخير کرده است. هر ستارهاش خونبهاي صد هلال خون عالم ريختن او را حلال ما بها و خونبها را يافتيم جانب جانباختن بشتافتيم قمار عاشقانه جان براي خدا و شيفتگي و شيدايي محبوب در دل همان ساز ايمان است؛ نوايي که با خود زندگي اخلاقي ميآورد و بر زلالي و روشني و شيريني دل ميبخشد. اميدوارم در شمارههاي بعدي به تفسير به رابطه ايمان و اخلاق بپردازيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]