تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804705000
ازدواج مدرن يا سنتي؟
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: نسترن748th September 2007, 02:06 PMبه نظر شما نحوه تشكيل زندگي(نوع ازدواج) چقدر ميتونه در موفقيت ازدواج موثر باشه؟:confused: نمي دونم منظورم رو درست بيان كردم يا نه :confused:ولي به نظر شما ازدواج هاي مدرن موفق ترند يا ازدواج هاي سنتي؟؟:rolleyes::confused: نظر خودم رو هم در پستهاي بعدي بيان ميكنم.:rolleyes: گلوریا8th September 2007, 03:07 PMمن فکر می کنم تلفیقی از دو حالت می تونه خوب باشه. الان دیگه دوره زمونه ای نیست که مادر بخواد دور بیافته و یه دختر خوب رو بپسنده و بخواد برای پسرش بره خواستگاری یا اینکه خاله خانباجی ها بخوان به عنوان یه واسطه عمل کنند. این مال اون زمانایی بود که دخترا حق بیرون اومدن از خونه رو نداشتند چه بسا خیلی وقتا همسایه دیوار به دیوار خانواده ای هم نمی دونستند که تو خونه بغلی دختری هم هست. ولی الان که ماشاالله هزار ماشاالله دخترا گوی سبقت رو از آقا پسرا ربودند و به سرعت در کسب مدارج علمی و کاری در حرکتند این حالت یه خورده بی معنیه ، از طرف دیگری هم فرهنگ کشور ما این اجازه رو به دخترها و پسرها نمی ده که بخوان روابط آزادی داشته باشند و بعد تصمیم بگیرند که با هم ازدواج کنند یا نه ( گرچه فکر می کنم در این قضیه در سالهای آتی از کشورهای غربی و اروپایی هم پیش بیافتیم) ولی بهرحال درصد این حالت هنوز اونقدر زیاد نشده. بطور کلی اگر دو نفر گذشته از احساسی که بهم می تونند داشته باشند ( عاشق هم باشند یا از هم خوششون بیاد) صادقانه شرایط همدیگرو در نظر بگیرند و بعد با هم ازدواج کنند می تونند زندگی خوبی رو داشته باشند. چه بسا در حال هم هستند کسانی که لیلی و مجنون جلوشون کم می آرن ولی بعد از دو ماه چنان سایه هم رو با تیر می زنند انگار نه انگار که اینها زمانی عاشق وشیدای هم بودند. عاشق و شیدایی جای خود ولی باید خانواده ها هم دخالت داشته باشند. دخالت یعنی اینکه باید در نظر گرفته بشند. هر کسی که بگه خانواده من تاثیری نداره اشتباه می کنه. چون این مال اول کار که داغند ولی بعد از اینکه آتیشه فروکش کرد همه پدر و مادر و خواهر و برادر و خاله و عمه و.... دار می شند و همه رو همه دوست دارند کسی هم حق نداره بگه بالای چشمشون ابروست. 2 نفر باید به هم بخورند هم از نظر مشخصات فردی و شخصیتیشون و چه از نظر فرهنگی و خانوادگی. و اگه ازدواج با آگاهی و درایت انجام بشه می شه صد در صد اونو موفق دونست . MAAAH8th September 2007, 10:28 PMخوب نسترن جان به نظر شما ازدواج مدرن و سنتی چه ازدواجیه؟ اینکه اول باهم دوست باشن و پسر خاستگاری کنه و بعد با مادرو پدرش بیادو میگن مدرن؟ و ازدواج سنتی اینه که پسر بدون اینکه دختر و ببینه یا مثلا" عکسشو ببینه برن خاستگاری؟ نمیدونم.تا اونجاییکه تو فامیل دیدم هر دوش هم خوبی داشته هم بدی.یعنی نمیشه گفت که کدوم موفق بودن.به نظر من طرز خاستگاری و سنتی و مدرن بودنش مهم نیست.مهم فرهنگ دو خانواده و شرایط پسر و دختر مهمه که آیا واقعا" باهم همخونی داره یا نه؟ space9th September 2007, 12:05 AMبستگی به آدمش داره . بعضی از دختر و پسر ها دیگه خیلی باز برخورد میکنن . اما اگر تحت نظر پدر و مادر با هم یه مدت دوست باشن و بعد خواستگاری صورت بگیره به نظر من بهتره . یه دوستی ساده برای شناخت بیشتر . البته اگر همونطوری که واقعا هستن خودشون رو نشون بدن.... .sefid.9th September 2007, 12:39 AM1- اولا چنین مرز بندی ایی،دیگه در جامعه ما مفهوم نداره! 2- نه اون سنتی دردی از ملت دوا کرد ونه این مثلا ازدواج های مدرن که درصد "طلاق" در کشور ما رو خیلی بببخشید! متشخصانه بالا برده! 3- در عین پیچیدگی مسئله ساده است: دو نفر،بعد شناخت اولیه، والبته با قوه تعقل(که متاسفانه خیلی وقته تعطیل شده!) با هم صحبت می کنند، آشنایی کامل پیدا کرده و قبل از رد و بدل کردن قربون صدقه های به اصطلاح "عاشقانه" مثل دو تا آدم به این نتیجه می رسند که به درد هم می خورند یا نه!؟ اونوقت، با کمک یه مشاور(که می تونه یه ریش سفید فامیل هم باشه! و البته ترجیحاً مشاور خانواده) موضوع با خانواده مطرح میشه(در فرهنگ ایرانی؛ فقط زوجین نیستن که با هم ازدواج می کنند، بلکه در واقع ما با خانواده های هم نیز ازدواج می کنیم!)و .... ببخشید، صریح گفتم! کو گوش شنوا؟؟؟؟؟؟؟؟ darya 511th September 2007, 09:30 PMسلام به نظر من ازدواج هاي سنتي موفقترند و احساس مسئوليت در اونا بيشتر از ازدواج هاي مدرنه. royan_sade11th September 2007, 10:37 PMسلام من هم با نظر دريا 5 موافقم . ;) elada12th September 2007, 11:50 AMنمى شود از بين ازدواج سنتى و مدرن مشخص كرد كداميك موفق تر است. ولى براساس آمار طلاق و نگاه به اظهارنظرهاى نمونه هايى كه به صورت سنتى يا مدرن ازدواج كرده اند، پى مى بريم در هردو ازدواج انتخاب نادرست وجوددارد. شكوفه12th September 2007, 12:52 PMيكي از تفاوتهاي مهم ازدواج به قول شما مدرن نسبت به سنتي اينه كه عواقب انتخاب گردن خود دختر و پسره نه والدينشون. يادمه اون موقع كه با بابام صحبت كردم و گفتم من اين شخص و مي خوام بابام گفت من فكر مي كنم تو موقعيت هاي بسيار بهتري داشتي كه رد كردي و موقعيت هاي بهتر از اينم خواهي داشت. من مخالف اين شخص نيستم چون آدم بدي نيست و خانواده خوبي داره ولي بهتر از اينم بود. يادت باشه اين انتخاب گردن خودته و عواقبش هم پاي خودته. همين موضوع مسئوليت من و درقبال زندگيم بيشتر كرد و خيلي از مواقع باعث شد كه به جاي تكيه به خانواده ام خودم دنبال حل مشكلاتم باشم. نمي دونم اين حسن است يا نه ولي به نظرم تو ازدواجي كه دختر و پسر از طرف والدين انتخاب مي شن مي تونن احساس مسئوليت كمتري داشته باشن و مشكلاتشون و بندازن گردن اونايي كه براشون انتخاب كردن! elada12th September 2007, 01:25 PMاگر مشكلات را بندازن گردن پدر و مادر چه چيزي عوض ميشه؟ MAAAH12th September 2007, 10:49 PMجدیدا" اکثر پدر و مادرا برای اینکه زمانی از طرف بچه هاشون حرف نخورن دیگه بنده خداها هیچی نمیگن.حتی اگه ازدواج به صورت سنتی هم باشه باز میذارن به عهده ی خود پسرو دختر که اگه پسندیدی بگو آره.