واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ايسنا- ايستادن در برابر نماي شيشهيي يک فروشگاه از نوع مدرن شايد نقطهي شروع خوبي براي تامل در خصوص ويژگيهاي اخلاقي بازار سنتي و مدرن نباشد، به ويژه وقتي در اثر شکست نور، نماي ساکن و محض سالهاي نه چندان دور، جاي خود را به انعکاس مبهم تصوير رهگذران و ساير ساختماندها و اجزاء ديگر بازار ميدهد. نويسنده وبلاگ "كفشهاي مكاشفه" به نشاني http://kafshhaye-mokashefeh.blogfa.com در ادامه آورده است: جايي که تصويري از خود در زمينه اشياء و اجناس پر زرق و برق داخل ويترين، انگارههايي را با بيننده و خريدار به اشتراک ميگذارد و سعي ميکند معاني جديدي را خلق يا بازنمايي کند. اما افقهاي دور هم نقشي انکارناپذير در پيدايش توفيقات بشري داشتهاند. وسعت چشم انداز پيش رو براي نگاه، کريمانه، اسباب پرواز خيال و مجال بهتر و عميقترانديشيدن را فراهم ميکند. شايد، رمز و رازنهفته در شيشههاي بلند نماي بيروني مغازههاي امروزي ايفاي چنين نقشي است. چنين تاملي درگذشت زمان به نوعي اضطراب آور هم هست، چراکه ابژههاي نسلي خاص ما را دگرگون ميکند و تفسيرهاي ناخودآگاه و مشابه موجود نسبت به تجربههاي همسالان ما را به تدريج در اقليت قرار ميدهد. بازارهاي سنتي عموما به شکل حجرههايي کوچک و بزرگ در کنار هم و در امتداد يک راه نسبتا باريک و بعضا مسقف شکل ميگرفت. نزديکي و مجاورت حجرهها و آرايش مغازههاي روبروي هم در چنين فضايي ، از آن يک «کوچهي مهرباني» ميساخت و ارتباط و صميميت بيشتري بين اهالي بازار ايجاد ميکرد. رفت و آمدهاي بازاريان اغلب به شکل پياده بود و در مسير رفتن به محل کار، بازاريان ضرورتا با همکاران و مشتريان مواجه ميشدند و احوالپرسي و سلام وعليک گرمي بين آنها رد و بدل ميشد. معاشرت بيشتر و کسب خبر از احوال ديگران، نکتهاي اخلاقي است که به مدد شکل و فرم خاص بازار قوت ميگرفت. در پاساژها و مجتمعهاي مدرن امروز و طي کردن طبقات با آسانسور و عبور از مسيرها با اتومبيل و فراخي محيط بازارها، گاه آنها را به شکل جزيرههايي مستقل از هم در ميآورد که آن «همسايگي» را کمرنگ ميکند و از معاشرت بين همکاران بازار ميکاهد. اما حسن سبک و سياق معماري بازارهاي مدرن، توجه به وقت و آسودگي مشتري و کاستن از خستگي و سردرگمي او در بازار است. در بازارهاي سنتي فضاي بيروني و دروني مغازهها و حجرهها با کرکره و يا دربهاي چوبي و آهني از هم جدا ميشد و آن چه امروز به عنوان ويترين ميبينيم خيلي رواج نداشت. مشتري براي ديدن کالا به داخل فروشگاه وارد ميشد و بي هيچ واسطه و پردازشي با شکل واقعي کالا مواجه مي شدو براي خريد يا عدم خريد تصميم ميگرفت. اما در بازارهاي جديد چيدمان دکور و نورپردازي و به اصطلاح بازاريان «ويترين زني» يک فن و تخصص ويژه است. ارزش اين تخصص، مهارت در بکارگيري گاه سحرگونهي نور و رنگ و ترکيب بندي کالا و دکور در جذابيت بخشيدن بيشتر به آن است که از منظر اخلاق مطلوب نيست. سکوت و سادگي دکور و معماري بازارهاي سنتي نشاني از صلابت وسر به زيري و قناعت به عنوان ارزشهاي اخلاقي است که در قياس با دکورهاي شلوغ فروشگاههاي مدرن و موسيقي تند و بلندي که براي جلب توجه پخش ميکنند نمود مييابد. گويي بازار مدرن از اين حيث ، خصيصهاي را که فاقد آنست در سطح جبران ميکند. سادگي عجيب بعضي از دکورهاي جديد هم با تجمل و گران بودن و مرغوبيت ويژهي اجزاي سازندهاش و با «تک بودنش» جبران ميشود. به کارگيري دوربينهاي مداربسته و انواع سيستمهاي حفاظتي و مراقبتي در ساخت بازارهاي جديد به هر شکل که «پاييدن دائم مشتري» نام گيرد ، نشانه اي از عدم اعتماد عمومي در سطح جامعه است که عادي شدن آن، منجر به ايجاد انعکاس فزايندهي اين امر در سطح جامعه ميشود. ضمن آن که نماي شيشهيي فروشگاهها که امکان زير نظرگرفتن حالات ناخودآگاه مشتري از داخل و تدقيق در چهرهي او را براي فروشندگان فراهم ميکند، ميتواند به عنوان يک اثر سوء بر اخلاق دربازار جديد مطرح شود. از اين منظر بازارهاي سنتي اخلاقيتر عمل ميکنند....
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 476]