حرف هايى براى نشنيدن

واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: حرف هايى براى نشنيدن
نوسترداموس و جيك جيك مستون!
ما كم كم داريم براى خودمان كسى مى شويم آقاجان! ديگر وقتش رسيده برايمان دفتر و دستكى به پا شود، رئيس دفترى تعيين كنند. مى خنديد؟ تصور مى كنيد شوخى مى كنم؟ نه پدرجان... مگر همين مرحوم « نوستر آداموس» چگونه صاحب شهرت جهانى شد و آوازه اش از مرزها گذشت و قرن ها را طى كرد تا امروز كه همه او را پيشگويى بزرگ مى شناسند؟ خوب ما هم دست كمى از او نداريم آقاجان؟ لااقل شما كه خواننده ثابت اين ستون هستيد؛ مى توانيد يكى از آخرين پيشگويى هاى ما را مورد تاييد قرار دهيد؛ اگر حافظه گراميتان يارى كند، يقينا يادتان هست كه همين هفته گذشته بود كه ما - يعنى من- با پيش كشيدن موضوع انتقال جاسم كرار از استقلال به شاهين، پيش بينى كردم كه فينال جام حذفى امسال سواى سوژه هايى مانند «دوئل رحمتى و طالب لو» و « محبوبيت فيروز كريمى نزد هواداران استقلال » در عين حال به دليل انتقال كرار به تيم بوشهرى، داراى حساسيتى فوق العاده خواهد شد؟ حتى حدس مى زدم كه موضوع شرط آبى ها براى شاهين كه « كرار در فينال بازى نكند» نه تنها زيبنده اين تيم نيست، ضمنا باعث جنجال هاى بعدى خواهد شد و،... خاطرتان كه هست همه اينها را ما- يعنى من - پيش بينى كرديم؟ پس با صداى بلند بگوييد؛ گلى به جمالت كه پيشگويى ات درست از آب درآمد ! بله، لابد شنيده ايد كه آقايان گزى« مديرعامل » و همچنين افراشته «جزو موسسين شاهين بوشهر» با پيش كشيدن موضوع حضور جاسم كرار در فينال، از مسئولان استقلال انتقاد كرده اند كه چرا چنين شرطى را تعيين كرده اند؟ آنها حتى موضوع چك ۱۰۰ ميليون تومانى را كه به عنوان تضمين به باشگاه استقلال داده اند تا بازى نكردن
« كرار» را تاييد نمايند نيز غيرقانونى و غير شرعى دانسته اند و ،... همانطور كه ما قبلا هم يا دآور شديم، اساسا چنين كارى در شان باشگاه بزرگى مانند استقلال نيست كه از حضور يك بازيكن در تيم رقيب هراس داشته باشد اما ... ما يك تذكر آيين نامه اى هم خدمت دوستان مسئولان در شاهين بوشهر بدهيم كه؛ نشد آقاجان،... شما يا آن روز كه از هول حليم داخل ديگ كرار افتاديد، نبايد چنين شرطى را مى پذيرفتيد ؟ يا حالا كه بابت تضمين شرطتان يك فقره چك ۱۰۰ ميليون تومانى ناقابل ! هم داده ايد، درست نيست كه امروز دبه دربياوريد! ما باز هم مى گوييم كار استقلال قشنگ نبود اما از كار آنها ناپسندتر ، زير شرط زدن شماست كه مى خواهيد پاى شرع و اخلاق را وسط بكشيد تا از تعهدتان بگريزيد! به قول شاعر كه گفته: « جيك جيك مستونت بود/ فكر زمستونت بود؟» بله دوستان شاهينى عزيز... آن روز كه هول كرديد و با هر شرطى حاضر شديد كرار را به تيمتان بياوريد، بايد فكر امروز را مى كرديد؛ پس لطفا دبه ممنوع!
دعوا هم مى كنيد هماهنگ باشيد!
يادش بخير تا همين يكى، دو سال قبل بود اكثر كارشناسان ورزش به اين نتيجه رسيده بودند كه؛ «اصفهان با داشتن دو باشگاه خوب و فعال سپاهان و ذوب آهن ، به زودى تبديل به پايتخت فوتبال ايران مى شود» اين اظهار نظر زيادهم بيراه نبود؛ سپاهان پرافتخارترين تيم ليگ برتر شده و تا جام باشگاه هاى جهان نيز پيش رفته بود. ذوب آهن هم كه نان ثبات مديريتى اش را مى خورد، هميشه در مسابقات ليگ يكى از قطب هاى قهرمانى بود و نايب قهرمان آسيا هم شد و خلاصه كه اين دو تيم داشتند افتخارات متعددى را بيشتر از تهرانى ها و از تمام استان ها به دست مى آوردند و... اما به چشم بد لعنت و بر بخيل هزار بار لعنت كه انگار يك مرتبه اين استان افتخارآور در فوتبال، طورى چشم زده شد كه گويى كن فيكون رخ داد، وضعيت سپاهان را كه يادتان هست و بلايايى كه نصيبش شد و با آن وضعيت از آسيا حذف شد و كودتاهاى درون باشگاهى را پشت سر گذاشت و... تا اينكه آرام آرام ثبات به سپاهان برگشت و ... كه حالا نوبت ذوب آهن شده است، تيم قديمى اصفهان كه پس از تغيير كادر مديريتى اش كمتر روى آرامش را ديد، از شروع اين فصل مدام از درد « پول نداريم» مى ناليد اما هر طور بود خود را سر پا نگه داشت ، تا هفته قبل و پس از شكست آهنى آنها مقابل شاگردان دايى، يك مرتبه دمل چركين، خود را نشان داد؛ شايعاتى پيرامون نارضايتى هواداران از كادرفنى شنيده شد و در پى آن ، زمزمه استعفا و جدايى سرمربى اين تيم به گوش رسيد، ليكن مسئولان اين باشگاه سعى كردند هر طور شده آرامش را در تيم حاكم سازند اما چون يكدلى ميانشان وجود ندارد، وقتى خواستند ابروى تيم را درمان كنند، زدند چشمش را هم آسيب رساندند! قضيه از اين قرار است كه پس از انعكاس مطالبى در مورد اختلافات كادرفنى و كادر مديريتى در اين تيم ، در يك روز، دو نوع اظهار نظر كاملا متضاد از سوى دو ركن اصلى باشگاه شنيده شد؛ از يك سو« ابراهيم زاده» با قاطعيت هرگونه اختلاف و بحث استعفا را تكذيب كرد و گفت:« كى گفته من استعفا كرده ام! الان دارم با تيم تمرين مى كنم؟» اما درست در همان لحظات، اين مصاحبه از «خسرو ابراهيمى» مديرعامل ذوب آهن چاپ شد كه؛ «بله ... آقاى ابراهيم زاده پس از شكست تيم مقابل راه آهن پيش من آمد و از استعفايش سخن گفت، البته من دوست دارم همچنان در خدمت ايشان باشم اما اگر آقاى ابراهيم زاده واقعا قصد استعفا داشته باشد، ما هم چاره اى نداريم جز اينكه قبول كنيم و به فكر جايگزين او باشيم و...» از شما چه پنهان بنده هر چه فكر كردم كه چگونه مى تواند چنين اتفاقى رخ بدهد كه دو نفر همكار- مديرعامل و سرمربى- تا اين حد متضاد، آن هم در يك روز سخن بگويند؟ فقط به يك نتيجه رسيديم؛ اوضاع ذوب آهن اصلا خوب نيست! ضمن اينكه به دوستانمان در ذوب آهن توصيه مى كنم كه حتى اگر از همديگر دلخور هم هستند، لااقل براى بيان دلخورى هايشان با يكديگر هماهنگ باشند!
يك نفر چيزى بگويد؟!
همه اهالى فوتبال منصور پورحيدرى را مى شناسند؛ پيشكسوت پرافتخار استقلال و فوتبال ملى كشورمان كه افتخارات زيادى را كسب كرده و مسئوليت هاى مختلفى را تجربه نموده و ... و خلاصه منصورخان حرف بى حساب نمى زند! به همين خاطر وقتى پرويز خان به نقل از پورحيدرى در نشريات يك مصاحبه عجيب را خوانديم، بدجورى هول كرديم و با خود گفتيم؛ اگر نصف حرف هاى منصور خان هم درست باشد، واى به حال فوتبال ماست؟! مرد خوش اخلاق و بزرگ كادرفنى استقلال در مورد بازى استقلال و سپاهان اينگونه گفته كه؛ درست يك شب قبل از بازى ما مقابل سپاهان، اعضاى كادر داورى بازى تغيير كرد و هيچ كس هم دليلش را نگفت!» ما اصلا نمى خواهيم صحبت از يك توطئه و برنامه ريزى زيرزمينى را بكنيم اما اين را مى دانيم كه وقتى چنين اتفاقاتى رخ مى دهد و از سوى كميته داوران و فدراسيون فوتبال و سازمان ليگ هيچ توضيحى در موردش داده نمى شود، آيا مردم حق ندارند به همه چيز اين فوتبال شك كنند؟!
اشك هاى بى صدا
بعضى اوقات در اين فوتبالى كه همه چيزش دارد بد مى شود و مدام صحبت از پول به ميان مى آيد و بحث در مورد بداخلاقى ها و ضد ارزش ها به گوش مى رسد و اين دارد زيرآب آن را ميزند و اين مربى چشم ديدن آن مدير را ندارد، آن پيشكسوت بدترين توهين ها را نثار آن يكى مى كند و آن يكى هم «اين يكى» را ديوانه خطاب مى كند و ... اما در همين فضاى مسموم و آلوده ، گاهى اوقات اتفاقاتى رخ مى دهد و خبرهايى به گوشمان مى رسد كه در موردش هيچ تفسيرى نمى توان كرد و فقط اميدوارمان مى سازد كه ؛ هنوز هم در اين فوتبال - با همه زشتى ها و بدى هايش- مى توان به قشنگى ها و ارزشها و اهميت دادن به جوانمردى ها اميدوار بود! تمام اين خبر كه در موردش هيچ تفسيرى نمى كنيم ، همين يك جمله است كه؛ «على كريمى در مراسم جهان پهلوان گريست!»

سه|ا|شنبه|ا|20|ا|دي|ا|1390

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ابرار]

[مشاهده در: www.abrarnews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]