نه اینکه بخوان هی تو گوشش بخونن ما میگیم این خوبه یعنی خوبه ما موهامونو تو آسیاب سفید نکردیم و ازین حرفا دیگه فکر نکنم باشه. ولی کلا" ازدواج مثل یه هندونه در بسته میمونه ،حتی اگر آدم طرف و بشناسه،حتی اگر دوران نامزدیشون زیاد باشه که بگن ما شناخت پیدا کردیم یا فامیل باشه،بازم تا نرن زیر یه سقف هیچی معلوم نیست.مگر اینکه خیلی هردوشون صادق و گل باشن که همه چیو در مورد خودشون بگن.:D یکی از استادای روانشناسی من میگفت هروقت میخواستین بفهمین که مرد آیا بدعصبی و بد دهن هست باهاش برین بیرون درصورتی که اون پست فرمون بشینه و رانندگی کنه.از طرز رانندگیش(فحش بده،بوق بزنه،تند بره...)میشه تقریبا" فهمید که این آدم عصبیه یا نه. شكوفه15th September 2007, 10:07 AMخب الادا اگر زوج جوون هي بخوان مشكلات زندگيشون و بندازن گردن بزرگترهاشون به نظر من حداقل دو عيب داره. اول اينكه مشكلات زندگيشون پخش مي شه، بازگو مي شه و از حالت خصوصي درمياد و اين خيلي بده چون زمينه اظهار نظرو دخالت ديگران فراهم مي شه. دوم اينكه همه تكيه زوج جوون براي حل مشكلاتشون مي شه پدر و مادرها و خودشون ديگه تلاشي نمي كنن كه بيشتر همديگه رو بشناسن و سعي كنن راههاي سازگاري با خودشون و زندگيشون و پيدا كنن. من كه تجربه شخصيم تو زندگي خودم اين و مي گه. هرجا از كسي كمك گرفتم تقريبا ضرر كردم و اونجا كه خودم با افت و خيز و با آزمون و خطا و با كمك همسرم سعي كردم مشكلاتمون و حل كنم موفق تر بودم. نه اينكه كمك گرفتن بده يا بزرگترها مغرضند نه اصلا منظورم اين نيست. ولي اينكه تا تقي به توقي خورد فوري بري همه چيز و به اونها بگي هم درست نيست. در اغلب مواقع راهنمايي هاي كلي بزرگترها بهتر از راهنمايي موضوعي اونهاست. elada15th September 2007, 11:24 AMدرسته دقيقا حق با شماست براي همينم ميخواهم بگم اگر خودتم تصميم نهايي را گرفتي بدون فرقي نميكرد اگر هم نميگيرفتي چون اول و آخر خودت بايد دست و پنجه نرم ميكردي با مشكلات و درستش هم همينه. مي شناسم پدر و مادرايي كه اونا انتخاب كردند دختره تا چيزي ميشه ميگه شما كرديد من كه نميخواستم ازدواج كنم اونا هم كمك كردند طلاق بگيره! آخه اين چه كمكيه. kozaz16th September 2007, 05:16 AMببینید دوستان وقتی صحبت از مدرنیزه و انقلاب مدرن فرهنگی میشه باید این موضوع رو درک کنیم که در همه زمینه ها از ریز تا درشت همه چیز بطور کامل مدرن باشه و دست خوش تغییرات بشه ! یکبار در تاپیک های قبلی عرض کردم که در ایران همه دنباله رو فرهنگ مدرن در کنار اداب و سنن قدیم هستند که این بمعنای لغوی یعنی تناقض و پارادوکس !!! دوستی قبل از ازدواج (آنچه که دوست پسر و دوست دختر نامیده میشود) یعنی اینکه دختر و پسر 24ساعت باهم باشند و باهم زندگی کنند ولی ما این حرکت را در فرهنگمون مساوی با ضد ارزش میدونیم و ... نتیجه این میشه که ایران مقام های درخشان جهانی رو در زمینه طلاق کسب میکنه !!! ازدواج سنتی هم هنوز در ایران رونق داره و بیش از 50% مردم سنتی ازدواج میکنند . بازهم خاطر نشان میکنم که ایران 70میلیون جمعیت داره ازروستاهای دور افتاده گرفته تا کلان شهرها . جوان ها نباید خیال کنند پدر و مادر و اطرافیان شان باهاشون دشمن هستند .