تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن هنگام بى نيازى شكر مى گزارد و منافق هرگاه بى نياز شود طغيان مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831589247




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

علی می دانست ...


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: علی می دانست ...
علی، شمع
آنچه در روایات آمده ، این است که امیر المؤمنین (ع) می دانسته که ابن ملجم مرادی او را به قتل خواهد رساند درباره اینکه منبع این علم غیب چه بوده و خود چگونه علمی است و عکس العمل آن حضرت در نتیجه آن علم و نیت فاسد ابن ملجم چه بوده است ، مسائل متعددی وجود دارد که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم . منابع این روایت ، که امیرالمؤمنین (ع) می دانسته که کشته خواهد شد و قاتل او ابن ملجم مرادی است ، فراوان می باشد . از آن جمله :1. مرحوم محدث قمی ، رحمةالله علیه، می گوید :« امیرالمؤمنین روزی از بالای منبر به جانب فرزندش امام حسن (ع) نظری افکند و فرمود : ای ابا محمد ، از این ماه رمضان چند روز گذشته است ؟ عرض کرد: سیزده روز.پس به جانب امام حسین (ع) نظری افکند و فرمود : ای ابا عبدالله، از این ماه رمضان چند روز باقی مانده است ؟ عرض کرد : هفده روز.پس حضرت دست بر محاسن شریف خود زد ، [ در آن روز لحیه آن جناب سفید بود ] و فرمود :- سوگند به خدا ، که شقی ترین امت ، این موی سفید را با خون سر من خضاب خواهد کرد . پس این شعر را فرمود :- من زندگی او ( مرادی ) را می خواهم ، او کشتن مرا . عذرت را از این یار مرادی ات بیاور.»2. مؤلف دلایل النبوة می گوید: « عمار بن یاسر گفته است: من و علی بن ابیطالب در جنگ عشیر همراه بودیم . در منزلی فرود آمدیم و در میان نخل هایی کوچک جای گرفتیم . پس زیر آن نخلها ، در روی خاکی بی سبزی خوابیدیم و ما را از خواب بیدار نکرد ، مگر رسول خدا (صلی الله). آن حضرت به طرف علی آمد و پاهای او را کمی فشار داد ، در حالیکه آلوده به خاک شده بودند . سپس فرمود : برخیز . آیا تو را از شقی ترین مردم خبر ندهم؟ شقی ترین مردم احیمر پی کننده ناقه صالح و آن کسی که به این عضو تو می زند . [ و اشاره فرمود به پیشانی آن حضرت] و ریشت را با خون سرت تر می کند . » عثمان بین مغیره می گوید وقتی که ماه رمضان وارد شد ، امیرالمؤمنین (ع) شبی نزد امام حسن و شبی نزد امام حسین (ع) و شبی نزد جعفر شام می خورد و از سه لقمه تجاوز نمی کرد ، و می گفت : دوست دارم امر خداوندی (مرگ) به سوی من بیاید و من گرسنه باشم و جز این نیست که یک یا دو شب مانده است و شبی نگذشت تا کشته شد . »3. حسن بن کثیر از پدرش نقل می کند : « علی در بامداد بیرون آمد . مرغابی ها به روی او فریاد می زدند. آن ها را کنار زدند . آن حضرت فرمود : آن ها را به حال خود رها کنید ، زیرا آنها نوحه گران اند و در همان شب ابن ملجم او را زد. »4. حسن بن علی (ع) می گوید : « روزی که علی (ع) شهید شد ، شب پیش از آن بیرون آمدم . پدرم در مسجد خانه اش نماز می خواند. به من فرمود : فرزندم ، من امشب خاندانم را [ برای عبادت] بیدار می کردم ، زیرا شب جمعه و بامداد بدر است ، چشمم اختیار از دست ربود ، خوابیدم و رسول الله را دیدم ،  به او عرض کردم : ای پیامبر خدا ، چه انحراف و خصومت ها از امت تو دیدم . فرمود : نفرین کن بر آنان . پس گفتم : خداوندا ، بهتر از آنان به من عنایت فرما و زمامدار بدی به جای من به آنان نصیب فرما. ابن النباه آمد و اذان نماز را گفت . پدرم بیرون رفت و من هم پشت سر او بیرون رفتم . پس ابن ملجم او را به قتل رسانید ،  آن حضرت هر وقت ابن ملجم را می دید ، می فرمود :« من زندگی او ( ابن ملجم ) را می خواهم ، او کشتن مرا! عذرت یار مرادی ات بیاور.»





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 349]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن