واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > بازرگانی - محمد علی ضیغمی در یک تعریف کلی می توان گفت نظام بازار ایران سنتی است. اتفاقا به همین دلیل هم وزارت بازرگانی باید نقش آفرینی کند. چون یک نظام سنتی است حلقه های بازار در نظام سنتی شکل ها ی متفاوتی گرفته است که از یک نظام نوین منطقی شاید بخش هایی از بازار ایران را دور کرده باشد. ما وظیفه داریم این نوین سازی را در حوزه شبکه توزیع انجام دهیم اما غافل ار توان بخش خصوصی و ظرفیت اصناف نیستم. به طور مثال در زنجیره صنعت مرغداری کشور بخش های مختلفی وجود دارد که تامین کننده هستند. به لحاظ فر آیند سنتی شاید بین حلقه های تولید آن ارتباط منظم، منطقی و نزدیکی وجود نداشته باشد. این را فردی که از بالا نگاه می کند متوجه می شود. اگر داخل این بخش باشید ممکن است بخش هایی از این فرآیند کلی و نگاه کل نگر را متوجه نشوید. وزارت بازرگانی بنا دارد این حلقه های اصلی تولید را بهم دیگر متصل کند یا در موضوعاتی که لازم باشد طرح ادغام صورت پذیرد. بنا براین وظیفه ای که به انجام می رسانیم اقدامی سیاستگذاری است. این سیاست گذاری با تنبیه، تشویق و تسهیلاتی که در اختیار آنان قرار می دهیم صورت خواهد گرفت. کار را هم خود اصناف انجام خواهند داد اما ایجاد ارتباط، برنامه ریزی و شفاف سازی به عهده ما در وزارت بازرگانی است. هنگامیکه بحث تشکل ها مطرح می شود یعنی نهاد هایی که آن نهاد های غیر دولتی خودشان وظیفه در واقع حمایتی و هدایتی در ارتباط با زیر بخش های خود دارند این نگاه تا حدود زیادی تعریف می شود که دولت رویکرد اصلی اش کار با تشکل ها است. به طور مثال در اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها این رویه مشهود است. یعنی دولت می گوید من با تشکل ها کار می کنم. در این نگاه پدر سالاری و انفرادی به حوزه ها جایگاه خاصی نمی تواند داشته باشد. البته باید به این نکته هم توجه کرد که از بخش های قوی تجاری مان حتما حمایت کنیم. این بخش قدرتمند می تواند حتی یک شرکت تجاری باشد. پس اصلی که به آن اشاره کردم معنای آن نیست که به فعالیت های اقتصادی بزرگ توسط شرکت ها قدرتمند توجه نداشته باشیم. با نام افراد هم کاری نداریم؛ ما شرکت های بزرگ قدرتمند برایمان دارای ارزش هستند ضمن اینکه باید دقت کنیم که شرکت های بزرگ پویایی و تحرک ایجاد کنند و نه سکون زمینه رشد فعالیت های آنان را هم باید دنبال کنیم. از سوی دیگر باید زمینه ای را فراهم کنیم که شرکت های بازرگانی کوچک و متوسط هم بتوانند در واقع سایز خود را به سایزی اقتصادی تبدیل کنند. در آن شرایط ارتباط منطقی بین شرکت های بزرگ و شرکت های کوچک، شرکت های بزرگ و تشکل ها، تشکل ها شرکت های زیر مجموعه شکل خواهد گرفت. از سوی دیگر باید به این موضوع اشاره کرد که یکی از مشکلات ما در بخش های مختلف تولید و توزیع کشورمان نظام خرده مالکی است. یعنی شما در بخش تولید کشاورزی که وارد می شوید مشکلی وجود دارد برای اینکه قیمت تمام شده شما در تولیدات کشاورزی تان بالا می رود. هنگامیکه این موضوع را بررسی می کنید مشاهده خواهید کرد که یکی از دلایل اصلی آن، این است که ما در کشور نظام خرده مالکی داریم. کشاورزی که از دنیا می رود زمین زراعی آن میان فرزندان او تقسیم می شود. این روند همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. سایز فعالیت های اقتصادی برای سود آور بودن یا توجیه پذیر بودن در صنایع مختلف اعم از تولیدی، توزیعی و خدماتی سایز های تعریف شده اس است. یعنی ما به هر صورت وقتی که یک واحد تولیدی را از سایز اقتصادی خودش خارج کنیم آن بنگاه را از ماموریت اقتصادی خارج کرده ایم. بر این اساس آن بنگاه دیگر نمی تواند بنگاه سود آوری باشد. در بنگاه های اقتصادی خدماتی هم همین قضیه منطق دارد. شما وقتی به حوزه نظام صنفی کشور ورود پیدا می کننید تعدد بیش از حد واحد های صنفی و تکثر بیش از حد آن ها سبب می شود فعالیت های اقتصادی برای آنان توجیه پذیر نباشد. علت این است که منابع تامین درآمد های این واحد ها مشخص و محدود است. منابع مردمی هستند که به آنها مراجعه می کنند و از آنها خرید می کنند. اگر این تعداد واحد صنفی به طور مرتب زایش پیدا کند این منابع محدودمرتب به این واحد های کثیر تقسیم می شود. بدیهی است به یک جایی که می رسد آن واحد نصفی دیگر نمی تواند هزینه های خود را با میزان فروش منطقی خود تامین کند. بنا برایت این یک اشکال در نظام صنفی ما است. در واقع می خواهم به این موضوع اعتراف کنم که نظام سنتی موجود در بازار ایران در سطح واحد های به ویژه خرده فروشی و عمده فروشی ما شرایطس را ایجاد کرده استکه یک واحد صنفی به سختی می تواند تکاپوی هزینه های خود را از محل در آمد های خود ایجاد کند. لذا اتفاقات متععدی ممکن است بیفتد از جمله رقابت منفی که شکل می گیرد. البته باید به این نکته اشاره کنم که معنی حرف من این نیست که ما با رقابت مخالف هستیم. رقابت همیشه سازنده است و حتما هم باید وجود داشته باشد اما خود رقابت در چهارچوب شرایط خود ادبیاتی دارد. یعنی ادبیات رفابت در منطق اقتصاد تعریف می شود. به همین دلیل در جا هایی مراکز و سازمان هایی ایجاد می شود که رقابت را مدیریت و تعریف کند؛ مانند شورای رقابت. شورای رقابت وظیفه دارد تا از انحصار جلوگیری کند و شرایط رقابتی را تعریف کند. بنا براین واحد های صنفی اگر می خواهند در نظام نوین تجارت و بازرگانی کشور موفق باشند و دوم اینکه جایگاه خود را ارتقا دهند حتما باید از شرایط موجود و مدیریت سنتی حرکت کنند. *معاون توسعه بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1144]