بنظر من بزرگترها اولا" بخاطر داشتن تجربه سالیان سال و در ثانی چون بعنوان یک شخص سوم به قضیه نگاه میکنند میتوانند در کمک و راهنمایی موثر باشند . هرچند که متاسفانه بعضی از همین جوون ها خیال میکنند زندگی دوست دارم و قربونت برم قربونم بری و ... هستش .متاسفانه برادر کوچک من در ایران بتازگی (6ماه پیش) از همسرش طلاق گرفت . البته چه عرض کنم چون برادر من هنوز 21سالش تموم نشده . اینم نمونه بارزی از عشق آبگوشتی که یک پسر 20ساله عاشق دوست دختر 19سالش میشه و وقتی کسی میگه تو اشتباه میکنی زمین و زمان رو بهم میریزه .نتیجه چیه ؟ اینم از ازدواج مدرن !!! 1366 سکه که معلوم نیست کی باید بپردازه ؟ کاشکی میشد 4تا فیلم و 2تا روزنامه و .. بیاد بگه که ازدواج یعنی چی ؟ اصلا" برای چی ازدواج میکنیم و هدفمون چیه ؟ متاسفانه جامعه تو این قضیه داره به ناکجا آباد میره ...!!! بحث ازدواج سنتی ... که بنظر من تو خیلی از موارد یعنی کشک ... چون بقول قدیمی ها خودشون دوختن و خودشون هم بریدن و بزرگترها این وسط فقط برای مشروع بودن این قضیه وارد صحنه میشن و فرمالیته ای بیش نیستند . اگر هم یک کلمه بگن دختره افسرده میشه و پسره زود میخواد خودکشی کنه و هزار یک جور داستان و قصه دیگه ... که فکر میکنم همه دوستان درک می کنند جناب دکتر سفید هم به موضوع خوبی اشاره کردند چون ازدواج در واقع ارتباط و پیوند دو خانواده با یکدیگر هستش ولی بعضا" دیده میشه که طرف میگه من با خودش ازدواج میکنم و بعد از ازدواج نمی گذارم با خانواده اش ارتباط داشته باشه اما سوال اینجاست ------- تو با خودش ازدواج میکنی درست تو اون رو از خانواده اش جدا میکنی درست تو و همسرت زندگی جدید را تجربه میکنی درست تو و همسرت با خانواده خودت یا او قطع رابطه میکنی اینم درست اما یک سوالی این وسط هست . این دختر یا این پسر که الان همسر توست از کجا آمده ؟ او حاصل و ثمره ازدواج همان خانواده است ! آیا او که در آن خانواده و با آن فرهنگ و تربیت خاص بزرگ شده اکنون به خواست تو تغییر میکند ؟آیا او میتواند همان طوری باشد که تو از او انتظار داری ؟ متاسفانه عشق و علاقه واهی و خیالی امروزه باعث بد بختی عده ای جوان بی تجربه و خام شده است که ... جالب آن است که همین کسی که تا دیروز فقط یک کلمه میگفت " عاشقشم یا او یا هیچ کس " امروز دست به دامان همان پدر مادر سنتی خود شده که تا دیروز هیچ ارزشی برای آنان قائل نبود . بیچاره پدر و مادر که باید تاوان سنگینی را پس بدهند اعم از مادی و معنوی کاش چشمانمان را باز کنیم تا به پرتگاه سقوط نکنیم پس چه خوب است این جمله را بگوییم: " درست ازدواج کنیم " شكوفه16th September 2007, 10:41 AMخانواده خيلي مهمه. خيلي مهمتر از خيلي چيزهاي بي خودي كه ما فكر مي كنيم مهم اند اما نيستند. تشابه فرهنگي خيلي مهمه. مثلا خيلي مهم تر از اختلاف سن. خيلي اشتباهه كه كسي بگه من كه نمي خوام با خانواده اش ازدواج كنم. اتفاقا آدم يه جورايي با خانواده طرف هم ازدواج مي كنه مجرد ها شك نداشته باشن كه واقعا خانواده نقش اساسي داره. تو