-درنگي در «كوچه »ي فريدون مشيري
يك دهه ميگذرد و يازده سال است كه فريدون مشيري ديگر در كوچههاي شعر و موسيقي قدم نميزند و من «بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم ».
و فريدون در مهتاب شبي از كنار ما پر كشيد و رفت و «اشكي از شاخه فرو ريخت / مرغ شب ناله تلخي زد و بگريخت / اشك در چشم تو لرزيد / ماه بر عشق تو خنديد...»؛ اما هنوز ردّ قدمهايش و سايهاش در برنامههاي راديويي «گلهاي تازه» و فرهنگ و ادب پارسي و در كتابچههاي بچههايمان به