واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: چه عاملیه که باعث میشه در تمام مراحل زندگی زنان، تاثیر نامطلوبی به واسطه اون گذاشته بشه؟؟ متاسفانه تنها در کشورهای سنتی گرا این عامل شدیداً قدرت داره ..این عامل چیزی نیست جز یک تفکر ساده ولی مسموم! تفکری که مثل یک پیچک دور زن رو میگیره و به آرامی وی رو خفه میکنه. اینکه یک زن نمی تواند بتنهایی موفق شود و احتیاج به یک تکیه گاه دارد!! یک تفکر باطل و کاملاً غلط… شما به هرچی دختر ایرانیه نگاه کنین مغز همشون رو چند تا کلمه داره ویران میکنه..شوهر، عشق ، کسی که تا ابد کنارت بمونه!! تمام زنهای ایرانی زندگیشون رو دارن تو این خط خلاصه میکنن.متاسفانه پایداری هم ندارن! یعنی تا یکم تصمیم میگیرن عوض بشن زِبیخ گند میزنن تو اوضاع! ایندفعه از اونور بام می افتن پایین و اصلاً این مطالب رو پوچ میبینن و تمامش رو از ذهنشون پاک میکنن! ایندفعه میشن یه موجود نچسب که مغزش یخ بسته ! متاسفانه این تفکر باعث شده که زنان ایرانی هرچقدر هم که پیشرفت میکنند باز هم می خواهند که کسی آنها را خوشبخت کند! آنها همش تو فکر این هستند که یک نفر بیابد و بار این زندگی را برایشان بدوش بکشد! خانمها خودتون مقصرید..شما فکر میکنین سنگینی جهان برایتان زیاد است! شما تکیه گاه میخواهید ولی حاضر نیستید که ستون باشید. متاسفانه باید بگم راندمان عملیتون افتضاحه! اکثراً زنان ایرانی خودشون رو یه نهال میبینن که داره یه طوفان رو تحمل میکنه ، منتظر یه داربسته که بیاد تا بتونه بهش تکیه بده!! خدا بگم چیکارتون کنه..بعضی هاتون هم یکم احساس میکنین که مثل اینکه قضیه مشکل داره ولی نمی دونین جریان چیه! درنتیجه شوت میکنین زیر داربست و میگین داربست میخوام چیکار؟ ..خودم مثل شیر وایمیستم جلوش…آقا باده هم ایکی ثانیه میاد زرتی نهال و ریشه و هرچی هست و نیست رو عینهو ماست میکنه می اندازه دور!!..خانمهای عزیز..لطف کنید این طرزفکر دراماتیک مامان بزرگاتون رو بریزین دور و محض رضای خدا یه ذره محکم باشین.در کتاب پیامبر و دیوانه ، اثر جبران خلیل جبران چند عبارت وجود داره که خوندش رو بهمتون توصیه میکنم.شما باید این تفکر رو جایگزین کنین.فقط دو بند از این عبارتهاش رو براتون میگم.. ۱-زن و شوهر همچون ستون های یک معبد هستند که سقف را نگه میدارند ولی وزنی به دوش هم نمی اندازند ۲-از نان خود به هم بدهید اما هرکدام برای خود نانی داشته باشید.. بقیه اش رو برید بخونین و توروخدا یکم روش فکر کنید.شما فقط منتظرین که یه نفر بیاد و سنگینی شما رو تحمل کنه ولی اصلاً فکر نمیکنین اون در قبال اینکار از شما امتیاز می خواد. این افکار خاله هاتون رو هم بریزین دور که اگه عاشقه باید اینکارو انجام بده ! تو رو خدا بس کنین دیگه .یکم محکم باشین . مطمئن باشین اگه اینجوری بود به شما وانت می دادند نه شوهر!! شما باید بپذیرین که دوران اشتراک تموم شده! وقتی که مردی خرج زنش رو میده در واقع داره ازش آزادی خرید میکنه! اون مثلاُ قراره از شما محافظت کنه ولی در واقع شما رو صاحب میشه! تو کلتون بکنین که اولین شرط آزادی اینه که دستتون تو جیب خودتون باشه.چرا روی مرد حساب میشه؟چون اون داره صورت حساب رو می پردازه!قدرت پول داره بحساب قدرت اون نوشته میشه! اصلاً روتون میشه واسه پول تو جیبی و خرج خونه هی پیشش دست دراز کنین؟بعد هم دو هزارتا جواب پس بدین که با پول قبلی چیکار کردین!! در سراسر دنیا زنها دارن کار میکنن.از تو رستوران گرفته تا توی راکتورهای اتمی، فقط توی این کشورهای سنتی گرای بی در و پیکرو بی صاحب میبینی که زنها چتربازی هم زندگی میکنن! در نتیجه آزادی نمیتونن داشته باشن.اونهایی هم که شاغل هستند باز در جهت اتینا شاغل هستند !! خانومها چرا همش معانی رو غلط تفسیر میکنین؟ جمله مالِ من و مالِ تو نداره دیگه مرد! بابا مرد بخدا! الان زندگی تو هزاره جدید حساب کتاب داره…بگیرین چی میگم.از نان خود بیکدیگر بدهید ولی هرکدام نان جداگانه داشته باشید. این اولین شرطه آزادیه : روی پای خود بودن. شما دنیای نوین می خواین ولی نمی خواین خودتون رو باهاش وفق بدین؟ مگه میشه همچین چیزی؟ اولین شرط زندگی در دنیای امروز اینه:خودت مسؤل ساخت زندگیت هستی. حالا بیام دوباره نظر خواهی رو باز کنم ببینم یه مشت شاعر نوشتن :آه ..ای دل..دوران عشق سپری شد! عاشقی مرد!…کوفت !! بخدا دارم خودمو کنترل میکنم که داد نزنم!………پوف…عزیز من عاشقی نمرده! ولی دوران اینکه تو مسؤل زندگیت نباشی تموم شده.هر فرد ۲ راه جلوی پاش داره.یا اینکه کسی مسؤل زندگیت باشه و در مقابلش باید آزادیت رو بهش بدی و یا مسؤل زندگیت باشی و هزینه آزادیت رو هم بپردازی..لوس بازی هم در نیارین!فلسفه مفت هم ننویسین چون حد وسط نداره…این مسائل هیچ ربطی هم به عاشقی یک فرد خود مسؤل نداره..میگیرین چی میگم ؟ gtalk.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 392]