نمي توني بستري و كه همسرت در اون بزرگ شده را ازش بگيري. هرگز. ما نمي تونيم تربيت همديگه رو عوض كنيم. براي همين بهتره تربيت هامون شبيه هم باشه كه دچار مشكل نشيم. يا اگر شبيه هم نيست انقدر آدمهاي سازگاري باشيم كه راههاي كنار اومدن و با اختلافات تربيتي پيدا كنيم . sepid_tagh17th September 2007, 10:45 AMسلام به هر تقدیر ما ایرانی هستیم با فرهنگ و رسم و روسومات ایرانی چه بسیارند خانوادههایی که ادعای تجدد دارند و دختر و پسر خودشان را بسیار آزاد گذاشته اند اما پای عمل که میرسه در اعماق وجودیشان رسم و رسوم و سنت موج می زنه منظورم واضح است در این نوع خانواده ها هم وقتی پسرشان میخواهد انتخاب کند به طرزی مرموزانه دختران آزاد و بی رسم و سنت را به شدت پس میزنند و نفی می کنند. در فرهنگ کهن ما غرور و ناز کردن و پس کشیدن زن و دختر مورد تقدیر و تقدس است و چه بخواهیم وچه نخواهیم خوب میدانیم که همه خوانواده ها و مردان عاشق یک چنین زنانی هستند انگار این خصوصیت جزء ژنتیک و از خصلتهای وجودی مردان ماست! آقایون خوب فهمیدند که من چی میگم. پس اگه بخواهیم دخترانمان زیادی در دسترس باشند به اصطلاح خودمان مدرن و اپن مایند رفتار کنیم عملاً از ارزش دختر و تیپ خانوادگیمان کاسته، و دیگر نمی توانیم آنطور که باید بازار را داغ کنیم! مگه نه!!!! پس رفت و آمد خانواده ها در اوایل شناخت در اولویت است چون این پدر و مادرها ی ما هستند که به دلیل داشتن تجربه و اینکه خارج از دایره احساسات یک جوان هستند و به خوبی می توانند فکر کنند و نکات مهم را دریافت کنند و ایرادها و نکات مهم شخص مورد نظر و خانواده او را ببینند از طرف دیگر با رفت و آمد خانواده ها می توان پی برد که آیا خانوادهها همدیگر را قبول دارند و پذیرفته اند یا خیر؟ زیرا اگر خانواده ها با هم مچ شوند و همدیگر را دوست داشته باشند نصف مشکلات حل شده . پس یک چند ماهی با مناسبت یا بی مناسبت رفت آمد خانوادگی کنید دسته جمعی به پیک نیک یا حتی مسافرت بروید درسفر خیلی از خصوصیات آدمها رو می شود این فرمایش پیامبر اکرم است. رفت و آمد دختر و پسر هم باید با اطلا ع و اجازه خانواده در زمانهای مشخص و محدود و کاملاً رسمی برقرار شود تا در صورت نپذیرفتن از سوی هر یک از طرفین، ضربه یا مشکلی پیش نیاید. باید به جوانان این آموزش داده شود که ابتدا شرایط ایجاد و سنجیده شود بعد عاشق شوند نه اینکه اول عاشق شوند و بعد دنبال شرایط بگردند - خب اینجای قضیه خیلی سخته چون همه میدونیم که جوان است و یک دنیا شور و هیجان و باد کله!!! !:) ak_GHol17th September 2007, 12:46 PMمن فکر میکنم نحوه آشنایی که مدرن باشه یا سنتی مهم نیست بلکه نحوه شناخت که مهم یعنی بعد از جلسه یا جلسه های آشنایی چه شناختی پیدا کردی چطور مطمئن بشی که خصوصیاتی که می خواهی طرفت داره و تا خوب نشناختی ازدواج نکنی و از طرفی در مورد خانواده خوب مهم است ولی اینکه بگی یکی از افراد خانواده مشکل دارند درست نیست به نظر من کل خانواده میتونه مهم باشد .در ضمن اونهم مواردی هست ،که فرزند خانواده درست برعکس خانواده انسان نمونه ای هست. یک حدیث از پیامبر هست که فرموده که دقت کنید که گل خوشبو در میان لجنزار نباشد منظور کسی که از نظر ظاهری زیبا باشد ولی در خانواده ای نادرست باشد نه کسی که خصوصیات اخلاقی زیبا دارد به هر حال این به تحمل فرد برمیگرده که به خاطر فرد مورد نظر خانواده طرف همون طور که هست قبول کنه ولی خود طرف نمیتونه عوض کنه. داستانی هست که میگند در آمریکا دو برادر کاملا خصوصیات اخلاقی ضد هم داشتند یکی خوب و یکی دیگه آدمکش بود از هر دو میپرسند چطور شد اینطور شدید میگند با این پدر میخواستی چطور بشیم در حالی که پدرشون یک قاتل بوده یکی سعی کرده کارهایی که پدرش کرده نکنه ولی اون یکی مثل پدرش شده ، پس خانواده طرف بشناسیم اما ملاک انتخاب نباید باشه. sepid_tagh30th April 2008, 10:58 PM:) اهميت مشاوره پيش از ازدواج مـشاوره پيش از ازدواج را شديدا به شما توصيه ميكـنـم. شــانس ايجاد يك ازدواج موفق هنگامي كه زن وشوهر قادر باشند با يكديگر در رابطه با مـسائـل ذيـل گـفـتـگو كـرده و بـه يـك تـفـاهـم رضايت بخش و دو سويه در عرصه زندگي مشترك دست يابند، افزايش مي يابد: 1- عقايد و رسوم مذهبي و معنوي. 2- روابط جنسي ( نگرشها و علايق جنسي ) 3- ماديات ( اهميت آن، نحوه خريد و تدابير سرمايه گزاري) 4- بهداشت فردي و انتظارات و نگرشها نسبت به تناسب اندام. 5- مديريت خانواده ( وظايف ومسئوليت ها ) 6- پرورش و تربيت فرزندان و تعداد آنها. 7- ورزش ها، سرگرمي ها، فعاليت هاي تفريحي و نحوه گذراندن تعطيلات. 8- ديد و بازديد از خوشاوندان خود و همسرتان. 9- تعهدات اجتماعي. 10- اهداف و آرزوهاي فردي. اينكه از پيشينه خانواده هـمسـرتـان آگـاهـي يـابـيـد بـسيـار ضـروري مـي بـاشـد. چـون شـخـصـيـت كنوني شما تا حد زيادي برگرفته شده و حاصل همان تجاربي است كـه در شرايط و محيط يك خانواده خاص كسب كرده ايد. خـانـواده پـيـونـد دهنده فرد بـا گـذشته مـي باشد. مـا شـديـدا مـتـاثر نگرشها، رفتار و كنشهاي خانواده اي هسـتـيـم كـه در آن پرورش يافته ايم. بله درست است شما تنها با يك فرد نيست كه وصلت ميـكنيد بلكه با طرز تربيت خانوادگي وي نيز تا آخر عمرتان سر و كار خواهيد داشت. مفهوم تعهد در ازدواج ازدواج خوب و مـوفـقـيـت آمـيـز وجـود دارد امـا ازدواج بـي عيب و نقص و تمام عيار ميسر نميباشد. هر ازدواج موفق و پايدار شامل متعهد گشتن بي قيد و شـرط نـسـبـت بـه يك فرد نا كامل است. اين انتظار كه همسرتان كامـل و فـاقـد هـر گـونه عيبي باشد واهي و نا معقولانه مي باشد. امروزه كه جدايي ها و طلاق هاي شـتابـزده در كوچكترين نشانه اختلاف و مشكلات زندگي اتفاق مي افتند مهم است كه از خودتان سوال كنيد كه تعهد شما نسبت به ازدواج چيست؟ تـعـهد بـه ازدواج بـه مـفهـوم آن اسـت كه زن و شوهر به يكديگر چنين گفته باشند: " مـا نسبت به زنـدگي مـشـتـركـمان بـي اعتنا و بي اهميت نيستيم. ما ازدواجمان را بر پايه عشق، احترام، شرافت و عـلاقـه دو سـويه و خالصانه با يكديگر آغاز كرده ايم. ما اعتقاد داشتيم و داريم كه به يكديگر وفادار بمانيم، صـادق بـوده و دروغ نـگويـيـم و بـه يكديگر اعتماد داشته باشيم. چـه در حـضـور يـكديـگر چـه در غياب يكديگر ". رعايت نكات زير سبب تحكيم تعهد به زندگي مشترك ميگردد: سازگاري معنوي سازگاري شخصيتي خود شناسي آگاهانه توانايي در ارتباط برقرار كردن با يكديگر (بياموزيم كه چگونه بحـرفهاي همسرمان گوش دهيم و پرسشهاي وي را واضح، مشخص، بـدون پـيش داوري و بدون كينه ورزي و انتقام جويي پاسخ گوييم.) علاقه دو سويه بيكديگر خصايص اثر بخش 1- افرادي كه در ازدواجشـان يـك نـظام ارزشـي مـقـتـدر را بكار مي بندند، بسيار زياد در مـحقق گشتن يك ازدواج و ارتباط موفق و صحيح به آنها كمك خواهد كرد. نـظـام ارزشي كه دربـرگيـرنـده صـفـات و خـصـوصـيات: صـداقت، راستي، همـبستگي، اعتماد، احترام، عشق، گذشت، تفاهم و وفاداري به يكديگر مـي باشد. ازدواجي كه در آن زن و شـوهـر داراي انـتـظارات متـضاد و خـواسـته هـاي غير قابل انعطاف مي باشند، شـانـسـي براي موفقيت وجود نخواهد داشت. 2- مشـاجـرات و اخـتـلافـات را بـه شيوه سازنده و ثمر بخش حل و فصل كنيد. كه شامل تمركز بـر دغدغه هاي هر دو فرد و يافتن گزينه ها و راههايي مي باشـد كـه هـر دو طـرف منتفع گشته و به خواسته هايش دست يابد. تـقـريـبـا در هـر اخـتـلاف يـك نفر احساس مي كند كه مورد بي مهري، بي احترامي و بي توجهي قرار گرفته است. در ازدواج نبايد ايـن چـنـين باشد كه همواره يك فرد برنده و فرد ديگر بازنده گردد. چـون آن ديـگر مـذاكـره نبوده بلكه تحكم و سلطه گري مي باشد. 3- دوام ارتـباط زناشويي هنگامي كه زن و شـوهر زمـان و مـيـدان بـيـشتـري در اخـتـيـار يكديگر قرار ميدهند تا اندكي آزاد باشند، افزايش مي يابد. 4- فراتر از هر چيز آنكه ايمان داشته باشيد. ازدواج ميتواند تجربه اي سودمند براي شما باشد. با كمي همت و تلاش ازدواج شما موفقيت آميز خواهد بود. ghoroobefarda1st May 2008, 12:03 AMباید بگم بنده با ازدواج سنتی مخالفم . البته تذکر بدم که با روابط لوس دختر پسری هم مخالفم . ازدواج باید بر پایه شناخت دو طرف باشه . وقتی روش سنتی میشه یعنی فلان دختر از طرف یکی از فامیل ها پیشنهاد میشه میرن خواستگاری بعد پسره طی حد اکثر دوجلسه می پسنده . این یعنی اینکه اون فقط به ظواهر و زیبایی فرد نگاه کرده . ممکنه خانواده ها جور باشن ( که بیشتر در این نوع ازدواج هستن ) اما واقعا اون دوتا از هم دیگه چی میخوان ؟ شاید خودشونم ندونن . این باعث افتخار میشه . حالا ممکنه شما بگین پس چرا طلاق تو اونا کمتره ؟ عرض میکنم خدمتتون . به نظر من دلیلش اینه که وقتی دختری به شیوه سنتی ازدواج میکنه و پسری هم زیر بار چنین ازدواجی میره این یعنی افراد دارای تفکر سنتی هستن از جمله طلاق بده ، دختر با لباس سفید میره با کفن میاد بیرون . دختر بدون اجازه شوهرش آب نباید بخوره . باید سوخت و ساخت و... این سبب میشه که اونا طلاق نگیرن هر قدر هم که با هم مشکل داشته باشن البته کاملا با جور بودن فرهنگ ها که شکوفه خانم فرمودن موافقم . سابدیتا27th August 2008, 03:52 PM:-<من از اون دسته آدمهایی هستم که می خواستم به شیوه مخصوص خودم ازدواج کنم و خارج از توده سنت� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 728]
-
گوناگون
پربازدیدترینها