تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 1 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817639046




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درنگي در «كوچه »ي فريدون مشيري


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: درنگي در «كوچه »ي فريدون مشيري


‏يك دهه مي‌گذرد و يازده سال است كه فريدون مشيري ديگر در كوچه‌هاي شعر و موسيقي قدم نمي‌زند و من «بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم ».

و فريدون در مهتاب شبي از كنار ما پر كشيد و رفت و «اشكي از شاخه فرو ريخت / مرغ شب ناله تلخي زد و بگريخت / اشك در چشم تو لرزيد / ماه بر عشق تو خنديد...»؛ اما هنوز ردّ قدمهايش و سايه‌اش در برنامه‌هاي راديويي «گلهاي تازه» و فرهنگ و ادب پارسي و در كتابچه‌هاي بچه‌هايمان به جا مانده است. ‏

فريدون در سوم آبانماه 1379 رفت و مهرباني‌ها و شعرهايش و خاطره‌هايش را برايمان باقي گذاشت. وقتي رفت كه «آسمان صاف و شب آرام» بود؛ «بخت خندان و زمان رام / خوشه ماه فرو ريخته در آب / شب و صحرا و گل و سنگ / همه دل داده به آواز شباهنگ » .

در آن شب رفت و پس از آن « رفت در ظلمت غم آن شب و شب‌هاي دگر هم » ؛ و چرا تو «نگرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم» ؟... به همين رواني! وبه رواني و مهرباني شعرهايش همچنان ساده رفت. «يادم ‌آيد تو به من گفتي: از اين عشق حذر كن... » .و من در روز تولدش در 30 شهريور 1305 وقتي « اشكي از شاخه فرو ريخت»، به او گفتم: «حذر از عشق ندانم/ سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم... » .

در همان كوچه بود كه با دانشجوي رشته نقاشي دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران با خانم «اقبال اخوان » روبرو شد و درست در همان سال 1333 كه من متولد شدم، محو تماشاي او گرديد و بهار و بابك يادگاران اويند. در سال 1334 كه اولين مجموعه شعرش با نام «تشنه طوفان» به چاپ رسيد؛ در حالي كه دفتر شعرش را در دست داشت، با آواز بلند برايم مي‌خواند: « يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم / پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم / ساعتي بر لب آن جوي نشستيم / تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت / من همه محو تماشاي نگاهت...».‏

‏ در سال 1339 بود كه «كوچه» را به روي كاغذ آورد و من و تو هم از همان كوچه گذشتيم و «تو به من سنگ زدي، من نه رميدم نه گسستم... ». كوچه‌اي كه تو در آن « نگاهت به نگاهي نگران است» و من در كوچه تنهايي‌ام بارها گفتم كه «باش فردا كه دلت با دگران است » و چه سرد و بي روح به من گفتي: «تا فراموش كني چندي از اين شهر سفر كن » ؛و سفر كرد، نه بي او بلكه همراه او و با او؛ و در سال 1337 به آلمان و آمريكا سفر كرد. ‏

مراسم شعرخواني را در شهرهاي كلن و فرانكفورت داشت و زمزمه مي‌كرد: «حذر از عشق ندانم... » .در دانشگاه نيوجرسي آمريكا و در استكهلم سوئد، در مراسم شعرخواني باز هم گفت: «سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم... » .

او در سال 1341 كه به شوراي نويسندگان راديو ايران در آمد، همان « روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد / چون كبوتر لب بام تو نشستم / تو به من سنگ زدي من نه رميدم، نه گسستم... » ؛ با توجه خاصي كه به موسيقي ايراني داشت و در پي همين دلبستگي، طي سالهاي 50 تا 57 عضويت در شوراي شعر و موسيقي راديو را پذيرفت و «باز گفتم: كه تو صيادي و من آهوي دشتم / تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم / حذر از عشق ندانم، نتوانم » و وقتي كه «دگر از تو جوابي نشنيدم / پاي در دامن اندوه كشيدم » .

بعدها صداي محمدرضا شجريان با ترانه «پر كن پياله را » از فريدون، در طاق آسمان ايران طنين انداخت و عليرضا افتخاري هم ترانه « شور عاشقانه»ي او را و كاوه ديلمي هم ترانه «ياد يار مهربان»ش را به ياد غلامحسين بنان به اجرا درآورد و من » دگر از تو جوابي نشنيدم/ پاي در دامن اندوه كشيدم / نه گسستم، نه رميدم... » .‏

‏ من سوخته دل در همان كوچه عاشقي خسته و در راه مانده، منتظر ماندم و اشك ريختم و ناليدم. اگر به ياد بياوري «روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد / چون كبوتر لب بام تو نشستم / تو به من سنگ زدي، من نه رميدم، نه گسستم / باز گفتم كه تو صيادي و من آهوي دشتم / تا به دام تو در افتم،همه جا گشتم و گشتم / حذر از عشق ندانم،نتوانم / سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم.... » .

ولي افسوس كه دنيا بي وفاست و تو هم

بي وفايي!... تو‌اي هستي من، تو را مي‌گويم كه براي هميشه مرا تنها گذاشتي و رفتي! نه، نه... اشتباه مي‌گويم. براي هميشه تو با مني؛ براي هميشه ما، همه ما، دنيا را تنها مي‌گذاريم و مي‌رويم؛ ولي خب من در آن شب... «يادم آمد كه: دگر از تو جوابي نشنيدم / پاي در دامن اندوه كشيدم / نه گسستم، نه رميدم / رفت در ظلمت غم آن شب و شب‌هاي دگر هم / نگرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم / نكني ديگر از آن كوچه گذر هم.... / بي تو، اما، به چه حالي من از آن كوچه گذشتم... »

... و من هنوز تنها در كوچه تنهايي خودم پرسه مي‌زنم.‏

www.shapur.blogfa.com





سه|ا|شنبه|ا|11|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن