تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله يكى از اصحاب خود را غمگين مى‏ديدند، با شوخى او...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833254429




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

30 سال حس مادري پشت درهاي بسته


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: 30 سال حس مادري پشت درهاي بسته خبرگزاري فارس: زن ميانسال بعد از گذشت 30 سال، توانست با باز شدن درب اتاق كوچك و در آغوش كشيدن فرزندش به اين انتظار پايان دهد و حس مادري را بار ديگر نثار فرزندش كند. [عکاس: گزارش تصويري /حامد جعفرنژاد - مورخ: 89/11/25 ديدار مادر و فرزند پس از30سال] ● گزارش تصويري مرتبط ------------------------------- به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس «توانا»، چند روز پيش متوجه شديم كه پسري بعد از 30 سال دوري از مادر واقعيش، نشانه‌هايي از او يافته و بدون وقفه به دنبال مادرش رفته است. زن ميانسال بعد از گذشت 30 سال ديروز مي‌خواست كه به اين انتظار مرگبار، با در آغوش كشيدن فرزندش پايان دهد. اين مادر زجر كشيده كه فقط به فكر ديدن پسرش و پايان اين انتظار بود از احساساتش مي‌گفت، از اينكه در پوست خود نمي‌گنجد و مي‌خواهد فرياد بزند "محسن پسرم " شرمنده‌ام كه قبل از تو پيدايت نكردم. * سرانجام مادر شوهرم زهر خود را ريخت زن كه اشك چشمانش طاقت صحبت را به او نمي‌داد با اصرار ما شروع به درد دل كرد و مدعي شد: شوهرم وضع مالي خوبي داشت و مادر شوهرم از ابتدا با ازدواج ما مخالف بود ولي به اصرار شوهرم و پدر شوهرم، ما با يكديگر ازدواج كرديم. وي در ادامه با بيان اينكه مادر شوهرم سرانجام زهر خود را ريخت، افزود: مادر شوهرم به هر كاري دست زد و در نهايت شوهرم را به جدايي واداشت؛ من در آن زمان باردار بودم كه از شوهرم جدا شدم؛ وقتي فرزندم "محسن " چشم به جهان گشود، ديگر نتوانستم طاقت بياورم و به دنبال شوهرم گشتم و در نهايت فرزندم را به آنها دادم تا از او نگهداري كنند. * فرزندم را از امام رضا (ع) خواستم زن بار ديگر لب به سخن گشود و همچنان كه گونه‌هايش با اشك‌ خيس مي‌شد، گفت: بعد از مدتي متوجه شدم كه مادر شوهرم، فرزندم را براي اينكه من ادعايي نداشته باشم و پسرشان نيز فرزندي نداشته باشد، به خانواده‌اي ثروتمند در يكي از شهرستان‌ها فروخته است. وي بيان كرد: بعد از اطلاع از اين موضوع، روز و شب نداشتم و فقط به دنبال فرزندم بودم؛ اين انتظار و سرگرداني 30 سال به طول انجاميد و امروز در انتظار اتمام اين سختي‌ها هستم و مي‌خواهم فرزندم را كه او نيز از طريق مدارك و شناسنامه و تعهد خانواده جديدش به دنبال من مي‌گشت، ببينم و حالا منتظر اين لحظه هستم. زن گفت: بعد از اين موضوع و براي به دست آوردن روحيه‌ام، بار ديگر ازدواج كردم و بعد از ازدواج با دخترانم به دنبال پسرم گشتم ولي هيچ نشانه‌اي از او نيافتم و اين موضوع را به امام رضا (ع) واگذار كردم. وي ادامه داد: حاصل ازدواج دومم 2 دختر و يك پسر است و با گذشت 10 سال از زندگي‌مان، شوهر دومم فوت كرد و من همچنان فرزندم را نيافتم. زن بيان كرد: اگر فرزندم را ببينم، ساعت‌ها او را در آغوشم مي‌فشارم و حس مادري را در خود تداعي مي‌كنم. * زمان ايستاد و مادر، فرزندش را در آغوش كشيد ساعت 3 بعد از ظهر ديروز، مادر پسر جوان در اتاقكي بر روي صندلي، ثانيه‌ها را براي ديدن پسرش مي‌شمارد؛ گويي ضربان قلبش با تيك تاك ثانيه‌ها هم‌‌صدا بود و دائم دست خود را به سمت آسمان دراز مي‌كرد و از خداوند متعال مي‌خواست كه اين انتظار هر چه زودتر تمام شود. مادر، دائم كاغذ‌هاي دستش كه نشانه‌هايي از شناسنامه جعلي و اصلي پسرش بود را به ما نشان مي‌داد و دست در كيف خود مي‌كرد و عكس شوهرش را نشان مي‌داد و مدعي بود كه پسرش بايد شبيه پدرش باشد چرا كه او از دوران نوزادي شباهت بسياري به پدرش داشته است كه اين موضوع با ديدن پسر جوان مشخص شد. زن ميانسالي كه بعد از 30 سال دوري از پسرش، تحمل ثانيه‌هاي باقي مانده را نداشت و بارها و بارها صحنه در آغوش كشيدن فرزندش را در ذهنش تداعي مي‌كرد و نمي‌دانست كه زمان ديدار با پسرش بايد چه كار كند؟ نفس در سينه‌ مادر نگران حبس شده بود و سكوت، اتاق كوچك انتظار را فرا گرفته بود كه ناگهان با شنيده شدن صداي قدم‌هايي آشنا، زن از جا برخاست... در اتاق باز شد و همه نگاه‌ها به سوي پسر جوان كه در يك نگاه گويي عكس پدرش را مي‌ديديم، جلب شد؛ مادر در اين زمان نبود و فقط به پسرش مي‌انديشيد گويي تنها زن و فرزند در اتاق حضور داشتند... مادر با پاهايي سست به سمت پسر جوان رفت و آنها يكديگر را در آغوش كشيدند؛ با ديدن اين صحنه تصور كرديم كه نوزادي شيرخواره در سن 30 سالگي تازه توانسته حس مادري را درك كند و او را در آغوش بكشد. *براي شادي فرزندم هر گذشتي مي‌كنم زن كه حاضر نبود براي ثانيه‌اي دست پسرش را رها كند، گفت: شوهرم 3 سال به من وعده داده بود كه پسرم را پيدا مي‌كند و به من بازمي‌گرداند ولي كاري نكرد؛ حاضرم بار ديگر براي شادي پسرم با شوهرم زندگي‌ كنم. وي با چشماني اشك‌آلود كه حس مادرانه در آن نهفته بود، ادامه داد: شوهرم نيز از فرزندم بي‌خبر بود ولي هيچ كاري نكرد و دست روي دست گذاشت تا اين جدايي به 30 سال رسيد؛ ديگر نمي‌خواهم گريه كنم چرا كه به آرزويم رسيدم و تنها مي‌خواهم به زندگي ‌لبخند بزنم و اين دوران را جبران كنم چرا كه اين هديه‌ و لطف الهي بود كه اين انتظار به پايان رسيد. زن كه با دستاني لرزان، اشك چشمان پر از شوق خود را با گوشه‌ چادرش پاك مي‌كرد و گاهي اشك را از گونه پسر برمي‌داشت، گفت: حاضرم براي خوشحالي پسرم، دست به هر گذشتي زده و براي او جان‌فشاني كنم چرا كه عزيز و پاره تنم را به دست آوردم؛ شوهرم نيز بارها براي رجوع به من پيشنهاد داده ولي من تا به حال ثانيه‌اي به اين موضوع فكر نكردم ولي در حال حاضر به خاطر پسرم اين كار را خواهم كرد. * شكرگزاري تنها واژه بر زبان پسر جوان پسر كه حاضر نبود به جز شكرگزاري، واژه‌اي بر زبان بياورد با اصرار در خصوص احساسش بعد از در آغوش كشيدن مادرش، گفت: فقط خداوند متعال را شكرگزارم كه مادرم را به من بازگرداند؛ السلام عليك يا علي بن موسي الرضا؛ امام رضا(ع) نعمتي بزرگ است و كسي را بي‌جواب نمي‌گذارد و امروز به لطف اين امام بزرگوار پس از 30 سال به آغوش مادرم بازگشتم. وي ادامه داد: ديگر حاضر نيستم از مادرم جدا شوم و مي‌خواهم تا آخر عمر در كنارش بمانم و طعم تلخ اين 30 سال جدايي را به شيريني تبديل كنم. پسر در پاسخ به سؤال ما كه اگر پدرتان اينجا بود، چه كار مي‌كرديد، افزود: هنوز به اين موضوع فكر نكردم و تنها مي‌خواهم در كنار مادرم از زندگي لذت ببرم... زن در آخر با چهر‌ه‌اي زجركشيده از اين همه سال‌ دوري از جگرگوشه‌اش، گفت: از شوهر سابقم خواستم وقتي تصاوير پخش‌شده از پايان انتظار من و پسرم را از تلويزيون مي‌نگرد، مادرش در كنار او باشد البته چه طور مي‌توان به او گفت مادر! در حالي كه حس مادري را 30 سال در من به حسرت گذاشت... انتهاي پيام/




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن