واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: قبله، انسان را در نماز متوجه خدا مىكند كه البته وظيفه دشوار و سختى است ولى اين وظيفه و نقش در مورد قبله، تمام سعى و تلاش و كوشش و حركت انسان را شامل نمىشود. فارس: در "طواف" سري نهفته است كه ميخواهد اخلاص را به انسان آموزش دهد كه به جنبه دشوارِ رابطه انسان با خداوند متعال اشاره دارد. بر پايه اين خبر در اين گزارش آمده است: در "طواف" سري نهفته است كه ميخواهد اخلاص را به انسان آموزش دهد كه به جنبه دشوارِ رابطه انسان با خداوند متعال اشاره دارد. در طواف، انسان دوره كاملى را به گرد كعبه طى مىكند كه در آن، انسان با شانه راست خود محيط دايره كاملى را از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال و در همه اين سوها، طى مىكند؛ هيچ نقطهاى روى اين محيط، طى نشده بر جاى نمىماند. «وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ(1)؛ و بر آن خانه كهنسال طواف كنند.» دومين نقش كعبه بعد از قبله بودن، در آن است كه اين هدف (يعنى رضاى خداوندى و اخلاص براى او) همه تلاش و كوشش انسان و حركت و سمت و سوى آن را فرا مىگيرد و طواف، سمبلى از اين مفهوم و معناست. قبله، انسان را در نماز متوجه خدا مىكند كه البته وظيفه دشوار و سختى است ولى اين وظيفه و نقش در مورد قبله، تمام سعى و تلاش و كوشش و حركت انسان را شامل نمىشود. انسان نماز مىخواند، تلاش و كوشش مىكند، براى كسب روزى به سير و سفر مىپردازد، ازدواج مىكند، آموزش مىبيند، آموزش مىدهد، به بازار مىرود و هزار و يك كار انجام مىدهد و در تمامى اين فعاليتها، تنها در پى روزى و لذت و برآوردن نيازهاى خويش ـ البته جز در معصيت خدا ـ است و مادامى كه اين حركتها در معصيت الهى نباشد، اشكالى هم ندارد. ولى بخش بزرگى از تلاش و كوشش و حركت و سعى او در خارج از گستره رضاى الهى و خشنودى خدا ـ به رغم عدم تضاد با آن قرار دارد و بدين ترتيب رضاى خداوندى و اخلاص براى خدا، تمامى سعى و كوششهاى انسان را در برنمىگيرد؛ اين حالت نيز مشكلى ايجاد نمىكند. گو اين كه حركت به سوى خداى را كند مىسازد؛ حركت انسان هنگامى به سوى خداست كه در نماز رو به خدا ايستاده است ولى وقتى از نماز فارغ شد، اين حركت به سوى خدا نيز متوقف مىشود و به كارهاى روزمره زندگى مىپردازد. جوامع معاصر مسيحى، چنين هستند، روى آوردن به خدا، تنها بخش بسيار اندكى از شخصيت مردم و حركت آنان را در ساعتى چند از روزهاى يكشنبه در كليساها در برمىگيرد؛ وقتى اين مدت را در كليسا سپرى كردند و به ساير بخشهاى زندگى خويش پرداختند، از خدا روى مىگردانند و به كارهاى حلال يا حرام ديگرى مىپردازند. حداقل چيزى كه در اين مورد مىتوان گفت اين است كه حركت انسان به سوى خدا، كُند و ناپيوسته است و چنين حركتي نمىتواند انسان را به لقاءالله رهنمون سازد. «طواف» به ما مىآموزد كه مىتوان در تمامى حركتها و تلاشها و سعى و كوششهاى انسان در بازار و خانه و مسجد و مدرسه و ميدان جنگ و عرصه صلح و بى آنكه كمترين لطمه يا صدمهاى به فعاليت و حركت وى وارد شود ـ رضاى خداوندى و خشنودى او را در نظر گرفت. در «طواف» سرّي نهفته است كه ميخواهد اخلاص را به انسان آموزش دهد كه به جنبه دشوارِ رابطه انسان با خداوند متعال اشاره دارد. در طواف، انسان دوره كاملى را به گرد كعبه طى مىكند كه در آن، انسان با شانه راست خود محيط دايره كاملى را از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال و در همه اين سوها، طى مىكند؛ هيچ نقطهاى روى اين محيط، طى نشده بر جاى نمىماند. اين محيط برابر با 360 درجه است و هيچ جهت هندسى را وسيعتر و فراختر از 360 درجه (يعنى محيط دايره) نمىشناسيم. در همان حالى كه شانه راست انسان بر گرد محيط اين دايره حركت مىكند، شانه چپ بر مركز دايره ـ كه همان كعبه است ـ ثابت مىماند و طى اين حركت دَوَرانى، تكان نمىخورد. در اين ثابت ماندن و بى حركتى در كنار آن حركت همه جانبه (شانه چپ و شانه راست) معناى عميقى در زندگى انسان مسلمان نهفته است؛ انسان مىتواند به تمامى فعاليتهاى مباحى كه ديگران در عرصههاى مختلف زندگى انجام مىدهند، بپردازد بى آن كه حتى يك لحظه از توجه به رضاى الهى و تحقق خواست خدا، غفلت ورزد؛ براى خدا به بازار رود، براى خدا درگير عرصههاى مختلف زندگى شود. براى خدا، ازدواج كند و روزى خانواده خود را تأمين نمايد. براى خدا در عرصههاى سياسى فعاليت كند. برزمد و دفاع كند، اگر دوستى و محبتى ورزيد و يا اگر كينه و نفرتى پيدا كرد براى خدا باشد. اگر خوشحال شد يا به خشم آمد در هر دو حالت براى خدا باشد. انسان در اين حركت گسترده و فراگير، از هيچ يك از حركتها و فعاليتهايى كه مردم در عرصه امور مباح مىپردازند، فرو نمىماند و در هيچ بخش از اين فعاليتهاى همه جانبه، از جلب رضاى خداوندى، منحرف نمىگردد و در اين صورت است كه خالص و مخلصانه براى خدا كار كرده و هيچ شائبهاى در نيت تقرّب الهى وى، وجود نخواهد داشت. خداوند متعال درباره حضرت موسى بن عمران (عليه السلام)ـ كليم و پيامبرخود ـ مىفرمايد: وَاذْكُرْ فِى الكَتابِ مُوسى اِنّه كانَ مُخْلِصاً وَ كانَ رَسُولا نَبِيّ(2)؛ «و در اين كتاب، موسى را ياد كن او بندهاى مخلص و فرستادهاى پيامبر بود.» وَ ما تُجْزَوْنَ اِلاّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون. اِلاّ عِبادَ الله الُْمخْلَصِينَ(3) ؛ «جز در برابر اعمالتان كيفر نخواهيد ديد . مگر بندگان مخلص خدا.» فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقَبَةُ الْمُنْذِرِينَ . اِلاّ عِبادَالله الُْمخْلَصِينَ(4)؛ «پس بنگر كه سرانجام آن بيم يافتگان چگونه بود. جز بندگان مخلص خدا.» تعبير «مخلص» و «مخلَصين» به فتح لام، در اين آيات به معناى خالص و كس يا كسانى است كه خويشتن و نيت خويش را از هر گونه شائبه غير الهى، پاك و خالص گردانده است.» در تفسير آيه: اِلاّ مَنْ أتَى اللهُ بِقَلْب سَلِيم(5)؛ «مگر آن كس كه با قلبى رسته از شرك، به نزد خدا بيايد.» به نقل از امام جعفر صادق(عليه السلام) سفيان ابن عيينه روايت كرد كه از آن حضرت درباره آيه فوق پرسيدم، فرمود: قلب سليم، قلبى است كه وقتى به پيشگاه خدا مىرسى، جز او (يعنى خدا) كسى در آن نيست. هر قلبى كه در آن شرك يا شكى وجود داشته باشد، رد مىشود. قلبهاى سليم از آن جهت، در دنيا زهد پيشه كردند كه دلهايشان تنها به آخرت و مسايل عقبى، بپردازد.(6) يكي ديگر از ويژگىهاي طواف، جنبه اجتماعى آن است. خداوند متعال همواره دوست دارد كه بندگانش به صورت دسته جمعى به ديدارش آيند و در صفوف به هم فشرده و دست در دست هم و در كنار يكديگر، رو به سوى وى آورند و تودههاى مؤمن به صورت انبوه و گروهى، به سويش روان شوند. عبادت جمعى و گروهى باعث خوشايندى بيشتر و تقرّب فزونتر به خداوند متعال و مايه پذيرش بيشتر از سوى حق تعالى است. در طواف، اين خصلت اجتماعى كاملا آشكار است. چه، خداوند متعال مؤمنان را به طواف خانه خدا طى روزهاى مشخص و محدودى از سال فرا مىخواند؛ مؤمنان در اين ايام به گرد حرم جمع مىشوند و فشرده مىشوند و در اين ازدحام و انبوهى، مخلصانه به درگاه خداوند روى مىآورند. اين يكى از درسهاى شگفت و با اهميت «طواف» است. پينوشتها: 1 ـ حج: 29 . 2 ـ مريم: 51 . 3 ـ صافات: 39 و 40 . 4 ـ الصافات: 74-73 . 5 ـ شعراء: 89 . 6 ـ اصول كافى: كتاب «الايمان والكفر»، باب الإخلاص، حديث 5. (اصل عربى)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]