واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > بازار مالی - منوچهر عسگری شاید بتوان گفت که ریشه بحران مالی اخیر در آمریکا در یک کلام طمعورزی و خوشبینی افراطی بوده است. در واقع دستاندرکاران از یک سو و مردم از سوی دیگر برای رسیدن به ثروت بسیار و بادآورده آن هم در کوتاه مدت تمام مرزهای اخلاقی و قانونی را شکستند. نهادهای نظارتی بسیاری از اخطارها و نشانههای اولیه این بحران را نادیده گرفتند و در واقع در خواب عمیقی فرورفته بودند. گرچه آنچه که در چند ماه اخیر به وجود آمده است بیسابقه نبوده است؛ لیکن ابعاد آن کاملاً منحصربهفرد است. از نکات جالب وقایعی از قبیل بحران اخیر این است که اینگونه بحرانها معمولاً در دوره جمهوریخواهان رخ میدهند؛ که شاید به این معنی است که ریشهها و زمینههای ایجاد بحران در داخل سیستم وجود دارند که در دوره جمهوریخواهان شکوفا میشوند. در دهه هشتاد میلادی آقای رونالد ریگان به کارگزاران بازار سهام یادآوری کرد که طمع چیز بدی نیست (گویا آنها فراموش کردهبودند) که نتیجه آن ورشکستگی تقریباً همه بانکهای سپردهگذاری (Saving and loan bank) بود که باز هم هزینه آنها را از جیب ملت پرداخت کردند. شهر واشنگتن دیسی (پایتخت ایالات متحده آمریکا) به عنوان شهری فاسد از لحاظ سیاسی شناخته میشود که لابیستها به عنوان کارگزاران سرمایه با دسته چک سرگرم خرید آرای نمایندگان کنگره هستند. یکی از مهمترین شعارهای انتخاباتی آقای اوباما این بود که «واشنگتن را کاملاً پاکسازی» خواهد کرد. البته آقای اوباما نمیدانست که بخش اقتصادی مالی آمریکا نیز به این چنین پاکسازیای نیاز خواهد داشت. به عنوان مثال لابیستهای بانک آمریکاBank of America 145 میلیون دلار خرج کردند و مبلغ 55 میلیارد دلار از 700 میلیارد دلار را تحویل گرفتند. نرخ بازده چند هزار درصدی! شرکت AIG، بزرگترین شرکت بیمه در دنیا با سرمایه بیش از یک تریلیون دلار مبلغ 6/10 میلیون دلار به نمایندگان داد و 40 میلیارد دلار گرفت. این در حالی است که مردم آمریکا انتظار دارند پولشان در جایی خرج شود که استحقاقش را دارد. آقای مارکوپولوس در حدود 10 سال پیگیر کلاهبرداری 50 میلیارد دلاری آقای مداف بوده است، ولی گوش شنوایی پیدا نکرد. در روز چهارم یا پنجم فوریه در برابر نمایندگان کنگره قرار گرفت و گفت: «. . . مردم باید به خود بیایند و تشخیص دهند که دزدان مسلح بانکها و قاچاقچیان مواد مخدر نیستند که بیشترین ضرر را به اقتصاد میزنند. دزدهای اصلی یقه سفیدانی هستند که در گرانترین خانهها زندگی میکنند و زیباترین رزومه را دارند. . .» رؤسا و مدیران شرکتهای ورشکسته و یا در حال ورشکستگی اگر میتوانستند تمام اوراق سهام شرکتهایشان را هنگامی که قیمت اوراق در سرازیری قرار گرفته بود بدون سر و صدا میفروختند؛ گرچه تعدادی هم این کار را کردند ولی همه از اقدامشان با خبر شدند. این ناخدایان کشتی نخستین کسانی هستند که در هنگام غرق شدن کشتی خود را نجات خواهند داد. شرکت مریل لینج از 20 میلیارد دلاری که به عنوان کمک (با وام) از دولت گرفته است حدود 15 میلیارد دلار آن را قبل از موعد و مخفیانه به عنوان پاداش بین مدیران تقسیم کرد. همچنین در همین دوره میتوان به حقوق ساعتی یک میلیون دلار نیز اشاره کرد. سه نفر از کابینه آقای اوباما مالیاتشان را کاملاً پرداخت نکرده بودند. فساد سیاسی دامنهدار در کنگره و همچنین فساد در بخش اقتصادی که احتمالاً همگی قانونی هستند نشان از شکست روحیه و خلقیات مردمی را دارد که با درستکاری و دست خالی کشور آمریکا را ساختند و آنان نیز اکنون به این وضعیت خو گرفتهاند و لذا میبینیم که در تمام زمینهها آمریکا شباهت تامی به یک کشور جهان سومی دارد. دانشیار اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]