تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به زيادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نكنيد، بلكه به راستگويى و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821271580




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز ايران
خبرگزاري فارس: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي آيد.


* كيهان
روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان پرسش از تغيير آورده است:

پس از 6 ماه كش و قوس، محمد خاتمي اكنون كانديداست و اين خبر خوبي است. اصلاح طلباني كه به تعدد كانديداهاي اصولگرايان دل خوش كرده بودند اكنون خود نقدا 3 كانديدا دارند. كانديداهايي كه پي در پي قسم و آيه مي آورند قصد كنار رفتن به نفع همديگر را ندارند و هر كدام ديگري را متهم مي كند كه بازي را خراب كرده و كار را به اينجا كشانده است. تندروها البته «كشاندن خاتمي به صحنه» را براي خود يك موفقيت مي دانند، اما در حالي كه اصولگرايان سخن گفتن درباره خاتمي را حتي هنوز آغاز هم نكرده اند مي توان علائم ترديد، ضعف و سستي در اردوگاه اصلاحات مشاهده كرد. اين البته عجيب هم نيست. نبايد از كسي كه در ماه هاي گذشته به ده ها روش استدلال كرده نبايد و نمي تواند كانديدا شود -وهنوز هم مي گويد: «به رغم ميلم آمدم»- و آخر كار صرفا به اين دليل كه راه فراري نيافته و تحت فشار و اجبار و خصوصا تهديد كساني كه اساسا علاقمند نيست خود را به آنها بچسباند كانديدا شده، توقع شادابي، نشاط، انگيزه و تحرك داشت.
همه سرمايه اصلاح طلبان امروز محمد خاتمي است. سرمايه اي كه خود آنها از ناحيه او دل نگران و نامطمئن اند. شايد اغراق نباشد اگر بگوييم امروز در ميان اصلاح طلبان هيچ بحثي جدي تر از اين نيست كه مبادا ترديدها دوباره ذهن خاتمي را اشغال كند و او هم با توجه به شخصيت مسالمت جويي كه دارد جايي در ميانه راه جا بزند و ميدان را خالي كند. اين احتمال در ذهن حاميان خاتمي چنان جدي است كه حتي تدارك تمهيدات عملي براي آن را هم آغاز كرده اند. بر مبناي آخرين اطلاعات و به عنوان شاخصي از ميزان ارادت و اعتقاد آقايان به خاتمي، اصلاح طلبان تصميم گرفته اند حتي ستادهاي انتخاباتي را نه به نام خاتمي بلكه به نام احزاب اصلاح طلب راه اندازي كنند تا اگر او به تعبير خودشان جا زد و كنار كشيد بتوانند امكانات اين ستادها را در اختيار كانديدايي ديگر قرار بدهند، اگرچه وقوع چنين اتفاقي عملا بسيار بعيد است چرا كه خاتمي به اختيار خود نيامده كه به اختيار خود كنار برود. داستان بي اعتقادي اليت مجمع، مشاركت و مجاهدين به خاتمي البته سر دراز دارد و به اين موارد ختم نمي شود. اينجا مجالي براي پرداختن به آن بحث نيست و قاعدتا آقاي خاتمي از آنچه رفقايش پشت سر او و در مواردي هم علني و پيش چشم او مي گويند نبايد بي خبر باشد. حرف هايي از اين قبيل كه «گير اين خاتمي افتاده ايم»؛ يا اينكه «خاتمي كه براي گرفتن يك تصميم اين همه ترديد دارد حتي اگر بيايد و راي هم بياورد نمي تواند كار كند چون اين ترديدها روزي هزار بار سراغ او خواهد آمد» و يا تعابيري از اين دست كه «بايد خود را براي صرف نظر كردن از خاتمي آماده كنيم و به او بگوييم كار تو به جايي رسيده كه ديگر به درد ما نمي خوري» تا همين دو هفته پيش و دقيقا تا چند روز قبل از اعلام كانديداتوري خاتمي پر بسامد ترين ارزيابي ها درباره شخصيت خاتمي درون جبهه اصلاحات بوده است. جالب است كه اكنون صاحبان همين جملات و تعابير خود را ياران صديق خاتمي معرفي مي كنند و طناب پوسيده خود را حبل متيني مي دانند كه خاتمي مي تواند از آن بياويزد . اين قلم مجالي براي شمردن مصاديق اكراه اصلاح طلبان نسبت به خاتمي را ندارد و فايدتي هم در اين كار نمي بيند. حتما آقاي خاتمي خود از ميزان هزينه اي كه اين جماعت آماده پرداختن در راه او هستند با خبر است و مي داند كه هدف و انگيزه آنان از هل دادن او به ميانه اين معركه چه بوده است.
آنچه براي اصولگرايان مهم است اين كه اكنون شرايط براي برگزاري يك «رقابت تاريخي» ميان نيروهاي انقلاب ومدعيان اصلاحات فراهم است، همان كه بارها گفته ايم نظام سياسي ايران براي انتخاب مسير آينده خود در دهه چهارم به آن احتياج دارد. اصلاح طلبان خود خوب مي دانند كه شكست در انتخابات 88 «باخت آخر» آنها خواهد بود و فرداي 22 خرداد 1388 ديگر مجالي براي بهانه آوردن هم وجود نخواهد داشت. البته در ميان آنان هستند كساني كه تندروها را از عاقبت افتادن در چنين ورطه اي بيم مي دهند و عقيده دارند پس از خاتمي ديگر چيزي براي اصلاح طلبان باقي نخواهد ماند. اما اين عده در قياس با تندروهايي كه اكنون نقشه خود درباره خاتمي را عملي شده مي بينند بسيار اندك و كم شمارند و طبعا صداي آنها به جايي نخواهد رسيد چنانكه تا امروز نرسيده است.
با اين شرايط، يعني در حالتي كه اولا خاتمي خود از عاقبت كار خائف و هراسان است، ثانيا چنان كه خود گفته به برخي اطرافيان خود بي اعتماد است و هيچ علاقه اي ندارد كه در آغوش مردان زشت روي جبهه اصلاحات قرار بگيرد ثالثا، روابط خاتمي با تندروهايي كه نشستند و طراحي كردند تا او را قرباني خود كنند به شدت بحراني است و هر روز هم بحراني تر خواهد شد و رابعا اصولگرايان با شتاب در حال كنار گذاشتن اختلافات سليقه اي خود و اجماع حول بهترين كانديداي موجود هستند همه چيز براي ورود به «رقابت بزرگ» در «فرصت بزرگ» خرداد 88 آماده است. مي ماند اينكه راه چيست و چه بايد كرد.
در پاسخ به اين سوال، مشغوليت بيش از حد به تحليل وضعيت دروني اصلاح طلبان بيراهه رفتن است. مهمترين سوالي كه اصلاح طلبان از اين به بعد با آن مواجه خواهند بود پرسش از تغيير است. اصلاح طلبان ساده و روشن بايد جواب بدهند كه عوض شده اند يا نه؟ اگر تغيير كرده اند و بنا دارند رويه اي متفاوت از آنچه در دوران اصلاحات در حوزه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي، سياست خارجي و امنيت ملي داشتند، در پيش بگيرند بايد بگويند كه دقيقا در چه مواردي و تا چه حد تغيير كرده اند و چرا در آن دوران آن عملكرد را داشتند و اگر تغيير نكرده اند و مي خواهند دوباره همان دوران را تكرار كنند، صادقانه به مردم بگويند كه همان بساط دوباره در راه است تا كسي گمان نبرد كه آقايان اصلاح شده اند و تحفه جديدي در راه است. اين البته بحثي مفصل است كه بايد به تدريج بسط پيدا كند و خواهد كرد و ضمنا، دقيقا همان چيزي است كه اصلاح طلبان به شدت از آن بيمناكند؛ يعني گشوده شدن پرونده مستند و ثبت شده آنان پيش چشم مردم و طرح اين سوال كه آيا اين عملكرد شما نيست، و اگر هست -كه هست- آيا همچنان آن را قبول داريد؟ اصلاح طلبان بايد بگويند آيا همچنان به اقتصاد و معيشت مردم بي اعتنا خواهند ماند و قصد دارند مطالبات معيشتي مردم را با تحقير آنها و گفتن سخناني از اين دست كه «در اين مملكت اگر مرگ موش هم بدهند مردم براي آن صف خواهند كشيد» پاسخ بدهند؟ اگر اعلام كنند كه اين بار قصد دارند به معيشت مردم توجه كنند تازه اين سوال پيش خواهد آمد كه چگونه؟ و با كدام مدل؟ با مدلي كه عقيده داشت -و دارد- بايد كل توليد كشور را به خارجي سپرد و تا وقتي پول براي واردات داريم نيازي به تقويت پايه هاي توليد ملي نيست و اساسا توليد ملي «صرف نمي كند»؟! دولت اصولگرا پول مردم را صرف مردم كرده است و اين از تبديل ايران به يك كارگاه بزرگ پيداست، اصلاح طلبان پول مردم را صرف چه مي كردند؟ در حوزه سياست داخلي، اصلاح طلبان بايد پاسخ بدهند كه آيا روند بازي كردن نقش اپوزيسيون درون حاكميت را متوقف خواهند كرد يا نه؟ در حوزه فرهنگ، آيا روند پر حجم و غمبار توهين به اصول و عقايد اين مردم و ميدان دادن به مواجب بگيران رسمي دشمن ادامه خواهد يافت يا اينكه بنا دارند ادب پيشه كنند و حرمت نگهدارند؟ كتاب ها مي توان نوشت و نوشته اند، درباره بي حرمتي هاي صريح اين جماعت به اعتقادات مستحكم مردم مومن اين ملك و اكنون همه در انتظارند كه ببينند آيا در هتاكان پشيماني پديد آمده است؟ در حوزه سياست خارجي و امنيت ملي آيا وادادگي و آن سياستي كه جرج بوش همين چند ماه پيش آن را مطلوب خواند و گفت كه با روي كار آمدن دولت احمدي نژاد متوقف شد، دوباره احيا خواهد شد؟ آيا اصلاح طلبان اساسا ايران را به عنوان يك قدرت منطقه اي قبول دارند و به اقتضائات اين تلقي پاي بند هستند؟ و آيا اصلاح طلبان اجراي برنامه هاي مورد نظر امريكا در ايران را كه سالياني دراز در دستور كار داشتند متوقف خواهند كرد؟ اين سوال ها در ماه هاي آينده مستند سازي خواهد شد و اصلاح طلبان صد البته بايد براي انها پاسخي بيابند. اين صحنه اي نيست كه بتوانند با شلوغ كاري، مظلوم نمايي و جوسازي درباره دولت اصولگرا از آن بگريزند.
آقاي خاتمي هفته گذشته و در نخستين اظهارات خود پس از اعلام رسمي كانديداتوري تاكيد كرد كه اصول و مباني اصلاح طلبي تغيير نكرده و همان است كه بود. اين يعني توقع تغيير بيهوده است و اصلاح طلبان هيچ اصلاحي در مشي و رفتار خود به عمل نخواهند آورد. با اين حال مي توان مهلتي داد و صبر كرد. اصلاح طلبان بايد معلوم كنند با آنچه كه بودند تا چه حد فاصله گرفته اند. اين آغاز مبارزه انتخاباتي است.

* جمهوري

روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان حكم تاريخي اما غريب ! آورده است:

ديروز 25 بهمن ماه بيستمين سالروز صدور حكم تاريخي حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه مبني بر ارتداد سلمان رشدي و محكوميت وي به اعدام بود . رهبر بزرگ انقلاب و بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي در تاريخ 25 بهمن 1367 با توجه به انتشار كتاب « آيات شيطاني » به قلم يك نويسنده هندي الاصل مقيم انگليس به نام سلمان رشدي اين حكم را صادر فرمودند :
« بسمه تعالي ـ انالله و انااليه راجعون ـ باطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مي رسانم مولف كتاب « آيات شيطاني » كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است همچنين ناشرين مطلع از محتواي آن محكوم به اعدام مي باشند. از مسلمانان غيور مي خواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند سريعا آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسي جرات نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هركس در اين راه كشته شود شهيد است ان شاالله . ضمنا اگر كسي دسترسي به مولف كتاب دارد ولي خود قدرت اعدام او را ندارد او را به مردم معرفي نمايد تا به جزاي اعمالش برسد. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته . روح الله الموسوي الخميني » .
همانگونه كه در متن حكم تصريح شده است هدف از صدور اين حكم الهي اين بود كه توهين كردن به مقدسات مسلمين باب نشود و راهي كه سلمان رشدي در اين زمينه گشود مسدود گردد. امام خميني در اين حكم با صراحت اعلام فرمودند : « از مسلمانان غيور ميخواهم تا در هر نقطه كه آنان (نويسنده كتاب آيات شيطاني و ناشران مطلع از محتواي آن ) را يافتند سريعا آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسي جرات نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد » .
دو نكته مهم ديگر نيز در اين حكم تاريخي به چشم ميخورند كه از يكطرف اهميت و حساسيت موضوع را از نظر امام خميني نشان مي دهند و از طرف ديگر هوشياري و همه جانبه نگري اين مرد بزرگ را به نمايش مي گذارند. اول آنكه ايشان بلافاصله بعد از اصل حكم تكليف كساني كه به اجراي آن همت گمارند اعم از آنها كه موفق به انجام آن گردند و آنها كه در حين انجام وظيفه كشته شوند را نيز روشن نموده و مرقوم داشتند : « هركس در اين راه كشته شود شهيد است ان شاالله » . دوم آنكه راه را براي كساني كه خود قدرت اقدام براي اجراي حكم را ندارند باز گذاشتند و تصريح نمودند « ضمنا اگر كسي دسترسي به مولف كتاب دارد ولي خود قدرت اعدام او را ندارد او را به مردم معرفي نمايد تا به جزاي اعمالش برسد » .
جالب اينكه دفتر امام خميني در تاريخ 29 بهمن يعني چهار روز بعد از صدور حكم در اطلاعيه اي كه حاوي نكاتي درباره چگونگي برخورد با سلمان رشدي بود از قول امام يادآور شد : « اگر غيرمسلماني از مكان او مطلع گردد و قدرت اين را داشته باشد تا سريع تر از مسلمانان او را اعدام كند بر مسلمانان واجب است آنچه را كه در قبال اين عمل مي خواهد به عنوان جايزه يا مزد عمل به او بپردازند » . اين مطلب موجب پيدايش تحركاتي در جهت اجراي حكم امام شد و بعد از مدت كوتاهي بعضي از ناشران كتاب « آيات شيطاني » و همدستان سلمان رشدي كشته شدند و يكي از افرادي كه براي اجراي حكم اعدام سلمان رشدي مرتد درحال تلاش بود در انگليس به شهادت رسيد. عده اي نيز جوايزي براي كساني كه موفق شوند حكم امام درباره سلمان رشدي را اجرا كنند در نظر گرفتند و آنرا اعلام كردند.
اين مجموعه اقدامات آثار و بركات زيادي برجاي گذاشت كه مهمترين آنها تامين هدف اصلي امام خميني از صدور حكم ارتداد و اعدام سلمان رشدي يعني اينكه « ديگر كسي جرات نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد » بود. خود سلمان رشدي نيز بلافاصله بعد از انتشار حكم امام تحت حفاظت شديد پليس انگليس قرار گرفت و بعد از چند سال به آمريكا منتقل شد و با فروپاشي خانواده و اعتراف به زندگي جهنمي اكنون تحت مراقبت پليس آمريكا درحال تجربه كردن مرگ تدريجي است . صهيونيست ها و قدرت هاي شيطاني غرب بويژه آمريكا و انگليس نيز از حكم امام خميني دچار خسران زيادي شدند. صحنه گردان اصلي ماجراي كتاب موهن « آيات شيطاني » مثلث شوم آمريكا انگليس و صهيونيسم بودند. آنها در نظر داشتند با انتشار اين كتاب راه براي تهاجم سنگين به مقدسات اسلامي باز شود تا بتوانند ضربات كاري و خرد كننده اي به اسلام و مسلمانان وارد كنند و انتقام خود از نهضت بيدارگر اسلامي را كه منافع نامشروع همه آنها را در سراسر جهان به خطر انداخت بگيرند. حكم امام سردمداران اين مثلث شوم را ناكام نمود و توطئه سنگين آنها را خنثي كرد. خوشبختانه علماي سراسر جهان اسلام اعم از سني و شيعه و دولت ها و مجامع بين المللي جهان اسلام نيز با حكم امام همراهي كردند و به لطف خداي متعال هدف مقدس و الهي اين حكم تامين شد.
اما آنچه در بيستمين سالگرد صدور حكم تاريخي و بسيار مهم امام خميني مايه تعجب و تاسف است غربت اين حكم در ميان پيروان شاگردان ياران و ريزه خواران خوان امام خميني است . انتظار اين بود كه بعد از گذشت 20 سال از صدور اين حكم مهم و سرنوشت ساز اقدامات زيادي براي يادآوري كار بزرگي كه امام خميني انجام دادند صورت مي گرفت . دستگاه هاي فرهنگي كشور ما با بودجه هاي سنگيني كه در اختيار دارند و دنبال موضوع مي گردند تا بهانه اي براي برگزار كردن همايش پيدا كنند چرا به مناسبت گذشت دو دهه از حكم تاريخي و تاثيرگذار امام خميني درباره كتاب « آيات شيطاني » و آثار و بركات اين حكم و تلاش هاي مذبوحانه اما سنگين و پرهزينه دشمنان اسلام براي مقابله با آن هيچ اقدامي نكرده اند از حوزه علميه قم كه آبرو و اعتبار خود را از امام خميني دارد چرا حتي يك كلمه در اين زمينه شنيده نشد موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني چرا ساكت ماند نهادها و بنيادهائي كه موجوديت خود را از امام خميني دارند چرا هيچ تحركي در اين زمينه از خود نشان ندادند صدا و سيما چرا براي زنده نگهداشتن حكم تاريخي امام برنامه اي قوي و همه جانبه را تدارك نديد دانشگاه ها و مراكز علمي ديگر چرا به بحث و بررسي درباره جوانب مختلف اين حكم تاريخي نپرداختند سخنگوي وزارت امورخارجه البته در پاسخ يك خبرنگار كه از وي درباره حكم امام پرسيد گفت : « فتواي امام درباره سلمان رشدي پابرجاست » ولي معلوم نيست اگر يادآوري اين خبرنگار نبود وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران آيا يادي از حكم امام مي كرد يا نه !
همه ما بايد بدانيم جايگاه و اعتبار و امكاناتي كه در اختيار داريم را از نهضت امام خميني و فداكاري هاي شهدائي كه براي حفظ و اعتلاي اسلام جان خود را فدا كرده اند داريم . به همين دليل بايد به اين واقعيت نيز توجه داشته باشيم كه استمرار اين جايگاه و اعتبار و امكانات نيز به ادامه راه امام خميني بستگي دارد و بدانيم كه به فراموشي سپردن حكم تاريخي امام خميني موجب فراموش شدن خود ما خواهد شد و چنين مباد.

* مردم سالاري

روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان دهه چهارم آغاز مردم سالاري مطلوب ديني به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد آورده است:

دهه چهارم انقلاب و جمهوري اسلامي ايران از چند روز گذشته آغاز شده است. شرايط اجتماعي و جهاني چنان است كه به هيچ وجه نمي توان انتظار داشت، اتفاقات آغازين دهه سوم و دهه هاي قبل از آن تكرار شود. شرايط امروز كشور و جهان به گونه اي است كه جز با نگاه توسعه مشاركت همگاني و تلاش براي همگرايي بين دولت و مردم و نهادسازي هاي عمومي و جدي نمي توان به چشم انداز ترسيم شده در سال 2004 هجري شمسي دست يافت كه مي گويند واقعيت اجتماعي دوسويه دارد، نخست سويه خاكستري واقعيت است با سيمايي سرد و سنگي كه تندباد حادثه را مگر بتواند از پس ساليان سال تراش، نه خراشي بر آن نقش ماندگار بيفكند. دوم، سويه اي گرم و رنگارنگ، تو در تو و مواج تا آن حد كه در چشمان هيچ تماشاگري منزل نمي كند. به ماهي لغزنده مي ماند كه از يك تجربه به تجربه ديگر مي لغزد. به عبارت ديگر واقعيت را دو نقاب است كه به فراخور موقعيت، يكي را به چهره مي كشد و نقش آن را در صحنه اجتماعي بازي مي كند، بي آنكه بداند سال ها بعد مبدل به دو گفتمان غالب و مغلوب مي گردد. يك گفتمان چشم در چهره ثابت واقعيت، در پي ترسيم ساخت آن بر خواهد خاست و گفتمان ديگر دل مشغول چهره متغير، سوداي واقعيت در حال ساخت را در سر خواهد پروراند.
سنت تاريخي ايران به منزله يك واقعيت اجتماعي در بر دارنده اين هر دو چهره است، از سويي شرايط عيني آن در جامعه خشك و پراكنده و فاقد طبقات واقع است كه در نهايت ساخت حكومت استبدادي را شكل مي بخشد
با انقلا ب مشروطه وفرآيند مدرنيزاسيون در واقع شرايط عيني به نفع دموكراسي تغيير چهره داد، ليكن نحوه مواجهه مردم با مسائل اجتماعي كماكان سياسي باقي ماند، بدين معني كه پاسخ هاي سياسي همچنان پيش روي پرسش هاي اجتماعي است سرانجام مساله را بدين نحو مي توان صورت بندي نمود:
سويه عيني واقعيت سياسي به سمت دموكراسي ميل مي نمايد، حال آنكه سويه ذهني در سنت استبدادي درگير مانده است.
اظهارات سرلشكر فيروزآبادي در اوايل بهمن و نامه دو روز پيش او به دكتر احمدي نژاد به نمايندگي از نظاميان در آستانه انتخابات و سياستگذاري سردار جعفري فرمانده كل سپاه پاسداران انقلا ب اسلا مي مبني بر ورود بسيج به برخورد با تحولا ت نرم و نقش ندادن به مشاركت هاي مدني و مردمي گسترده و نهادهاي مدني قانوني آن هم در حساس ترين شرايط كشور كه آستانه فعاليت هاي انتخابات رياست جمهوري است نشان از سويه ذهني اي دارد كه در نهايت به ستبر شدن ساخت استبدادي اذهان منتهي خواهد شد. ساخت استبدادي ذهني يك مشخصه فرهنگي و ديرينه است و خود نتيجه ساخت اجتماعي و تاريخي استبدادي است كه قرنها دچارش بوده ايم و انقلا ب اسلا مي و جمهوري اسلا مي امانتي است از امام و شهيدان براي برون رفت از اين قابليب. باشد كه با تمسك به راه امام «ره» و عمل به تفكر تاريخي او اين دستاورد را در دهه چهارم انقلا ب نهادينه كنيم.

* صداي عدالت

روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان رقابت‌هاي سياسي و آسيب‌هاي فرهنگي آورده است:

ابوذر ابراهيمي تركمان -‏ "احمدبن واضح يعقويي " كه جغرافيدان و كاتب است، كتابي دارد به نام "مشاكلة الناس لزمانهم و ما يغلب عليهم في كل عصر " به معناي "هم شكلي مردم با روزگار خود و با آنچه در هر دوره‌اي بر ايشان چيره شود ". در اين كتاب، تلاش نويسنده بر آن است كه نظريه خود را مبني بر اين كه در هر دوره، مردم بر پايه آداب، رفتار و گفتار حاكمان، تربيت يافته و با آنان هم‌شكلي مي‌نمايند، به اثبات برساند.‏او در اين كتاب، نمونه‌هاي تاريخي فراواني را براي اثبات مدعاي خود مي‌آورد كه مردم چگونه در زمان‌هاي گوناگون تلاش مي‌كرده‌اند تا در نحوه سلوك و زندگي، شباهت و هم شكلي بيشتري به حاكمان پيدا كنند.‏البته از او كه متعلق به پيش از قرن پنجم هجري است، نبايد انتظار داشت كه نظريه‌اش با يافته‌هاي جامعه شناسانه جديد انطباق كامل داشته باشد. مهم اين است كه ايشان كوشيده است تا با آوردن نمونه‌هاي گوناگون تأثيرگذاري سياسيون و حاكمان جامعه را بر فرهنگ و رفتار مردم جامعه به اثبات برساند.‏وادي سياست، اغلب وادي تأمين منافع است و گاه براي دستيابي به منافع از خطوط ترسيم شده اخلاقي مي‌‌گذرد. وادي فرهنگ اما اخلاق محور است و اساساً عصاره اخلاق جامعه در فرهنگ تبلور مي‌يابد. پيروي فرهنگ از سياست، هرچند در جهان و در سال‌هاي اخير همواره رو به فزوني نهاده است، ولي هرگز با آن در منفعت محوري رقابت نكرده است، چرا كه تأثيرات آموزه‌هاي فرهنگي، دير نمايان مي‌شوند، اما ماندگارتر از آموزه‌هاي سياسي هستند، براي همين، دولت‌ها كوشيده‌اند حتي از فرهنگ براي تسهيل روابط سياسي بهره جسته و مطالبات سياسي دلخواه خود را از راه نفوذ فرهنگي بر جوامع ديگر به خواست ثابت مردم و باور عادي شده آنان، تبديل كرده و راهي را در پيش گيرند كه خواسته‌هايشان از زبان مردم آن جامعه بيان شود و به آرامي از خود چهره‌اي محبوب براي مردمي كه در آينده از ميانشان سياستمداران تأثيرگذار برخواهند خاست، ترسيم كنند.‏
از همين رو هزينه‌هاي اين هدف را هرگز به عنوان هزينه‌هاي فوت شده ارزيابي نكرده، بلكه آن را سرمايه برگشت پذيري مي‌دانند كه نسل‌هاي آينده مي‌توانند بهره‌هاي آن را استحصال كنند.‏اما بهره‌اي كه فرهنگ از فن‌آوري‌هاي نوين برده، اين است كه سرعت انتقال آموزه‌هايش را از سال به لحظه تبديل كرده است. در سال‌هاي نه چندان دور گذشته، براي آنكه از شيوه زندگي، آموزش، آداب و رسوم و باورهاي مردم ديگر ملل آگاهي يابيم، نيازمند مراجعه به سفرنامه‌هايي بوديم كه پديد آورندگانش رنج سال‌ها سفر را تحمل كرده بودند تا گوشه‌اي از فرهنگ محصور در برهه‌ايي از زمان را برايمان ترسيم كنند، ولي اكنون لحظه‌هاي تغيير باورهاي فرهنگي جوامع را مي‌توان رصد كرد و از سير تدريجي تحولات فرهنگي آگاه شد.‏
در سال‌هاي اخير، دولت‌ها همواره مغلوب مطالبات شهروندان براي ايجاد ارتباط با جهان بوده و براي اين منظور، با بهره‌گيري از آراي نخبگان، طرح‌هاي كوتاه و بلندمدتي را به كار بسته‌اند تا در تعامل با فرهنگ جهاني به يكباره مغلوب باورهاي وارداتي نشوند تا مجبور شوند سياست‌هاي خود را بر پايه آن باورها تغيير داده و نظام پيوسته جامعه را به لجام گسيختگي وارداتي پيوند دهند.‏
هشدار نخبگان همواره بر اين محور بوده كه تمركز بر رقابت‌هاي سياسي مي‌تواند سياستمداران را از توجه به فرهنگ جامعه بازداشته و راه را براي پيدايش شهرونداني كه از تعادل رفتاري بيرون مي‌روند، هموار كند كه اين نيز خود در آينده مي‌تواند تهديدي براي جامعه و نسل‌هاي آتي باشد.‏
برخي از كشورهاي فروپاشيده شده شوروي، نمونه گويايي از اين دست هستند كه تنها در برهه كوتاهي پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي كه هنوز نظام‌هاي مقتدر تسلط خود را بر جامعه تثبيت نكرده بودند، شاهد خروج شهروندان از تعادل‌هاي رفتاري بودند و هنوز از ياد نرفته است كه در سال 1991 در روسيه و كشورهاي تازه استقلال يافته شوروي سابق، جنايت‌ها به يكباره رو به فزوني نهاد و تا هنگامي كه دولت‌ها نتوانستند تسلط و اقتدار خود را بر كشورهايشان تثبيت كنند، اين شيوه ادامه داشت. ‏
توجه به فرهنگ عمومي و ايجاد اعتماد در مردم، نه تنها يك ضرورت كه يك نياز است و نمي‌توان بي‌آنكه فرهنگ جامعه را به استانداردهاي مورد قبول ارتقا داد، انتظار تعادل رفتاري در ميان مردم را داشت. متأسفانه، در كشمكش‌هاي سياسي زودگذر مقوله فرهنگ، از آنجا كه در مقايسه با برون داده هاي اقتصادي از خاصيت ديده شدن كمتري برخوردار است، مورد غفلت قرار گرفته و از آنجا كه شاخص‌هاي تعيين ميزان اعتماد، ميزان خودباوري، ميزان پايبندي به مقررات، ميزان راستگويي، ميزان حفظ شئونات و... شاخص‌هاي ساده‌اي نيستند، نمي‌توان نظر قطعي در افت و خيزش اين شاخص‌ها در جامعه داد.‏
گمان مي‌رود، نوعي عدم تناسب و كاريكاتوريزه شدن بخش‌هايي از جامعه در حال شكل گيري است كه به يقين اثرات آن در سال‌هاي بعد نمايان خواهد شد؛ بنابراين، دستگاه‌هاي متصدي بررسي ميزان تعيين شاخص‌هاي نامبرده ـ اگر وجود داشته باشند ـ بايد به فكر حفظ و ارتقاي آموزه‌هاي فرهنگي در جامعه بوده و از رهگذر راهكارهاي متعادل‌سازي جامعه و بالا بردن سلامت فرهنگي جامعه از گسترش رفتارهاي نامتعادل جلوگيري كنند.‏رقابت‌هاي سياسي در هر جامعه‌اي ناخواسته مستعد ايجاد غفلت از فرهنگ است و اگر راهكارهاي جلوگيري از سايه‌پراكني رقابت‌هاي سياسي بر فرهنگ جامعه زودتر فراهم آيد، معلوم نيست فردا دير نباشد!‏
انتهاي پيام/

شنبه|ا|26|ا|بهمن|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن